پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


غذا، ضروری‌ترین نیاز خانوارهای فقیر


غذا، ضروری‌ترین نیاز خانوارهای فقیر
"شناخت عوامل فقر خانواده‌های تحت پوشش كمیته امداد امام خمینی (ره) با تأكید بر مناطق جغرافیایی كشور" عنوان پژوهشی است كه دكتر محمدرضا حافظ‌نیا با حمایت كمیته امداد در ۹ جلد به انجام رسانده است. در زیر بخش‌هایی از پژوهش ذكر شده را می‌خوانید:
معضل فقر یكی از مسائل مهم زندگی انسان بوده است كه در گذشته و حال مورد توجه علما و دانشمندان مذهبی، فلاسفه، اندیشمندان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جست‌و‌جو گران اصلاحات اجتماعی - اقتصادی جامعه قرار داشته است. پدیده فقر به لحاظ نسبی بودن همیشه همراه تاریخ زندگی بشر بوده و خواهد بود، چرا كه با تحول سبك زندگی و ساختمان اقتصادی - اجتماعی جوامع، انسان‌ها امكان بهره‌مندی متساوی از درآمدها، امكانات و تسهیلات زندگی را نمی‌یابند و به عبارتی توزیع آنها بین تمامی افراد یك جامعه به طور مساوی انجام نمی‌گیرد. اضافه بر اینكه خصلت‌های جسمی، روحی و روانی انسان‌ها به عنوان یكی از مبادی طرح نیازهای وی و نیز تحصیل روش‌ها، اعمال تولید و اشتغال و درآمد یكسان نیست، بنابراین تصور تحقق جامعه‌ای كه انسان‌ها از حیث توان كسب درآمد، علائق، الگوهای زندگی و مصرف یكسان باشند بعید به نظر می‌رسد و همیشه عده‌ای از افراد جامعه از این جهات وضعیت بهتری نسبت به گروه دیگری داشته‌اند، لیكن این تفاوت در جامعه‌ای بسیار زیاد و وحشتناك بوده و در جامعه‌ای دیگر كمتر و قابل تحمل.
اگر فقر را ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه زندگی انسان بدانیم، این امكان وجود دارد كه ساخت‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی یك جامعه اجازه از بین رفتن آن را بدهند هر چند این امر با توجه به تحول سبك زندگی مشكل به نظر می‌رسد.
●تعریف فقر: از واژه فقر تعاریف مختلفی به عمل آمده است. امروزه در سطح جهانی و سطوح ملی و بین‌المللی فقر را به كمك نیازهای بنیادی تعریف می‌كنند و نیازهای بنیادی را نیز در دو گروه عمده "نیازهای مصرفی خصوصی خانواده" مانند خوراك، پوشاك، مسكن، رفت و آمد و "نیازهای بنیادی اجتماعی كه دولت‌ها نقش عمده‌ای در تأمین آن به‌عهده دارند" مانند آموزش و پرورش، بهداشت و درمان تعریف می‌كنند. بنابراین میزان توسعه یافتگی جامعه نقش عمده‌ای در چگونگی و میزان برآورد این نیازها به عهده دارد كه با استراتژی بلند مدت توسعه هر كشوری ارتباط پیدا می‌كند و از طریق تدارك اشتغال سود بخش برای افراد، تدارك نیازهای اجتماعی، تنظیم سطح درآمدها، قیمت‌ها و مبادلات، با توزیع‌ ‌درآمدها و نظیر آنها، امكان كاهش حجم فقر و كاهش فاصله فقیر و غنی بین دهك‌های پائینی و بالایی وجود دارد. بر این اساس شاید بتوان فقر را به عنوان حالتی كه نیازهای یاد شده برآورده نشود، تلقی و این تعریف را ارائه كرد: "فقر، یعنی ناتوانی انسان در برآورده ساختن حد كافی نیازهای بنیادی خود تا رسیدن به مرحله استطاعت در كوچكترین یافته اجتماع، یعنی خانواده به منظور رسیدن به یك زندگی شایسته به عنوان شرط لازم در مسیر او به سوی كمال" در این تعریف نیازهای مادی مد نظر بوده است.
دولت جمهوری‌ اسلامی ایران از آغاز تاكنون اقدامات مختلفی را در جهت كاهش فاصله فقیر و غنی و محرومیت‌زدایی از كشور انجام داده است، اما علت متحول نشدن ساختار اقتصادی، اجتماعی و اجرایی فقر كه از دوران رژیم ستمشاهی برجای مانده است، نتوانسته مشكل فقر و محرومیت را برطرف نماید، هر چند در این زمینه توفیقات زیادی داشته است.
●نظریه‌ها و تئوری‌ اجتماعی فقر
جامعه‌شناسان معضل فقر اقتصادی را در ارتباط با ساخت وسیع‌تر جامعه، یعنی نابرابری‌های اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند.
نظر به اینكه فقر نتیجه نابرابری‌های اجتماعی و به نوبه خود تداوم بخش نابرابری است نمی‌توان معضل فقر را جدا از نابرابری‌ها و قشربندی‌های اجتماعی مورد مطالعه قرار داد. تاكنون فقر از زوایایی گوناگونی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. عمده این مطالعات بیشتر از منظر اقتصادی بوده، بدین معنا كه اینگونه مطالعات معمولاً یك فرآیند یكنواخت را دنبال كرده، از تعریف اقتصادی فقر شروع و شاخص‌هایی را برای اندازه‌گیری فقر مطلق و فقر نسبی ارائه می‌دهند.
مقیاس‌های فقر بر سه مفهوم مرتبط، اما جدا از یكدیگر تمركز دارد. "فقر مطلق" این مفهوم به سطح درآمد پولی‌ سرانه كشورها (غالباً بر حسب دلار ایالات متحده آمریكا) كه تصور می‌شود برای دست‌یابی به چیزهایی كه از بابت ادامه حیات در سطح حداقل قابل قبول لازم هستند، اشاره دارد.
"فقر نسبی" این مفهوم توسط بانك جهانی و دیگران به كار می‌رود، مفهوم فقر نسبی است كه از آن نیز بر حسب درآمد سرانه پولی اندازه‌گیری می‌شود و در مورد آن، سطح آستانه نه به عنوان رقمی مطلق، بلكه به عنوان درصدی از سطح متوسط درآمد سرانه، اجتماع مربوط نشان داده می‌شود. بانك جهانی برای تعریف فقر نسبی، كسر یك دوم را به كار برده است. "نیازهای اساسی یا بنیادی" نیازهای بنیادی به صورت سطح زندگی كمیته‌ای تعریف می‌شوند كه هر جامعه‌ای باید برای فقیرترین گروه‌های ملت خود در نظر بگیرد. برآورده ساختن نیازهای بنیادی به معنای آن است كه نیازهای كمیته، یك خانواده، از نظر مصرف خصوصی تأمین شود. نیازهای بنیادی عبارتند از: غذا، مسكن و پوشاك. این نیازهای بنیادی و دسترسی به خدمات اساسی مانند آب آشامیدنی سالم، وسایل بهداشتی، دفع فضولات، وسایل رفت‌و‌آمد، بهداشت، درمان و آموزش را نیز در بر می‌گیرد. همچنین شامل فراهم بودن "كار با مزد كافی" برای شخص آماده به كار و مایل به كار نیز می‌شود.
روش‌تحقیق: روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده عینی بوده است.
در فصل نتایج و پیشنهادات به یازده عنوان "عامل بنیادی زیستی"، "عامل حوادث طبیعی"، "عامل حوادث اجتماعی"، "عامل عناصر فضایی محیط زندگی"، "عامل جمعیت" ، "عامل مهاجرت"، "عامل محیط‌زیست"، "عامل تغذیه"، "عامل رعایت بهداشت"، "عامل دسترسی به امكانات بهداشتی و درمانی" و "عامل وضعیت سلامتی" پرداخته شده است.
وضعیت تغذیه در خانوارهای تحت پوشش حاكی از آن است كه ضریب انگل و یا نسبت هزینه‌های خوراكی به هزینه‌های كل بالاست، بنابراین تأمین غذا یكی از مشكلات اساسی خانواده‌های تحت پوشش كمیته امداد است. همچنین مقایسه داده‌های جداول تغذیه سرپرستان با فرزندان آنها نشان می‌دهد كه وضع غذایی فرزندان نسبت به تغذیه سرپرستان بدتر است، زیرا حدود ۸‌/‌۵۰ درصد سرپرستان قادر بوده‌‌اند خود را سیر كنند در صورتی كه این نسبت در فرزندان به ۴‌/‌۳۶ درصد كاهش یافته است، یا در بین سرپرستان ۸‌/‌۸ درصد قادر نبوده‌اند هیچ وقت خود را سیر كنند، در صورتی كه این نسبت در فرزندان به ۵‌/‌۱۵ درصد افزایش می‌یابد.
●یافته‌ها و نتایج تحقیق‌
یافته‌ها و نتایج پژوهش مبتنی بر جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات در چهار جامعه مورد مطالعه - مددجویان تحت پوشش عادی (سرپرستان خانوارها)، مسؤولان شاخه‌ها، كارشناسان و استادان دانشگاه - است.
۹ ‌/‌ ۸۸ درصد خانوارهای مورد مطالعه،‌ تحت پوشش دائم هستند و بدین ترتیب به‌طور مستمر از انواع خدمات و حمایت‌های كمیته امداد امام خمینی‌(ره) بهره‌مند می‌شوند و با توجه به نوع و میزان نیازمند‌ی‌شان، پیش‌بینی می‌شود تمام سال (بیش از ۶ ماه) و حتی سال‌ها تحت پوشش قرار داشته باشند.
۸ ‌/‌ ۵ درصد از خانوارها،‌ تحت پوشش عادی موقت هستند، این مددجویان نیز با توجه به نوع و میزان نیازمندی‌شان به‌طور موقت و حداكثر ۶ماه در یك‌سال (یا در هر سال) مورد حمایت قرار می‌گیرند، مانند كسانی كه فصل یا فصولی از سال فاقد درآمد یا دارای درآمد غیرمكفی بوده و به لحاظ برخورداری از شرایط لازم، حداكثر دو فصل در یك سال (یا در هر سال) تحت پوشش قرار می‌گیرند.
۹۰ درصد مددجویان (مورد مطالعه) قبل از اینكه تحت حمایت كمیته امداد امام خمینی (ره) قرار گیرند، تحت پوشش سازمان حمایتی دیگری نبوده‌اند كه این امر می‌تواند ضرورت نیاز به تأسیس كمیته امداد را به عنوان یك مؤسسه حمایتی (غیر بیمه‌ای) جهت رسیدگی به امور نیازمندان و فقرای بی‌پناه و تداوم فعالیت‌های آن را توجیه نماید.
عمده‌ترین نیاز و انتظار مددجویان از كمیته امداد، تأمین مایحتاج اولیه و مسكن (۹‌/‌۵۱ درصد) و نیز افزایش میزان كمك‌ها و مستمری آنان است. با توجه به داده‌های پژوهش، تأمین مایحتاج اولیه و مسكن و افزایش كمك‌ها، (مستمری) درخواست ۸۸ درصد مددجویان مورد مطالعه است. از خواست‌های دیگر آنان تأمین هزینه فرزندان و شغل است.
۳ ‌/‌۷۶ درصد از مددجویان اظهار داشته‌اند كه اگر كمیته امداد به آنان كمك نمی‌كرد، مشكل اساسی آنها تأمین مایحتاج اولیه بود، به‌طوری كه ملاحظه می‌شود، مددجویان بیشتر بر رفع نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیك (اولیه) تأكید كرده‌اند.
۵۳ درصد ۱۵۱۳ - خانوار - از یك تا هشت فرزند خود را با استفاده از تسهیلاتی كه كمیته امداد امام خمینی (ره) فراهم نموده است، به مدرسه فرستاده‌اند.۵ ‌/‌۷۲ درصد جمعیت مورد مطالعه با مهارت و حرفه‌ای آشنایی ندارند. بی‌سوادی، ضعف جسمانی و معلولیت، نداشتن انگیزه‌كار و فعالیت، فقدان امكانات حرفه‌آموزی، فراهم كردن زمینه‌های اشتغال از جمله عواملی است كه سبب شده این افراد به دنبال كسب مهارت و یادگیری حرفه‌ای نباشند علاوه بر این، نیمی از مددجویان تحت پوشش عادی را زنان تشكیل می‌دهند و زنان معمولاً به خانه‌داری و نگهداری از فرزندان می‌پردازند و كمتر درصدد آموختن مهارت هستند، هرچند بعضی از آنها علاوه بر انجام امور خانه به قالیبافی،‌ گلیم و جاجیم‌بافی،‌ گلدوزی، خیاطی و... می‌پردازند.
۸‌/‌۹۴ درصد مددجویان (مورد مطالعه) تحت پوشش طرح‌های خودكفایی نیستند و از مشمولان طرح خودكفایی ۳‌/‌۴۸ درصد به دامداری، ۲‌/‌۳۴ درصد به قالیبافی و ۳‌/‌۷ درصد به گلیم و جاجیم‌بافی و بقیه نیز به سایر فعالیت‌ها نظیر خیاطی و گلدوزی،‌ زنبورداری، كشاورزی و پرورش طیور مشغولند.
۴‌/‌۵۹ درصد از مددجویانی كه شاغل نیستند، از نظر روحی آمادگی اشتغال ندارند و ۳۰ درصد كه برای اشتغال آمادگی دارند به ترتیب به حرف و مشاغلی نظیر قالیبافی،‌خیاطی، كارگری،‌ گلدوزی، رشته‌بری،‌ بافندگی گلیم و جاجیم‌بافی،‌ تهیه مواد غذایی، زنبورداری و پرورش كرم ابریشم ابراز علاقه و تمایل نموده‌اند.
۳ ‌/‌۸۱ درصد از مددجویان مورد مطالعه با استفاده از تسهیلات كمیته امداد نتوانسته‌اند درآمد كسب نمایند و تنها ۷ درصد موفق به كسب درآمد شده‌اند. به‌نظر می‌رسد مددجویان تحت پوشش به علت معلولیت،‌ سالخوردگی،‌ ناتوانی جسمانی و روانی،‌ نداشتن مهارت و حرفه قادر به كسب درآمد نیستند و سعی كمیته امداد بر این است كه با برآورده كردن نیازهای اولیه و نوتوانی،‌ آنان را از شرایط فقر مطلق خارج كرده و آنهایی كه شرایط و توانایی‌های لازم را دارند، به نوعی خودگردانی اقتصادی برساند، گرچه شرایط خاصی كه مددجویان تحت پوشش دارند، امر برنامه‌ریزی جهت اشتغال و خودكفایی آنان را مشكل می‌سازد. به‌طوری كه درصد قابل توجهی از مددجویان به علت بیماری، معلولیت و كهولت، توان انجام كار و خودكفاشدن را ندارند و پیش‌بینی می‌شود تا آخر عمر نیاز به حمایت‌های كمیته امداد داشته باشند.
۲‌/‌۵۳ درصد خانوارهایی كه با استفاده از تسهیلات كمیته امداد نتوانسته‌اند درآمد كسب نمایند، تمایل دارند كه این نهاد با در اختیار گذاشتن سرمایه به‌صورت وام جهت اشتغال، كاریابی و حرفه‌آموزی، آنان را یاری كند تا بتوانند ضمن اشتغال، درآمد نیز كسب نمایند.
۹‌/‌۶۷ درصد از كارشناسان مورد مطالعه از فعالیت‌های خودكفایی كمیته امداد اطلاع داشته‌اند. نیمی از كارشناسان مطلع از طرح‌های خودكفایی (۴‌/‌۵۵ درصد) تأثیر این فعالیت‌ها را در خوداتكایی خانوارهای مشمول طرح زیاد و خیلی زیاد و حدود ۴۷ درصد، آنها را كم و خیلی كم ارزیابی كرده‌اند، به‌طور كلی اكثر كارشناسان این فعالیت‌ها را كم و بیش مؤثر دانسته‌اند. از طرفی ۵‌/‌۸۹ درصد از مسؤولان شاخه‌ها (كه مورد مطالعه قرار گرفته‌اند) روش‌ها و فعالیت‌های خودكفایی كمیته‌ امداد را در خوداتكا كردن خانواده‌های تحت پوشش، مؤثر دانسته‌اند و ۶‌/‌۵۳ درصد اظهار داشته‌اند كه فعالیت‌های خودكفایی در شاخه تحت تصدی آنها، به خوداتكایی خانواده‌‌های مشمول طرح كمك كرده است.
آن دسته از مسؤولانی كه فعالیت‌های خودكفایی در شاخه آنها نتوانسته است به خوداتكا كردن خانواده‌ها كمك نماید ۸‌/‌۵۶ درصد تسری نیافتن فعالیت‌های خودكفایی در شاخه، ۶۶ درصد نبودن سرمایه و ابزار كار لازم، ۶۱ درصد مهارت نداشتن خانوارها در فعالیت‌های مزبور، ۴۴ درصد عدم استقبال خانوارها از طرح‌های خودكفایی، ۲۲ درصد درآمد داشتن خانوار از مشاغل كاذب را دلیل این امر برشمرده‌اند.
همچنین به نظر این گروه، امكان ایجاد مشاغل دستی و كارگاهی فردی، دامپروری، مشاغل كشاورزی، مشاغل خدماتی، مشاغل كارگاهی جمعی برای خوداتكایی خانوارهای تحت پوشش با توجه به وضعیت آنان وجود دارد. (به بعضی از این مشاغل مددجویان نیز ابراز تمایل و علاقه بیشتری كرده‌اند.)
از عمده‌ترین عواملی كه باعث شده مددجویان، تحت حمایت كمیته امداد امام خمینی(ره) قرار گیرند، بی‌سرپرستی، معلولیت،‌ بیكاری‌ و سالخوردگی است، از مددجویان مورد مطالعه ۸‌/‌۵۳ درصد بی‌سرپرست، ۷‌/‌۱۲ درصد معلول هستند.
۹‌/‌۳۵ درصد مسؤولان شاخه‌ها اظهار داشته‌اند كه تمامی خانوارهای واجد شرایط، محدوده شاخه آنها، تحت پوشش قرار گرفته‌اند، اما ۴‌/‌۶۳ درصد چنین نظری نداشته‌اند. به نظر می‌رسد با وجود گستردگی فعالیت‌های این نهاد و كثرت مددجویان تحت پوشش باز هم نیازمندانی وجود دارند كه در انتظار كمك‌های امداد هستند.
اكثریت كارشناسان (۴‌/‌۷۵ درصد) فعالیت‌های سازمان‌های حمایتی (نظیر كمیته‌ امداد،‌ بهزیستی،‌ هلال احمر،‌ بیمه،‌ مؤسسات خیریه و...) را برای حمایت از فقرا و اقشار آسیب‌پذیر، كافی ندانسته‌اند.
كارشناسان همچنین معتقدند با توجه به وضعیت خانواده‌های تحت پوشش سازمان‌های حمایتی، اولویت سیاست‌های آنها باید تأمین مایحتاج اولیه و مسكن، تأمین امكان اشتغال و خودكفایی و تأمین نیازهای آموزشی و رفاهی فرزندان آنها باشد. مسئولان شاخه‌ها نیز نظر مشابهی ابراز داشته‌اند، بنابراین اكثر كارشناسان و مسؤولان شاخه‌ها بر نیازهای اولیه و نوتوانی مددجویان تأكید كرده‌اند.
●پیشنهاد‌ها
نظر به اینكه اكثریت مددجویان تحت پوشش از نظر وضعیت معیشتی در شرایطی به سر می‌برند كه ارضای نیازهای جسمانی و فیزیولوژیك آنان در اولویت قرار دارد، لازم است ضمن تداوم ارائه كمك‌ها و تسهیلات فعلی به آنها، در مقابل تورم محافظت شوند.
با توجه به اینكه نیازهای روانی همانند نیازهای بدنی، نقش اساسی در رفتار و زندگی انسان دارند و شناخت و پاسخ مناسب و متعادل به این‌گونه نیازها نقش بارزی در سلامت و بهداشت روانی فرد ایفا می‌كند و از طرفی پس از مرتفع شدن نیازهای اولیه (فیزیولوژیك) نیازهای ثانویه (روانی) بیشتر نمود پیدا می‌كند، لذا برنامه‌ریزی‌های فرهنگی (میان مدت و بلند مدت) در جهت ارضای نیازهای روانی مددجویان توصیه می‌شود. از آنجا كه نیازهای روانی در بین كودكان به صورت بارزتری مشهود است و انگیزه‌های ناشی از آن بر رفتار آنان تأثیرات آشكارتری دارد، تقویت برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی در مورد فرزندان خانواده‌های تحت حمایت ضروری است، استفاده از نظریه‌های متخصصان روانشناسی، تعلیم و تربیت و علوم اجتماعی در این زمینه مفید خواهد بود.
درصد زیادی از مددجویان تحت پوشش و به ویژه سرپرستان خانوارها را، زنان تشكیل می‌دهند، لذا ایجاد واحدی جهت پیگیری امور زنان در كمیته امداد و به كارگیری مددكاران یا امدادگران زن پیشنهاد می‌شود. گنجاندن دروس مددكاری اجتماعی در برنامه‌های درسی آموزش ضمن خدمت یا برگزاری دوره‌های آموزشی ویژه برای آشنایی امدادگران با روش‌ها و اصول مددكاری در پیشبرد اهداف امداد مؤثر است.
به منظور شناسایی و به كارگیری مددجویانی كه آمادگی اشتغال دارند و نهایتاً فراهم نمودن فرصت كسب درآمد و ارتقای ظرفیت تولیدی آنان، ایجاد واحد كاریابی و مشاوره شغلی در امداد توصیه می‌شود.
دكتر محمدرضا حافظ‌نیا
منبع : فرهنگ و پژوهش


همچنین مشاهده کنید