چهارشنبه, ۲۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 17 April, 2024
مجله ویستا

دویدن یاد بگیر پسرک


دویدن یاد بگیر پسرک
۱ - غیر از خود آن «آقای شریفی نیا» كه برخلاف محمدرضا شریفی نیای خودمان، اصلاً شوخ طبع و بامزه نبود، آیا واقعاً كسی پیدا می شود كه بداند این مسابقه عریض و طویل «جام طلایی» (اسمش شما را به یاد مسابقه تیراندازی وسط كارتون رابین هود نمی اندازد؟ «مسابقه پیكان طلایی»!) در برنامه «با جام جهانی» شبكه سه تلویزیون، چیست و چه قوانینی دارد و قرعه كشی ها و ضرایب و احتمالات و ارقامش بر چه مبنایی استوار است؟ جایزه خودرو (كه جالب است، هنوز با اسپانسرها به توافق قطعی نرسیده اند و اسمش را نمی گویند تا بعداً بدهكار شوند) به هر حال خیلی ها را وسوسه كرده و بی آنكه هنوز و در روزهای یك هشتم جام، از قواعد این بازی آشفته و بلاتكلیف سر درآورده باشند، در آن شركت كرده اند.
كمیك ترین وجه ماجرا این است كه درست بودن پیش بینی، برای قرار گرفتن در سبد قرعه كشی اغلب جوایز، هیچ تاثیری ندارد و به همین جهت، انبوهی بی آنكه اصلاً درك و علاقه ای نسبت به فوتبال داشته باشند، بسته های نقره ای یا طلایی را خریده اند و پیش بینی های پرت كرده اند و بدون اینكه به تماشای مسابقات جام بنشینند، فقط همین بخش «جام طلایی» را نگاه می كنند و از قرعه كشی هیجان زده می شوند و بعد به سراغ سریال های «ب» سبك شبكه های دیگر می روند! پرسش اول و اساسی این است كه برگزاری رقابتی بین پیش بینی كنندگان نتایج بازی های جام كه پیش بینی درست شان فقط گاه و در مورد جوایزی كم اهمیت، تعیین كننده است، واقعاً چرا باید در دل برنامه پخش زنده مسابقات بگنجد؟
دوم اینكه چرا باید قوانین و ملاك های این مسابقه آنقدر تبصره و استثنا داشته باشد كه بی تردید حتی خود مجری فعلی اش هومن حاج عبداللهی هم از چند و چون آن سر درنمی آورد و فقط آنچه را بهش گفته اند، بی توضیح اجرا می كند و گاهی عددی را «غیرقابل قبول» توصیف می كند و كنار می گذارد و گاهی یكی دیگر را برای ایجاد امكان تكرار، دوباره توی گلدان می اندازد و...؟! و سوم اینكه با ضوابط سفت و سخت سازمان صدا و سیما در به كارگیری هر نوع تبلیغ درون برنامه ای و اسپانسر و غیره، جداً اگر هر مجموعه تجاری دیگری می خواست چنین آشفته بازاری برای پیش بینی و قرعه كشی در طول جام جهانی به راه بیندازد، بخش های خبری طاق و جفت تلویزیون پیچیدگی عجیب و غریب مسابقه اش را مشكوك تلقی نمی كردند و برایش پرونده نمی ساختند؟!
۲ - در محاسبات معمول و طبق اعتبار و پیشینه تیم ها، قاعدتاً در بازی اول امروز بین انگلیس و اكوادور، هولیگان ها نباید نگرانی ویژه ای داشته باشند. حریف شان نه تنها مدعی نیست، بلكه همین صعود به یك هشتم را هم به عنوان شگفتی كار آنها می شناسیم و بلندپروازی فراتر از این برایشان تصور نمی كنیم.
اما هر چه باشد، این همان تیمی است كه وقتی بازیكنان اصلی و ثابتش را جلوی لهستان بی برنامه و كاستاریكای ضعیف به میدان می فرستاد، دو سه گل می زد و پنج شش خطر نزدیك به گل ایجاد می كرد، بازیكنان تكنیكی و باهوش خط میانی و حمله اش مثل مندز و دلگادو و تنوریو (طبعاً منظورم كارلوس است، نه ادوین) هم آمادگی بدنی لازم برای دوندگی كامل ۹۰دقیقه ای (و چه بسا ۱۲۰دقیقه ای) را دارند و هم سرعت و اعتماد به نفسی كه لازمه تكمیل این توان جسمی است و مهمتر از همه اینكه چون خودشان و دیگران، انتظاری برای صعودشان ندارند، هیچ فشاری رویشان نیست و برخلاف انگلیس، بدون حساسیت و دلهره بازی می كنند. اینها می تواند برای تیم سرحال و دوست داشتنی اریكسون حسابی نگران كننده باشد و نگذارد تا ساعت ۳۰/۶ عصر امروز، یك نفس راحت و بی اضطراب بكشیم.
به خصوص از این جهت كه وین رونی با دو سه حركت درخشان در بازی با سوئد، هم قوی و هم سریع نشان داد؛ ولی با آن حركات ترسناك و اعتراض آمیز بعد از تعویض اش، بعید نیست اریكسون كمی گوشش را بكشد و از اول او را در بازی نگذارد. بدتر از آن، اینكه مایكل اوون یعنی بهترین همراه ممكن رونی در خط حمله، با مصدومیت ناگهانی و خود به خودی اش، كل جام جهانی و به روایت سایت رسمی بازی ها، همه مسابقات فوتبال را تا سال آینده از دست داده است! نمی دانم یادتان می آید یا نه؛ ولی اگر مثل من لیورپولی بوده باشید، حتماً ۳ ، ۴ بار مشابه همین حرص و حسرت خوردن ها را در چند سال گذشته و پیش از رئالی شدن پسرك، تجربه كرده اید: اوون تا به حال بارها مثل همین دفعه، بدون آن كه رویش خطا كنند و بی آنكه اصلاً بازیكنی دور و برش باشد، برای خودش لیز می خورد و پایش پیچ می خورد و می افتد و تمام: شش ماه مصدوم. نمی دانم چطور ممكن است فوتبالیستی در این حد و سطح، دویدن بلد نباشد و پنج شش مصدومیت طولانی را فقط بابت این كه شست پایش برای خودش توی چشمش رفته، سپری كند و تیم و طرفدارانش را در حساس ترین مواقع قال بگذارد.
۳ - در بازی دوم امشب كه روی كاغذ، حساس تر از اولی به نظر می رسد، پیشنهاد جدی دارم كه هوادار هلند باشیم. دلایل مختلفی برای این احساس وجود دارد: هلند تیم باشخصیت تری است و این را می توانید از مقایسه كاراكتر متین و آرام فان باستن با هوچی گری های همیشگی و لمپن وار اسكولاری متوجه شوید. هلند با وجود پتانسیل و سابقه ای كه دارد، حتی به اندازه نصف نصف پرتغال هم تا پیش از جام و تا این جای جام، ادعا و رجزخوانی نكرد و دارد با طراوتی روزافزون، بازی به بازی به هلند شناور و روان دهه هفتاد و اواخر دهه هشتاد شبیه تر می شود. در صورت برد دو تیم آدم حسابی بازی های امشب یعنی هلند و انگلیس، مسابقه آنها در مرحله بعدی می تواند از بازی های به یاد ماندنی و سریع و زیبای جام باشد و خاطره ها بسازد. دلیل آخرش برای خودم اصلاً مطرح نیست ولی با مقادیری بدجنسی كه در طرفدار جمع كردن برای تیم های محبوب مان مجاز است، می خواهم از احساسات ملی كسانی كه باخت در مقابل پرتغال را «با آن بازی خوب بچه ها» به تعبیر برانكو، حق تیم ما نمی دانستند، استفاده كنم و بپرسم كه جداً دوست ندارید خوش رنگ های هلندی، انتقام مان را از پرتغالی های فخرفروش بگیرند؟!
امیر پوریا
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید