سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

سه گام تا دموکراسی


ایدئولوژی های فكری و اندیشه های سیاسی مبارزان و آزادیخواهان ایران از بدو انقلاب مشروطیت را می توان به چهار دسته تقسیم بندی كرد:
۱- اندیشه سراپا غربی شدن و جایگزینی تك تك عناصر فرهنگی، اجتماعی و روانی شهروند غربی و القای آن به جامعه ایران (به عنوان نمونه تقی زاده یكی از چهره های بارز این طیف بود.)
۲- اندیشه برقراری حكومت كمونیستی كه طیف عظیمی از مبارزین را شامل گردید و از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۵۷ سایه گسترده ای در همه زمینه ها حتی هنر و ادبیات انداخت.
۳- مكتب فكری اسلامگرایی نوین كه با آرا و عقاید افرادی چون دكتر شریعتی آغاز شد و با نیم نگاهی به دستاوردهای غرب و دموكراسی سعی در تلفیق آن با آموزه ها و باورهای دینی اسلام كرد.
۴- نهضت ملی- مذهبی كه عمدتاً پس از نهضت ملی كردن نفت به وجود آمد. این مبارزات آنگونه كه باید به تحقق آرمان ها و مطالبات مردم در راه برقراری جامعه مدنی و مردم سالاری منجر نشد. یكی از عوامل اصلی عدم موفقیت مبارزات و توجه رهبران و فعالین سیاسی به زیرساختارها و ویژگی های فرهنگی، روانی ایرانیان و پیشینه تاریخی ایران زمین بوده است. گسترش حكومت مشروطه در سرزمینی كه استبدادزدگی در تمامی نهادهای حكومتی، قومی، خانوادگی و فردی آن ریشه دوانده است، نتیجه ای جز اعدام، تبعید و انزوای رهبران این حركت ها نداشته است. اگر در دوران مشروطه، رهبران نهضت از توجه به ساختار روانی اجتماعی مردم و تنظیم حركت و رهبری جنبش در قالب ظرفیت جامعه بازماندند، متاسفانه در دهه های پس از آن نیز رهبران و فعالین سیاسی از مقوله بازشناسی هویت تاریخی و روانی ایرانیان غفلت ورزیدند. عموماً روشنفكران ایرانی فرآیند گذار جامعه ایران - از شكل سنتی و استبدادی آن به حكومت قانون- را براساس ویژگی های تاریخی و خصوصیات روانی شهروندان غربی كه در آثار جامعه شناسان و روانشناسان اروپایی مانند ماركس، فروید و... ترسیم شده بود بنیان نهادند و بدون كنكاش در تاریخ و بررسی روند شكل گیری حكومت های قبیله ای در ایران پایه های جنبش های مبارزاتی را با الگو برداری از جوامع غربی پی ریزی كردند. به عنوان نمونه پیشروان جنبش كمونیستی ایران ساختار طبقاتی و توده ای ایران را براساس الگوی ماركس ترسیم می كردند. حال آنكه جریان تحولات و گذشته تاریخی كشور ما با این روند منطبق نبوده است.۱ دلیل دیگر ضرورت شناخت ویژگی های جامعه ایران و ایرانیان ویژگی متفاوت گذار به دموكراسی با سایر انقلابات است. چرا كه تحقق دموكراسی نیازمند پذیرش مسئولیت اجتماعی و خواست و مشاركت تمامی مردم است. در حالی كه در انقلابات آرمان خواهانه، گروهی مبارز و پیشرو به نیابت از مردم سكان جنبش را در دست می گیرند. حال سئوال اساسی این است كه ما ایرانیان با پیشینه تاریخی و باورها و فرهنگ خویش تا چه میزان رغبت و آمادگی جهت ایجاد جامعه مدنی داریم و چگونه می توانیم با ویژگی های كنونی كه ریشه در عقاید، باورها، آداب و سنن ما دارد فرآیند گذار به دموكراسی و برقراری جامعه مدنی را طی كنیم؟
برای جواب به این سئوال شناسایی سه مقوله اساسی كه آنها را اضلاع مثلث گذار به دموكراسی می نامیم برای نسل اصلاح طلب كنونی ضروری است. ضلع اول این مثلث همان ایرانی شناسی و كنكاش در ساختارهای اجتماعی جامعه و ویژگی های روانی ایرانیان است كه خوشبختانه در سال های اخیر در این زمینه تحقیقات و مطالعات قابل توجهی انجام گرفته كه از آن جمله می توان به كتاب های جامعه شناسی خودمانی (حسن نراقی)، ما چگونه ما شدیم (صادق زیباكلام)، استبداد و اقتدارگرایی (دكتر مسعود تهرانی) و... اشاره كرد، كه البته شناخت هرچه بیشتر این مقوله از جنبه روانشناسی شهروند ایرانی و تاریخ شناسی تحقیقی (مانند آنچه در كتاب ما چگونه ما شدیم انجام شده است) و نه صرفاً روایتی از ضروریات و زمینه های نیازمند به تحقیق است. دومین مقوله (ضلع دوم مثلث) آشنا كردن شهروندان و طبقات مختلف مردم با فرهنگ اصلاحات و تعاریف آن است. عباراتی چون مردم سالاری، جامعه مدنی، سازمان های غیردولتی یا ان جی او، مدارا، تسامح، مشاركت مدنی، اصل تفكیك قوا و بسیاری دیگر هنوز به درستی در گستره جامعه ایران معرفی نشده اند و تا زمانی كه تصویر شفاف و درستی از مردم سالاری در اذهان عمومی نقش نبسته باشد و مردم با ماهیت آن آشنا نباشند، پدیده گذار به دموكراسی و جنبش اصلاح طلب كارا و گره گشا نبوده سرانجام مقوله سوم گذار به دموكراسی و تحقق جامعه مدنی با ویژگی های كنونی است، بدین معنی كه چگونه ما ایرانیان می توانیم با ویژگی های كنونی و ساختار فرهنگی، روانی فعلی پس از شناخت دقیق جامعه مدنی، دموكراسی، خصوصیات شهروند جامعه مدنی و حكومت های مردم سالار فرآیند گذار به دموكراسی را طی كنیم.
چگونگی فرآیند تحقق مردم سالاری و جامعه مدنی می بایست با در نظر گرفتن تمامی ویژگی های ایرانیان فرآیندی منحصر به جامعه ایران باشد، تعیین الگوهای رفتاری و شخصیتی برای مردم و بسط فرهنگ مشاركت، مدارا در كوچك ترین نهادهای اجتماع مانند خانواده، محل كار می تواند بستر فرهنگی جهت تمرین و پذیرش گذار را برای اكثریت جامعه آماده سازد. در شرایط كنونی تلاش محققان برای ایجاد این الگوها و بسط آن توسط رسانه ها به زبانی فراگیر، رسالت تاریخی پیشروان اصلاحات است.
مهدی كلانتری زاده
پی نوشت:
۱- نگاه كنید به فصل اول كتاب ما چگونه ما شدیم اثر دكتر صادق زیباكلام و همچنین استبداد دموكراسی و نهضت ملی نوشته دكتر محمدعلی همایون كاتوزیان
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید