پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

آن شانس از دست رفته


آن شانس از دست رفته
در زمانی كه اكثر ذهن ها به سبب نمایش ضعیف و آزاردهنده انگلستان مشوش است، نباید از عدم توانایی و كمبود خلاقیت اسون گوران اریكسون در هدایت این تیم چشم پوشی كرد. این طلایی ترین و ناب ترین نسل فوتبال این كشور، در حالی كه می توانست با یك هدایت درست و با ایجاد تعادل و نیز استقرار در مسیری صحیح به موفقیت چنگ بزند، در عوض با اشتباهات مردی به نام اریكسون، تمام آرزوهایش را بر باد رفته یافت. سناریوی پیچیده ای نیست.
مرد سوئدی هیچ گاه به تیمش شانس و مجالی برای كامیابی نداد. شاید «یك واكنش نامعقول» دلیلی بود برای شكست دیگر انگلستان در ضربات پنالتی، اما نباید چنین نكته ای را ناگفته رها كرد كه در طول تورنمنت و در تمامی مسابقات، تنها چیزی كه در این تیم آشكارا جلب نظر می كرد، عدم هماهنگی و «یكپارچه نبودن» مجموعه بود.
تمام استعدادها در كنار هم بودند اما دریغ از یك نمایش راضی كننده از این گروه.خط دفاعی انگلستان حتی در نخستین لحظات مسابقه، عمیقاً دفاع می كرد و حتی در برهه هایی نیز چنین رویه ای موجب واگذاری فضا به مهره های پرتغال شد. در شرایطی كه اوون هارگریوز با دوندگی های حیرت انگیز و توقف ناپذیرش اكثر منتقدانش را شرمنده ساخت، اما او نمی دانست در آن پست هافبك دفاعی - تخریب گر- چه جایگاهی دارد! در ابتدای بازی، رونی یك مهاجم كاملاً «تنها» بود و چنین تلقی ای به راحتی در ذهن تمامی تماشاگران نفوذ كرد.
اخراج او در ادامه مسابقه برای تیم دردسرساز گشت، اما خب. انگلستان تا قبل از خروج رونی از مسابقه نیز سرگردان و سرگیجه آور بازی می كرد. رونی جایی به كار گمارده شد كه در آن تخصصی نداشت و چنین چیدمان غلطی سبب شد تا او از نخستین لحظات مسابقه با خویی تند و خشمگین به بازی ادامه دهد.
اگر اخراج او به دلیل خطایی بود كه بر روی ریكاردو كاروالیو مرتكب شد، خب.در آن صورت می شد جوری با تصمیم داور مسابقه كنار آمد. ولی اگر آن كارت قرمز تنها به دلیل برخوردش با كریستیانو رونالدو صادر شد، آن وقت باید گفت رای داور بی نهایت مضحك و خنده آور بود! در هر دو حالت، ما برخوردی نشأت گرفته از خشم و تندخویی را از رونی مشاهده نكردیم.اما چنین نظریه ها و رخدادهایی نباید سبب پنهان شدن، ضعف ها و خطاهای بنیادین اریكسون و تیمش شود. این تیم یك گروه فوق العاده مستعد و یكدست از نظر منطق و بی نهایت ضعیف و از هم گسیخته از حیث عمل، نشان داد و این یك موقعیت طلایی بود كه به آسانی از كف پرید.
بیایید اكنون به این سناریو از منظری دیگر بنگریم. تصور كنید، ما می توانستیم پرتغال را شكست داده و به دور بعدی صعود كنیم. در آن صورت با نبود رونی - به دلیل محرومیت- و مایكل اوون- به سبب مصدومیت- آنگاه چه كسی قرار بود در خط حمله قرار بگیرد؟
جواب سئوال كمی كنایه آمیز است. نبود رونی و اوون آنگاه مجال را برای پیتر كراوچ فراهم می آورد تا او در «نیمه نهایی جام جهانی» به عنوان «تك مهاجم» در خط حمله بازی كند. آنقدر چنین چیزی مضحك و تخیلی است كه حتی تجسم كردنش نیز غیرممكن می نماید.
تمام شك و تردید های من در خصوص عملكرد حیرت انگیز اریكسون است. او در حالی كه مهاجمان متعددی را در دفترچه یادداشتش برای فراخواندن آنها به تیم ملی ثبت شده داشت، به تمامی آنها پشت كرد و عملاً امتیاز «داشتن انتخاب های متنوع» را از مجموعه اش سلب كرد. در بازی برابر پرتغال اگر در خط حمله آلترناتیو های كافی داشتیم می توانستیم از سیستم ۲-۴-۴ استفاده كنیم، تا اینكه، بیاییم و ۱-۵-۴ را سیستم مبنا قرار دهیم.
با این حال من گمان می كردم كه استیون جرارد در چنین چیدمانی، سعی می كند نزدیك رونی، حركاتش را پیاده كند، تا یك حامی باشد برای او در برنامه های هجومی تیم... اما در اوج شگفتی دریافتم كه جرارد، آن روز ماموریتی جز سركشی در محدوده میانی زمین انگلستان نداشت كه همین سبب گشت تا ضعف عمیق تاكتیكی اریكسون آشكار شود. چنین نگرش محتاطانه ای در انتها، به پیكره مجموعه ضربه زد. نباید تلاش و سخت كوشی بازیكنان را نادیده انگاریم، اما چشم پوشی از ضعف ها و اشتباهات پرشمار تاكتیكی كاری است بس دشوار. جرارد و لمپارد به ۴ مدافع تیم نزدیك بودند و كاملاً روشن بود كه وقتی مدافعان، توپ را در اختیار دارند، چه وظیفه ای بر دوششان است: «توپ را بلند برای تك مهاجمی ارسال كن كه حدود ۵۰ یارد با تو فاصله دارد!»
بی تردید «این پرتغال» یك «پرتغال» كاملاً متوسط بود. در حالی كه می شد از چنین شانسی برای ضربه زدن به آنها سود برد، اما چنین نشد. بله، انگلستان با تمام قابلیت هایی كه داشت از جام كنار رفت، آن هم در شرایطی كه هیچ گاه نتوانست، به مدد چنین استعدادهایی از خود عملكرد قابل تامل نشان دهد.
نكته تلخ تر این بود كه در طول این تورنمنت در مقابل هیچ حریف قدرتمند و بزرگی، نتوانستیم پیروز شویم كه اگر چنین می شد، اكنون انگلستان را در نیمه نهایی مشاهده می كردیم. بار دیگر همان تراژدی برای ما تكرار شد. سناریویی كه در سال ۱۹۹۰ ، ۱۹۹۶و نیز ۲۰۰۴ نوشته شده بود. وقتی قرار بود انگلستان خود را برای مبارزه با حریف بعدی اش آماده كند نمی توانستیم به خودمان چنین نویدی بدهیم كه این تیم می تواند با یك نمایش عالی، كامیاب از میدان خارج شود. مگر آنكه با همان خوی و تعصب همیشگی و نیز با روحیه جنگ طلبانه، به هدف نزدیك می شویم. هر چند دیگر امروز پیروزی با جنگندگی و تعصب صرف، معنایی در جام جهانی ندارد. اگر هم معنا پیدا می كرد، باید در انتظار یك نمایش تندخویانه و وحشیانه از بازیكنان می نشستیم.
گری لینه كر
ستون نویس ساندی تلگراف
ترجمه: سهیل نوری پناه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید