پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

باد کاشتیم تا طوفان درو کنیم


باد کاشتیم تا طوفان درو کنیم
● مرثیه برای تیمی که برای حذف شدن به آلمان رفته بود
دیگر کسی نمی‌تواند ادعا کند که جام جهانی بهترین تیم‌های دنیا است؛ دیگر کسی نمی‌تواند ادعا کند که تیم‌هائی که به جام‌جهانی راه پیدا کنند، یک سر و گردن بالاتر از دیگر تیم‌های جهان هستند و ...
تیم‌هائی که به جام جهانی راه پیدا می‌کنند، بر اساس سهمیه‌هائی هستند که برای قاره‌هایشان در نظر می‌گیرند؛ ۴ تیم از قاره آسیا. یعنی اینکه ۴ تیم آسیائی باید در رقابت‌های جام جهانی حضور داشته باشند، حالا فرق نمی‌کند که این تیم ایران باشد یا بحرین و کره‌جنوبی باشد یا تایلند، ژاپن باشد یا کره‌شمالی، عربستان باشد یا کویت بلکه مهم این است که ۴ تیم از قاره پهناور آسیا در این رقابت‌ها حضور داشته باشند.
به‌ علمکرد تیم‌های آسیائی در جام جهانی نگاه کنید. حاصل کار تیم ملی ایران، ۲ شکست و یک تساوی بود؛ یعنی کسب ۱ امتیاز از مجموع ۹ امتیاز ممکن. عربستانی‌ها نیز عملکردی شبیه به ما داشتند آنها نیز با یک امتیاز از یک تساوی و ۲ شکست به‌کار خود در جام جهانی پایان دادند. ژاپنی‌ها نیز چنین وضعیتی داشتند. آنها نیز تنها در مقابل کرواسی به یک تساوی دست یافتند و در ۲ دیدار دیگر میدان را به حریفان صاحب‌نام خود یعنی استرالیا و برزیل واگذار کردند. اما وضعیت کره‌جنوبی در جام جهانی به گونه دیگری بود آنها با ۴ امتیاز با جام هجدهم وداع کردند تا مقام چهارمی آنها در جام هفدهم کمی خدشه‌دار شود.
این کارنامه ۴ تیم قاره آسیا در جام جهانی بود. اما وضعیت تیم ملی ایران با ۳ تیم دیگر آسیائی تفاوت بسیار داشت. ما ۴ سال تمام باد کاشته بودیم تا طوفان درو کنیم. ما ۴ سال تمام یک تنه در مقابل همه انتقادات به حق مطبوعات ایستادیم تا خودمان را مبری از اشتباه بدانیم. ۴ سال تمام مطبوعات را دشمن خواندیم. ۴ سال تمام منتقدین خود را غیرفوتبالی فرض کردیم و ۴ سال تمام از برانکوئی دفاع کردیم که هیچ تعهدی به تیم ما نداشت و این مسئله را می‌شد در میدان جام جهانی به وفور دید.
در تیم برانکو، هیچ نظمی دیده نمی‌شد، همان‌طور که هیچ برنامه‌ای هم این تیم نداشت. تیم برانکو تیم هم نبود، چرا که در این هیچ نشانی از حرکت تیمی مشاهده نمی‌شد.
یک تیم سردرگم که سقف خود را حضور در جام جهانی می‌دانست. وقتی در فردریش هافن و در نخستین جلسه تمرین ملی‌پوشان برخورد سرد آنها را با یکدیگر دیدیم، دیگر باورمان گشت که نمی‌شود از این تیم انتظار داشت.
وقتی تمرین تیم ملی تمام شد، هر کس ساز خودش را می‌زد. هر کس راه خودش را می‌رفت و انگار نه انگار که این بازیکنان قرار است در قالب یک تیم به دیدار تیم‌های قدرتمندی چون مکزیک و پرتغال بروند. در تیم ما رفاقت هیچ جائی نداشت. رقابت صحیح هم بی‌معنا بود. تعصب تیمی هم دیگر عنصری بود که به هیچ‌وجه در تیم ما مشاهده نشد.
وقتی تماشاگران پرتعداد ایرانی را می‌دیدی ک از راه‌های دور و نزدیک رنج سفر را به جان خریده و خود را به محل بازی‌های تیم ملی ایران رسانده بودند، ابتدا به ساکن خوشحال می‌شدی اما وقتی پای حرف‌های آنها می‌نشستیم، می‌دیدیم که آنها از این حضور ناراحت هستند. آنها از بی‌توجهی بازیکنان فوتبال ناراحت بودند و اعتقاد داشتند که این برخورد سرد شایسته یک ایرانی خونگرم نیست.
ملی‌پوشان کشورمان از یک تشکر خشک و خالی هم نسبت به دیگر هموطنانشان ابا داشتند. آنها آنقدر سرد و بی‌احساس برخورد می‌کردند که آدمی شک می‌کرد که با این تیم چگونه می‌شود در میدان بزرگی چون جام جهانی شرکت کرد.
شرح وظایف در تیم ما معنائی نداشت. هیچ کس کار خودش را نمی‌کرد. چلنگر هم مترجم بود، هم مسئول تعویض بازیکنان. فرکی هم فقط وظیفه گرم کردن بازیکنان را بر عهده داشت. نوآموز فقط وظیفه داشت که سلام دیگران را با لبخند، علیک بگوید و شاهرخی نیز وظیفه داشت هیچ حرفی نزدند و همواره در سایه امنیت باشد.
کار سجادی و فخرالدین دادوبگویچ چنان به‌هم گره خورده بود که نمی‌شد تفاوتی را بین آنها احساس کرد. آنها طی ۴ سال به ساختن دروازه‌بانی مشغول بودند که با ۶ گل خورده یکی از ضعیف‌ترین دروازه‌بان جام جهانی بود.
برانکو هم که دیگر دستش برای همه رو بود، ترکیب ثابت برانکو نیازی به حدس و گمان نداشت، چرا که میهمانداران هواپیما تا مسافرین عادی هم می‌دانستند که ۱۱ بازیکن ثابت برانکو برای بازی با حریفان چه کسانی هستند؛ همان ۱۱ بازیکنی که نیمی از آنها موافق برانکو و نیمی دیگر از آنها مخالف حضور برانکو در تیم ملی بودند و همین مسئله مشکلات بسیاری را برای تیم ملی به‌وجود آورده بود.
برانکو در حقیقت برایش مهم نشستن بر روی نیمکت ایران در جام جهانی بود، نه نتیجه گرفتن با تیم ملی ایران، چرا که خود او بهتر از هر کس دیگری می‌دانست که تیمش توانائی این کار را ندارد. به حریفان تدارکاتی ایران پیش از رقابت‌های جام جهانی ۲۰۰۶، آلمان نگاه کنید. کاستاریکا و کرواسی تیم‌هائی بودند که با بازی با ما خودشان را آماده انجام بازی‌های ضعیف در جام جهانی کردند.
یکی از مربیان فوتبال ایران به نکته خوبی اشاره داشت. او می‌گفت: تمرینات تیم ملی نیز مانند ترکیب آن از قبل مشخص است. ابتدا دویدن، سپس در قالب چند گروه کار کششی انجام دادن و متعاقب آن سپک تاکرا و فوتبال چیزهائی هستند که در تمامی تمرینات ما دیده شد که مشخص شود، همه حریفان را به یک چشم دیده و تفاوتی بین آنها قائل نشده‌ایم. در یک جمع‌بندی کلی باید پذیرفت که تیم ما برای حذف شدن در همان بازی‌های مرحله اول راهی آلمان شده بود، کاری که شاید می‌شد آن را با یک هزینه کمتر و مربی دیگری به‌جز برانکو نیز انجام داد.
محمدرضا نصرالله‌زاده
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید