جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

حاج آقا نورالله نجفی


حاج آقا نورالله نجفی
حاج آقا نورالله نجفی در جوانی به تحصیل علوم و معارف اسلامی روی آورد و چند سال نیز در عتبات عالیه زیست و به كسب فقه و علوم و اصول و ادب روی آورد و مجتهدی بزرگ شد. وی مردی نیك نفس، بلندهمت، با هوش، فوق العاده دلیر و صریح اللهجه بود. پس از فوت برادرش آقا نجفی «آیت الله» نامیده شد و منزلش ماوای ستمدیدگان شد. وی بی تردید یكی از فداكاران بزرگ مشروطیت در اصفهان بود كه سالیان متمادی بدون كوچكترین سستی و خستگی علیه زور و استبداد پایمردی ها كرد.
در سال ۱۲۸۵ ش كه خیزش انقلاب مشروطیت نشات یافت، جهت نیل به مقصود از هیچ گونه جانفشانی و اقدامی كوتاهی نكرد. در اوایل انقلاب مشروطیت، نفوذ و اقتدارش در نواحی اصفهان شهره آفاق بود. در سال ۱۲۹۰ كه حزب دموكرات در اصفهان پا گرفت و مشروطه خواهان افراطی در تهران «آیت الله بهبهانی» را به قتل رساندند، مخالفت خود را با نفوذ كلمه روحانی مسلكان آغاز كردند. آنها وقتی اقتدار و زمامداری آقا نورالله را نسبت به امور مردم مخالف با مقاصد و مرام های افراطی خود دیدند نه تنها به مخالفت با وی برخاستند بلكه قصد جانش را نیز كردند. لذا وی وقتی خود را در معرض خطر یافت از اصفهان راهی عراق شد و به مدت سه سال در كربلا اقامت داشت. پایان سال ۱۲۹۳ كه مقارن با افول نفوذ احزاب افراطی و به قدرت رسیدن احزاب معتدل بود، به اصفهان بازگشت.
زمانی كه جنگ جهانی دوم وزیدن گرفت شعله آتش آن اقصی نقاط عالم را فرا گرفت. آلمانی ها در اصفهان وی را به طرف خود جلب كردند. در این هنگام كه وی نیز موقع را مناسب می دید با معاضدت آزادی خواهان افراطی و اداره ژاندارمری هم داستان شده و غوغایی در اصفهان به راه انداخت و علیه متفقین اعلام جنگ كرد. افراد ماجراجو و عمال آلمان به بهانه های مختلف اقدام به ایجاد آشوب كردند، اما آشوب طلبان با اندك مقاومتی شكست خوردند و صحنه را خالی كردند و اصفهان به دست روس ها افتاد. از آنجایی كه شیخ سردسته آنها محسوب می شد اگر به دست آنها گرفتار می آمد سرش بر دار می رفت لذا به طرف خاك بختیاری پناه برد و سپس عازم خانقین و كربلا شد. زمانی كه شعله های جنگ جهانی می رفت تا خاموش شود به اصفهان بازگشت. در این برهه از زمان وجود وی برای جلوگیری از غارتگری بختیاری ها و تجاوزات ناحق و نامشروع دولتیان بسیار مفید و چاره ساز بود. لذا عموم طبقات مردم از او حمایت می كردند. به طوری كه در سراسر ایران شهرت یافت و از رجال طراز اول دین و سیاست به شمار می رفت.
استقرار مشروطه دوم نه تنها حاج شیخ نور الله را مایوس كرد بلكه مردمی را كه به فرمان او فداكاری كرده و در مسجد نو بازار هر شب به وی اقتدا می كردند، با استقرار مشروطه دوم و تركتازی ایادی فاتحان تهران از كرده خود پشیمان شدند. وی سپس عازم عتبات شد و مدت پنج سال در حوزه علمیه نجف زیست و به مطالعه تاریخ و معارف اسلامی روی آورد. آزادیخواهان اصفهان ایشان را پناه آزادی و كعبه آمال ملی خود می دانستند. بازگشت او روحی تازه و انقلابی جدید در اصفهان پدید آورد. شروع تجربه مبارزاتی آقا نورالله را باید در كنار برادر بزرگش آیت الله آقا نجفی دانست. وی تا هنگام فوت برادرش همواره به عنوان بازویی قوی برای وی در همه میدان های اجتماعی و سیاسی عمل كرد. این همگامی و اتحاد و نزدیكی و همگامی موقعیت دو برادر را مستحكم تر كرد.
البته در بعضی از كتب تلاش می شود كه از حاج نور الله چهره ای روشنفكر و مترقی و طغیانگر در برابر اقتدار و نفوذ مذهبی آقا نجفی (برادرش) ترسیم كنند. درحالی كه تنها تمایز ظاهری آنها تمایز و حیطه مسئولیت های این دو بوده است. اطراف حاج آقا نورالله بسیاری از روشنفكران صادق، آزادیخواهان، شعرا و مصلحین، روزنامه نگاران و عشایر مجاهد بختیاری و قشقایی بودند اما اطراف آقا نجفی به علت موقعیت ریاست علمیه اصفهان و مقام مرجعیت طراز اول، طلاب مدارس و تجار سرشناس و توده مقلدین بودند. وی در مشروطیت هم یك متفكر و اندیشمند و هم یك رهبر عمل كننده است. گروهی معتقدند روندی كه در مشروطیت اصفهان وجود داشت و آنچه كه از فكر حاج آقا نور الله به دست خودش به مرحله ظهور رسید همان اصولی بود كه دیگر علمای بزرگ و زعمای مشروطیت از آن جنبش توقع و انتظار داشتند، روایتی كه چهره و سیمای آن به عمد در تاریخ مشروطیت فراموش و یا تحریف شده است.ایشان از مقام و اعتبار علمی بالایی برخوردار بود و به خاطر همین رتبه فقاهت و اجتهاد بود كه به عنوان مجتهد طراز اول در مجلس انتخاب شد و به همین علت هم نامش را در اعلامیه های دوران مشروطیت كنار مراجع نجف مشاهده می كنیم. مجتهدین مبرز و بزرگی از وی اجازه اجتهاد دریافت داشتند.
به عنوان یك عالم دینی دخالت در امور اجتماعی و سیاسی مردم را وظیفه خود تلقی می كرد و بدان عمل می كرد. موقعیت خاص در میان مردم، تیزبینی و درایت او در درك مصایب مردم و رسیدن به راه حل های اساسی و توجه به نفی سلطه اجانب از بلاد اسلامی از ایشان چهره مصلحی اجتماعی و سیاسی را ترسیم می كند. مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی و مقابله با هجوم گسترده فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی غرب در دیدگاه وی امری واجب شمرده می شد. او فریبكاری انگلستان در حمایت از مشروطه را رسوا می ساخت و به شدت به سیاست بست نشینی در كنسولگری اجنبی می تاخت.
اقدام اساسی وی توجه به وحدت اسلامی و یكپارچه كردن جامعه مسلمان در مقابل اجانب و استعمارگران بوده است. از نطق ها و مكتوبات و اعلامیه های وی به خوبی آشكار است كه از آرای بسیاری از متفكرین دوران خویش آگاهی داشته است. هرچند بسیاری افراد، مدعی لفظ مشروطه بودند اما بین مشروطه ای كه در فكر حاج آقا نورالله بود با مشروطه ساخته و پرداخته برخی محافل غربگرای تهران، تفاوت بسیاری وجود داشت.
محمود فاضلی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید