پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

قربانیان دایی


قربانیان دایی
چند سالی است یك سیاهه دست به دست همه منتقدان «علی دایی» می گردد تا آنها به كمك حافظه یا سلیقه خودشان نامی را به آن اضافه كنند و البته این عده هر وقت از دست مهاجم اول «تیم ملی» بیشتر عصبانی می شوند سیاهه را به رخ می كشانند، سیاهه ای موسوم به «قربانیان دایی».
منتقدان عقیده دارند عده ای كه در این فهرست نامشان وجود دارد قربانی جاه طلبی یا خودخواهی های علی دایی شده اند. آنها عقیده دارند كسانی مثل: ادموند اختر، علی موسوی، ادموند بزیك، وحید هاشمیان، علی سامره، فرهاد مجیدی و... آن قدر به ناحق پشت سر مرد همیشه اول ایران در دهه اخیر مانده اند كه از بین رفته اند!
اما آیا باید باور كنیم كه واقعاً آنها قربانی شده اند؟ رد نمی كنیم كه جاه طلبی های دایی، قربانی نگرفته است اما یك یادآوری تاریخی می تواند به ما كمك كند كه قربانیان احتمالی را بشناسیم:
● آیا او اولین قربانی بود؟
علی دایی آن قدر اصرار داشت تا برای نزدیك ترین فرد به خود فرصت فراهم نكند كه صدای همه درآمد، اما صدا زود خفه شد. اوایل بازی با عمان انتخابی جام ملت های ۱۹۹۶ آسیا، توپ را یك تنه به جلو می برد، حتی زاویه اش خیلی تنگ شده بود، به فریاد اعتراض همه اعتنایی نكرد، توپ را به «ادموند اختر» نداد و در شرایطی سخت آن را شلیك كرد و ناباورانه وارد دروازه شد. فریاد اعتراض، به فریادی از سر شادی تبدیل شد و همه فراموش كردند كه مهاجم ارمنی، محبوب آبی های تهرانی، اصلاً شاد نیست.«اختر» كه پیش تر در بازی دوستانه برابر قطر درخشیده بود، فهمید در كنار «دایی» نمی تواند خودش را نشان دهد، اما آیا این فقط به واسطه خودخواهی های «شماره ده» بود؟
نه منصف باشیم، شاید در آن چند بازی «دایی» فرصت را از «اختر» دریغ كرد، ولی مهاجم استقلال تهران جای دیگر، در باشگاهش، فرصت داشت كه خودش را تحمیل كند، اما نتوانست. حتی نتوانست خود را به عنوان نزدیك ترین فرد به «دایی» نشان دهد، او زود از یادها رفت. بعداً «خداداد عزیزی » نیمكت نشین بهمن، به كمك پرسپولیس رفت و در بازی های باشگاهی آسیایی درخشید تا راهش را برای رسیدن به تیم ملی باز كند. او كه در باشگاهش پشت سر «اصغر مدیرروستا» و «هاشم حیدری» بود در تیم ملی می توانست كنار «علی دایی» بایستد، عزیزی از خود گذشته بود، تا دایی او را مكمل فرض كند و نه رقیب. عزیزی می ساخت، تا دایی بهره ببرد و عزیزی «قربانی» نشد.
● كمك بود كه قربانی نشود
این زوج در خط حمله در رقابت های ۹۶ آسیایی، مقدماتی و بازی های پایانی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه درخشیدند.به آنها كسی نزدیك نبود. «علی موسوی» جوان، تنها شایسته فرصت كوتاهی برای حضور در رقابت های ۹۶ بود و در مقدماتی اصغر مدیرروستا در بازی با عربستان در تهران توانایی های كمتر خود را نشان داد و «هاشم حیدری» نمی توانست بیشتر از چند دقیقه را در بازی باكویت در تهران طلب كند. پیش تر از این دو، در بازی های مقدماتی مرحله اول، وقتی محمد مایلی كهن در بازی با «سوریه» در آزادی محسن گروسی را به میدان فرستاده بود، آن قدر مردم ناراضی بودند كه سراسر فریاد می زدند «دایی بلند شو» و دایی محبوب آن روزهای مردم دقیقه ۴۰ به زمین آمد. مایلی كهن كه روزی در بازی برگشت با عمان (مقدماتی جام ملت های ۹۶) علی دایی را روی سر برده بود، برای اولین بار تركیب اضافی «بازیكن سالاری» را به ادبیات ورزشی اضافه كرد، بعداً با شماره ۱۰ محبوب در افتاد، اما اصرار مردم و روزنامه ها باعث شد تا غیبت دایی در راستای مبارزه با بازیكن سالاری خیلی دوام نداشته باشد و او در بازی با چین، اولین بازی از مرحله نهایی انتخابی جام جهانی ،۹۸ به میدان برود.
● جوانان در سایه مرد بزرگ
پس از جام جهانی ،۱۹۹۸ در بازی های آسیایی بانكوك، یك جوان درخشید.او «وحید هاشمیان» بود. در ۱۰ دقیقه اولین بازی ملی اش دوبار دروازه «قزاقستان» را باز كرد، تا كیفیاتش را نشان دهد، اما هیچ گاه كسی به این موضوع فكر نكرد كه هاشمیان می تواند جای دایی را بگیرد، حتی «علی موسوی» هم در این رقابت ها مهره ای در كنار دایی به شمار می آمد.
دایی نه تنها مرد برتر فوتبال ایران در سال ۱۹۹۹ بود كه برترین مرد فوتبال آسیا شناخته شد، او با بایرن مونیخ به بازی پایانی لیگ قهرمانان اروپا رسیده بود.
مردم كه پای تلویزیون همیشه به دنبال حضور یا درخشش دایی در جمع غول های باواریایی بودند، هیچ گاه دوست نداشتند او را در جمع بازیكنان تیم ملی نبینند. برخلاف دیگر شاغلان ایرانی در اروپا علی دایی خود را به آسیا می رساند تا برای تیم ملی بازی كند، به هر بهانه ای؛ عشق به مردم یا توجه به آمار. او حتی خود را از غرب اروپا به خاور دور می رساند تا فرصت بازی برای تیم ملی را از دست ندهد و همین اصرار باعث می شد تا جوان تری چون ادموند بزیك اوج گرفته فرصت برای بازی نداشته باشد، شما هم اگر جای منصور پورحیدری مربی وقت تیم ملی بودید حتماً به بزیك یك دقیقه بازی می دادید! چون علی دایی انتخاب اول شما بود و تنها كسی بود كه می توانست دروازه غول آسیا، ژاپن را باز كند، آن هم ناباورانه از روی ضربه ایستگاهی!
● همچنان قهرمان
همچنان علی دایی انتخاب اول بود و برای رسیدن به جام ملت های ۲۰۰۰ آسیا فقط لازم بود مكمل او را پیدا كرد. فرهاد مجیدی به چشم نمی آمد و خداداد عزیزی مثل علی موسوی چندان روی فوتبال تمركز نداشتند. علی كریمی رهاشده از محرومیت می توانست مكمل خوبی باشد و مهاجمان نوك جوان تر چون ادموند بزیك و وحید هاشمیان بهتر بود از اول بازی تا آخر از روی نیمكت نمایش بزرگترشان را نگاه كنند.
در رقابت های ۲۰۰۰ لبنان برای یك تیم بی سازمان كه برای صعود به مرحله دوم نیاز به پیروزی داشت، علی دایی گل زد و پیروزی را به ارمغان آورد. آن هم برابر «عراق». ایرانی ها علی دایی را آن روز خیلی دوست داشتند، چون او همیشه برابر عراق گل می زند آن هم در این بازی حساس. اما خیلی زود قهرمان آن روز مردم خود را در موضعی متفاوت یافت، وقتی نتوانست توپ را از محوطه جریمه ایران دور كند تا كره جنوبی بازی را در دقیقه پایانی به برابری بكشاند و بعد در ادامه ایران را شكست دهد. مردم دایی را مقصر دانسته فراموش كردند او تیم ملی را به این مرحله رسانده بود و فقط یادشان بود كه دایی باعث شد تا ایران به جمع چهار برتر رقابت ها راه پیدا نكند.به او خرده گرفتند و مسائلی چون دخالت او در كادر فنی مطرح شد، اما همه اینها وقتی رنگ باخت كه بعداً با هرتابرلین درخشید، آن هم در لیگ قهرمانان.
● لازم و كافی
میروسلاو بلاژویچ به ایران آمده بود تا تیم ملی را به جام جهانی ۲۰۰۲ ببرد، او اعتراف كرد كه تیمش را بر روی محور علی دایی می سازد. او دایی را مهاجمی فراتر از آسیا و بین المللی می خواند و در مهره چینی ۱- ۲- ۴- ۳اش كه تنها یك مهاجم نوك لازم داشت، علی دایی را كافی می دید. وحید هاشمیان در سفرهای متعدد از ایران به آلمان و برعكس به این نتیجه رسید كه جایی برای او نیست و كنار كشید. فراز فاطمی با تیم تمرین می كرد اما آن قدر توانمند نبود كه خود را تحمیل كند و علی سامره، این مهاجم آماده آن روزها، وقتی به زمین می آمد یك مهاجم نوك نبود تا توانایی های بالایش را نشان دهد. سامره و هاشمیان با دایی فاصله زیادی نداشتند، اما آنها قربانی تصمیم بلاژویچ شدند. «چیرو» فقط یك مهاجم می خواست و آن هم علی دایی بود. علی دایی در روز بازی با بحرین، قهرمان بود و كم نگذاشت و همه را وادار كرد تا باور كنند «چیرو» درست تصمیم گرفته است.
● پایان
اما بعد از جام جهانی، برانكو ایوانكوویچ مثل رئیس سابقش فكر می كرد، او هم یك مهاجم نوك می خواست در مهره چینی ۱- ۳- ۲- ۴ اش. علی دایی تنها انتخاب بود حتی اگر قرار بود در بازی های آسیایی بوسان یك عده جوان را به میدان ببرد، به كس دیگری جز دایی فكر نمی كرد!
اما «مادر طبیعت» دایی را وادار می كرد تا مثل خود پیشینش نباشد و در عین حال كه مجیدی، سامره و هاشمیان بیشتر می درخشیدند، عده دیگری چون «رضا عنایتی» مطرح شدند. با این حال او همچنان انتخاب اول بود و ایوانكوویچ در پاسخ به منتقدان می پرسید: «مگر بهتر از او را داریم؟» و منتقدان بهتر از او را مطرح می كردند.
اما مربی تیم ملی، در جام ملت های آسیا ۲۰۰۴ چین، فقط به علی دایی اعتماد كرد و ذخیره ها تنها جزئیاتی زینتی بودند، كه مبلمان ورزشگاه را تكمیل می كردند اما دایی سروصدای همه را با بازی های بدش درآورد تا همه از او بخواهند كه كنار برود، اما او به هزار دلیل كه خودش می داند، ماند و ایوانكوویچ به هزار دلیل كه كسی نمی داند از او حمایت كرد. اینجا بود كه برتر از او وجود داشت و پشت خط ماند. در راه صعود به جام جهانی همان مرحله اول به مشكل برخوردیم ولی هاشمیان كه بالاخره با اصرار همه برگشته بود تا بازی كند، «منجی» شد و زیر این موضوع خط كشید كه بهتر از دایی را داریم. اما مرد محافظه كار دست به ۱- ۳- ۲- ۴ معروفش برد و چون نمی توانست حالا از هاشمیان بگذرد، او را در كنار دایی گذاشت. ایران به جام جهانی رسید، اما باز هم خیلی ها پشت خط ماندند
- سامره، مجیدی و اكبرپور - تا دایی بازی كند و بقیه هم نوبتی چند دقیقه به میدان بروند: خطیبی، برهانی و عنایتی! «علی دایی» در جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان با نمایش خود سروصدای همه را درآورد، اما هنوز هم حرف از خداحافظی از تیم ملی نزده است. در حالی كه اگر با رای گیری، اعضای تیم ملی را انتخاب كنند، فقط خانواده اش به او رای خواهند داد. حالا خبر خداحافظی دایی خبری خوش برآورد می شود، كه از همه مهمتر پشت خط مانده ها منتظر شنیدن آن هستند. آرزو می كنیم علی دایی تصور نكند می تواند كاری مشابه روژه میلا افسانه فوتبال كامرون انجام دهد و خداحافظی را به پس از جام جهانی۲۰۱۰ موكول كند، وگرنه آینده دارهای ایران هم به فهرست قربانیان اضافه می شوند؛ كسانی كه از الان می توانند برای جام جهانی ۲۰۱۰ رویاپردازی كنند مثل: سیاوش اكبرپور، مهرداد اولادی، میلاد میداودی و... شاید آن هنگام هم قربانی باشند!
البته این باز هم در صورتی است كه دایی خیلی جاه طلب باشد و بخواهد نمایش ضعیف خود را در آفریقای جنوبی جبران كند.
بردیا افشین
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید