پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

خاطرهٔ فینال‌ها


خاطرهٔ فینال‌ها
● فینال ۱۹۸۲؛ نیمكت داغ
داستان ایتالیای ۸۲ هنوز هم برای هواداران لاجوردی شیرین است. ایتالیای انزو بیرزوت به طرزی رقت انگیز و فقط با سه تساوی به مرحله دوم بازی ها رسید. در مرحله دوم كه به شكل گروهی برگزار می شد، آنها در میان دو قدرت آمریكای جنوبی سر بلند كردند، سپس با كنار زدن لهستان به فینال مادرید رسیدند.
حریف آلمانی بود كه چهار سال در برابر حریفان اروپایی بدون شكست بود و در نیمه نهایی فرانسه را با میشل پلاتینی مغلوب كرده بود. آلمان ها رومنیگه را كه دو سال پیاپی مرد سال اروپا شده بود در خط حمله داشتند و در كنار او پیر لیت بارسكی جوان بازی می كرد. اما ایتالیا مانند همیشه با دفاعی بتونی با چهار مدافع قدرتمندش جنتیله، كولوواتی، مرحوم شیرآ و كابرینی به میدان آمده بود اما به دلیل غیبت بازی سازش جان كارلو آنتونیونی، جوزپه برگومی ۱۸ساله به خط دفاع آمده بود تا كابرینی با فراغ بال در حملات آتزوری شركت كند. در نیمه اول حساسیت بالای فینال كمی از كیفیت كار كاسته بود. لحظات به یاد ماندنی نیمه اول از دست رفتن پنالتی آنتونیو كابرینی و چهره پراسترس انزو بیرزوت بود كه مثل همیشه لب هایش را می گزید! نیمه دوم برای آتزوری رنگ دیگری داشت. در دقیقه ۵۶ داور مسابقه پشت محوطه جریمه آلمان خطایی را اعلام كرد.
درحالی كه دو یار تیم آلمان مشغول اعتراض به اومبرتو كوئیلو داور برزیلی مسابقه بودند ماركو تاردلی بازی را به گردش درآورد و در پی سانتری كه از سمت راست به روی دروازه فرستاده شده بود، چند بازیكن ایتالیایی به سمت توپ یورش بردند و بعد از عبور توپ از چند بازیكن دو تیم، پائولو روسی به سبك گرد مولر از راه رسید و همچون مار افعی دروازه شوماخر را باز كرد و به دنبال آن پرچم های سه رنگ ایتالیا در سانتیاگو برنابئو به رقص درآمد. سپس نوبت به ماركو تاردلی رسید تا بعد از خیمه طولانی مدت ایتالیایی ها در محوطه جریمه ژرمن ها ضربه پای چپ خود را به تور بدوزد و شادی منحصر به فرد بعد از گلش را به نمایش درآورد. ضربه آلتو بلی آخرین ضربه بر پیكر نیمه جان آلمان ها بود و ضربه دیدنی پل برایتز در فاصله ۹ دقیقه به پایان بازی تنها تسكینی بر غم قهرمان اروپا بود. اهدای جام به وسیله ساندرو پرتینی رئیس جمهور ایتالیا صورت گرفت و بعد از آن دینو زوف افسانه ای جام طلایی را بالای سر برد و لاجوردی دوستان را در سرتاسر جهان به پرواز درآورد.
● فینال ۱۹۸۶؛ جام دیه گو
وقتی مجبوری به یك مقوله دهه هشتادی بپردازی، از حس نوستالژیك ورزشی آن دوران فقط به یك نام می رسی؛ دیه گو مارادونا. به خصوص برای ما جوانان آن دوره كه ستاره سازی، منطقه ممنوعه ای بود كه ورود به آن تبعات بسیاری داشت.
بعد از آنكه برزیل افسانه ای مقابل فرانسه تیمی كه قهرمان جام ملت های اروپا شد حذف شد تنها امید ما به مارادونا بود، مارادونایی كه در آن زمان هنوز روحیه سركش او را نیافته بودیم وگرنه الگوی دیگر عقاید ما نیز می شد.
جام جهانی ،۸۶ خود داستان دیگری دارد. در سال ۱۹۷۸ در بوئنوس آیرس فیفا رسماً اعلام كرد كه كلمبیا میزبان جام جهانی ۸۶ است، تا بعد از اسپانیا- ۸۲ - ضیافت جهانی را برگزار كند. قاچاق كوكائین و ضعف های اقتصادی اما میزبانی را از كلمبیا گرفت و اگر فشار برزیلی ها و آرژانتین نبود، میزبانی به اروپا می رفت. جام باید در آمریكای لاتین برگزار می شد و در آن مكان می ماند. مكزیك با حمایت دیگر تیم های منطقه در واقع تن به میزبانی داد. اولین ترفند برای نابودی اروپا، برگزاری مسابقات در ساعت ۱۲ ظهر بود، در گرمای بالای ۴۰ درجه مكزیكوسیتی و دیگر شهرها. دانمارك، اسپانیا، شوروی و حتی فرانسه و آلمان در همین گرمای مكزیك آب شدند. فینال اما خود داستان دیگری است.
آلمان غربی پس از حذف وحشتناك در جام ملت های اروپا ،۸۴ وارد عصر تازه ای شده بود، بكن باوئر آمد تا نسل تازه ای بسازد. تیزهوشی، نظم و انضباط آلمانی باعث شد تا غربی های آلمان تا فینال پیش روند. حتی رسیدن به فینال طراحی شده بود - قرار گرفتن در رده دوم گروهی تا راهی آسان تر طی شود - اما در فینال آسیب دیدگی كارل هاینس رومنیگه، فلیكس ماگات و عدم تمركز شوماخر كه پیش از بازی فینال با كادر فنی درگیر شده بود و حتی قرار بود كه اولی اشتاین درون دروازه قرار گیرد عواملی بود تا آرژانتین فاتحانه جام را به دست بیاورد. آرژانتین اما رهبری داشت كه می توانست لشكر خود را به درستی فرماندهی كند و هیجان بزرگ جام ،۸۶ با نام دیه گو مارادونا پیوند خورد.
مقصر من نیستم، چه كسی است كه ویژگی جام جهانی ۱۹۸۶ را بدون مارادونا به خاطر آورد؟
● فینال ۱۹۹۴؛ كسالت بار
فینال برخلاف پیش بینی ها بود. در جوی نسبتاً برزیلی كه پس از دوازده سال، باز هم ایتالیا را در آخرین بازی جام می دیدید. آنها البته با خوش شانسی به استادیوم رزبال رسیده بودند و به واسطه درخشش روبرتو باجو كه از پرطرفدارهای جام به شمار می رفت، حداقل یك نود دقیقه دوست داشتنی را نوید می دادند. به هر حال وقتی تیم مقابل برزیل باشد، چاره ای جز این نیست! نكته جام ۹۴ البته همین جا بود.
یك جام جهانی بی شور و حال همیشگی كه در نبود انگلیس و فرانسه و پس از مشكل تراشی فیفا برای آرژانتین و مارادونا و البته حذف آلمان، خالی از ستاره ها و اسم ها بود. مسابقاتی كه اگرچه تا كله صبح فوتبالی های داخلی را جلوی تلویزیون نگه می داشت، اما به هر حال یكی از ضعیفترین دوره های تاریخ جام لقب می گرفت. اما درباره فینال: ایتالیا - برزیلی كه می توانست بی حوصلگی روزهای قبل را جبران كند.
اول اینكه ساعت برگزاری فینال حوالی ظهر به وقت آمریكا بود یعنی در بدترین زمان ممكن برای یك مسابقه. خود استادیوم هم كمی تا قسمتی مسئله دار بود. ورزشگاهی كه اساساً مختص فوتبال آمریكایی بود و رد خط كشی هایش را می شد دور و بر زمین پیدا كرد. دلیل اصلی برای خراب شدن بازی، البته چیز دیگری بود. آریگو ساچی تیمش را محتاطانه به زمین فرستاده بود و برزیل هم اوضاع و احوالش خیلی فرق نمی كرد. پس عجیب نیست كه مهم ترین صحنه به یادمانده از فینال ،۱۹۹۴ چیز دندان گیری نباشد.
مثل موقعیتی كه با همكاری مشترك به به تو و روماریو به بیرون رفت یا لحظه ای كه پالیوكا پس از اشتباه در دفع توپ، با كمك دیرك دروازه اش را بسته نگه داشت. ویولای برزیلی هم از اتفاقات مهم فینال صد و بیست دقیقه ای رزبال بود. ویولا كه احتمالاً تلفظ عجیب و غریب اسمش از سوی گزارشگر بازی یادتان هست، پس از تعویض زینهو، به زمین آمد و با چند دریبل و حركت بدن، در حد یك ستاره خودنمایی كرد. اما بعدترها اسمی از او به گوش نرسید. و بالاخره درباره پنالتی ها كه تا سال ها برای ایتالیایی ها و به ویژه ناكام بزرگش باجو، فراموش نشدنی جلوه می كرد. باجو آخرین پنالتی ایتالیا را دو سه متر بالاتر از دیرك افقی به آسمان زد تا دونگا در غیاب كاپیتان رای، جام را بالای سر ببرد.● فینال ۱۹۹۰؛ ضدحال
هشتم جولای ،۱۹۹۰ روح المپیك برلین در كالبد باستانی المپیكو رم حلول كرد تا گوش های آن هزاران هوادار آلمان، رغبتی برای شنیدن سرود ملی رقیب هم نداشته باشند. آرژانتین با مصیبت به این بازی رسیده بود اما آلمان هم با تمام صلابتی كه در كوران بازی ها به رخ رقبا كشیده بود، فقط با پنالتی ها توانست تری بوچر و دوستان را از فینال محروم كند. اسم داوری كه اگر علی خسروی را هم فراموش كنیم او را هرگز از یاد نخواهیم برد «ادگار دكودسال مندز» بود. داوران مكزیكی در جام های جهانی بازی های بیشتری را سوت می زنند كه حذف زودهنگام مكزیك در ادوار جام جهانی هم در كثرت استفاده فیفا از آنها بی تاثیر نیست.
كودسال از آرژانتینی كه چهار محروم برای فینال روی دستش مانده بود دو نفر را هم بیرون كرد. دیه گو هر وقت می خواست اعتراض كند دست هایش را دور كمرش قلاب می كرد اما او هم كارت زرد گرفت. آرژانتین هرگز با آن تركیب به زمین نرفته بود و نخستین بار بود كه دزوتی، تروگلیو، سری زوئلا، لورنزو و سیمون تركیب اصلی را با سنسینی، روگری یا باسوالدو تشكیل می دادند. اما آلمان مستحكم ۹۰ هم برای غلبه بر آرژانتین متزلزل و درهم ریخته آن سال راهی جز متوسل شدن به ضربه پنالتی نداشت. آلمان تمام تیم های بزرگ جهان را مغلوب می كند اما نه با سلاحی غیر از پنالتی های لعنتی. اما برای همین ضربه دلپذیرشان نیز كسی متقاضی نبود. حتی ماتئوس كه ستاره پرفروغ جام بود جرات نگاه كردن به چشم های پرفروغ تر سرجیو گوی گوچه آ را نداشت. لوتار عقب كشید و بهترین مدافع چپ جهان پیش آمد. برای مهار ضربه آندریاس برمه هم فقط یك بند انگشت كم آمد. از كراوات بیلاردو در فینال ۸۶ هم كاری ساخته نبود.
● فینال ۱۹۹۸؛باورنكردنی
این بار یك تیم بدون افتخار قهرمانی اما میزبان به فینال جامی گام گذاشته بود كه برای ما ایرانی ها، دورانی خاطره انگیز را به ارمغان آورده بود. رقیب نیز یكی از سه گانه های صاحب هت تریك قهرمانی. هر دو پای ماجرا، صاحب ستارگانی نامی، هر دو در مسیر وصل به این مقام، هم شانس یاری شان كرده بود و هم نام پرآوازه و هم قدرت تیمی. كه البته خروس ها، گرمی دست میزبانی را نیز در پس خود می دیدند.
نمی شد به دقت پیش بینی كرد، اگر فرانسه میزبان نبود، می شد به آسودگی سمت برزیل غش كرد اما از ژاك شیراك و مقامات بلندپایه سیاسی فرانسه تا هواداران آبی پوشی كه سكوهای استاددوفرانس را پر كرده بودند، نمی شد چشم پوشید. اما با جرات می توان ادعا كرد كه هر آنچه می اندیشیدیم با آنچه رخ داد، تفاوتی شگرف داشت. بازی متعادل آغاز نشد. كمی زیاد توپ در محوطه های جریمه می چرخید. شاید این را به نسبت جام ۹۴ می گویم كه ۱۲۰ دقیقه، چیز خاصی ندیدیم. فرانسه كم كم به پشتوانه جو، غالب شد. كرنری با ضربه سر زیدان به دروازه غلتید.
زیزو را به خوبی مهار نكرده بودند. برای مرتبه بعد هم ماجرا به همین صورت رخ داد. فقط از جناحی دیگر، كرنر نواخته شد و كارلوس بین پاهای خود را نتوانست محافظت كند. غول برزیل در نظر همگان فروریخته بود. این گونه مغلوب شدن در باورها نمی گنجید. باید نیمه بعد را می دیدیم، چشم انتظار اینكه آیا زاگالو بساط رخوت تیم خود را می توانست جمع كند؟... پاسخ منفی بود. انگار نه انگار كه با دو گل عقب هستند. این گونه پیش رفتن حكایت، خصوصاً برای ذهن توطئه ساز ما ایرانی ها، یعنی رفتن به وادی پشت پرده و پرورش توهم و خیالات. هیچ زردپوشی در حد و اندازه های خود نبود.
رونالدو كه در آن زمان، بهترین بود و در اینتر می تازید، خنثی بود. از به به توی باتجربه هم بخاری بلند نمی شد. بقیه همه جسته و گریخته همین گونه بودند. به راحتی می شد حركت زیبای دنیلسون و به لرزه درآمدن تیر دروازه را هم نادیده گرفت. وقتی رقیب، تلاشی برای تغییر وضعیت به سود تو نمی كند، دیگر چرا باید خود را به آب و آتش بزنی؟ باور بالا بردن جام، مدت ها قبل از سوت پایان سعید بلغولا، در آن دیار موج می زد. حتی مهم نبود كه امانوئل پتی هم نتیجه را قاطع تر كند. فقط بهت هواداران برزیل را بیشتر می كرد. برزیل، بدترین بازی عمر خود را انجام داده بود، آن هم در یك فینال! اگر فینال جام جهانی نبود، عده زیادتری در دنیا با ما هم عقیده می شدند كه ماجرا مشكوك بود. اما مگر می توانی برای فتح جامی به این معتبری، بی انگیزه باشی. بالاخره، تازه واردی هم به جمع قهرمانان جام های جهانی پیوسته بود. تازه واردی، ۸ سال بعد و در شب حاضر، قصد تكرار آن خاطره را دارد. با ستاره همان بازی؛ آیا می تواند؟
● فینال ۲۰۰۲؛ رونالدو جبران كرد
برزیل با شش برد پیاپی خود را به فینال جام جهانی رسانده بود. درست است كه در مسیر آنها تنها یك بزرگ (انگلیس) قرار داشت اما نتایج و بازی های زیبای این تیم همه را قانع كرده بود كه این تیم سزاوارترین تیم برای تصاحب جام است. مثلث R متشكل از رونالدو، ریوالدو و رونالدینیو حریفان برزیل را یكی پس از دیگری از سر راه برداشته بود و حالا این مثلث دوست داشتنی به دیدار پایانی و ورزشگاه یوكوهاما رسیده بود. در آن سو آلمانی قرار داشت كه با عبور از یك مسیر بسیار آسان فینالیست شده بود آنها بدون اینكه حتی یك تیم اروپایی را ببرند با غلبه بر عربستان، كامرون، پاراگوئه، آمریكا و كره جنوبی حریف برزیل شدند. در این میان حضور یك دروازه بان تسلیم ناپذیر و فوق العاده عامل اصلی موفقیت ژرمن ها در خاور دور بود. الیور كان كاپیتان آلمان، در جام هفدهم فراتر از یك دروازه بان عمل می كرد. او خودش به تنهایی یك تیم به شمار می رفت، البته نباید از میشائیل بالاك هم غافل شد.
تك گل های او آلمان را به فینال رساند و چه غم انگیز كه ستاره آلمان دیدار پایانی را به علت دو اخطاره بودن از دست داد. در دیدار نیمه نهایی بالاك پس از اینكه دروازه كره جنوبی را باز كرد در صحنه ای برای دفاع از تك گلش مجبور شد كه تكل بزند، این فداكاری او را دواخطاره كرد و شماره ۱۳ آلمان در حسرت حضور در فینال باقی ماند. ۶۹۰۲۹ نفر در ورزشگاه یوكوهاما گرد آمده بودند تا این فینال حساس را تماشا كنند. همه نگاه ها به رونالدو بود. او كه با زدن شش گل در صدر جدول گلزنان قرار داشت و كلوزه پنج گله را در تعقیب خود می دید آیا می توانست خاطره تلخ فینال چهار سال پیش را پاك كند؟ آیا او كه مدل موهایش را كمی تغییر داده بود موفق می شد كان بزرگ را مغلوب كند؟ جواب این سئوال ها در نیمه اول منفی بود. بازی در نیمه نخست در دست برزیل بود اما موقعیت هایی كه نصیب رونالدو می شد با درخشش كان بی ثمر باقی می ماند تا اینكه كار به نیمه دوم و دقیقه ۶۷ رسید. یك اشتباه مرگبار از بهترین دروازه بان جهان؛ كان نتوانست به خوبی شوت سنگین ریوالدو را مهار كند. توپ به رونالدو رسید و او دروازه خالی را باز كرد. ۱۲ دقیقه بعد كار تمام شد و برزیل به پنجمین قهرمانی اش رسید.
ریوالدو با هوشیاری از روی توپ پرید و یك موقعیت نصیب رونالدو شد تا او هشتمین گلش را در جام جهانی جشن بگیرد و فینال چهار سال قبل را جبران كند. از جام جهانی ۱۹۷۴ به بعد هیچ آقای گلی نتوانسته بود بیش از شش گل بزند اما رونالدو این طلسم را از بین برد. یك پایان باشكوه برای رونالدو و یك پایان غم انگیز برای كان. احتمالاً مخالفان آلمان هم دوست نداشتند كان بدین شكل تاسف بار جام جهانی را تمام كند. او در طول رقابت ها یك قهرمان و فرمانده واقعی بود. فردای فینال كمیته فنی فیفا كان را به عنوان بهترین بازیكن جام معرفی كرد، البته به نظر می رسد در این انتخاب كمی ترحم و دلجویی هم وجود داشت.
مزدك میرزایی
سیامك قلیچ خانی
صدرا مهرابی
مهدی رستم پور
علی محسنی
مهدی زعیم زاده
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید