شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

اوله... اوله...


اوله... اوله...
● سرود آرژانتینی ها پس از صعود به یك چهارم نهایی
روز شنبه بیست و چهارم ژوئن روز آرژانتینی ها بود. عده آنها نسبت به مكزیكی هایی كه خودشان را به این شهر دور رسانده بودند خیلی كمتر بود ولی نشان دادند تشویق و حمایت كردن از تیم داخل زمین به چه معنا است.
آرژانتین هر وقت نیاز به تكان مجدد داشت تماشاگران این تیم به موقع دست به كار می شدند. پیراهن های سفید و آبی و یا شال هایی از همین رنگ را در هوا می چرخاندند و با فریادهای ریتمیك «اوله... اوله... اولا» تیمشان را هل می دادند. یكی از آن لحظات ورزشی كه نمی شود با كلمات توصیفش كرد، همین لحظاتی بود كه هواداران آرژانتین شلوغ می كردند و با این پیراهن ها بالا و پایین می پریدند. اینجا است كه یك دو آتشه فوتبال آرزو می كند نصف عمرش را بدهد و یكی از بازی های بزرگ باشگاهی این كشور را تماشا كند. كاش بعضی از آن خبرنگارانی كه همیشه در مطالبشان می نویسند «ایرانی ها بهترین تماشاگران دنیا» فضای این مسابقه را تجربه می كردند تا دیگر از این شوخی ها نكنند. پایان مسابقه كه با برد شیرین آرژانتینی ها همراه بود بازیكنان مولتی میلیونر این تیم كه در باشگاه های بزرگ دنیا به همه چیز رسیده اند سراغ هوادارانشان را گرفتند و از آنها تشكر گرمی كردند.
ستاره های آرژانتینی به سبك همان تماشاگران پیراهن های خودشان یا پرچمی را به دست گرفتند، جست وخیز كردند و فریاد زدند: «اوله... اوله... اولا» این برد نوش جانشان.
احتمالاً با حذف مكزیك برابر آرژانتین جام جهانی درصد بسیاری از میهمانانش را از دست خواهد داد. مكزیكی ها از آن روز اول مثل مور و ملخ در تمام شهرهای آلمان ریخته بودند. حتی بیشتر از ژاپنی هایی كه همیشه و همه جا سر و كله شان دیده می شود. البته آنها دلشان نیامد با دلخوری بازی ها را ترك كنند. اول از همه بعد از پایان بازی با آرژانتین یك دل سیر بازیكنان شان را تشویق كردند و بعد تا آخرین لحظه ای كه سوار اتوبوس ها و یا قطارهای خود شدند از داد زدن و رقصیدن دست برنداشتند. آنها چه قبل از بازی و چه بعد از آن همپای خوبی برای آلمانی هایی شده بودند كه سرمست از پیروزی بر سوئد روی پای خود بند نبودند. با این حال مطمئن باشید همین مكزیكی های خوشحال پوست از سر ریكاردو لاوولپه سرمربی شكست خورده تیم خواهند كند. البته موقع برگشت.
آرژانتین از وقتی آرژانتین شد كه لیونل مسی به بازی آمد. قبل از مسابقه روبرتو آیالا بزرگ تر تیم به روزنامه ها گفته بود كه اگر مسی به این بازی نرسد چندان مهم نیست. چون آنها كار خودشان را بلدند و آخر صحبت هایش هم به مسی جوان نصیحت كرده بود كه قدر سن و سال پایینش را بداند و بیشتر از اینكه غصه بخورد از زندگی اش لذت ببرد. اما همین آقای آیالا و باقی دوستان آرژانتینی از وقتی كه مسی وارد بازی شد هر چه توپ داشتند به او می سپردند تا پسرك جوان معجزه كند كه البته معجزه هم از دست او برمی آمد. حقیقت این است كه نمی شود یك نفر را به زور جادوگر كرد و با چسباندن القاب «جادوگر آسیا یا اروپا» او را فرا زمینی دانست. مسی جداً شایسته ترین جانشین مارادونای افسانه ای است. نام او همین معنی را هم می دهد. مسی مخفف «مسیاح» به معنای فرد موعود است...
در تیم مكزیك به غیر از رافائل ماركز كه خونسردی اش شگفت انگیز بود، ریكاردو اوسوریو بازیكن شماره پنج این تیم فوق العاده بازی می كرد. او در كل مسابقه نفس پابلو سورین را برید و بارها و بارها او را جا گذاشت. در مسابقه با ایران تصور می كردیم ایراد كار از محمد نصرتی و باقی بچه ها بود كه مكزیكی ها به آن اندازه از سمت راست حمله ور می شدند ولی این دیدار نشان داد كه اشتباه می كردیم و اوسوریو یكی از بهترین بازیكنان جام بوده است. البته برخلاف اوسوریو، عمر براوو بازیكن شماره ۱۹ این تیم فقط برابر ما پر فروغ بود و در این دیدار حتی یك دقیقه هم بازی نكرد چرا كه در دیدار قبلی پنالتی حساس برابر پرتغال را به هوا زده بود. روزنامه سان با تیتر «Bravo to zero» مصاحبه ای قبل از بازی با او كرده بود كه براوو قول داده بود با گل هایی كه به آرژانتین می زند و این تیم را حذف می كند جبران آن پنالتی از دست رفته را خواهد كرد ولی غافل از اینكه ریكاردو لاوولپه حتی یك دقیقه هم به او مجال نمی دهد.
همه چیز این «مستر پكرمن» خوب بوده جز دعوت نكردن خاویر زانتی به این تیم دوست داشتنی. جای خاویر زانتی بازیكنی به نام لیونل اسكالونی بازی می كند كه هر چقدر هم موفق باشد با این حال كسی را خوشحال نمی كند. اسكالونی در مسابقه با مكزیك خیلی دوید و زحمت كشید ولی او كجا و خاویر زانتی كجا. یكی دو بار هم توپ های بدی را لو داد كه نزدیك بود كار دست تیمش بدهد. یك بار هم در اواسط نیمه دوم خوزه فونسكا توپ را با ظرافت از لای پایش عبور داد و روی دروازه آرژانتین سانتر كرد كه فوروارد دیگر مكزیك قدر موقعیت را ندانست. به غیر از این موارد اسكالونی خیلی بد كار نكرد ولی بدشانسی او اینجا است كه جای یك بزرگ محبوب بازی می كند. داستان او تا حدودی شبیه علی اصغر مدیر روستای خودمان در زمان مربیگری محمد مایلی كهن در تیم ملی است كه با وجود تمام تلاشی كه می كرد اما چون جای خداداد عزیزی آمده بود بیشتر بد می شنید تا خوب.
آلمانی ها هر وقت می برند عین سیل می ریزند تو خیابان ها. معلوم نیست از كجا بیرون می آیند كه در دو دقیقه تمام خیابان ها را قرق می كنند. فریادهای «دویچلند... دویچلند» آنها وحشتناك است. تیم كلینزمن از این همه حمایت به خوبی استفاده كرده و دارد خوب پیش می رود.كلینزمن روز شنبه قبل از بازی به روزنامه بیلد گفته بود كه با این شرایط حتی حضور در نیمه نهایی، جایی كه او پیشتر وعده اش را داده بود، دیگر او را راضی نمی كند.بعد از برد آلمان، جدا از جشن های كوچك و بزرگی كه در تمام شهرها به راه می افتد، داستان این ترامواهایی كه مخصوص جشن تزئین شده از همه جالب تر است. اتوبوس هایی به رنگ زرشكی با نام «PartyBahn» كه در دل خود كلی جوان دیوانه را در هر ایستگاه سوار و وارد پارتی سیار خود می كند. داخل اتوبوس هم برای حركات موزون و نوشیدن آشامیدنی تدارك دیده شده.
با موسیقی های هیجان انگیزی كه همه عابرین را به خود جلب می كند و با رقص نورهایی در داخل كه همه را به خبردار شدن از درون آن مشتاق تر می سازد. آلمانی ها مرتب داد می زنند كه «برلین... برلین ما داریم می رسیم» این جمله را حتی این پیرزن ها و پیرمردهایی كه با كیسه های بزرگ خود دنبال شیشه های خالی نوشیدنی ها در سطل های آشغال هستند از ته دل فریاد می زنند. آلمانی هایی كه بدترین روزهای اقتصادی خود را طی ۶۰ سال گذشته تجربه می كنند، تحقق این آرزو را با تمام وجود طلب می كنند.
علی فولادی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید