چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


مسیری با مقصدهای متعدد


مسیری با مقصدهای متعدد
چند سالی است بر خلاف روند كتابخوانی جامعه كه همچنان ساكت و راكد است، جوایز ادبی به ویژه در حوزه داستان، رونق فراوانی یافته است. طبیعی است كه هر جایزه و به عبارتی هر داوری، معیارهایی برای ارزیابی كتاب ها دارد كه چند و چون آن بحث های فراوانی را باعث می شود. علاوه بر این، وضع نویسنده نیز اهمیت دارد. پرسش اینجاست كه این جوایز بر سرنوشت نویسنده و اثر او چه تاثیری دارد و نویسنده تا چه حد مطابق با سلایق این جشنواره ها و جایزه ها می نویسد؟ دراین میان موضوعات دیگری هم قابل طرح است: آیا جوایز ارتباط میان اثر و مخاطب را جهت می دهند؟ داوری در این جوایز چگونه انجام می گیرد؟ و... .
آنچه می خوانید نگاهی است به این موضوعات با تكیه بر آرا و دیدگاه های نویسندگان و صاحب نظرانی كه خود در داوری های مختلف شركت داشته اند.
رضا اسماعیلی (شاعر) نخستین كسی بود كه به ما گفت: «معیارهای جوایز ادبی را می توان به دو دسته تقسیم كرد؛ یك دسته معیارهایی است كه به تكنیك، ساختار و بنیان های هنری و زیبایی شناختی آثار می پردازد. این معیارها ثابت است و در تمام جشنواره های ادبی مشترك است، ولی یك سری معیارها، معیارهای محتوایی است كه بعضی از آنها ارزشی است. یعنی با تغییر برگزاركنندگان جوایز ادبی، این معیارها هم تغییر می كند. مثلاً جشنواره ای كه در فضای غیرارزشی برگزار می شود از لحاظ این معیارها با جشنواره های ارزشی متفاوت است، ولی من به شخصه معتقدم كه باید از این مرز بندی ها و خط كشی ها عبور كنیم و تلاش كنیم به اشتراك نظر برسیم تا بتوانیم در داوری با دیدی یكسان و منصفانه عمل كنیم».
وی ادامه داد: «حتی ما باید تلاش كنیم كه این معیارهای ارزشی را به معیارهای ارزشی جهانی نزدیك كنیم. به طور مثال اصل عدالت كه برای تمام مردم جهان اصل محترمی است، می تواند مورد نظر ما قرار بگیرد تا از قضاوت های محدود گذر كنیم».
داور امسال بخش شعر جایزه ادبی قلم زرین ادامه داد: «در بهترین نوع داوری هم غیرممكن است كه پسند و سلایق داوران در داوری وارد نشود و حتی ممكن است داور به صورت ناخودآگاه درگیر سلایق خود شود، اما باید تلاش كنیم كه حتی الامكان مؤلفه ها و معیارهای داوری را با دیدی علمی و از میان معیارهای مورد توافق جامعه ادبی انتخاب كنیم و در یك فرایند خودآگاه به داوری بپردازیم».
شاعر مجموعه «عاشقانه های شرقی» افزود: «معمولاً در داوری ها، معیارها چیزی میان سلیقه و دید نخبگان و مردم هستند. داوران تلاش می كنند كه از میان این دو دیدگاه حد وسطی را انتخاب بكنند و بر مبنای آنها به داوری آثار بپردازند».
وی درباره تاثیر جوایز در ارتباط اثر با مردم گفت: «این رابطه و بررسی آن از یك نظر مشكل و از یك نظر ساده است. با توجه به جشنواره های ادبی و طرز تفكر حمایت كنندگان آن، وقتی یك كتاب به عنوان اثر برتر معرفی می شود، مخاطب به داوران و دید جشنواره می نگرد و با توجه به ذهنیتی كه نسبت به آن جریان دارد درباره مطالعه یا عدم مطالعه كتاب تصمیم می گیرد. اگر او -مخاطب- در صف مقابل باشد بر نام این كتاب خط می كشد و آن كتاب را از كتابخانه خودش حذف می كند، ولی اگر فرد با آن جریان همسویی فكری داشته باشد برای خواندن این كتاب تحریك می شود و برای مطالعه آن كتاب انگیزه پیدا می كند. گمان می كنم این مسأله در مورد تمام آثار برگزیده فرهنگی مصداق داشته باشد.
این دید در آثار و جوایز فلسفی نیز قابل پیگیری است».
پس از وی به سراغ مجید قیصری رفتیم. او در پاسخ به پرسش ما كه «چه اندازه معیارهای داوری در جوایز ادبی كشور همسان با معیارهای داوری در جوایز بین المللی هستند؟» گفت: «من از یك طرف با معیارهای بین المللی و معادلات رایج در جوایز ادبی خارج از كشور چندان آشنایی ندارم و از طرف دیگر این معیارها در كشور ما نیز چندان مشخص نیستند. پس یا این پرسش جواب مشخص ندارد و یا من در این مورد صلاحیت لازم را ندارم، ولی آنچه مسلم است عده ای به این جوایز دلخوشند و این جوایز تاثیر خود را بر نویسندگان و هنرمندان می گذارد».
وی ادامه داد: «از تنوع این جوایز می توان این مسأله را برداشت كرد كه جوایز بر مبنای سلایق داده می شوند و هر كس بر اساس گرایش و سلیقه خودش یك سری آثار را می پسندد و یك سری آثار را كنار می گذارد. ادبیات مانند ریاضیات تابع قوانین از پیش تعیین شده نیست و همین سبب می شود كه اصولاً معیارهای چنین داوری هایی تماماً سلیقه ای باشند و این كه داوری ها بر اساس معیارهای مدونی انجام شود اصولاً بی معنی است. البته این تنوع به عقیده من حُسن است».
قیصری كه خود در جشنواره های ادبی داوری كرده است افزود: «تنوع جوایز باعث تنوع دیدها و داوری ها می شود. عده ای نگاه خود را مردمی می دانند و عده ای نگاه خود را بسیار خاص می دانند. مثلاً جشنواره «متفاوط» به دنبال مخاطب خاص خودش می گردد. اما بسیاری از جوایز- به ویژه جوایز ارگان های دولتی- سعی می كنند نگاه عام را دنبال كنند.
گمان می كنم این تنوع در سطح مطلوبی در كشور ما رعایت می شود.
وی در خصوص تاثیر این جوایز در تیراژ آثار برتر گفت: «من تاكنون شاهد تاثیر قابل توجه این جوایز بر تیراژ كتاب های برتر نبوده ام. همچنان مخاطبان جامعه ما توجه زیادی به كتاب های برتر جوایز ادبی نمی كنند تا این جوایز در تیراژ كتاب چندان موثر بشود. البته اندكی جلب توجه می شود، ولی آن گونه كه در جهان رایج است، نیست. شاید بتوان گفت جوایز ما هنوز به آن سطح نرسیده اند كه اعتماد مردم و مخاطبان عام و حتی خاص ما را جلب كنند».
وی توضیح داد: «شاید بتوان به بعضی از فیلم ها برچسب جشنواره ای بودن را زد، ولی با توجه به تنوع و غیرمشخص بودن سلایق داوران ادبی نمی توان گفت كتابی برای برگزیده شدن در فلان جایزه نوشته شده است؛ ضمن این كه جشنواره های امروز كشور ما قدمت چندانی ندارند تا برای نویسندگان و مخاطبان دیدگاه خود را مشخص كرده باشند. گمان نمی كنم چهار، پنج سال زمان كافی برای چنین شناختی باشد. البته شأن نویسنده هم بالاتر از آن است كه بخواهد بر اساس پسند، چه مخاطبش و چه هیأت داوران بنویسد. به گمانم نویسندگان ما هم، چنین شأنی را مدنظر قرار می دهند».
دكتر صابر امامی دیگر كسی بود كه به پرسش ما چنین پاسخ گفت: «متشكرم كه به سراغ من آمدید، اما این كه بخواهم در این مورد سخن بگویم مستلزم آن است كه من در بسیاری از این داوری ها بوده باشم حال آن كه من با سلیقه و طیف خاصی به عنوان داور انتخاب می شوم و سلیقه و طیف مقابل به سراغ من نمی آید. كسی می تواند در مورد جوایز ادبی به گونه ای جامع سخن بگوید كه در تمام آنها حضور داشته باشد، اما در مورد داوری هایی كه من در این دو ساله تجربه كرده ام، می توانم به راحتی بگویم كه متاسفانه از نگاه علمی، عمیق و با وجدان، خبری نیست. یعنی مثلاً هیات داوران در جلسه ای دور هم جمع می شوند. یكی، دو نفر در مورد كتابی كه باید بررسی شود سم پاشی می كنند و برای این كه حجم كار كم شود یكی یكی آثار را كنار می گذارند. حال آن كه ممكن است در كتاب هایی كه این گونه حذف می شوند مطالبی عمیق ارائه شده باشد و داور اگر بدون پیش فرض و در خلوت خود این كتاب را می خواند به نظر دیگری می رسید».
او ضمن گله مندی از داوری جشنواره «ادبیات دینی» گفت: «به طور مثال در این جشنواره كتاب مرا فقط به آن عنوان كه نام كتاب «اسطوره و قصه های قرآن» بوده است و به دلیل واژه «اسطوره» نخوانده رد كردند. بعدها كه من اعتراض كردم و به سراغ داوران رفتم متوجه شدم كه آقایی به خودش حق داده است كه این كتاب ها را گلچین كند تا داوران بعدی فقط كتاب های گلچین شده را بخوانند و این تصفیه را فقط بر اساس اسم كتاب انجام داده است و كتاب مرا هم فقط به این بهانه كه از «اسطوره» در نام استفاده شده و با این دید و ذهنیت كه اسطوره نمی تواند مذهبی باشد حذف كرده است. به عقیده من- عقیده ای كه ممكن است به ضررم تمام شود- آن گونه كه باید، دقتی در خواندن وجود ندارد».
وی افزود: «وقتی قرار است گروهی، محله ای و نهادی به كتابی جایزه بدهند هدفشان جلب توجه بیشتر برای آن كتاب است و حداقل نتیجه این كار باید تجدید چاپ این كتاب باشد. من گمان می كنم این كتاب ها به این هدف نمی رسند، چرا كه در این رقابت ها این تشریفات است كه حكمفرماست. وقتی داوران بدون در نظر گرفتن وجدان كاری و در كنار هزار فعالیت دیگر به داوری می نشینند بیش از همه به پسند عمومی و به معیارهای نخبگان- كه می توانند سبب ارتقای مردم شوند- بی توجهی می شود. البته باید به داوران حق داد، چرا كه كدام داور نخبه این اثر نخبه را برمی گزیند؟» وی در پایان خاطرنشان كرد: «اگر كتابی برای شركت در جشنواره ای خاص نوشته شود به آستانه توفیق نخواهد رسید. تا نویسنده و تا هنرمندی از اعماق جان از پدیده ای متاثر نشود، نمی تواند به سراغش برود و از آن بنویسد. از طرف دیگر ارزش مالی جوایز كمتر از آن است كه بتواند این انگیزه را به نویسنده بدهد چرا كه جوایز ما مانند جایزه نوبل نیستند كه برنده تا پایان عمر تامین شود؛ ضمن این كه باید به این مسأله اشاره كرد كه توجه و جایگاه اجتماعی جایزه برای اهل فرهنگ بسیار جذاب تر است كه متاسفانه آن هم در جامعه ما وجود ندارد. در كشور ما، نویسنده باید جایزه خود را از دست یك مقام اجرایی بگیرد و حتی می توان این را نوعی تحقیر برای نویسنده به شمار آورد».
محمدرضا شالبافان
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید