جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


هویت های بشر امروز


هویت های بشر امروز
كتاب «هویت انسانی» اثر ادگار مورن در چهار بخش به رشته تحریر درآمده است. بخش نخست تحت عنوان «تثلیث انسانی» و در چهار فصل (فصل نخست: از ریشه های كیهانی تا پیدایش انسان/ فصل دوم: انسانیت انسان/ فصل سوم: تثلیث انسانی/ فصل چهارم: امری چندگانه) تنظیم شده است. مورن بر این اندیشه تاكید دارد كه اساساً شناختن انسان و ابعاد انسانی او در جدا كردن افراد از جهان هستی خلاصه نمی گردد بلكه باید جایگاه انسان را در گستره هستی و آفرینش جست وجو كرد و شناخت.
وی تاریخ انسان را تاریخ ویرانی آفرینندگی، تولید، مصرف، وحشت، خردورزی و عشق می داند و عقیده دارد انسان در كنار توانایی های جسمانی چون مغز، دست و زبان دارای ابعاد زیستی دیگری نیز به مانند روح، فرهنگ و جامعه است كه مانع از تقلیل انسانیت به حیوانیت می گردد. بخش دوم كتاب را مورن به «هویت انسانی» اختصاص داده است و آن را در شش فصل(فصل نخست: جان كلام سوژه / فصل دوم: هویت چندریختی/ فصل سوم: روح و آگاهی/ فصل چهارم: عقده آدم/ فصل پنجم: فراسوی خرد و دیوانگی / فصل ششم: واقعیت قابل تحمل) به چالش كشیده است. ادگار مورن معتقد است در وجود انسان كمال، آگاهی، خرد، دوستی و عشق ورزیدن موج می زند.
اما نباید فراموش كرد كه انسان در عین داشتن این بستر مناسب در وجود خود در كلیتی انسانی خود جزء كوچكی از هستی و آفرینش است. انسان ها به زعم مورن باید از این عناصر به عنوان غایت های فردی خویش بهره گیرند و در جست وجو برای كشف معنای زندگی تلاش نمایند. مورن در این باره می نویسد: «زندگی كردن برای لذت بردن از همه زندگی، زندگی كردن برای به كمال رسیدن و.... می تواند چهر ه های گوناگون به خود بگیرد: عشق، آسایش، بهتر بودن، كنش، تامل و شناخت.» (صفحه ۲۰۵) با شور و عشق زندگی كردن، خردورزی و زیباشناسی هر یك می تواند معنایی برای زندگی كردن و هدف از زندگی تلقی گردد كه هویت انسانی ما را تشكیل می دهد. ادگار مورن در بخش سوم كتاب، «هویت های كلان» بشری را در پنج فصل هویت اجتماعی (۱و ۲)، هویت تاریخی، هویت سیاره ای و هویت آینده مورد تحلیل و بررسی جامعه شناختی قرار می دهد. مورن معتقد است انسان مركز آگاهی است و با روح خود جامعه ای كه در آن زندگی می كند را می شناسد و به تبع آن جهان پیرامونش را درك می كند و متعاقباً روان و روح جامعه در افراد متجلی می گردد.
وی همچنین در باب تاریخ (هویت تاریخی) می نویسد: «تاریخ هم زمان با حكومت، سلطه و جنگ برای فتوحات متولد شد.» (صفحه ۲۶۳) و بدین سان با مسائل گوناگون بشری برخورد كرده و درگیر شده است. وی عقیده دارد تاریخ ذاتاً فاقد پیشگویی علمی است. به زعم مورن هویت تاریخی انسان دارای گذشته ای معلوم و آشكاری است، اما درباره آینده باید با تسامح سخن گفت. در كل می توان این نظریات ادگار مورن را پاسخی دانست به تئوری پایان تاریخ فوكویاما كه دیدگاه یك جانبه نگری در آن كاملاً آشكار است.
«پیچیدگی انسان» (فصل اول: بیدارها و خواب گردها / فصل دوم: بازگشت به اصل) محور اصلی بحث ادگار مورن در بخش چهارم كتاب است. وی عقیده دارد: «بی شك [ما] قربانی شیوه درك و فهم خویش هستیم كه واقعیت و غیرواقعیت را از هم جدا كرده و در برابر هم قرار می دهد.» (صفحه ۳۶۷) ما توانایی درك رابطه بین این دو موضوع را به واسطه عقل خویش نداریم كه به راستی چه چیزی جداكننده واقعیت زندگی و امر غیرواقعی است. به نظر مورن ما انسان ها موجوداتی هستیم كه آگاهی حقیقی در درون ما و به واسطه آگاهی های كاذب به سادگی فریب می خورد اما همین موضوع (عقل- آگاهی) وجه تمایز انسان و حیوان است كه می تواند در شرایط خاص تعیین كننده آزادی انسان باشد.
ادگار مورن
ترجمه:امیرنیك پی و فائزه محمدی
ناشر: قصیده سرا
تعداد: ۱۰۰۰ نسخه
محمد نجاری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید