پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


در حسرت پلنگ‌های اصیل


در حسرت پلنگ‌های اصیل
«پلنگ صورتی» به عنوان یك سری فیلم از مدت ها پیش دچار اتمام سوژه و قحطی موضوع و به گونه ای تمام شده بود. دو فیلم اول و به خصوص دومی كه «تیری در تاریكی» نام داشت و در ۱۹۶۴ اكران شد، فوق العاده و بسیار خنده دار بودند. اما بازسازی و ادامه دادن به آن قصه ها كه فقط پس از تاخیری ۱۲ساله صورت گرفت به واقع ۳ فیلم بعدی چنان بر هدف كسب درآمد و مسائل مالی متمركز بودند، كه بلیك ادواردز پس از آن كاملاً از این پروژه فاصله گرفته و دیگر تن به بازسازی های جدید داستان های جالب كارآگاه كلوزوی احمق نداده است.
از همه بدتر و سخت تر این كه اگر قرار بود در قرن جاری و زمان جدید پلنگ صورتی از نو ساخته و كلوزو دوباره به تصویر كشیده می شد، بازیگر ایفاگر این نقش باید خواه ناخواه با پیتر سلرز رقابت می كرد كه هرچند سال ها است مرده است اما نقش این كارآگاه دست و پاچلفتی را چنان موفق ایفا كرده كه تصور فرد دیگری در این نقش، احمقانه و نشان دهنده خوش خیالی بیش از حد بازیگر تازه خواهد بود.قرعه در این ارتباط به نام استیو مارتین خورده كه مدت ها از سال های اوجش می گذرد و در نتیجه كلوزوی او غیرجذاب در دل یك فیلم نه چندان خنده دار است.
شیرینی ها و خنده های سری فیلم های قبلی از دو عامل اصلی نشأت می گرفت. یكی آرامش احمقانه سلرز در وسط آشوب هایی كه خودش خلق می كرد و دوم كمدی های اسلپ استیك (بزن و بكوب) كه بیننده ها را به كارهای زمان صامت و به عنوان مثال به دل كارهای باستركیتون می برد. ولی چنان چیزهایی در این بازسازی جدید دیده نمی شود و نه استیو مارتین و نه شان لوی كه كارگردان بوده نتوانسته اند چنین چیزی را به وجود آورند.
كلوزو سوار ماشینش می شود و با این كه فضا و جا به اندازه كافی دارد، مكرراً آن را به اتومبیل های اطراف می كوبد. او از داخل اداره پلیس یك جسم بادكنك وار بزرگ را كه ظاهراً نقشه جهان است به بیرون پرت می كند و آن جسم درست در وسط یك مسابقه دوچرخه سواری بر روی زمین فرود می آید. (هرچه باشد اینجا پاریس است و سرزمین «توردوفرانس») از كوین كلاین غافل نمانیم كه در نقش رئیس كلوزو یعنی بازرس دریفوس همان «تیك»های عصبی آشنا را دارد و متوجه نیست چیزی كه در حال پخش كردن جوهر بر روی پیراهن اوست، قلم خودنویس خود وی است. با این حال نسخه جدید «پلنگ صورتی» در برخورد با نمادهای ملی و آنچه در فرانسه هدف گرفته، نیز ناموفق است و اگر در فیلم های بلیك ادواردز با این فاكتور به خوبی كار می شد، در فیلم لوی چنین نیست.
در فیلم های «سیمپسون ها» هم عادات اروپایی ها به شكلی جالب تر به تصویر كشیده می شد و به عنوان مثال هر فوتبال دوستی یك آشوبگر معرفی می گشت و روی این وجه از قضیه شوخی های جالبی صورت می گرفت اما لوی و دستیارانش نتوانسته اند همان كار را در خصوص اروپایی ها در فیلم جدید خود صورت دهند. در یك صحنه كلوزو همبرگر های مك دونالد را محكوم می كند اما در نمای بعدی او را در حال خوردن توام با لذت یكی از همین محصولات می بینیم و این اتفاق در میدان تایمز لندن روی می دهد.ژان رنو در رل ژاندارم پونتون جای كاتو را به عنوان دستیار كلوزو گرفته است. لوی مدعی است با احتساب مسائل سیاسی زمان و احتمالاً روابط سرد سیاسی آمریكا و فرانسه ظرف سه چهار سال اخیر این تغییر الزامی بوده ولی رنو در نقش خود چنان جدی است كه خنده چندانی را بر نمی انگیزد و بیننده حس می كند او قصد داشته به گونه ای باشد كه هیچ كس متوجه حضور و بازی او در این فیلم نشود.
بنابراین بهترین راه این است كه این «پلنگ صورتی» خاص را با نسخه های قبلی مقایسه نكنیم و اصلاً در مقام قیاس آن با سایر كمدی های اجتماعی هم نباشیم اما حتی با این سیاست و ارفاق هم این فیلم «كم توان و فاقد روح» نشان می دهد. شاید تنها حسن برخاسته از این مسئله این باشد كه استودیوی مربوطه از فكر ساخت قسمت های بعدی فیلم خارج شود و ما با خاطرات خوش آثار ارژینال باقی بمانیم.
● خلاصه داستان
در فرانسه و در زمان حاضر به سر می بریم. فرانسه و چین در مرحله نیمه نهایی یك تورنمنت بین المللی فوتبال رودررو می ایستند، اما در جشن های بعد از به ثمر رسیدن گل پیروزی بخش فرانسوی ها در آخرین دقیقه مسابقه، ایو گلوانت كه مربی تیم فرانسه است با یك تیر سمی كشته و انگشتر زمردین گران قیمت او كه پلنگ صورتی نام دارد، دزدیده می شود.بازرس دریفوس مثل معمول و در ظاهر قضیه با ارتكاب اشتباهی عظیم كارآگاه كلوزوی احمق را برای رسیدگی به این پرونده انتخاب می كند.
او گمان می كند كه چون كلوزو مثل معمول دسته گل به آب می دهد، صحنه به دست خود او خواهد افتاد و وی می تواند شخصاً با حل موضوع به شهرت و ارتقای درجه و هرچه كه موردنظرش است، برسد. دستیار كلوزو، ژاندارم پونتون است و آنها تحقیقات خود را با بازپرسی از یوری كمك مربی روسی تیم فرانسه و یكی از بازیگران تیم كه ظاهراً به گلوانت حسادت می كرده است، شروع می كنند. اما در اتفاق بعدی همین بازیكن به شكل مرموزی كشته می شود. كلوزو به صاحب یك كازینو شك می كند اما وقتی برای تحقیق به آنجا می رود، گند می زند و همه چیز را به هم می ریزد.
كلوزو و پونتون به زانیا كه دوست گلوانت بوده شك می برند و او را تا نیویورك جایی كه گمان دارند وی انگشتر زمردین را خواهد فروخت تعقیب می كنند، اما كلوزو با حماقت هرچه تمام تر باعث آتش سوزی و حتی وقوع سیل (!) در هتل محل اقامت زانیا می شود.كلوزو سرانجام توسط ماموران امنیتی فرودگاه بازداشت می شود و دریفوس كه معتقد است چینی ها در قضیه گلوانت دست داشته اند، راساً وارد ماجرا می شود. در اینجا كلوزو از بند می گریزد و با پیدا كردن سرنخ ماجرا می فهمد كه یوری یعنی كمك مربی روسی قاتل گلوانت بوده است و وی را بازداشت می كند. در حالی كه دریفوس در اوج خشم خود قرار دارد، دولت فرانسه جایزه لژیون دونور را به خاطر كفایت و هوشمندی (!) كلوزو به وی اهدا می كند.
● پلنگ صورتی (The pink panther)
▪ محصول: آمریكا (۲۰۰۶)
▪ كارگردان: شان لوی
▪ بازیگران اصلی: استیو مارتین، كوین كلاین، ژان رنو و امیلی مورتیمر
▪ مدت: ۹۳ دقیقه
ترجمه : وصال روحانی
سم دیویس
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید