پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


مدیریت فناوری یک رویکرد فرایندی


مدیریت فناوری یک رویکرد فرایندی
رویكرد سنتی مدیریت فناوری بر تحقیق و توسعه (R&D) متمـركز شده و عمدتـا طبق یك مدل خطی به نوآوری، طراحی و توسعه مـــــی پردازد. در این شیوه محصولات تولیدی به مثابه منبعی مطمئن، تضمین كننده مزیت رقابتی موسسه قلمداد می شوند.
طی سالهای اخیر، شركتهای تولیدی به جایگزین كردن عملیات جاری سازمان و ساختارهای سلسله مراتبی با رویكردهای فرایندی در فعالیتهای عملیاتی و فراینـــد تصمیم گیری مبادرت ورزیده اند. رویكردهای اخیر می توانند در انعطاف پذیری ساختار سازمانی و نیز تسهیل فعالیتهای سازمان موثر باشند. از سوی دیگر، قادر هستند تا فعالیتهای به مراتب شفاف تری را در ارتباط با مشتریان ترتیب داده و كاركنان بیشتری را در فعالیتها سهیم كنند. در این مقاله، بین دیدگاه سنتی در مدیریت فناوری مدیریت تحقیق و توسعه، ابداع و معرفی محصول (جدید) و توانمندیهای استراتژیك باتوجه به منابع اقتصادی پیوند برقرار شده است.
طی دهه گذشته تلاشهای بسیاری به منظور شناسایی عوامل موثر در سیستم های تولیدی و درك تاثیر آنها صورت گرفته است. در اوایل سالهای دهه ۱۹۸۰، تاكید اصلی بر روبات ها، سیستم های تولید منعطف و تولید یكپارچه رایانه ای معطوف شـده بود و غالـب سرمـایــه گذاریهای صورت گرفته در این زمان بر روی فناوریها مایوس كننـده بودند.
این امر نه فقط به خاطر زیرساختهای ضعیف در فناوری بلكه به دلیل عدم فهم چگونگی برقـــراری ارتباط بین فناوری و نیازهای كسب و كار نیز بود. در این اواخر مدل های مختلف تولید «ناب» از قبیل كیفیت، كنترل تولید و لجستیك سازمانی به منظور حل مشكل مورد توجه قرار گرفته اند. امروزه درك فناوریهای مـــوجود و فناوریهای جدید و بهره برداری سریع از آنها مطابق با استراتــژی های شركت از عمده ترین مفاهیم مطروحه در مدیریت فناوری است. رهیافتی كه این مقاله به دنبال تبیین آن است در هم آمیختن مولفه های تفكر سنتی مدیریت فناوری با تكنیك های طراحی و تحلیل فرایندهای سازمانی و تدوین ایده های رقابتی نوظهور ناشی از این تلفیق است. مدل پیشنهادی مدیریت فناوری در این مقاله برای موسسات تولیدی امكان ارزیابی ماهیت و یكپارچه سازی فعالیتهای مدیریت فناوری را فراهم ساخته و ابزار مناسبی جهت انتقال <تجارب موثر> بین بخشهای صنعتی و موسسات به دست می دهد.
در مدل فرایندی باید تمامی فرایندهای قابلیت و توانمندی فناوری مدیریت تحقیق و توسعه یادگیری سازمانی و معرفی محصول جدید به عنوان یك دسته و به همراه هم در نظر گرفته شوند. مدل فرایندی مدیریت فناوری نتیجه بازبینی در مدلهای قبلی مدیریت فناوری و به منظور پاسخگویی و رفع نقاط ضعف آنها تدوین و ارائه شده است.
● مولفه های مدیریت فناوری
۱ - قابلیت و توانایی: تحلیل قابلیت، تلاشهایی بـــــه منظور شناسایی نقاط قوت در یك كسب و كار و یافتن راههایی است كه این نقاط قوت بدان وسیله قابل توسعه بوده و به عنوان عامل محوری در بازارهای جدید و خلق فرصتهای جدید، مورد توجه قرار می گیرد.
هدف رویكردهای قابلیت و توانایی معرفی «دانش» یك بنگاه به شكلی مجزا از توانایی خدمت دهی به مشتریان و عكس العمل در مقابل رقبا است.
مزیت عمده این كار جذب هرچه بیشتر جنبه های ناپیدای فناوری و مهندسی است. موضوعهای مهم در این حیطه عبارتند از:
الف - فهم فرصتهای ناشی از فناوری محوری؛
ب - اهمیت حفاظت از مهارتهای فناوری اصلی؛
ج - مسیرهای تكامل فناوری.
۲ - مدیریت تحقیق و توسعه: در دیدگاه سنتی، مدیریت فناوری بیشتر بر تحقیق و توسعه متمركز شده است. علاوه بر آن، نیز صرفاً به موضوعهایی مانند منابع و مدیریت پروژه های تحقیق و توسعه توجه می شود. اما تلاشهای اخیر به نیاز به ایجاد انسجام هرچه بیشتربین فعالیتهای تحقیق و توسعه و سایر فعالیتهای كلیدی و تلاش برای اولویت بندی پروژه ها معطوف شده است. محورهای اساسی در خور توجه در این حوزه عبارتند از:
الف: ایجاد ارتباط بین تحقیق وتوسعه و علوم پایه؛
ب : بازدید و ارزیابی به موقع فناوریها؛
ج: مدیریت تولید.
۳ - ابداع: در ابتدا مطالعات نوآوری، بر فعالیتهای خلاقانه و كارآفرینانه متمركز شده بود. در تعاریف جدید، نوآوری مجموعه فعالیتهایی است كه از تحقیقات اولیه علمی، فنی و بازار آغاز و به ارسال و تحویل محصول و خدمت به مشتری ختم می شود. تعریف مذكور موید آن است كه نوآوری تنها یك مرحله در چارچوب فعالیتهای صنعتی و نیاز بازار است. در فعالیتهای نوآورانه جنبه هایی از پویائیهای تیمی و انسجام گروهها بــه چشم می خورد كه در جای خود قابل تامل است.
۴ - یادگیری سازمانی: اخیراً مشاهده می شود كه برخی از موسسات موفق آمریكایی و ژاپنی یك نوع رویكرد عالی طراحی و ساخت از پیش تعیین شده را در قالب یادگیری سازمانی خود پذیرفته اند. مقصود آنها افزایش دایره شمول توسعه و متخصصان حرفه ای است تا كه بتوانند حیطه وسیعتری از همكاریهای بالقوه را در درون فضای كسب و كار خود گسترش دهند.
مشاركت گسترده كاركنان شركت، جذب نظام مند دانش و توانایی شكل دهی وظایف جدید و قابلیت از عهده وظایف جدید برآمدن، موضوعهای مهمی هستند كه باید در این زمینه مورد دقت نظر قرار گیرند.
۵ - معرفی محصول جدید: پیشرفتهای اخیر در حیطه معرفی محصول جدید با كار همزمان مهندسی و بویژه ایجاد سیستم های مبتنی بر رایانه به منظور پشتیبانی و گسترش ارتباط میان مهندسی طراحی و مهندسی ساخت تحقق یافته است كه در مدیریت اثربخش فرایند معرفی محصول جدید، باید از ابزارها، تكنیك ها و فعالیتهای حمایتی مختلفی سود جست.
ایجاد همپوشانی بین فعالیتهای كلیدی، اهمیت ارتباط مناسب بین وظایف و سرعت عمل و پاسخی به مشتریان از جمله موارد مهمی هستند كه در این رابطه باید مورد توجه جدی قرار گیرند.
● برخی از حلقه های مفقوده
علی رغم تلاشهای صورت گرفته در زمینه مدیریت فناوری، هنوز هم یك چارچوب صددرصد پذیرفته شده در این باره وجود ندارد. از سوی دیگر، ابزارهایی هم كه در اختیار مدیران قرار گرفته، محدود بوده و از انسجام كافی برخوردار نیستند. مطالعه متون مختلف در زمینه مدیریت فناوری از این موضوع حكایت دارد كه:
«تمامی متخصصان در این حوزه، برنیاز به مجموعه ای از ابزارها جهت تسهیل فرایند تصمیم گیری مبتنی بر فناوری تاكید می كنند.» «هیچ یك از رویكردهای موجود به مفاهیم عمومی مدیریت مرتبط نیستند. به عبارت دیگر، نمی توان در قالب یك مفهوم واحد از مدیریت شركت به آنها انسجام بخشید».
بدین ترتیب هرچه انسجام و پیوستگی بین حوزه های وظیفه ای مانند بازاریابی، تولید، امور مالی و فروش بیشتر شود، این «حلقه های مفقوده» خود را بیشتر نشان خواهند داد.
استراتژی فناوری در مقایسه با مدیریت فناوری: سازمانهای پیشرو اهمیت استراتژی فناوری و نیاز به تعیین چگونگی استقرار و كنترل فناوری را به منظور پشتیبانی از اهداف كسب و كار خود دریافته اند، ابزارهای متنوعی برای پشتیبانی و سازماندهی یك چنین استراتژی هایی، به همراه تكنیك هایی برای استقرار فناوری، تحلیل وضعیت رقبا و... وجود دارد. رویكردهای سنتی در استراتژی فناوری عمدتاً به تمركز بر شناسایی فناوریهای كلیدی و تخصیص تلاشهای تحقیق و توسعه به مهمترین فناوریها و آنهایی كه از آینده روشنی برخوردارند. معطوف شده است. یك استراتـژی فقط و فقط زمانـی ارزشمند است كه مكانیـسم هایی برای استقرار، نوسازی و تجدید نظر در فناوری مورد استفاده ، ایجاد كند. امروزه در بسیاری از صنایع، نرخ تغییر در تعیین استراتژی فناوری با چنان سرعتی مواجه است كه حتی بازبینـی سالیانه به منظور انجام هرگونه عكس العمل در برابر خدمات و تهدیدات بسیار ناكارآمد جلوه می كند. بدین ترتیب پیاده سازی یك استراتژی موفقیت آمیز در زمینه فناوری، توجه روز به روز مدیریت فناوری را طلب می كند تا كه بتوان در قبال تغییرات سریع فناوری، تمهیدات مناسب را اتخاذ كرده واز موقعیتهای حیاتی موجود به بهترین نحو ممكن سود جست.
▪ كمبود مدلهای موجود: باتوجه به ماهیت فراگیر فناوری در شركتهای تولیدی، جای تعجب است كه چرا هنوز هیچ چارچوب جامع و كاملی در این رابطه وجود ندارد. ممكن است برخی ادعا كنند كه توجه صرف به فناوری در درون سازمان چندان مفید فایده نخواهد بود. درواقع، شواهدی وجود دارد كه ثابت می كنند توجه به فناوری در سازمانها بیش از توجه به محصول و خدمات، آنها را به سمت جذب و توسعه فناوریهای نامناسب سوق خواهد داد.
بااین حال، ناكامی در تشخیص اهمیت فناوریهای حیاتی در یك كسب و كار ممكن است به این معنا باشد كه تمام «دانش» لازم در این زمینه به كار گرفته نشده است. این بدین معنی است كه یا در فناوری جذب شده توسط پیمانكاران، صرفاً به «هزینه» توجه شده و در نتیجه فناوریهایی با كیفیت و پتانسیل پایین خریداری شده اند و یا اینكه درباره وضعیت آینده فناوری خریداری شده باتوجه به موقعیت سازمان دقت لازم مبذول نشده است.
● تفكر فرایندی و مدیریت فناوری
افزایش روزافزون نیاز به سرعت و قاطعیت در تصمیمات پیچیده در رابطه با توسعه محصول و عملیات تولید، توجه به بنگاه را براساس فرایندهای مختلف - برخلاف رویكرد سنتی كه به كل بنگاه توجه می كرد- تشویق كرده است.
۱ - فرایندهای كسب و كار: فرایند كسب و كار نمایانگر جریان اطلاعات و مواد از تامین كننده به مشتری (مصرف كننده) است. مزایای این فرایندها عبارتند از:
▪تشریح و آشكارسازی فعالیتهای عادی یك كسب و كار؛
▪ارائه چارچوبی برای ارزیابی فرایندهای تكمیل شده؛
▪ارائه مبنایی برای تحلیل ارزش هریك از فعالیتها در درون فرایند؛
▪ایجاد این امكان برای كاركنان كه بتوانند فعالیتهایی كه در آنها دخیل هستند، شناسایی و ارزیابی كنند.۲ - فرایندهای مدیریت: فرایندهای مدیریتی، فعالیتهایی هستند كه به طور ضمنی مشخص می كنند كه چگونه تصمیمات كلیدی در داخل سازمان اتخاذ می شوند. یك چنین تصمیماتی نیازمند ورود داده ها و ادراك و دریافت اطلاعات از بخشهای مختلف سازمان است و لزوماً هم برحسب مدل سازی ریاضی صورت نمی گیرد. به عنوان مثال، فرایندهای مدیریت شامل فرموله كردن استراتژی ها و تحلیل و تعیین رویه و خط مشی ها است. ممیزی استراتژی های تولید و تعیین توانمندیها (قابلیتها) مثالهایی از این قبیل هستند.
۳ - رویكرد فرایندی به مدیریت فناوری: رویكرد فرایندی به منظور غلبه بر مشكلاتی كه ذكر شد، فرصتها و راهكارهایی ارائه می دهد. در نتیجه استفاده از این رویكرد، می توان موضوعهای مرتبط با مدیریت فناوری را مشخص كرد، آنها را عملیاتی و در نتیجه با سایر فعالیتهای جاری مدیریت تلفیق كرد. به علاوه، ممكن است به مدیریت فناوری همچون یك جریــان در كسب و كار و نه شبیه آنچه كه در جریان اطلاعات عملیاتی و جریان مواد وجود دارد توجه شود. همچنین ممكن است بتوان در شناسایی فعالیتهای مدیریت فناوری، تداوم و ارزیابی آنها از رهیافت فرایندی كسب و كار بهره جست. فرایندهای كسب و كارفرایندهای مدیریت با هم ابزارهایی را برای استقرار استراتژی فناوری به دست می دهند.
لازم به توضیح اینكه، نیازمندیهای ویژه در فرایند مدل سازی مدیریت فناوری از هر موسسه به موسسه دیگر متفاوت است و در واقع به شرایط، موقعیت و ویژگیهای خاص هر شركت بستگی دارد. بااین حال، ارائه و بسط یك مدل عمومی از فرایند مدیریت فناوری خالی از فایده نخواهد بود، زیرا علی رغم وجود تمام ضعفهای احتمالی می تواند بستری برای توسعه مدلهای بعدی باشد.
یك چارچوب فرایند فناوری
به منظور بررسی جزئیات فرایند طراحی مدل، تمایز آشكاری بین ارتباطات داخلی و بیرونی وجود دارد. در زیر به تشریح هریك از فرایندها پرداخته می شود.
۱ - شناسایی: شناسایی، شامل توسعه آگاهی نسبت به همه فناوریهای موجود و یا آن دسته فناوریهایی است كه ممكن است در آینده برای سازمــان اهمیت پیـدا كنند. فرایند شناسایـی به منظور پویش و بررسی فناوریهای موجود و فناوریهای در حال ظهور متشكل از یكسری فعالیتهای عادی و یكنواخت نظیر فناوریهای تولیدی در داخل سازمان است. فعالیت شناسایی از طریق دسترسی به شبكه های خارجی و پایگاههای اطلاعاتی داخلی و ساختارهای ارتباطی منطبق با نیازهای مشخص شركتها حمایت و پشتیبانی می شود.
۲ - انتخاب: فرایند انتخاب شامل گزینه هایی از فناوری می شود كه باید در درون سازمان حمایت شده و یا ارتقا یابند. از آنجا كه ممكن است گزینش فناوری سبب درگیرشدن منابع مالی و انسانی بسیاری با فرایندها شده و بدین ترتیب سبب محدودیت منابع سازمان برای آینده شود، لذا بسیار حیاتی و سرنوشت ساز است.
معیارها و ملاكهای انتخاب فناوری از سوی منابع متعددی پیشنهاد می شوند. «استراتژی فناوری» حوزه هایی از فناوری را پیشنهاد می كند كه سازمان باید به دنبال آنها باشد. «تحلیل توانمندی» ممكنست آن دسته فناوریهایی را توصیه كند كه برای جذب و توسعه مناسب باشند و بالاخره اینكه «خط سیر محصول» نیز ممكن است فناوریهایی را پیشنهاد كند كه سود اضافی برای شركت به همراه داشته و موجب ترقی شركت شوند.
۳ - اكتساب: فعالیت اكتساب بر تصمیم گیری درباره ابزارهای مناسب، فناوریهای انتخاب شده و تثبیت اثربخش آنها در درون سازمان اشاره دارد.
ممكن است كه فناوریها در درون شركت و از طریق فعالیتهای متداول بخش تحقیق و توسعه و یا از طریق «یادگیری سازمانی» كسب شده باشد. این احتمال هم وجود دارد كه اكتساب به صورت خارجی و از طریق واگذاری امتیاز (لیسانس) و یا قراردادهای سرمایه گذاری مشترك با صاحبان فناوری و یا سایر شركای تجاری كه علاقه مند به توسعه و انتقال فناوری خود هستند، صورت پذیرد. به عنوان راهی دیگر، فناوریهای انتخاب شده ممكن است از طریق خرید كامل یك سازمان كه صاحب فناوری خاص نیز هست، محقق شود. باوجود این، هریك از روشهای مذكور از نقاط قوت و ضعف خاص به خود برخوردارند. به هرحال در یك مدل جامع مبتنی بر فرایند، اتخاذ شیوه ای منطقی و معقول برای انتخاب یك رویكرد مشخص اكتساب و آگاهی از جزئیات فرایندهای مرتبط در راستـــای پیاده سازی رویكرد مورد نظر بسیار ضروری است.
۴ - بهره برداری: بهره برداری با مفاهیمی همچون تبدیل سیستماتیك فناوریهای مورد استفاده به محصول قابل عرضه در بازار و یا تشخیص ارزش آنها از طریق فروش و یا سرمایه گذاری مشترك سروكار دارد. تعیین مسیر فناوری از توسعه علمی تا ارائه در بازار به سهولت قابل انجام است اما تعیین شیوه هایی كه در نتیجه آنها بتوان در اثر به كارگیری مناسب، بازگشت سرمایه به كار رفته را حداكثر كرد، نیازمند مطالعه و فرمول بندی است.
دومین جنبه ای كه در رابطه با بهره برداری فناوری ارزش پرداختن دارد، مفهوم ادغام فناوری است. این بدان معنی است كه چگونه می توان در نتیجه تلفیق دو یا چند فناوری كاملاً مجزا به عملكردی نو و در نتیجه محصولی جدید دست یافت. اهمیت این شیوه از بهــــره برداری زمانی بیشتر می شود كه شركتها مایل به كشف هزینه های بالای ناشی از سرمایه گذاری فناوری باشند. آنچه بیش از هرچیز دیگر در این فرایند اهمیت دارد این است كه شركت از یك سازوكار مشخص برای حفظ فناوریهای خود برخوردار باشد. در نتیجه باید از منسوخ شدن فناوریهای حیاتی جلوگیری كرد و از انتشار آنها به بیرون سازمان نیز ممانعت ورزید.
۵ - حفاظت : حفاظت به مفهوم نگهداری و جلوگیری از انتشار دانش و مهارت به كار رفته در كالاها و سیستم های تولیدی اشاره دارد. در شیوه های سنتی، حفاظـت در نتیجه اعمال شیوه های قانونی نظیر اعطای حق امتیاز و یا حق بهره برداری محقق شده است. در مدل پیشنهـادی، فرایندها نیازمند آن دسته تضمیـــن های ایمنی هستند كه موضوعهای آن مواردی همچون توسعه فناوری، اكتساب و فعالیتهای مربوط به طراحی محصول است.
۶ - ویژگیهای مدل فرایندی: چارچوب فرایندی كه در بالا به آن اشاره شد، از یكسری مزایای عمده برخوردار است، نخست اینكه توانایی جذب و ارائه بسیاری از موضوعهای مهم در رابطه با ادبیات مدیریت فناوری را دارا است ثانیاً یك چرخه جامع و فرمهایی برای ممیزی فعالیتهای داخل شركت ارائه می كند.
علاوه بر آن، مدل فرایندی از این مزیت عمده برخوردار است كه با تفكر فرایندی جاری استراتژی و عملیات سازمان در تناظر یك به یك قرار دارد و بدین ترتیب ادغام و انسجام بین ملاحظات فناوری و سایر عملیات درون سازمانی را تسهیل می كند.
۷ - ارزیابی مدل: به عنوان نخستین گام در ارزیابی قطعیت و مزایای بالقوه نگرش فرایندی، باید بتوان آن را در صنایع مختلف تولیدی و با دامنه متنوعی از محصولات تست كرد. در نتیجه تحقیقات و مطالعاتی كه در كشورهای مختلف نظیر ژاپن، ایالات متحده و چندین كشور اروپایی انجام شده، عمومیت مدل و روایی آن در محیطهای مختلف ثابت شده است. چارچوب پذیرفته شده قطعی و صددرصد نیست، اما بیانگر روشی طبیعی برای مدیران در راستـای تفكر درباره مدیریت فناوری و سهولت فهم و یادگیری آن است. علاوه بر این، چارچوب مذكور چشم اندازی غیرمعمول از فناوری و موضوعهای مرتبط كه معمولاً صریح و آشكار بیان نمی شوند اما هردو بعد فناوری محصول و فناوری تولید را تحت تاثیر قرار می دهند، ارائه می كند.
چارچوب فرایندی با بسیاری از رویه های مدیریتی و سازمانی همخوانی و مطابقت دارد. چارچوب مورد نظر فرصتهایی برای ایجاد انسجام هرچه بیشتر ملاحظات فناوری در مدیریت استراتژیك و مدیریت عملیاتی شركتها ارائه می كند و مكانیسم هایی جهت همگرایی تفكیك سنتی بین چشم اندازهای تولید و محصول توصیه می كند.
جمع بندی
آنچه كه در این مقاله به آن پرداخته شد، بازبینی مدل ارائه شده برای مدیریت فناوری و بررسی موارد مرتبط با آن بود. پیش از این، خلا رویكردی سیستماتیك و جامع در بسیاری از شركتهای تولیدی به چشم می خورد اما به نظر می رسد كه چارچوب نظری واحد و یا تجارب عملی موثر در این زمینه وجود نداشته باشد.
احساس نیاز به یك چنین رهیافتی ناشی از افزایش فشار بر سازمانها برای نوآوری و نیز خلا وجود چارچوبهای ساخت یافته برای مدیریت جنبه های فنی ابداع و نوآوری است. مدیریت فناوری تنها یكی از حلقه های فرایند جامع نوآوری است، اما شاید بتوان ادعا كرد كه حوزه های عملیاتی سازمان را به خوبی تحت پوشش خود قرار می دهد. چیزی كه در رابطه با مدل مذكور لازم به توضیح است، اینكه این مدل توانایی ارائه فاكتورهای اصلی مدیریت فناوری را دارا بوده و در ایجاد و توسعه انسجام بین آنها موثر است. محورهای اصلی مورد بحث در مقاله عبارتند از:
۱ - شركتهای محدودی از یك رویكرد جامع و نظام یافته برای مدیریت فناوریهای خود سود می برند، اما بااین حال، بسیاری براین باورند كه شیوه های رایج نیز خالی از فایده نیستند.
۲ - مقالات، ابزارها و مهارتهای مرتبط با مدیریت فناوری علاوه بر تنوع، از همدیگر منفصل و جدا هستند.
۳ - رویكرد فرایندگرا مزایا و محاسن عملیاتی كردن فعالیتهای مدیریت فناوری را پیشنهاد كرده و آنها را ساختاریافته و شفاف می كند.
ویژگیهای پیش گفته از یادگیری سازمانی در سطوح استراتژیك و عملیاتی بنگاه پشتیبانی می كند.
۴ - مدل نمونه پیشنهادی بر مبنای فرایندهای شناسایی، انتخاب، اكتساب، بهره برداری و حفاظت تدوین و طراحی شده است.
۵ - پذیرش مدل مبتنی بر فرایند، معیارهایی را برای فعالیتهای داخلی مانند ممیزی شركتها و ابزاری برای مقایسه فعالیتها در بخشهای مختلف ارائه می كند.
۶ - توسعه متدلوژی ممیزی و كاوش درباره موضوعهای مختلف مرتبط با بخشهای مختلف صنعت، اقدامات بعدی هستند كه باید برای پالایش چارچوب فرایندی مورد توجه قرار گیرند.
مقاله بالا كه در مجله تولید مهندسی (JOURNAL OF ENGINEERING MANUFACTURE) به چاپ رسیده توسط ام.جی گرگوری استاد دانشگاه كمبریج نوشته شده است.
ترجمه و تلخیص: گروه مدیریت فناوری
سازمان مدیریت صنعتی
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید