پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
جشن آذرگان
● آذرگان، جشن احترام به آتش
ماه نهم سال و روز نهم ماه ایرانیان به نام آذر و به معنی «آتش» نامیده میشود. پاسبانی این ماه و این روز به ایزد آذر واگذار شده است. روز آذر از ماه آذر به دلیل همزمان شدن روز و ماه جشنی در ایران برگزار میشد، موسوم به «آذرگان» یا «آذرجشن». به روایت ابوریحان بیرونی، در این روز مردم به زیارت آتشكدهها میرفتند.
امروزه این جشن هنوز هم در میان زرتشتیان در روز نهم آذر تقویم زرتشتی كه برابر با سوم آذر تقویم رسمی كشور است، برگزار میشود و البته به جشن مختصری همراه با اوستاخوانی، بویژه خواندن «آتش نیایش» محدود شده است.
«آتش نیایش»، نماز مخصوص آتش، بخشی است از یسنای ۶۲، بند ۹ كه با این كلمات آغاز میشود: «نماز به تو ای آتش، ای بزرگترین آفریده اهورامزدا و سزاوار ستایش.»
وجود نیایشی برای آتش اهمیت این عنصر را نزد ایرانیان آشكار میسازد. ایرانیان شاخهای از هند و اروپاییانی كه قرنها پیش از میلاد، از سرزمینهای سرد شمالی در جستوجوی یافتن سرزمینهای گرم، سرانجام در این سرزمینی كه بعدها «ایران» خوانده شد، سكنی یافتند، ارزش گرما و نور و آتش را بسیار بیشتر از دیگر مردمان درك میكردند. آتش برای آنان نشان هر نوری است، نور خورشید و ماه (آتش آسمانی) یا شعله آتش سوزان و امروزه نور چراغ فروزان.
اهمیت این عنصر آنچنان بوده است كه در اساطیر ایران، ایزدی برای آن درنظر گرفتهاند. آذر/ آتش/ آتُر و یا آتَر ایزدی است كه او را پسر اورمزد به شمار آوردهاند و آتش روشن نشانه مرئی حضور اورمزد است.
تقدس و گرامی بودن آتش ریشه كهن دارد. همه اقوام روی زمین به شكل و عنوانی آتش را ستوده و گرامی داشتهاند. پیشرفتهای بشری نیز مرهون این عنصر است كه موجد و مولد و محرك بخار و الكتریسیته و گاز و كشتی و راهآهن و كارخانه و همه صنایع بوده و هست. امروز در روی زمین ملتی كه مواد سوختنی چون نفت و زغالسنگ در خاك او فراوان باشد، ثروتمند و مورد توجه همه دنیاست. آتش ظلمت شب را برمیچیند، در سرمای سخت، گرمای رهاییبخش خود را نثار آدمیان میكند. كانون خانواده را گرمی میبخشد و پخت غذا را تامین میكند. ایرانیان جشنهای متعددی در گرامیداشت آتش داشتهاند كه مهمترین و باشكوهترین آنها جشن سده (دهم بهمن) است. «آذرگان» دومین آذر جشنی است كه در روایات ذكر میشود و طبق روایت بیرونی در اواخر زمستان برگزار میشده است.
آذر جشن اولی مصادف با چهارم شهریور به نام شهریورگان در اوایل زمستان بوده است. ظاهرا از زمانی كه روایت بیرونی را شامل میشده تا امروز یك جابهجایی تقویمی رخ داده است. چون امروزه آذرگان در فصل پاییز و تقریبا اوایل فصل سرما واقع شده است. بیرونی در مورد این جشن مینویسد: «رسم است كه در این روز خود را با آتش گرم كنند، زیرا این ماه آخرین ماه زمستان است و سرما در پایان فصل سختتر و حادتر میشود. این جشن آتش است و به نام فرشته موكل بر همه آتشها چنین خوانده شده است و زرتشت فرمان داده است كه در این روز به آتشكدهها بروند و در آن جا قربانیها كنند و در كارهای جهان به مشورت بپردازند.»
البته منظور از قربانی مراسم یزش زرتشتیان است، چون میدانیم كه زرتشت با قربانی خونین مخالف بود.
قرینه هندی ایزد آتش، اَگنی است كه در اسطورههای هندی رابط میان خدا و آدمیان است. در میان رومیان و یونانیان هم آتش مقدس بوده است. هستیا (Hestia) خدای آتش یونان و وستا (Vesta) خدای آتش رومیان بود. وستا معبدی داشت كه دوشیزگان خدمتگزار آن باید در پاكدامنی به سر میبردند و نمیگذاشتند آتش مقدس كه پشتیبان دولت روم تصور میشد، خاموش شود.
در برگزاری آیینهای زرتشتی آتش مركزیت دارد. در این دین، سه گروه آتش مقدس آیینی وجود دارد، به نامهای آتش بهرام، آتش آدِران و آتش دادگاه. آتش بهرام قداست خاصی دارد؛ زیرا با تشریفاتی طولانی آماده میشود. شانزده آتش را از منابع مختلف جمعآوری میكنند و آنگاه ۱۱۲۸ بار آن را تطهیر میكنند، یعنی هیزم را روی آتش میگیرند؛ وقتی با گرمای آتش، این هیزم شعلهور شد، یك مرحله تطهیر انجام گرفته است. این جریان یك سال به درازا میكشد. تعداد آتشهای بهرام محدود است و به مراقبت خاص نیاز دارد. آتش آدران از چهار نوع آتش تهیه میشود و این آتش را هم با آن كه اهمیت كمتری از آتش بهرام دارد، روحانیان پاسداری میكنند. اما از آتش دادگاه حتی یك غیرروحانی نیز میتواند نگهداری كند.
علاوه بر آتشهای آیینی، تقسیمبندی دیگری از آتش در اوستا آمده است. بنابر یسنای ۱۷، بند ۱۱، در جهان پنج گونه آتش مینوی هست:
۱. آتش برزیسوه (Barzisavah) كه در برابر اورمزد میسوزد.
۲. آتش وهوفریانه (Vohufrayana) كه در تن مردمان و جانوران جای دارد (به عبارتی: غریزه)
۳. آتش اوروازیشته (Urvazishta) كه در گیاهان است.
۴. آتش وازیشته (Vazishta) كه در ابرهاست (به عبارتی: آذرخش).
در اسطوره تیشتر، ایزد باران، او به هنگام نبرد با دیواپوش (دیو خشكسالی)، گرز خود را بر همین آتش میكوبد و از شراره این آتش است كه دیو سپنجروش، همكار دیواپوش، از وحشت خروشی برمیآورد و هلاك میشود (نماد رعد و برق پیش از باران تند).
۵. آتش سپنیشته (Spanishta) كه در كانونهای خانوادگی جای دارد.
به جز این دو گونه تقسیمبندی، سه آتش یا آتشكده بزرگ اساطیری نیز وجود داشته كه عبارت بودند از: آذر فَرَنْبَغ (آتش موبدان)، آذر گُشْنَسْبْ (آتش ارتشتاران) و آذر بُرزین مهر (آتش كشاورزان). این سه آتشكده را سه قهرمان زمینی، به ترتیب جمشید در فارس، كیخسرو در آذربایجان و كیگشتاسب در خراسان تاسیس كردند. در دوره ساسانی آتشكدههایی با این نامها وجود داشته است كه در روایتها اصل آنها را از این آتشهای اساطیری دانستهاند. برای شخصیت مینوی آتش در اوستا اسطورههایی نقل شده است كه زیباترین آن، داستان ستیز این ایزد با ضحاك (اژی دهاك) سه سر، شش چشم و سه پوزه بد آیین است بر سر فرّه ایزدی. هنگامی كه جمشید، پادشاه آرمانی اساطیری ایران مرتكب گناه شده و غرور بر او چیره میشود، فرّه ایزدی (نیروی آسمانی كه در وجود او به ودیعه نهاده شده بود) از او میگریزد. این فرّه در سه نوبت و در سه بخش به شكل مرغی به پرواز درمیآید.
بخش اول را مهر دریافت میكند كه بر همه سرزمینهای اهورایی سلطه مییابد. دومین بخش نصیب فریدون میشود كه بر اژی دهاك پیروز میشود. سومین بخش را گرشاسب دلاور كه اژدهای شاخدار و زیانبخشان دیگر را نابود میكند، نصیب میبرد. پیش از آن كه فریدون بر فرّه دست یابد، اژی دهاك (ضحاك) ویرانگر برای دستیابی به فره ایزدی میتازد و آتش سعی در نجات آن دارد. ستیزی میان این دو درمیگیرد و همچون دو پهلوان به رجزخوانی با یكدیگر میپردازند.اژی دهاك تهدید میكند كه هرگز نخواهد گذاشت آتش روی زمین بدرخشد و آتش تهدید میكند كه اگر اژی دهاك بر فره دست یابد، چنان بر پشت و دهان او آتش خواهد افروخت كه تاب راه رفتن نداشته باشد و آنچنان اژی دهاك را وحشتزده میكند كه او دست پس میكشد. به این ترتیب، فرّه نجات مییابد و به دریای فراخكرد (دریای بیانتهای كیهانی در اساطیر ایران كه در كنار البرز است و یك سوم زمین را دربرمیگیرد) میرود تا سرانجام فریدون بر آن دست مییابد.
هنگامی كه زرتشت میخواهد گشتاسب را به دین خود فراخواند، با بیست و یك نسك اوستا و سَرو همیشه سبز و آتش همیشه روشن به دربار گشتاسب میرود و معجزات خود را به او عرضه میكند. سرانجام برای ثبات بخشیدن به ایمان گشتاسب كه هنوز تردیدی در خاطرش هست، بهمن و اردیبهشت امشاسپند و ایزد آتش خود را به او مینمایند و تردید را از اندیشه او میزدایند.
به این ترتیب، ایزد آتش در اشاعه دین زرتشت نیز نقش مهمی داشته است. در اساطیر ایران، خداوند در شش نوبت پیش نمونههای شش پدیده اصلی آفرینش را میآفریند كه عبارتند از: آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور و انسان. اما این اعتقاد نیز وجود داشته كه آفریده هفتمی هم هست و آن «آتش» است. هر چند وجود آتش پیدا و محسوس است، اما چون «در همه چیز پراكنده است» (گزیدههای زادسپرم)، بنابراین در شش آفرینش دیگر نیز ساری و جاری است. نه تنها تخم و بذر همه جانداران (گیاهان و حیوانات) از آتش اشتقاق یافته، بلكه آتش در رگ و ریشه زمین نیز وجود دارد. اگر ریشه گیاهان در زمستان از سرما خشك نمیشود و آب چشمهها در زمستان گرم است به این سبب است.
آتش در آسمان نیز هست. زیرا برقی كه میزند، آتش است. خود خورشید طبیعتی آتشین دارد كه میتواند گرما و نور بدهد. این آتش فروزان از روشنایی بیكرانه كه جایگاه اهورامزداست و در بالا لبه آسمان قرار دارد، میآید (بند هشن).
در دعای «آتش نیایش»، آتش را باشنده خانه مردمان (نمانا ناهو مَشیا كَنام) میدانند. به آن آتش بایستی «هیزمی كه هست خشك و در روشنایی نگریسته شده» و بوی شایسته (بویده) و خوراك شایسته (فِتوَه) رساند.
«آتش چشم دوخته است به دستهای همه گذركنندگان. چه چیز میآورد دوست برای دوست؟ دوست گذركننده برای دوست یكجانشین. كاش دوست برای دوست بیاورد هیزم از راه اَشویی بریده شده، یا بَرسَم از راه اَشویی گسترده شده یا چوب انار از برای او. پس آفرین كند آتش اهورامزدا داده» (آتش نیایش، بند ۱۴).
اتاقی كه آتش مقدس در آن میسوزد، چهارگوش است و به سه طرف (غرب، شمال و شرق) پنجره دارد تا غیرروحانیان بتوانند آیین نیایش را دنبال كنند و پرستش خودشان را به جا آورند. مردم از ورودی غربی وارد میشوند. (ردّ پای بنای آتشكدهها را در معماری ایران پس از اسلام در ساختمان بسیاری از مسجدها میتوانیم ببینیم، از این جمله است مسجد جامع فَهرَج یزد).
در وسط آتشكده، روی یك میز سنگی، ظرفی فلزی وجود دارد كه آتش در آن نگهداری میشود (آتشگاه) و همچون شاهی مورد احترام قرار میگیرد.
همچون سایر عناصر آفریده خداوند (آب و باد و خاك)، آتش نیز باید به دور از ناپاكیها باشد. از این رو، زرتشتیان هیچ گاه آتش را به كثافات نمیآلایند. جسد و لاشه را در آتش نمیسوزانند و حتی مراقبند كه بخار دهان و نفس به آتش نرسد. به همین جهت سیگار و قلیان كشیدن نزد زرتشتیان نارواست.
از این گذشته، در نمازهای پنجگانه كه زرتشتیان هر روزه به جا میآورند، قبله آنان روشنایی و نور است به هر شكلی كه تجلی نماید.
احترام گذاشتن به آتش و رو به سوی نور نماز خواندن باعث شده عدهای كه از فلسفه این دین اطلاع نداشتند، زرتشتیان را «آتش پرست» بخوانند. خود كلمه «آتش پرست» یعنی «كسی كه از آتش پرستاری و نگهداری میكند» و اصلا در مفهوم جایگزین كردن آتش با خدای یكتا نیست، اما به غلط چنین مفهومی از آن استنباط شده است. حال آن كه میدانیم خدای یگانه نزد زرتشتیان با نام «اهورامزدا» خوانده میشود و اگر آنان تجلی خداوند را در نور میدانند، مشابه این امر را در ادیان دیگر نیز مییابیم. در قرآن مجید، سوره نور، آیه ۳۵ آمده است: «اللّهُ نور السموات و الارض» (خداوند نور آسمانها و زمین است).
در انجیل، رساله اول یوحنا، باب اول، آیه ۵ میخوانیم: «این پیغامی است كه ما از او شنیدهایم و اینك به شما بازگو میكنیم كه خداوند نور محض است و ظلمت و تیرگی در او بكلی وجود ندارد.» در تورات، سفر خروج، باب سوم، آیههای ۱_۵ مینویسد: «اما موسی گله پدرزن خود، یَترون (Yatrun)، كاهن مدیان را شبانی میكرد و گله را بدان طرف صحرا راند و به حوریب كه جبل الله باشد، آمد. فرشته خدا در شعله آتش از میان بوتهای ظاهر شد و چون او نگریست اینك آن بوته به آتش مشتعل است، اما سوخته نمیشود و موسی گفت اكنون بدان طرف شوم و این امر غریب را ببینم كه بوته چرا سوخته نمیشود. چون خداوند دید كه برای دیدن مایل بدان سو میشود، از میان بوته ندا در داد و گفت: «ای موسی ای موسی. گفت: لبیك. گفت: بدینجا نزدیك مشو و نعلین خود را از پاهایت بیرون كن زیرا مكانی كه در آن ایستادهای زمین مقدس است و من خدای تو هستم.»
همین موضوع در قرآن، سوره طه، آیات ۱۰_۱۳ نیز آمده است. در آیات ۱۱ و ۱۲ این سوره میخوانیم: «چون موسی به آن آتش نزدیك شد، ندا شد كه ای موسی، من پروردگار توام، تو نعلین از خود به دور كن كه اكنون در وادی مقدس قدم نهادی.»
زرتشت نیز در یسنا، كرده ۳۲، بند ۲ میگوید: «به آنان اهورامزدا، پروردگاری كه با پاكمنشی پیوسته و با نور یكسان است، با خشترا (شهریاری) پاسخ دهد.»
از تمام این آیات آسمانی چنین برمیآید كه همه پیامبران بزرگ خداوند یكتا را نورالانوار و فروغ بی پایان یا شعله فروزان میدانند.
در تمام ادیان نیز برای پرستش خدای یكتا قبله معین شده است تا تمام پیروان مذهب كه در محلی اجتماع كردهاند، یكنواخت به یك سو رو كنند و یكدل و یكزبان به پرستش بپردازند و با تمركز به سویی معین بر خیالات نفسانی و تمایلات شیطانی خود غلبه كنند و به این ترتیب، راز و نیاز خود را به خالق كل بهتر برسانند. قبله مسلمانان كعبه است. ساختمان كلیسای مسیحیان طوری است كه محراب آن همیشه رو به مغرب است و در نتیجه مسیحیان هنگام نماز رو به سوی مشرق میكنند. یهودیان هنگام نماز رو به سوی بیتالمقدس دارند. قبله زرتشتیان هم نور است.
پروفسور طاهر رضوی، از دانشمندان مسلمان هندی و استاد دانشگاه كلكته نیز در كتاب خود به نام «پارسیان اهل كتاباند» به مقایسه دین زرتشت با سایر دینهای آسمانی میپردازد و توضیح میدهد كه در قرآن و تورات هم بارها از آتش و فروغ ستایش شده است.
او همچنین در قیاس مناسك زرتشتی در احترام به آتش و مراسم حج در میان مسلمانان، میگوید: «كسانی كه خارج از دایره اسلاماند، چون میبینند كه حجاج بیتالله الحرام در زمان زیارت كعبه مقدسه، حجرالاسود را از روی شوق و شعف بوسیده و قبله خود ساخته و موافق آداب مخصوص زیارت، پارهای آیات و ادعیه عربی تلاوت میكنند، ما را هم سنگپرست گمان میكنند. لیكن شبهه نیست كه ما این سنگ را پرستش نمیكنیم، بلكه در موقع زیارت مكه آن را مقدس شمرده و به آن فقط احترام میگذاریم. پارسیان (زرتشتیان ساكن هند را میگویند) را حال بدین منوال است. آنها هم هرگز آتش را پرستش نمیكنند، بلكه آن را احترام میگذارند.»
منابع:
آذر گشسب، موبد اردشیر؛ «خُرده اوستا»، تهران: چاپ راستی، ۱۳۵۴.
آموزگار، ژاله؛ «تاریخ اساطیری ایران»، تهران: سمت، ۱۳۸۰.
بویس، مری؛ «تاریخ كیش زرتشت»، ترجمه همایون صنعتیزاده، تهران: توس، ۱۳۷۴.
پورداود، ابراهیم؛ «یشتها»، ج ۱، تهران: طهوری، ۱۳۴۷
كریستن سن، آرتور؛ «نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان»، ترجمه و تحقیق: ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۷.
ویدن گرن، گئو؛ «دینهای ایران»، ترجمه منوچهر فرهنگ، ویراسته آرزو رسولی، تهران: آگاهان ایده، ۱۳۷۷.
آذر گشسب، موبد اردشیر؛ «خُرده اوستا»، تهران: چاپ راستی، ۱۳۵۴.
آموزگار، ژاله؛ «تاریخ اساطیری ایران»، تهران: سمت، ۱۳۸۰.
بویس، مری؛ «تاریخ كیش زرتشت»، ترجمه همایون صنعتیزاده، تهران: توس، ۱۳۷۴.
پورداود، ابراهیم؛ «یشتها»، ج ۱، تهران: طهوری، ۱۳۴۷
كریستن سن، آرتور؛ «نمونههای نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانهای ایرانیان»، ترجمه و تحقیق: ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۷.
ویدن گرن، گئو؛ «دینهای ایران»، ترجمه منوچهر فرهنگ، ویراسته آرزو رسولی، تهران: آگاهان ایده، ۱۳۷۷.
منبع : موسسه گفتگوی ادیان
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا حجاب کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی پاکستان رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم مجلس
فضای مجازی کنکور سیل شهرداری تهران تهران هواشناسی پلیس سلامت فراجا قتل وزارت بهداشت زنان
خودرو تورم قیمت خودرو قیمت دلار قیمت طلا دلار بانک مرکزی بازار خودرو ایران خودرو سایپا بورس قیمت سکه
ترانه علیدوستی تلویزیون سریال کتاب سینمای ایران تئاتر سینما انقلاب اسلامی شعر
کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه فرهنگیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا غزه فلسطین روسیه جنگ غزه چین طوفان الاقصی ترکیه عملیات وعده صادق اتحادیه اروپا
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال تراکتور تیم ملی فوتسال ایران بارسلونا رئال مادرید لیگ برتر
فیلترینگ تسلا تبلیغات همراه اول ایلان ماسک ناسا فناوری اپل نخبگان
سلامت روان دوش گرفتن یبوست