پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


سرانجام سینما، صنعت یا هنر؟


سرانجام سینما، صنعت یا هنر؟
سینمای ایران سال‌هاست كه با موضوع بحران فیلمنامه‌نویسی و قصه‌های جذاب روبه‌رو است، اما در سال‌های اخیر موضوع‌های دیگری چون سینمای مستقل، تناسب تولید فیلم با امكانات پخش فیلم، سینمای روشنفكری، سینمای گروه‌های خاص، مخاطب‌سنجی و... مطرح شده است.
با این اوصاف موضوعی مهم و كلیدی همچنان در حاشیه باقی مانده است. صنعت و جایگاه صنعتی سینما موضوعی است كه كمتر در محافل سینمایی و فرهنگی - هنری مورد توجه قرار گرفته است و تنها وجه هنری سینما بیشتر مطرح شده است، به عبارت روشن‌تر هنر - صنعت سینما دارای دو ركن اساسی است كه گویا تنها وجه هنری و خلاقه آن در سینمای ایران دارای جایگاه و اعتبار است.به بخش فنی و صنعتی سینما نیز همواره از این منظر نگریسته شده است كه كمبود و نقایص موجود در این بخش، در چرخه تولید فیلم در كشور خللی ایجاد ننماید. موضوع صنعت سینما در ایران از این‌رو مهم و حساس است كه سینمای ایران از نظر تولید، جزو ده كشور اول جهان است، بنابراین برای اینكه چرخه تولید با مشكلات كمتری مواجه باشد، باید موضوع سخت‌افزار در سینمای ایران نیز جدی گرفته شود. این گزارش در پی آن است كه نگاه‌های مختلف نسبت به وجود یا نبود صنعت سینما در ایران را تبیین و مشكلات پیش‌روی صنعت سینمای ایران را بازشناسی و راهكارهایی نیز برای حل آن پیشنهاد دهد.
●صنعت‌ سینما و تعاریف‌ متفاوت‌
برای‌ شناخت‌ سینمای‌ ایران‌ ابتدا باید جایگاه‌ آن را از نظر چرخه‌ هنری‌ و اقتصادی‌ بررسی‌ كرد. سال‌هاست‌ سینمای‌ ایران‌ تولید و پخش‌ فیلم‌ را در دستور كار خود قرار داده‌ و این‌ چرخه‌ همچنان‌ ادامه‌ دارد، اما آیا می‌توان‌ گفت‌ به‌ صرف‌ اینكه‌ تولید در سینمای‌ ایران‌ رونق‌ خوبی‌ دارد پس‌ سینمای‌ ایران‌ سینمایی‌ صنعتی‌ است؟ به‌ عبارت‌ دیگر در كشور ما وجه‌ صنعتی‌ سینما بیشتر اهمیت دارد یا وجه‌ هنری؟‌ صاحبنظران‌ و دست‌اندركاران‌ سینما نظرات‌ مختلفی‌ در این‌ زمینه‌ ارائه‌ داده‌اند.
▪حبیب‌ا... كاسه‌ساز تهیه‌كننده‌ سینما در مورد این‌ سؤ‌ال‌ كه‌ آیا می‌توان‌ گفت‌‌ سینمای‌ ایران‌ وجه‌ صنعتی‌ دارد، می‌گوید: تصور من‌ این‌ است‌ كه‌ ارتباط‌ سینما و صنعت‌ و اینكه‌ آیا سینما صنعت‌ است‌ یا هنر و همچنین‌ این‌ موضوع‌ كه‌ سینمای‌ ایران‌ در چه‌ جایگاهی‌ قرار دارد به‌ نوع‌ برخورد و برنامه‌ریزی‌ ما باز می‌گردد. اگر به‌ سینما نگاهی‌ صنعتی‌ داشته‌ باشیم‌ وجه‌ هنری‌ آن‌ تضعیف‌ خواهد شد و اگر سینما را صرفاً هنری‌ بدانیم‌ به‌ خطا رفته‌ایم. مدیران‌ سینما به‌ هر شكل‌ كه‌ با سینما برخورد كنند، آن‌ تعریف‌ معیار خواهد شد، اما به‌ اعتقاد من‌ سینما، هم‌ وجه‌ هنری‌ دارد و هم‌ وجه‌ صنعتی.
▪ضیاءالدین‌ دری‌ كارگردان‌ سینما، اما نظر دیگری‌ دارد. او می‌گوید: تعریف‌ از صنعت‌ سینما اساساً در صنعت‌ به‌ كار می‌رود و صنعت‌ معاصر روندی‌ سیستماتیك‌ دارد و محصول‌ آن‌ تولید كالاست، از نقطه‌ صفر و به‌ صورت‌ طرح‌ شروع‌ می‌شود و در چرخه‌ تولید قرار می‌گیرد و همانند ساعت‌ دقیق‌ و منظم‌ كار می‌كند. بنابراین‌ تعریفی‌ كه‌ از صنعت‌ سینما می‌توان‌ ارائه‌ داد این‌ است‌ كه‌ مجموعه‌ای‌ از عوامل‌‌ در كنار هم‌ قرار می‌گیرند تا طرحی‌ تبدیل‌ به‌ فیلم‌ شود. ممكن‌ است‌ برخی‌ مخالف‌ وجه‌ صنعتی‌ سینما باشند اما واقعیت‌ این‌ است‌ كه بدون‌ دوربین‌ و امكانات‌ دیگر (كه‌ بسیاری‌ از آنها تولیدات‌ صنعتی‌ هستند) نمی‌توان‌ فیلمی‌ تولید كرد.
▪سید غلامرضا موسوی‌ تهیه‌كننده‌ سینما نیز معتقد است: سینما در ذات‌ خود <هنر - صنعت> است‌ چنانكه در اكثر كشورهای‌ صاحب‌ این‌ هنر - صنعت، پذیرفته‌ شده‌ است. شاید، اطلاق‌ نكردن‌‌ صنعت‌ به‌ هنر هفتم‌ در كشورمان‌ به‌ دیدگاه‌ كسانی‌ كه‌ باید آن‌ را در خارج‌ از سینما تعریف‌ كنند باز می‌گردد. وی‌ در ادامه‌ می‌گوید: پیش‌ از انقلاب‌، دلیل‌ نشناختن‌ این‌ صنعت‌ را نمی‌دانم، اما پس‌ از انقلاب‌ برای‌ معرفی‌ سینما به‌ <هنر - صنعت> تلاش‌ فراوانی‌ صورت‌ گرفت‌ و البته‌ این‌ اواخر این‌ وجه‌ تا حدودی‌ در ادبیات‌ مسؤولان‌ راه‌ یافته‌ است،‌ اما در تعریف‌ این‌ مهم‌ در هیأ‌ت‌ دولت، هنوز نتیجه‌ لازم‌ را به‌ دست‌ نیاورده‌ایم. پذیرش‌ هیأ‌ت‌ دولت‌، مشكل‌ این‌ تعریف‌ را نیز حل‌ خواهد كرد.
اگر چه‌ برخی‌ سینماگران‌ لازم‌ می‌دانند كه‌ در این‌ موارد به‌ طور مفصل‌ سخن‌ بگویند و زوایای‌ مختلف‌ صنعت‌ سینما را باز شكافند اما پاسخ‌ مینو فرشچی‌ (فیلمنامه‌ نویس) بسیار كوتاه‌ و موجز است. او می‌گوید: هر تولیدی‌ كه‌ به‌ سودآوری‌ منجر شود، البته‌ صنعت‌ نام‌ دارد كه‌ سینما هم‌ می‌تواند در این‌ تعریف‌ قرار گیرد.
▪جواد شمقدری‌ (كارگردان‌ سینما) نیز معتقد است‌ كه‌ سینما دارای‌ هر دو وجه‌ صنعتی‌ و هنری‌ است‌ و نمی‌توان‌ تنها بر وجه‌ هنری‌ آن‌ تأ‌كید كرد و بخش‌ فنی‌ و صنعتی‌ آن‌ را نادیده‌ گرفت. وی‌ در پاسخ‌ به‌ این‌ سؤال‌ توضیح‌ می‌دهد: گاهی‌ اوقات‌ در جامعه‌ سینمایی‌ تلاش‌ می‌شود كه‌ سینما به‌ عنوان‌ هنر تلقی‌ شود و بحثی‌ از صنعت‌ سینما به‌ میان‌ نیاید، در حالی كه‌ سینما فرآیندی دارد‌ كه‌ بسیاری‌ از فعالیت‌های‌ آن‌ فنی‌ است‌ و حاصل این فرآیند‌ درآمدزاست. اگر ما هنر را از سینما حذف‌ كنیم‌ و به‌ عبارتی‌ به‌ زیبایی‌شناسی‌ سینما توجهی‌ نكنیم‌، در آن‌ صورت‌ بقیه فعالیت‌هایی‌ كه‌ در حوزه‌ سینما صورت‌ می‌گیرد، وجهی‌ فنی‌- تخصصی‌ دارد، فعالیت‌هایی‌ چون‌ پیش‌ تولید، تداركات‌ و مراحل‌ بعد از فیلمبرداری‌ مانند بخش‌ ظهور و چاپ‌ و امور لابراتواری، پخش‌ و... هم‌ بخشی از فعالیت‌های تخصصی‌ و فنی‌ است و ارتباط‌ زیادی‌ با زیبایی‌شناسی‌ (وجه‌ هنری) سینما ندارد، بنابراین‌ بخش‌ مهمی‌ از سینما وجه‌ صنعتی‌ دارد.
▪فرهاد توحیدی‌ (فیلمنامه‌نویس) نیز سینما را هنر - صنعت‌ می‌داند و آن‌ را فعالیتی‌ به‌ مثابه‌ خط‌ تولید اقتصادی‌ و یا تجاری‌ تلقی‌ می‌كند. او می‌گوید: در كارهای‌ تولیدی‌ گروه‌های‌ مختلفی‌ در امر‌ تولید دخالت‌ می‌كنند و در آن‌ سرمایه‌گذاری و‌ مشاركت‌ دارند تا افزایش‌ سرمایه‌ حاصل‌ شود. خط‌ تولید صنعتی‌ روندی‌ مستمر و مداوم‌ دارد. همین‌ خط‌ تولید را نیز می‌توان‌ برای‌ سینما در نظر گرفت. فیلمنامه‌ای‌ در جریان‌ تولید قرار می‌گیرد و در این‌ فرآیند كارگردان‌ نقش‌ مهندس‌ یا سرپرست‌ تولید را به‌ عهده‌ دارد. افراد و گروه‌های‌ دیگری‌ نیز در این‌ تولید مشاركت‌ می‌كنند تا تحت‌ نظارت‌ تهیه‌كننده،‌ كالایی‌ به‌ نام‌ فیلم‌ تولید شود. هر كالایی‌ طبیعت‌ خاص‌ خود را دارد. در صنعت‌ سینما نیز كالای‌ تولید شده‌ هنری‌ است. وی‌ در ادامه‌ می‌گوید: اگر صنعت‌ سینمای‌ آمریكا را بررسی‌ كنیم‌ در می‌یابیم‌ كه‌ در آن‌ كشور سالانه‌ بیش‌ از هزار عنوان‌ فیلم‌ تولید می‌شود و بیشتر این‌ فیلم‌ها برای‌ كسب‌ درآمد از بازارهای‌ داخلی‌ و خارجی‌ فیلم‌ است. توزیع‌ و پخش‌ این‌ فیلم‌ها در سراسر آمریكا و حتی‌ دنیا صورت‌ می‌گیرد و تماشاگران‌ بی‌شماری‌ منتظر عرضه این‌ فیلم‌ها هستند. این‌ فرآیند باید طی شود تا بتوان‌ گفت‌ كه‌ صنعت‌ سینما وجود دارد. اگر دقت‌ كنید به‌ این‌ نتیجه‌ خواهید رسید كه‌ همه این‌ شركت‌های‌ سینمایی‌ برای‌ كسب‌ سود فعالیت‌ می‌كنند و از میان‌ هزار فیلم‌ تولید شده‌ در سال، تنها اندكی‌ از آنها به‌ عنوان‌ اثر هنری، برجسته‌ و ماندگار می‌شود. می‌توان‌ گفت‌ از میان‌ هزار فیلم‌ تنها ۱۰ فیلم‌ ارزش‌ هنری‌ دارد و چند سالی‌ در ذهن‌ها باقی‌ خواهد ماند و از میان‌ این‌ ۱۰‌ فیلم‌ نیز چند فیلم‌ به باشگاه‌ فیلم‌های‌ كلاسیك‌ - كه‌ همان‌ فیلم‌های‌ ماندگار تاریخ‌ سینماست‌ - می‌پیوندد.
با‌ تعاریفی‌ كه‌ از سوی‌ سینماگران‌ ایرانی‌ ارائه‌ شد، سؤال‌ مهم‌ دیگری‌ مطرح‌ می‌شود و آن‌ سؤال‌ این‌ است‌ كه‌ آیا سینمای‌ ایران‌ تنها وجه‌ هنری‌ دارد یا وجه‌ صنعتی‌ هم‌ می‌تواند داشته‌ باشد؟
●صنعت‌ سینما؛ بودن‌ یا نبودن‌
چشم‌انداز بیست‌ ساله‌ كشور نشان‌ می‌دهد كه‌ سمت‌ و سوی‌ حركت‌ كشور به‌ سوی‌ توسعه‌ و پیشرفت‌ صنایع‌ غیر نفتی‌ است. در واقع‌ بخش‌ غیرنفتی‌ مورد توجه‌ جدی‌ واقع شده‌ و توسعه‌ صنعت‌ و اقتصاد كشور در اولویت‌ قرار گرفته‌‌ است.‌ آنچه‌ امروز بسیاری‌ از كارشناسان‌ اقتصادی‌ به‌ آن‌ اعتقاد دارند این‌ است‌ كه‌ دنیای‌ آینده، دنیایی‌ متأ‌ثر از فرهنگ‌ و خانواده‌ خواهد بود و در این‌ میان‌ هنرها می‌توانند نقش‌ بسیار مهمی‌ ایفا كنند. سینما به‌ عنوان‌ هنری‌ جذاب‌ و پرمخاطب،‌ چنانچه‌ مورد حمایت‌ جدی‌ مدیران‌ كشور قرار گیرد می‌تواند بسیار درآمدزا باشد. به‌ عبارتی‌ اگر وزارتخانه‌هایی‌ چون‌ اقتصاد و دارایی، صنایع‌ و معادن، علوم، تحقیقات‌ و فن‌آوری‌ و آموزش‌ و پرورش‌، مقوله‌ فرهنگ‌ و هنر كشور را جدی‌ بگیرند، در آن‌ صورت‌ نتایج‌ چشمگیر مادی‌ و معنوی‌ آن‌ به جامعه‌ و مردم‌ تعلق خواهد گرفت. طبیعی‌ است‌ كه‌ باید نگاه‌ و دیدگاه‌ فرهنگی‌ و هنری‌ در سایر وزارتخانه‌ها و سازمان‌های‌ كشور حاكم‌ شود و خوشبختانه‌ وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌ در تغییر نگاه‌ مسؤولان‌ اقتصادی‌ و صنعتی‌ كشور نسبت‌ به‌ فرهنگ‌ و هنر تلاش‌های‌ بسیار خوبی‌ انجام‌ داده‌ است. حال‌ باید دید كه‌ در حال‌ حاضر آیا ایران‌ دارای‌ صنعت‌ سینماست‌ و آیا نگاه‌ صنعتی‌ به‌ مدرن‌ترین‌ هنر دنیا وجود دارد؟
ضیاءالدین‌ دری‌ معتقد است‌ كه‌ ما فقط‌ فیلم‌ می‌سازیم‌ و نمی‌توانیم‌ مدعی‌ داشتن‌ صنعت‌ سینما باشیم. سینمای‌ ایران‌ فاقد اكشن‌ (حركت) لازم‌ است. منظور من‌ این‌ است‌ كه‌ ابزار سینمایی‌ ما بسیار ابتدایی‌ است‌ و نمی‌تواند جامعه‌ سینمایی‌ را ارضا كند. حتی‌ پرتحرك‌ترین‌ فیلم‌های‌ ایرانی‌ نیز از نوعی‌ رخوت‌ و كم‌تحركی‌ رنج‌ می‌برند و به‌ خاطر همین،‌ فیلم‌های‌ ایرانی‌ مورد توجه‌ قرار نمی‌گیرند، البته‌ ابزار یك‌ وجه‌ از وجوه‌ سینماست. نظام‌ تولید در سینمای‌ ایران‌ دچار مشكلات‌ بسیاری‌ است. هر گروهی‌ بخواهد فیلمی‌ تولید كند به‌ قانون‌ عجیب‌ و غریبی‌ گرفتار می‌شود. ما از نظر لوكیشن، طراحی‌ لباس‌ و صحنه، جلوه‌های‌ ویژه‌ تصویری‌ و... دچار مشكل‌ هستیم‌ و به‌ عبارتی‌ در سینمای‌ ایران‌ فاقد صنعت هستیم. در واقع‌ هر گروهی‌ كه‌ بخواهد فیلم‌ بسازد در موارد بسیاری‌ باید از صفر شروع‌ كند، چون‌ بسیاری‌ از ابزارهای‌ سینمایی‌ موجود نیست‌ و به‌ تناسب‌ هر فیلم‌ این‌ ابزار باید ساخته‌ شود. ما هنوز نتوانسته‌ایم‌ امور خدماتی‌ و صنعتی‌ مناسب‌ را به‌ طور منظم‌ و سازمان‌ یافته‌ در اختیار گروه‌های‌ فیلمسازی‌ قرار دهیم. وی‌ همچنین‌ می‌گوید: در سینمای‌ ایران‌ فیلمنامه‌ها از ترس‌ فاش‌ شدن‌ موضوع‌ و قصه، تكثیر نمی‌شود، این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ این‌ فیلمنامه‌ها باید تكثیر شود و در اختیار افراد متخصص‌ قرار گیرد تا زوایای‌ مختلف‌ آن‌ بررسی‌ شود و پس‌ از اطمینان‌ از قوت‌ فیلمنامه‌ به‌ دست‌ تولید سپرده‌ شود. در سینمای‌ آمریكا از همان‌ ابتدا مخاطبان‌ فیلمنامه‌ای‌ كه‌ به‌ فیلم‌ تبدیل‌ خواهد شد مشخص‌ می‌شوند و از همین‌ روست‌ كه‌ به‌ طور مثال‌ برای‌ هر فیلم‌ هزار كپی‌ چاپ‌ می‌شود تا در سراسر آمریكا و كشورهای‌ دیگر به‌ روی‌ پرده‌ رود. وی‌ تأ‌كید می‌كند: برخی‌ این‌ موضوع‌ را این‌ گونه‌ تعبیر می‌كنند كه سینما امری‌ خلاقه‌ است‌ و فیلمساز اثری‌ را خلق‌ می‌كند، در صورتی‌ كه‌ این‌ تعبیر غلطی‌ است. در سینما اصلاً خلقی‌ اتفاق‌ نمی‌افتد. خلق‌ كردن‌ تنها مخصوص‌ خداوند است‌ و انسان‌ به‌ عبارتی‌ بازآفرینی‌ می‌كند. به‌ هر حال‌ باید در نظر گرفت‌ كه‌ سینما عبارت‌ است‌ از صنعت‌ پیشرفته‌ای‌ كه‌ اگر سامان‌ یابد در آن‌ صورت‌ بسیاری‌ از امور كشور نیز نظام‌مند خواهد شد، اما نظر مینو فرشچی‌‌ با ضیاءالدین‌ دری‌ متفاوت‌ است. وی‌ می‌گوید: با تمام‌ موانعی‌ كه‌ خودمان‌ بر سر راه‌ این‌ صنعت‌ سودآور قرار داده‌ایم‌ باز سینمای‌ ایران‌ صنعت‌ به‌ شمار می‌آید. حالا ما سودآوری‌ سینما را سودآوری‌ معنوی‌ به‌ حساب‌ آورده‌ایم‌ كه‌ جواب‌ خوبی‌ هم‌ از آن‌ گرفته‌ایم. وی‌ در عین‌ حال‌ تأ‌كید می‌كند؛ اما گاهی‌ باید به‌ حدود بام‌ هم‌ نگاه‌ كرد كه‌ از آن‌ طرفش‌‌ پایین نیافتیم.موسوی‌ نیز به‌ عنوان‌ تهیه‌كننده‌ معتقد است‌ كه‌ از نظر فنی‌ و تخصصی‌ وضعیت‌ خوبی‌ داریم. وی‌ می‌گوید: سینما را ما اختراع‌ نكرده‌ایم‌ اما در برخی‌ موارد فنی‌ و تقریباً تمام‌ تخصص‌های‌ تولیدی، بهترین‌ متخصصان‌ را داریم، آن‌ هم‌ از نوع‌ فهیمش. برای‌ توضیح‌ بیشتر موضوع‌ لازم‌ می‌دانم‌ به‌ چند نكته‌ اشاره‌ كنم:
نكته‌ اول‌ اینكه‌ نه‌ تنها ایران، بلكه‌ بسیاری‌ از كشورهای‌ صاحب‌ صنعت‌ سینما، تولیدكننده‌ وسائل‌ فیلمبرداری‌ نیستند، كشورهای‌ انگشت‌شماری، با توجه‌ به‌ نیاز تولید داخلی‌ و بازارهای‌ جهانی‌ به‌ این‌ مهم‌ می‌پردازند. به‌ طور نمونه‌ در فرانسه‌ سالانه‌ حدود ۱۵۰ فیلم‌ سینمایی‌ تولید می‌شود اما فرانسه‌ تولیدكننده‌ دوربین، لنز، نگاتیو، پوزیتیو و... نیست چون‌ این‌ امكان‌ را دارند كه‌ امكانات‌ پیشرفته‌ را به‌ خدمت‌ بگیرند. به‌ عبارت‌ دیگر، به‌ خاطر داشتن‌ یك‌ دكمه، كت‌ و شلوار نمی‌دوزند. ایران‌ نیز شامل‌ همین‌ تعریف‌ می‌شود. وی‌ در ادامه‌ توضیح‌ می‌دهد كه‌ سینمای‌ ایران‌ با چه‌ مشكلاتی‌ روبه‌روست و به‌ تحریم‌ اقتصادی‌ اشاره‌ می‌كند و می‌گوید: نكته‌ دوم‌ این‌ است‌ كه‌ ایران‌ به‌ دلیل‌ تحریم‌ اقتصادی‌ آمریكا حتی‌ امكان‌ خرید كالای‌ ساخته‌ با تكنولوژی‌ قابل‌ قبول‌ سینما را ندارد. نكته‌ سوم‌ هم‌ این‌ است‌ كه‌ همین‌ تحریم‌ اقتصادی‌ باعث‌ شده‌ است‌ تا در برخی‌ موارد بخش‌ خصوصی‌ ما دست‌ به‌ ساخت‌ و ساز بزند. نمونه‌ آن‌ ساخت‌ وسائل‌ حركتی، چراغ‌های‌ ۸۰۰، ۲۰۰۰ و... است‌ و در برخی‌ موارد این‌ ساخته‌ها در حد قابل‌ قبولی‌ هستند. موسوی‌ این‌ نكته‌ را هم‌ یادآور می‌شود كه‌ ساخت‌ تجهیزات‌ سینمایی‌ در هر كشوری‌ صرفه‌ اقتصادی‌ ندارد. او می‌گوید: حتی‌ اگر تكنولوژی‌ ساخت‌ بسیاری‌ از این‌ تجهیزات‌ را نیز دارا بودیم، باز هم‌ از نظر اقتصادی‌ باصرفه‌ نبود. ما هنوز در تولید ماشین‌ كه‌ ظاهراً صنعت‌ اول‌ كشورمان‌ است‌ و سالانه‌ نزدیك‌ به‌ ۷۰۰ هزار دستگاه‌ اتومبیل‌ تولید می‌كنیم، تنها قطعه‌ سازیم. در زمینه‌ امكاناتی‌ كه‌ سالانه‌ به‌ تولید حداكثر ۷۰ فیلم‌ می‌تواند بیانجامد با كدام‌ توجیه‌ اقتصادی‌ باید سرمایه‌گذاری‌ كنیم؟ و وقتی‌ صنعت‌ اول‌ كشورمان‌ نمی‌تواند به‌ رقابت‌ با اتومبیل‌سازان‌ جهان‌ بنشیند، با كدام‌ عقل‌ اقتصادی‌ می‌توانیم‌ امیدوار به‌ رقابت‌ جهانی‌ در ساخت‌ تجهیزات‌ سینمایی‌ باشیم؟ پس‌ اگر تولید كنیم‌ صرفاً برای‌ مصرف‌ داخلی‌ است. آیا برای‌ تولید ۷۰ فیلم‌ در داخل‌ كشور به‌ گمان‌ شما ساخت‌ این‌ تجهیزات‌ توجیه‌ اقتصادی‌ دارد؟ او برای‌ تكمیل‌ سخنان‌ خود دوباره‌ بر این‌ موضوع‌ تأ‌كید می‌كند كه‌ بهترین‌ متخصصان‌ را در سینما داریم‌ و ادامه‌ می‌دهد: حضور فیلم‌های‌ ایرانی‌ در جشنواره‌های‌ جهانی‌ و ارزش‌ آنها نشان‌ داده‌ است‌ كه‌ بهترین‌ متخصصان‌ را داریم‌ و علی‌رغم‌ كمبود امكانات، توانسته‌ایم‌ سینمایی‌ صاحب‌ نام‌ داشته‌ باشیم. حضور كارگردانان‌ صاحب‌ نام، فیلمبرداران‌ صاحب‌ سبك، صدابرداران‌ و صداگذاران‌ خوب، موسیقی‌دانان‌ خوش‌ قریحه، تهیه‌كنندگان‌ آشنا به‌ سینمای‌ امروز ایران‌ و جهان‌ و... از جمله‌ وجوه‌ حضور متخصصان‌ خوب‌ است و از آن جمله وجود متخصصان‌ خوب‌ لابراتوار، وگرنه چگونه‌ می‌توانستیم‌ علی‌رغم‌ نبود داروهای‌ لابراتواری‌ با استانداردجهانی، فیلم‌هایی‌ تولید كنیم‌ كه‌ از این‌ ‌نظر نیز در جهان‌ مطرح‌ هستند.
فرهاد توحیدی‌ نیز به‌ صورت‌ محدود می‌پذیرد كه‌ سینمای‌ ایران‌ دارای‌ صنعت‌ است. وی‌ می‌گوید: با تعریف‌ خاص‌ و در گیومه‌ از صنعت‌ سینما، می‌توان‌ گفت‌ كه‌ سینمای‌ ایران‌ نیز دارای‌ صنعت‌ است، البته‌ این‌ خصلت‌ (توجه‌ به‌ چرخه‌ اقتصادی‌ و كسب‌ سود) قبل‌ از انقلاب‌ بارزتر بود. مراكز خصوصی‌ سینمایی‌ قبل‌ از انقلاب‌ به‌ شكل‌ خیلی‌ برجسته‌تر به‌ موضوع‌ اقتصادی‌ و كسب‌ سود از طریق‌ سینما می‌پرداختند. در واقع‌ شركت‌های‌ سینمایی‌ سلیقه‌ مخاطبان‌ ایرانی‌ را در نظر می‌گرفتند و براساس‌ سلیقه‌ آنها فیلم‌ تولید می‌كردند. در چنین‌ وضعیتی‌ فیلم‌هایی‌ كه‌ تولید می‌شدند فروش‌ خوبی‌ داشتند و برای‌ تهیه‌كننده‌ این‌ امكان‌ فراهم‌ می‌شد كه‌ دوباره‌ فیلم‌ تولید كند، اما بعد از انقلاب‌ در عرصه سینما هم‌ همانند عرصه‌های‌ دیگر كه‌ دولت‌ وارد شد و تقریباً ۸۵ درصد صنایع‌ كشور در دست دولت‌ بود، عرصه‌ سینما هم‌ در انحصار دولت‌ قرار گرفت. دولت‌ هم‌ به‌ عرصه سینما نگاه‌ فرهنگی‌ داشت،‌ بنابراین‌ روند تولید فیلم‌ در كشور سمت‌ و سویی‌ فرهنگی‌ پیدا كرد و موضوع‌ كسب‌ سود در سینما بی‌اهمیت‌ تلقی‌ شد.
شمقدری‌ درباره‌ بود یا نبود صنعت‌ در سینمای‌ ایران‌ به‌ نكته‌ ظریف‌ و مهمی‌ اشاره‌ می‌كند و چگونگی‌ كاركرد سینما در ایران‌ را مورد توجه‌ و بررسی‌ قرار می‌دهد. وی‌ می‌گوید: آنچه‌ مهم‌ است‌ این‌ است‌ كه‌ صنعت‌ سینما چگونه‌ كار می‌كند. درست‌ است‌ كه می‌توان‌ گفت‌ ایران‌ دارای‌ چرخه‌ای‌ اقتصادی‌ و صنعتی‌ است و در سینما فعالیت‌های‌ تكنولوژیك و فنی‌ و نیز گاهی‌ اوقات‌ فعالیت‌های‌ فكری‌ و ذهنی‌ صورت‌ می‌گیرد تا سرمایه‌ای‌ كه‌ هزینه‌ شده‌ است‌ دوباره‌ به‌ تهیه‌كننده‌ باز گردد. به‌ هر حال‌ در كشور فیلم‌ تولید می‌شود، سالن‌های‌ سینمایی‌ فیلم‌ها را نمایش‌ می‌دهند، جشنواره‌های‌ متعدد داخلی‌ وجود دارد و برخی‌ از فیلم‌های‌ ایرانی‌ در جشنواره‌ها نمایش‌ داده‌ می‌شوند و... اما آنچه‌ اهمیت‌ دارد این‌ است‌ كه‌ این‌ چرخه‌ با مشكل‌ مواجه‌ است.
حبیب‌ا... كاسه‌ساز نیز معتقد است‌ كه‌ سینمای‌ ایران‌ نیز مانند بسیاری‌ از كشورهایی كه‌ فیلم‌ تولید می‌كنند دارای‌ صنعت‌ است. وی‌ همچنین‌ تأ‌كید می‌كند: ممكن‌ است‌ صنعت‌ سینمای‌ ایران‌ دارای‌ مشكلاتی‌ باشد اما نمی‌توان‌ گفت‌ كه‌ ما صنعت‌ سینما نداریم. اگر هم‌ مشكلاتی‌ وجود دارد در مسیر حل‌ آن‌ مشكلات‌ حركت‌ می‌كنیم. البته ما‌ نمی‌توانیم‌ صنعت‌ سینمایی‌ مانند آمریكا و هند داشته‌ باشیم‌ ولی‌ به‌ هر حال‌ دارای‌ صنعت‌ سینما هستیم.
● مشكلات‌ و چالش‌های‌ پیش‌رو
هنرها غالباً با آفاتی‌ روبه‌رو می‌شوند. گاهی‌ این‌ آفات‌ به‌ نبود ایده‌ و اندیشه‌های‌ ناب‌ هنری‌ باز می‌گردد و هنرها از فقدان‌ ایده‌ و فكر جذاب‌ رنج‌ می‌برند. سینما هم‌ در همه‌ جای‌ دنیا با مشكلات‌ و بحران‌هایی‌ روبه‌رو می‌شود. در كشور ما گویا سینما با مشكلات‌ عدیده‌ای‌ روبه‌روست، اگر چه‌ در جشنواره‌های‌ خارجی‌ موفقیت‌های‌ بسیاری‌ نیز كسب‌ كرده‌ است، به‌ راستی‌ مشكلات‌ سینمای‌ ایران‌ چیست؟ برنامه‌ریزی‌ و مدیریت، فیلمنامه، كارگردانی، تهیه‌كنندگی، بازیگری‌ و یا تجهیزات‌ و ابزار سینمایی... كدام‌ یك‌ جزو مشكلات‌ اساسی‌ سینمای‌ ایران‌ است؟ چه‌ عواملی‌ سبب‌ شده‌ تا صنعت‌ سینمای‌ ایران‌ نتواند جایگاه‌ واقعی‌ خود را پیدا كند؟ این‌ عوامل‌ بیشتر سخت‌افزاری‌ است‌ یا نرم‌افزاری؟... طبیعی‌ است‌ كه‌ هر سینماگر براساس‌ دیدگاه‌ و باور خود از وضعیت‌ سینمای‌ ایران،‌ این‌ مشكلات‌ را تشریح‌ می‌كند.
مینو فرشچی‌ در زمینه‌ مشكلات‌ سینمای‌ ایران‌ می‌گوید: برای‌ مشكلات‌ سینمای‌ ایران‌ در این‌ زمینه‌ یك‌ ضرب‌المثل‌ قدیمی‌ داریم‌ تحت‌ عنوان‌ <شترسواری‌ دولا دولا نمی‌شود>. یا سینما می‌خواهیم‌ داشته‌ باشیم‌ یا نمی‌خواهیم. اگر می‌خواهیم‌ نباید برای‌ سینما، خودمان‌ قانون‌ مخصوصی‌ وضع‌ كنیم،‌ وگرنه‌ به‌ همین‌ نتیجه‌ فعلی‌ می‌رسیم: سالن‌های‌ خالی‌ و رواج‌ قاچاق‌ فیلم‌های‌ خارجی. برخلاف‌ فرشچی‌ كه‌ در این‌ زمینه‌ پاسخی‌ كوتاه‌ می‌دهد، ضیاءالدین‌ دری‌ در این‌ باره‌ مفصل‌ سخن‌ می‌گوید: در آمریكا هم‌ وقتی‌ فیلمی‌ به‌ مرحله پخش‌ می‌رسد ممكن‌ است‌ سوءاستفاده‌ مالی‌ صورت‌ گیرد و شاید این‌ امر بخشی از ذات روند تولید و پخش‌ فیلم‌ باشد كه، در همه‌ جا وجود دارد اما این‌ سوءاستفاده‌ها دارای نسبت‌های‌ متفاوتی‌ است. در سینمای‌ ایران‌ به‌ طور دائم‌ قانونگذاری‌ و محدودیت‌ ایجاد می‌شود. در سینمای‌ ایران‌ شما مجبورید سرمایه‌ای‌ هنگفت‌ را هزینه‌ كنید و پس‌ از مدتی طولانی‌ آرام‌ آرام‌ آن‌ سرمایه‌ را به‌ دست‌ ‌آورید، در صورتی‌ كه‌ به‌ عنوان‌ مثال‌ در آمریكا شركت‌های‌ تولید كننده‌ فیلم‌ هر كدام‌ حدود چهار صد سینما دارند و به‌ نوعی‌ از نظر پخش‌ فیلم، خیال‌شان‌ راحت‌ است. طبیعی‌ است‌ كه‌ این‌ امر باعث‌ می‌شود بسیاری‌ از راه‌های‌ سوءاستفاده‌ بسته‌ شود. در كشور ما، هم‌ وضعیت‌ تولید معلق‌ است‌ و هم‌ پخش. دفاتر پخش‌ فیلم‌ درصدی‌ از فروش‌ فیلم‌ را به‌ خود اختصاص‌ می‌دهند، اما برای‌ سرمایه‌ فیلم‌‌ دلسوزی‌ ندارند. یك‌ دفتر پخش‌ با دفتر پخش‌ دیگر گروه‌ تشكیل‌ می‌دهند و در میان‌ این‌ زدوبندها سرمایه‌ فیلم‌ها از بین‌ می‌رود، البته‌ این‌ به‌ مشكلات‌ فرهنگی‌ ما باز می‌گردد. حسادت‌ و تنگ‌نظری‌ وجود دارد و هر بار بیماری‌ها به‌ نوعی‌ خود را نشان‌ می‌دهند. نظام‌ سینمایی‌ ایران‌ همواره‌ در كشمكش‌ با این‌ مشكلات‌ است. وی‌ در پاسخ‌ به‌ این‌ سؤال‌ كه‌ آیا مشكلات‌ سینمای‌ ایران‌ بیشتر نرم‌افزاری‌ است‌ یا سخت‌افزاری‌ می‌گوید: نمی‌توان‌ به‌طور دقیق بیان كرد كه‌ سینمای‌ ایران‌ بیشتر دچار مشكلات‌ سخت‌افزاری‌ است‌ یا نرم‌افزاری. گاهی‌ اوقات‌ فكرهای‌ بكری‌ مطرح‌ می‌شود، اما لزوماً قابلیت‌ ساخت‌ در سینما را ندارد. باید روی‌ ایده‌ها و فكرهای‌ خام‌ اندیشید و كارشناسانه‌ در مورد آنها نظر داد. اگر چنین‌ اتفاقی‌ رخ‌ دهد یقین‌ بدانید مخاطبان‌ بی‌شماری‌ از فیلم‌ها استقبال‌ خواهند كرد و اگر فیلمی‌ ۵ میلیارد تومان‌ فروش‌ كرد نباید تعجب‌ كرد.
اما فیلم‌های‌ ما غالباً كم‌خرج‌ هستند و با حداقل‌ امكانات‌ ساخته‌ می‌شوند. درام‌ در فیلم‌ها ضعیف‌ است‌ و بنابراین‌ فیلم‌های‌ پر تحرك‌ و پرخرج‌ در كشور با فروش‌ خوبی‌ مواجه‌ نمی‌شوند، اما در مقابل‌ فیلم‌ خانوادگی‌ با فروش‌ خوبی‌ مواجه‌ می‌شود، ضمن‌ اینكه‌ ما عادت‌ نكرده‌ایم‌‌ محصول‌ را درست‌ به‌ مردم‌ تحویل‌ دهیم. البته‌ هیچ‌ فیلمسازی‌ نمی‌تواند تضمین‌ كند كه‌ فیلمش‌ با فروش‌ خوبی‌ مواجه‌ می‌شود، مگر آنكه‌ خط‌ قرمزها به‌ صورت‌ ژورنالیستی‌ برداشته‌ شود. البته‌ این‌ فیلم‌ها هم‌ به‌ طور موقت‌ با استقبال‌ روبه‌رو می‌شوند و بعد از یكی‌ دو سال‌ این‌ فیلم‌ها هم‌ دیگر نمی‌فروشند. وی‌ ادامه‌ می‌دهد: مشكل‌ سینمای‌ ایران‌ چیز دیگری‌ است. قبل‌ از انقلاب، سینما با بحران‌ روبه‌رو شد و اكنون‌ نیز دچار بحران‌ شده‌ است. باید تولید فیلم‌ در ایران‌ كاهش‌ پیدا كند. این‌ درست‌ نیست‌ كه‌ موضوع‌های‌ حسی‌ و سوبژكتیو تبدیل‌ به‌ فیلم‌ شوند. بیشتر موضوع‌ این‌ فیلم‌ها در مرحله تولید هنوز خام‌ هستند. باید این‌ گونه‌ موضوع‌ها را فیلمسازان‌ باتجربه‌تر و مسلط‌تر بسازند. البته‌ استثنا نیز وجود دارد و ممكن‌ است‌ فیلمساز جوانی‌ توانایی‌ بسیار خوبی‌ در عرصه‌ فیلمسازی‌ داشته‌ باشد اما این‌ قاعده‌ نیست.
در بسیاری‌ از فیلم‌ها كم‌تجربه‌ بودن‌ و یا بی‌تجربه‌ بودن‌ و نیز كم‌ دانشی‌ فیلمساز، باعث‌ می‌شود تا ضعف‌ها كاملاً مشهود باشند. حتی‌ در خارج‌ از كشور شاهد برخی‌ از فیلم‌های‌ ایرانی‌ بوده‌ام‌ كه‌ تماشاگران‌ حرفه‌ای‌ سینما به‌ دلیل‌ ضعف‌های‌ فیلم، به‌ آن‌ خندیده‌اند. اسم‌ این‌ بی‌تجربگی‌ در فیلم‌ها را هم‌ به‌ اشتباه‌ گذاشته‌اند سینمای حقیقت! در حالی‌ كه‌ این‌ سینماگران‌ كم‌ تجربه‌ باید در كنار افراد باتجربه‌ قرار گیرند تا تجربه‌ كسب‌ كنند. البته‌ سینمای‌ حرفه‌ای‌ به‌ فكرهای‌ ژورنالیستی‌ نیازمند است. این‌ موضوع‌ در سینمای‌ آمریكا به‌ طور متناوب‌ اتفاق‌ می‌افتد و به‌ عنوان‌ نمونه‌ می‌توان‌ به‌ فیلم "‌ "look for My good bar اشاره‌ كرد كه‌ قصه زنی‌ آمریكایی‌ است‌ كه‌ در میكده‌ها به‌ دنبال‌ مرد ایده‌آل‌ خود می‌گردد. این‌ موضوع‌ در دهه‌ ۷۰ آمریكا موضوع‌ روز بوده‌ است و یا در دهه‌ ۸۰ میلادی‌ كه‌ موضوع‌ ورزش‌ مطرح‌ بود، فیلم‌هایی‌ با موضوع‌ ورزش‌ ساخته‌ شد.
فرهاد توحیدی‌ مشكل‌ سینمای‌ ایران‌ را كنترل‌ بیش‌ از حد دولت‌ در عرصه سینما می‌داند و می‌گوید: در عرصه سینمای‌ ایران‌ تنها تولیدكنندگان‌ و مخاطبان‌ نیستند كه‌ مقابل‌ هم‌ قرار می‌گیرند. در این‌ زمینه‌ باید نقش‌ سومی‌ هم‌ قائل‌ شد و آن‌ نقش‌ مهم‌ دولت‌ است. به‌ هر حال‌ دولت‌ صاحب‌ تئوری‌ فرهنگی‌ است‌ و مایل‌ نیست‌ هر فیلمی‌ ساخته‌ شود و فیلم‌ها باید در چارچوب‌ مشخصی‌ ساخته‌ شوند. این‌ چارچوب‌ها ممكن‌ است‌ خیلی‌ هم‌ با صنعت‌ سینما سازگار نباشد. وی‌ در مورد این‌ نكته‌ كه‌ برخی‌ اعتقاد دارند‌ معاونت‌ سینمایی‌ بیشتر نقش‌ حمایتی‌ دارد و دلیل‌ ادعای‌ آنها نیز فیلم‌های‌ متنوعی‌ است‌ كه‌ در سال‌ از سوی‌ تهیه‌كنندگان‌ بخش‌ خصوصی‌ ساخته‌ می‌شود، می‌گوید: اینكه‌ دولت‌ نقشی‌ نداشته‌ باشد، پوسته‌ قضیه‌ است، به‌ هر حال‌ اجازه‌ نمایش‌ و پروانه‌ نمایش‌ در دست‌ دولت‌ است.ممكن‌ است‌ فیلمی‌ پس‌ از تولید نمایش‌ داده‌ نشود، بنابراین‌ فیلمسازان‌ یا تهیه‌كنندگان‌ و به‌ طور كلی‌ تولیدكنندگان‌ فیلم‌ نمی‌توانند خیلی‌ از معیارهای‌ سیاست‌گذاران‌ سینمایی‌ فاصله‌ بگیرند و یا خارج‌ از آن‌ معیارها فیلم‌ بسازند. به‌ عبارتی‌ هر تولیدكننده‌ای كه‌ در این‌ زمینه‌ بیشتر خطرپذیری‌ كند‌ صدمه‌ی‌ بیشتری‌ خواهد دید. شاهد مثال‌ نیز زیاد است. وی‌ در ادامه،‌ با اشاره‌ به‌ اینكه‌ در همه‌ كشورها سیاست‌های‌ خاص‌ فرهنگی‌ وجود دارد، اضافه‌ می‌كند: نمی‌خواهم‌ بگویم‌ فقط‌ در كشور ما سیاست‌گذاری‌ فرهنگی‌ صورت‌ گرفته‌ است. در همه‌ جای‌ دنیا سیاست‌های‌ خاص‌ فرهنگی‌ وجود دارد و دولت‌ها اعمال‌ قدرت‌ می‌كنند. به‌ عنوان‌ مثال‌، امسال‌ در آمریكا با پخش‌ فارنهایت‌ ۱۱/۹، تا مدت‌ها مخالفت‌ شد و اجازه‌ اكران‌ داده‌ نشد تا اینكه‌ بالاخره‌ شركت‌ میراماكس‌ مشكل‌ پخش‌ فیلم‌ خود را حل‌ كرد. توحیدی‌ مشكلات‌ اساسی‌ سینمای‌ ایران‌ در هر دو بخش‌ نرم‌افزاری‌ و سخت‌افزاری‌ را این‌ چنین‌ توضیح‌ می‌دهد: سالن‌های‌ سینماها فرسوده‌ است. از نظر مكانی‌ در موقعیت‌ مناسبی‌ قرار نگرفته‌اند و بسیاری‌ از امكانات‌ سینمایی‌ كشور در حد ضعیفی‌ است. از طرفی‌ تهیه‌كننده‌ فرهنگی‌ آشنا به‌ حیطه‌ كار و فعالیت‌ در عرصه سینما بسیار كم‌ داریم. همچنین‌ در زمینه‌ فیلمنامه‌نویسی‌ و كارگردانی‌ سینما، با كمبود افراد متخصص‌ روبه‌رو هستیم. غلامرضا موسوی‌ نیز در پاسخ‌ به‌ این‌ سؤال‌ كه‌ چرا در زمینه‌های‌ تخصصی‌ و فنی‌ سینما با مشكل‌ كمبود نیروی‌ متخصص‌ روبه‌رو هستیم‌ می‌گوید: این‌ نكته‌ را قبول‌ ندارم‌ كه‌ متخصصان‌ در سینمای‌ ایران‌ حضور ندارند. به‌ گمان‌ من‌ ما فقط‌ در زمینه‌ جلوه‌های‌ ویژه‌ رایانه‌ای آن‌ هم‌ به‌ دلیل‌ نفروختن‌ آنها به‌ كشورمان‌ - دچار مشكل‌ هستیم، اگر چه‌ با همین‌ سیستم‌های‌ موجود رایانه‌های‌ شخصی‌ نیز دوستان‌ ما كارهایی‌ قابل‌ قبول‌ انجام‌ داده‌اند. البته نسبت‌ به‌ آموزش‌ نیروی‌ متخصص‌ سینمایی‌ توجه‌ لازم‌ صورت‌ نگرفته‌ است، آنچه‌ رخ‌ داده‌ به‌ گمان‌ من‌ ناشی‌ از تلاش‌ شخصی‌ افراد و متكی‌ به‌ فراهم‌ آوردن‌ امكان‌ تجربه‌ از سوی‌ تهیه‌كنندگان‌ و كارگردانان‌ سینمای‌ كشورمان‌ بوده‌ است. وی‌ تأ‌كید می‌كند: بخش‌ دولتی‌ در این‌ زمینه‌ آن‌ گونه‌ كه‌ باید گام‌های‌ اساسی‌ بر نداشته‌ است، اما به‌ هر حال‌ با نبود متخصص‌ (به جز موردی‌ كه‌ گفتم) روبه‌رو نیستیم.
جواد شمقدری‌ بزرگ‌ترین‌ مشكل‌ سینمای‌ ایران‌ را در زمینه‌ مدیریت‌ و طرح‌ ایده‌ها و اندیشه‌های‌ سینمایی‌ می‌داند و می‌گوید: سینما فعالیتی‌ صنعتی، فنی‌ و یا كشاورزی‌ نیست، سینما فرآیندی‌ است‌ كه‌ تحت‌تأ‌ثیر عواطف، احساسات‌ و اندیشه‌ به‌ دست‌ می‌آید. در واقع‌ خاستگاه‌ اصلی‌ آن‌ به‌ فكر و اندیشه‌ باز می‌گردد. سینما با روح‌ و احساس‌ آدمی‌ سروكار دارد و به‌ همین‌ دلیل‌ مدیریت‌ آن‌ باید به‌ دست‌ انسان‌های‌ معناگرا و اخلاق‌گرا سپرده‌ شود. این‌ افراد باید دانش‌ فرهنگی‌ و اجتماعی‌ بسیار خوبی‌ داشته‌ باشند، اما متأ‌سفانه‌ كسانی‌ در عرصه سینما نظر می‌دهند و اعمال‌ حاكمیت‌ می‌كنند كه‌ خاستگاه‌ اندیشه‌ای‌ مطلوبی ندارند،‌ اگر هم‌ صاحب‌ فكر و اندیشه‌ باشند نگاه‌ سودجویانه‌ و نامطلوب‌ بر آن‌ حاكم‌ است. مشكلات‌ سینما نیز از سوی‌ همین‌ افراد در عرصه‌ تولید و پخش‌ وارد می‌شود و متأ‌سفانه‌ اجازه‌ داده‌ایم‌ كه‌ روند اصلی‌ سینما را این‌ افراد تعیین‌ كنند كه‌ روند نامطلوب‌ و ناهنجاری‌ است.
بیشتر خانواده‌ها مخاطب‌ سینمای‌ ایران‌ هستند و چون‌ خانواده‌های‌ ایرانی‌ غالباً اخلاق‌گرا و معنویت‌جو هستند، نمی‌توانند با فیلم‌هایی‌ كه‌ تولید می‌شود ارتباط‌ برقرار كنند. نمونه‌ای‌ از این‌ مدیریت‌ غلط‌ در جشن‌ خانه‌ سینما اتفاق‌ افتاد. اما باید گفت‌ آن‌ واقعه‌ نماد سینمای‌ ایران‌ نیست‌، بلكه‌ نشانه‌ای‌ از مدیریت‌ كسانی‌ است‌ كه‌ بر سینما حاكمیت‌ دارند و تا این‌ مشكلات‌ وجود دارد بسیاری‌ از مشكلات‌ سینمای‌ ایران‌ نیز حل‌ نخواهد شد. شمقدری‌ در ادامه‌ می‌گوید: وقتی‌ موضوع‌ بودجه‌ در مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ مطرح‌ شد و آن‌ اتفاق‌ ناخوشایند در جشن‌ خانه‌ سینما رخ‌ داد، نگاه‌ نمایندگان‌ نسبت‌ به‌ سینما به‌ عنوان‌ مقوله‌ای‌ فرهنگی‌ تغییر كرد و آن‌ بودجه‌ای‌ كه‌ باید برای‌ آن‌ در نظر گرفته‌ می‌شد، كاهش‌ یافت. در واقع‌ ما به‌ دست‌ خودمان‌ تیشه‌ به‌ ریشه سینمای‌ ایران‌ می‌زنیم‌ و نظر مثبت‌ مردم‌ و مسؤولان‌ را نسبت‌ به‌ سینما در جهت‌ منفی‌ تغییر می‌دهیم. این‌ نوع‌ كارها اول‌ به خانواده‌های‌ ایرانی‌ و بعد هم‌ به جامعه‌ سینمایی‌ ایران‌ لطمه‌ خواهد زد.
حبیب‌ا... كاسه‌ساز نیز بیشترین‌ مشكلات‌ سینمای‌ ایران‌ را در بخش‌ نرم‌افزاری‌ عنوان‌ می‌كند و می‌گوید: ما، تولید فكر و اندیشه‌ در سینمای‌ ایران‌ نداریم‌ یا كم‌ داریم. امكانات‌ موجود جوابگوی‌ نیازهای‌ سینمایی‌ ما نیست. ما در تحقیقات‌ سینمایی‌ دچار مشكل‌ هستیم‌ و از نظر فیلمنامه‌ و تولید اندیشه‌های‌ مولد و جذاب‌ در فیلمنامه‌ها، با ضعف‌ روبه‌رو هستیم.
●راهكارها و پیشنهادها
وقتی‌ مشكلات‌ مطرح‌ می‌شود و هر یك‌ مشكل‌ را از منظری‌ بررسی‌ می‌كنند، طبیعی‌ است‌ كه‌ باید به‌ دنبال‌ راهكارهای‌ حل‌ آن‌ مشكلات‌ نیز بود. برخی‌، مشكلات‌ را در زمینه‌ نرم‌افزاری‌ می‌دانند و ارائه‌ طریق‌ می‌دهند و برخی‌ نیز هر دو. مهم‌ این‌ است‌ كه تقریباً همه‌ اتفاق‌ نظر دارند سینمای‌ ایران‌ با مشكل‌ مواجه‌ است،‌ اما چگونه‌ می‌توان‌ با این‌ مشكلات‌ روبه‌رو شد و چه‌ مدلی‌ از برنامه‌ریزی‌ و سیاست‌گذاری‌، سینمای‌ ایران‌ را از بحران‌ها رهایی‌ خواهد بخشید؟
موسوی‌ معتقد است‌ كه‌ به جز دو كشور صاحب‌ صنعت‌ سینمای‌ جهان، یعنی‌ آمریكا و هند، ما با بسیاری‌ دیگر از كشورهای‌ صاحب‌ صنعت‌ سینما، قابل‌ مقایسه‌ به‌ لحاظ‌ تولید هستیم، اما بسیاری‌ از این‌ كشورها به‌ دلیل‌ جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی‌ امكان‌ پخش‌ گسترده‌ فیلم‌هایشان‌ را دارند ولی ما این‌ امكان‌ را نداریم. وی‌ در ادامه‌ می‌گوید: كشور ما به‌ دلایل‌ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی‌ و فرهنگی‌ شرایط‌ ویژه‌ای‌ دارد، این‌ شرایط‌ باعث‌ می‌شود تا نتوانیم‌ برنامه‌ای‌ درازمدت‌ را در بخش‌ نرم‌افزاری‌ طراحی‌ كنیم. اما همین‌ گام‌ را در زمینه‌ سخت‌افزاری‌ - مثل‌ ساخت‌ سینما - می‌توان‌ منسجم‌ كرد. برای‌ این‌ كار ابتدا باید مسؤولان‌ محترم‌ فرهنگی‌ بپذیرند كه‌ سینما را به‌ عنوان‌ هنر اول‌ كشور قبول‌ دارند و نیاز به‌ آن‌ وجود دارد. اگر این‌ شناخت‌ و این‌ تعریف‌ مورد قبول‌ باشد، آنگاه‌ می‌توان‌ به‌ مدلی‌ در سخت‌افزارها توجه‌ داشت‌ وگرنه‌ مشت‌ بر سندان‌ كوبیدن‌ است. موسوی‌ ادامه‌ می‌دهد: در بخش‌ نرم‌افزار، اتفاق‌ لازم‌ صورت‌ خواهد گرفت، اما این‌ تعریف‌ به‌ تسریع‌ این‌ روند مساعدت‌ خواهد كرد. وی‌ در پایان‌ تأ‌كید می‌كند: سینمای‌ ایران‌ به‌ رغم‌ مشكلات‌ موجود، توانسته‌ است‌ با تولیدات‌ سینمایی‌ خود، جایگاهی‌ شاخص‌ در جشنواره‌ها به‌ دست‌ آورد، اما در بازار نتوانسته‌ایم‌ به‌ این‌ مهم‌ - كه‌ قاعدتاً بخش‌ تكمیل‌كننده‌ جایگاه‌ اول‌ است‌ - دست‌ یابیم. اگر برنامه‌ریزی‌ لازم‌ را انجام‌ دهیم‌ می‌توانیم‌ در بازار به‌ جایگاه‌ سینمای‌ كشورمان‌ در جشنواره‌های‌ كنونی‌ برسیم‌ كه‌ البته‌ گامی ‌است‌ مهم و تعیین‌كننده.
مینو فرشچی‌ نیز راهكارهای‌ حل‌ مشكلات‌ سینمای‌ ایران‌ را كوتاه‌ اما دقیق‌ پاسخ‌ می‌دهد: <توجه‌ به‌ مخاطب، بررسی‌ سینما در كشورهایی‌ كه‌ دارای‌ صنعت‌ پیشرفته‌ سینما هستند، تجهیز سینمای‌ كشور به‌ ابزاری‌ كه‌ رقبا در اختیار دارند و در‌نظر گرفتن‌ زمان برای رفع مشكلا‌ت سینما بسیار مهم است. به‌ویژه در نظر گرفتن مسئله زمان و مكان از اهمیتی دوچندان برخوردار است و از این منظر یك سینماگر باید جامع‌الا‌طراف باشد>.
جواد شمقدری‌ اما مهم‌ترین‌ راه‌حل‌ را تغییر نگاه‌ مدیران‌ نسبت‌ به‌ سینما قلمداد می‌كند و می‌گوید: مشكل‌ اصلی‌ سینمای‌ ایران‌ در گلوگاه‌هایی‌ است‌ كه‌ تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر هستند، معاونت‌ سینمایی، خانه‌ سینما و كسانی‌ كه‌ مسؤولیت‌ تولید، پخش‌ و بازاریابی‌ را به‌ عهده‌ دارند و برای‌ جشنواره‌های‌ مختلف‌ فیلم‌ ارسال‌ می‌كنند. در واقع‌ باید گفت‌ درصد بالایی‌ از این‌ مسؤولیت‌ها و مدیریت‌ها باید تغییر كند. كافی‌ است به‌ بنیاد سینمایی‌ فارابی‌ توجه‌ كنید كه‌ در طول‌ سال‌های‌ گذشته‌ و سال‌های‌ اخیر از چه‌ فیلم‌هایی‌ حمایت‌ كرده‌ است. البته‌ آنها‌ در مقام‌ حرف‌ از تولید فیلم‌هایی‌ با موضوع‌ دفاع‌ مقدس‌ دفاع‌ می‌كنند، اما وقتی‌ پای‌ عمل‌ به‌ میان‌ می‌آید این‌ حمایت‌ها صورت‌ نمی‌گیرد و به‌ نوعی‌ با نگاه‌ به‌ سینمای‌ غرب‌ می‌خواهند سینمای‌ ایران‌ را توسعه‌ بدهند. جالب‌ اینكه‌ این‌ مدیریت‌ها در بخش‌ فنی‌ و لابراتوار و... نیز بد و ضعیف‌ عمل‌ كرده‌اند.
ضیاءالدین‌ دری‌ پیشنهاد می‌كند باید تولید مشترك‌ سینمایی‌ در ایران‌ جدی‌ گرفته‌ شود تا از این‌ طریق‌ دانش‌ و تجربه‌ سینمایی‌ سینماگران‌ ایرانی‌ افزایش‌ یابد و فیلم‌ها از نظر كیفی‌ ارتقا یابند. وی‌ می‌گوید كه‌ ما باید به‌ سمت‌ تولید مشترك‌ فیلم‌ با سایر كشورها حركت‌ كنیم. چگونه‌ است‌ كه‌ در عرصه فوتبال‌ مربی‌ خارجی‌ را به‌ كشور فرا خوانده‌ایم‌ اما در سینما نباید چنین‌ اتفاقی‌ بیافتد؟ به‌ هر حال‌ سینما پدیده‌ای‌ غربی‌ است. بسیاری‌ صادقانه‌ از توسعه‌ و بسط‌ فرهنگ‌ و هنر اسلامی‌ سخن‌ گفتند. ضمن‌ اینكه‌ منكر تلاش‌های‌ آنها نمی‌شویم‌ و به‌ كوشش‌ها احترام‌ می‌گذاریم، باید گفت‌ این‌ ایده‌ در عمل‌ چندان‌ به‌ موفقیت‌ نرسید. به‌ هر حال‌ تجربه‌ افراد پیشكسوت‌ را‌ نمی‌توان‌ نادیده‌ گرفت.‌ افرادی‌ نظیر كیمیایی، بیضایی‌ و... بی‌دلیل‌ به‌ این‌ اعتبار و درجه‌ نرسیده‌اند. باید از این‌ تجربه‌ها استفاده‌ كرد، اما باز تأ‌كید می‌كنم‌ راه‌ حل‌ موجود آن‌ است‌ كه‌ به‌ سمت‌ تولید مشترك‌ فیلم‌ حركت‌ كنیم. وی‌ در توضیح‌ اینكه‌ منظور از تولید مشترك‌ چیست‌ و چگونه‌ باید این‌ تولید صورت‌ گیرد می‌گوید: وقتی‌ می‌گوییم‌ تولید مشترك‌ فیلم، منظور تولید مشترك‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ آن‌ است، یعنی‌ اینكه‌ در عرصه بازیگری، بازیگران‌ ایرانی‌ در فیلم‌های‌ سایر كشورها حضور یابند و در مقابل‌ نیز بازیگران‌ دیگر كشورها در فیلم‌های‌ ایرانی‌ بازی‌ كنند.كارگردانان‌ جوان‌ ایرانی‌ در كنار كارگردانان‌ صاحب‌ سبك‌ دیگر كشورها به‌ عنوان‌ دستیار كار كنند. كار كارگردانی،‌ همانند كار رئیس‌جمهوری‌ است. در این‌ زمینه، دانش به تنهایی‌ كارساز نیست‌ بلكه‌ مدیریت‌ و تجربه هم‌ بسیار مهم‌ است. اگر قرار است‌ تولید مشترك‌ صورت‌ گیرد باید نیمی‌ از نیروی‌ فكری‌ و كاری،‌ ایرانی‌ باشند. ما معتقدیم‌ نظامی‌ ایدئولوژیك‌ داریم، پس‌ برای‌ تبادل‌ و انتقال‌ این‌ ایدئولوژی‌ باید تولیدات‌ مشترك‌ صورت‌ گیرد تا بتوانیم‌ ایده‌های‌ خود را به‌ آنان‌ منتقل‌ كنیم‌ و این‌ كار شدنی‌ است. چه‌ اشكالی‌ دارد كه‌ از بزرگان‌ سینما در عرصه‌های‌ مختلف‌ كارگردانی، فیلمبرداری، فیلمنامه‌نویسی‌ و... دعوت‌ كنیم‌ تا ضمن‌ مشاركت‌ در تولید فیلم‌ در ایران، كلاس‌های‌ علمی‌ و آموزشی‌ برگزار كنند تا سینماگران‌ ما هم‌ با آموزش‌ها و شیوه‌های‌ جدید در سینما آشنا شوند. ما هنوز نمی‌توانیم‌ در اتومبیل‌ها از زاویه‌های‌ مختلف‌ فیلمبرداری‌ كنیم. به‌ عنوان‌ نمونه‌ آقای‌ بیضایی‌ برای‌ سه‌ ثانیه‌ فیلمبرداری‌ در اتومبیل، سه‌ روز وقت‌ گذاشته‌ است. این‌ نشان‌ می‌دهد كه‌ ما از فیلمبرداری‌ بسیاری‌ از نماها با زاویه‌های‌ مختلف‌ محروم‌ هستیم. چه‌ اشكالی‌ دارد چند اتومبیل‌ مخصوص‌ فیلمبرداری‌ نماهای‌ داخلی‌ ساخته‌ شود؟
وی‌ در ادامه‌ می‌گوید: در یك‌ فیلم‌ آمریكایی‌ درجه‌ الف‌، نماهایی‌ با بیش‌ از ۸۰ زاویه‌ از داخل‌ اتومبیل‌ فیلمبرداری‌ شده‌ است. هنر یعنی‌ زاویه‌ دید و این‌ موضوع‌ در همه هنرها مانند نقاشی، تئاتر، معماری‌ و... نیز وجود دارد. متأ‌سفانه‌ زاویه‌ دید فیلمسازان‌ ما - در چنین‌ وضعیتی‌ - حتی‌ ضعیف‌تر از زاویه‌ دید تماشاگران‌ ایرانی‌ است. همچنان‌ كه‌ ضیاءالدین‌ دری‌ بر تولید مشترك‌ فیلم‌ با سایر كشورها و نیز آشنایی‌ فیلمسازان‌ ایرانی‌ با تجربیات‌ و دانش‌روز سینماگران‌ سایر كشورها تأ‌كید می‌كند، حبیب‌ا... كاسه‌ساز به‌ نكته‌ دیگری‌ اشاره‌ می‌كند. وی‌ می‌گوید: باید مدیران‌ فرهنگی‌ را نسبت‌ به‌ اهمیت‌ صنعت‌ سینما در ایران‌ توجیه‌ كنیم. اگر می‌خواهیم‌ صنعت‌ سینما در ایران‌ گسترش‌ یابد، باید تمامی‌ وجوه‌ صنعتی‌ شدن‌ را در سینما در نظر بگیریم. برای‌ اینكه‌ این‌ كار عملی‌ شود باید بودجه‌ متناسب‌ با آن‌ را نیز در نظر گرفت. بودجه‌ ‌ در سینمای‌ ایران مشكلی‌ است‌ كه‌ باید آن‌ را حل‌ كرد. وی‌ همچنین‌ تأ‌كید می‌كند: باید نگاه‌ مدیران‌ فرهنگی‌ و فیلمسازان‌ از جایگاه‌ نرم‌افزاری‌ آغاز شود و به‌ بُعد سخت‌افزاری‌ هنر سینما خاتمه‌ یابد.
فرهاد توحیدی‌ نیز معتقد است‌ كه‌ مشكلات‌ سخت‌افزاری‌ در سینما قابل‌ حل‌ است‌ و در ادامه‌ می‌گوید: با توجه‌ به‌ تخصص‌هایی‌ كه در سینمای‌ ایران‌ وجود دارد، اگر مشكل‌ بودجه‌ حل‌ شود، سینمای‌ ایران‌ از نظر سخت‌افزاری‌ با مشكلات‌ بسیار كمتری‌ روبه‌رو خواهد شد. متأ‌سفانه‌ بودجه‌ بالایی‌ برای‌ بخش‌ فرهنگ‌ و هنر در نظر گرفته‌ نمی‌شود، البته‌ در سال‌های‌ اخیر دولت‌ عزم‌ خود را جزم‌ كرده‌ است‌ تا مشكلات‌ سخت‌افزاری‌ را حل‌ كند. اعطای‌ وام‌ به‌ سینماداران‌ و سرمایه‌گذارانی‌ كه‌ مایل به‌ احداث‌ سالن‌ سینما هستند و... از جمله این‌ حركت‌های‌ خوب‌ است. به‌ هر حال‌ نظرهایی‌ كه‌ مطرح‌ شد همه‌ نظرهای‌ موجود در عرصه‌ صنعت‌ سینمای‌ ایران‌ نیست‌ و بی‌تردید صاحب‌نظران‌ دیگری‌ نیز دیدگاه‌های‌ خاص‌ خود را دارند. این‌ گزارش‌ می‌تواند آغاز راهی‌ باشد برای‌ بازكاوی‌ مشكلات‌ ریشه‌ای‌ و اساسی‌ در سینمای‌ ایران.
مسعود توكلی‌ - صدیقه حسنی‌
منبع : فرهنگ و پژوهش


همچنین مشاهده کنید