چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


هدف سخت


هدف سخت
● مرور پنج فیلم اصلی اكران تابستان در سینماهای تهران
اكران تابستانی تهران دیگر آن جایگاه قدیمی را ندارد. اگر تا چند سال پیش تهیه كنندگان و پخش كنندگان سینمای ایران فكر می كردند تنها تابستان است كه می تواند زمان مناسب نمایش فیلم شان باشد از اواخر دهه هفتاد با اكران موفق چند فیلم در بهار و پاییز و زنده شدن اكران های مناسبتی مثل اكران عید فطر دیگر آن تصور سنتی از تابستان وجود ندارد. سقف نمایش هفت هفته ای در این فصل كه عملاً برای فیلم های ایرانی با توجه به شكل تبلیغ دهان به دهان مردمی اصلاً مناسب نیست سبب شده حالا فقط آنها كه از فروش فیلم شان مطمئن هستند یا مخاطب خاصی را هدف گرفته اند به سراغ تابستان بیایند.
اینجا هم باز بازار اصلی در دست كمدی ها است و در كنار كمدی ها ممكن است یكی دو فیلم جدی تر كه در هر فصلی از سال هم كمتر از هفت هفته روی پرده دوام می آورند اكران شوند. از میان فیلم هایی كه تا شهریورماه امسال نمایش داده می شوند و تقریباً می توان آنها را فیلم های تابستانی سینماهای تهران نامید دو فیلم از گروه اول یعنی همان كمدی های خانوادگی (شام عروسی و زن بدلی) و دو فیلم از گروه دوم (به نام پدر و كافه ستاره) را انتخاب كرده ام تا درباره شان صحبت كنیم. فیلم هایی كه تا حالا اكران تابستانی شان قطعی شده و اتفاقاً نمونه های شاخص این دوره اكران هم هستند.
● شام عروسی
▪ كارگردان: ابراهیم وحیدزاده
▪ فیلمنامه: پیمان معادی
▪ بازیگران: نیكی كریمی، امین حیایی، پویا امینی، مارال فرجاد، سیروس ابراهیم زاده، عارف لرستانی، محمدرضا هدایتی
تازه ترین فیلم ابراهیم وحیدزاده- كارگردانی كه پیش از گرفتار شدن سینمای ایران در تب سینمای كمدی همیشه دغدغه این سینما را داشت- یكی از پرامیدترین فیلم های گیشه امسال است. فیلمی كه ابتدا قرار بود در نوروز اكران شود ولی به شكل ناگهانی جای خود را به هوو داد و حالا در ابتدای تابستان روانه پرده می شود. فیلم داستان مردی است كه در میان مشكلات ریز و درشت مالی كه برای كارخانه اش به وجود آمده و او را در آستانه ورشكستگی قرار داده باید مجلس عروسی باشكوهی برای دخترش برگزار كند.
این قصه یك خطی فیلم است. در واقع داستان از عقب تر شروع می شود. از حضور داماد در جمع خانواده و آشنایی خانواده ها و بعد، شرایطی كه برپایی یك مجلس باشكوه در تهران امروز دارد. فیلم وحیدزاده یك سری ویژگی دارد. از جمله این ویژگی ها طنز زیركانه ای است كه در همه جای فیلم به چشم می خورد و كمتر صحنه ای است كه شوخی های فیلم شكل مبتذل به خودشان بگیرند. اتفاقی كه در فیلم پیشین فیلمساز یعنی معادله به وضوح افتاده بود و وحیدزاده كه می خواست شكست تجاری فیلم قبلی اش را جبران كند در آنجا به هر دستاویزی برای جذب تماشاگر عام متوسل شده بود. اینجا اما شرایط فرق می كند.
از یك سو فیلمنامه سنجیده و درست پیمان معادی این امكان را در اختیار فیلمساز می گذارد تا با كارگردانی درست آن خنده ای را كه می خواهد از تماشاگرش بگیرد و از سوی دیگر داشتن ستاره ای چون امین حیایی در نقشی كه كمتر كسی فكر می كند او از پس اش بر بیاید باعث می شود فیلم با مخاطبش به راحتی ارتباط برقرار كند. در واقع حس سمپاتی زیادی كه در بازی حیایی وجود دارد اینجا بیش از هر فیلم دیگری به شام عروسی كمك كرده چراكه فیلم اصلاً بر پایه همین همذات پنداری جلو می رود و مخاطبش را همراه می كند. این وسط مشكلاتی هم البته هست. این كه فیلم وحیدزاده دیر شروع می شود و تا بخواهد وارد قصه اش شود حوصله تماشاگر سر رفته. نكته دیگر هم اینكه بازی های فیلم یكدست نیست و سایه سنگین امین حیایی در همه جای فیلم احساس می شود. فیلم یك فصل به شدت بامزه هم با حضور افتخاری محمدرضا گلزار دارد كه وقت دیدن فیلم حواستان را جمع كنید كه از دستش ندهید.
● زن بدلی
▪ كارگردان: مهرداد میرفلاح
▪ بازیگران: ماهایا پطروسیان، رامبد جوان، رضا شفیعی جم، رابعه اسكویی، مهدی امینی خواه، منوچهر آذری، افسانه ناصری، فرشاد اسدالله پور، علی برجسته، عاطفه حیدرزاده، زیبا كاویانی، جواد نصافی، اسدالله یكتا، رضا قراگزلو، حسین بخشی پور و با حضور بهزاد فراهانی
درباره این فیلم مهرداد میرفلاح اطلاعات زیادی در دست نیست و تقریباً كسی هم فیلم را ندیده. تنها نكته ای كه به بیرون درز كرده این است كه فیلمنامه زن بدلی براساس یكی از ساخته های برت راتنر نوشته شده؛ براساس فیلم «مرد خانواده/ family man» كه چندسال پیش در بخش جشنواره جشنواره های فجر به نمایش درآمد و تلویزیون خودمان هم یكی دو باری با قلع و قمع اساسی آن را پخش كرده است.
اگر قصه همان باشد زن بدلی باید داستان مرد پركار و موفق اما تنهایی باشد كه همه زندگی اش را در راه مدیریت شركتی كه دارد از دست داده و حتی شب عید هم كارمندانش را سركار می كشاند چون هیچ تصوری از زندگی خانوادگی و همراهی با یك زن ندارد. بعد مرد یك روز صبح از خواب بیدار می شود و خود را در خانه ای می یابد كه زن و دو فرزندش هم در كنارش هستند. زن، دوست قدیمی اش است. كسی كه سال ها قبل قربانی همین شركت و كار مرد شده و از زندگی اش كنار رفته. در واقع این شكل تازه زندگی، زندگی دیگری است كه مرد می توانسته داشته باشد. بقیه قصه هم كه معلوم است.
مرد اول می خواهد به زندگی خودش برگردد و بعد كم كم عاشق این شكل از زندگی می شود و درست وقتی همه چیز را درست و حسابی درك می كند به همان زندگی اول برمی گردد. این داستان فیلم راتنر است و این كه چقدر از این داستان در ورسیون ایرانی عوض شده مشخص نیست. در آنجا نیكلاس كیج و تئا لئونی نقش های اصلی را بازی می كردند و اینجا رامبد جوان و ماهایا پطروسیان جایگزین آن دو شده اند. اگر این زوج به نظرتان خیلی نامانوس است، یادتان باشد كه آنها را قبلاً هم كنار همدیگر در فیلم كمكم كن ملاقلی پور دیده اید و چندان هم در كنار هم بد نبودند. می ماند یكی دو چیز دیگر. این كه فانتزی فیلم راتنر و باورپذیری رفت و برگشت زمانی در اینجا درآمده یا نه، یا اصلاً اینكه شاید در این نسخه از بخشی از آن قصه صرف نظر شده باشد. نكته مهم این است كه از زمان نمایش آن فیلم چند تهیه كننده ایرانی در جاهای مختلف از این فیلم به عنوان فیلمی كه می تواند نسخه ایرانی پرفروشی داشته باشد صحبت كرده بودند و حالا گویا رویا محقق شده است. پیش بینی فروش باشد برای بعد از دیدن فیلم.
● كافه ستاره
▪ كارگردان: سامان مقدم
▪ نویسنده : پیمان معادی
▪ بازیگران: افسانه بایگان، پژمان بازغی، هانیه توسلی، رویا تیموریان، حامد بهداد، شاهرخ فروتنیان، مهدی صباغی، كوروش ستوده، نیكو خردمند، ایرج نوذری و نگار فروزنده
بعد از مكس و همه جنجال هایی كه پیرامون خود داشت و پایین آمدن فیلم از اكران با این بهانه كه دوباره روی پرده خواهد رفت- اتفاقی كه هرگز نیفتاد- حالا سامان مقدم با چهارمین فیلم بلندش بازگشته. سه فیلم قبلی او كه همه هم در هدایت فیلم ساخته شده اند فیلم های پرفروشی بوده اند
. سیاوش یكی از نمونه ای ترین فیلم های سینمای جوانانه پس از دوم خرداد است، پارتی در تب فیلم های سیاسی فروش خوبی داشت و نگاهی كه در نظر اول جسورانه به نظر می رسید خیلی ها را غافلگیر كرد، مكس هم كه داستان خودش را داشت. حالا كافه ستاره اولین فیلم سامان مقدم است كه هیچ یك از این ویژگی ها را ندارد و نمی توان حتی به فروش بالایش امید داشت. فیلمی كه یك سامان مقدم دیگر را به سینمای ایران معرفی می كند.
مقدم در فیلم های پیشین و به ویژه در پارتی نشان داد كه كارگردانی بلد است و حتی خیلی جاها دوست دارد این بلدی را به رخ تماشاگرش هم بكشد. حالا كافه ستاره برای این دستیار سابق مسعود كیمیایی -لقبی كه اصلاً دوست ندارد با آن نامیده شود- یك سكوی پرتاب به سمت جدی گرفته شدن است. حال و هوای فیلم های استاد قدیمی كه تخصص اش درآوردن حس و حال فضاهای جنوب شهری است، در فیلم مقدم به وضوح دیده می شود و نمی توان اصلاً این تاثیر را نادیده گرفت.
اینكه كافه ستاره در همان جشنواره هم یكی از فیلم های محبوب منتقدان شد به همین دلیل است. فیلم به همان دلیلی جذاب است كه بوتیك حمید نعمت الله هم جذاب بود. یك كارگردان پشت سر كار است كه می داند دارد چه می كند و آنچه را كه آموخته درست اجرا می كند. فیلمنامه این كار هم مثل شام عروسی باز از آن پیمان معادی است كه این یكی را از روی فیلم كوچه مدارك با بازی سلما هایك نوشته است.
نكته مهم، هم در كار مقدم و هم در كار معادی انتقال فضای فیلم از آمریكای لاتین به دل محله های جنوب شهر تهران است. چیزی كه گویا موفقیت در آن مقدم را وسوسه كرده تا نقش معادی را هم به كلی انكار كند و در نسخه جشنواره وسوسه عنوان «نویسنده و كارگردان» را در تیتراژ به عینیت تبدیل كند. نكته مهم درباره كارهای مقدم همین است. این كه در فیلم های بی جنجالش هم همیشه حاشیه بر اصل ارجحیت پیدا می كند. كافه ستاره جدا از عنوان جذابش یك مجموعه بازی درخشان از افسانه بایگان، هانیه توسلی، پژمان بازغی، حامد بهداد و رویا تیموریان دارد و اگر تماشاگرش را پیدا كند از مهم ترین فیلم هایی است كه امسال روی پرده می رود.● به نام پدر
▪ نویسنده و كارگردان: ابراهیم حاتمی كیا
▪ بازیگران: پرویز پرستویی، گلشیفته فراهانی، مهتاب نصیرپور، كامبیز دیرباز، سیدمهرداد ضیایی، افشین هاشمی، میرطاهر مظلومی، كاظم هژیرآزاد، شبنم مقدمی
اما ابراهیم حاتمی كیا و به نام پدر. فیلمی كه درست در اوج جنجال های به رنگ ارغوان جلوی دوربین رفت و در شرایطی كه خیلی ها می گویند آن فیلم در صورت نمایش تحسین همه را با خود داشت با بی مهری مطلق منتقدان در جشنواره روبه رو شد.
یك ملودرام ساده و حتی سطحی كه وقتی سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره را گرفت حیرت همه برانگیخته شد و حالا قرار است اكران شود تا ببینیم فیلم در هدف اصلی اش یعنی جذب مخاطب موفق خواهد بود یا نه. به نام پدر نخستین فیلم حاتمی كیا است كه در آن «بدمن» به معنای واقعی كلمه وجود دارد و آدم خوب ها هم بی آنكه هیچ دلیلی برای خوب بودن داشته باشند خوبند. داستان فیلم درباره یك خانواده سه نفره است. پدر یك فرمانده قدیمی جنگ است كه حالا كشف معدن می كند، دختر همراه با پسری كه دوست دارد درس می خواند و زندگی خودش را دارد و مادر به دور از این دو در شهر زندگی می كند.
وقتی در حین یك كلاس درسی در مناطق جنگی پای دختر روی مین می رود این مثلث جدا از هم دوباره به هم وصل می شوند تا اختلافات دیرین سر باز كنند. كلی هم قصه فرعی این وسط هست كه تا آخر هم معلوم نمی شود چرا هست و چرا به یك باره فید می شود. در یادداشتی كه زمان جشنواره درباره به نام پدر نوشته بودم اشاره كردم كه حاتمی كیا با به نام پدر به سرنوشت محتوم همه فیلمسازان غریزی دچار شده است.
فیلم او پر از لحظات درخشانی است كه نشان می دهد دیگر حوصله ای پشتش نیست تا این قطعات جدا افتاده پازل در شكل درست به هم وصل شوند. حاتمی كیا همان راهی را می رود كه فیلمسازان قدیمی ایرانی هم رفته بودند. او با به نام پدر به فیلمساز سكانس های پرحس و حال بدل می شود. می شود به نام پدر را فقط به خاطر تك صحنه ای كه پدر می فهمد مینی كه زیر پای دخترش رفته بوده را خودش در زمان جنگ كاشته دوست داشت اما این همه انتظار ما از حاتمی كیا نیست. اكران به نام پدر می تواند از این جهت تعیین كننده باشد كه ببینیم حاتمی كیا هنوز هم آن شم زمان از كرخه تا راین را در ملودرام سازی دارد یا نه. شمی كه ذائقه مخاطب عام را هم می شناخت. در به نام پدر پرویز پرستویی، گلشیفته فراهانی، مهتاب نصیرپور و كامبیز دیرباز نقش های اصلی را بازی می كنند. فیلم به نسبت كارهای حاتمی كیا تولید راحتی داشت و قصه اش هم كاملاً با روال قصه گویی سینما و تلویزیون ایران همخوان است. فیلم احتمالاً از اواسط تابستان پس از فیلم سوغات فرنگ روی پرده می رود و پیش بینی درباره فروش آن همان قدر مشكل است كه پیش بینی فروش فیلم سامان مقدم.
● باغ فردوس، پنج بعدازظهر
▪ نویسنده، تهیه كننده و كارگردان: سیامك شایقی
▪ بازیگران: رضا كیانیان، لادن مستوفی، آزیتا حاجیان، جواد یحیوی، حامد بهداد
در مجموعه سینمای ایران گاهی پیدا می شود فیلمسازانی كه انتظار خاصی از آنها نداری. آنها هر چند سال فیلمی می سازند؛ به جشنواره می رسانند، فیلم آنها بی هیچ بازتابی نمایش داده می شود و معمولاً جایزه ای هم در كار نیست. به قول تورناتوره «همه حالشان خوب است». بی آنكه بخواهم وارد اما و اگرهای این بحث بشوم باید گفت كه حضور فیلم های شایقی در دوره های مختلف جشنواره فیلم فجر همواره برایم حسی شبیه این داشت. اولین فیلمش را دوست داشتم اما فیلم های بعدی اش را نه.
جهیزیه برای رباب كه شایقی می گوید دست اندركاران جشنواره در آن سالی كه فیلم در آن به نمایش درآمد می خواستند تقدیرنامه ای به او بدهند ولی ترسیدند كه او مسیر كاری اش را گم كند، فیلم جمع و جوری بود از فیلمساز، نه منتقد تازه نفسی كه وارد گود شده بود اما شایقی دیگر نتوانست به فضای این فیلم بازگردد و در آثار بعدی اش به آدم های طبقه متوسط پرداخت كه دغدغه هایشان معمولاً فقط دغدغه های خودشان است و هیچ ربطی به عموم مخاطبان ندارد. در اینجا یعنی در «باغ فردوس، پنج بعدازظهر» همچنان می توان رگه هایی از این تعلق خاطر را مشاهده كرد. اما سرانجام در فیلم های شایقی اتفاقی رخ داد كه شاید سال ها منتظرش بودیم و آن حدیث همیشگی و پایان ناپذیر یك رابطه عاشقانه است كه در بسیاری موارد در سینمای ایران «جواب داده» است.
شایقی پس از سال ها كار در سینما و تلویزیون در واپسین ساخته اش به سراغ مضمونی می رود كه در نگاه اول از كلیشه های جدایی ناپذیر سینمای ایران می توان برشمردش. اما یك كلیت در این فیلم به چشم می خورد كه برگ برنده آن است. راستش اینجا و آنجا كه می خواندم شایقی به فاصله فیلم و فیلمنامه در این فیلم بسیار تاكید دارد، حسی دوگانه داشتم. احساس می كردم با فیلمسازی روبه رو هستم كه به هر حال مایل است تلاش های او دیده شود از سوی دیگر این احساس با من بود كه شاید دیگر داریم زیاده روی می كنیم.
با یك ملودرام روبه روییم كه مثل بسیاری از ملودرام های دیگر قرار است داستانش را سرراست روایت كند. اما پس از تماشای فیلم شاید تا حدودی توانستم تاكید شایقی بر این فاصله را دریابم. برای نمونه باید اشاره كرد به پرفرمانسی كه لادن مستوفی و رضا كیانیان در فیلم اجرا كرده اند. از آنجا كه فیلمنامه شخصیت محور است، پس دو شخصیت اصلی اش حرف های زیادی برای گفتن دارند؛ رویا و دكتر. دو آدمی كه در ظاهر بسیار از هم دور هستند اما در واقع هر دو ساكن یك كهكشان اند. لادن مستوفی از رویا شخصیتی می سازد كه به معنای واقعی كلمه روان پریش نیست. جنس بازی مستوفی كه در این سال ها دارد به بازیگران بزرگ زن در سینمای ایران نزدیك می شود (سوسن تسلیمی را می گویم) در این فیلم به یاری كارگردان آمده است.
رویا تند و تند حرف می زند، بسیار فعال است و با همان فعال بودن به دكتر ابراز عشق می كند. پرجنب وجوش بودن رویا در مقابل سنگینی و متانت دكتر (كه محصول اجرای دقیق كیانیان است) توانسته است تركیب دلپذیری از عشق و عاطفه را به فیلم تزریق كند. این درست است كه در بسیاری موارد ژن بازیگری یك بازیگر خود را نشان می دهد و فیلم را همراه نقش از آن خود می كند اما نمی توانیم حضور عنصری به نام كارگردانی را نیز نادیده بگیریم. شایقی موفق می شود كه از بازیگران بزرگ فیلم اش آن چنان بازی بگیرد كه فاصله میان كاغذ و قلم (فیلمنامه) تا جان گرفتن قصه و آدم هایش روی پرده باورپذیر شود. فیلم هیچ ادعایی ندارد. آمده است قصه اش را تعریف كند و بی ادعا هم چنین كرده است.
خسرو نقیبی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید