پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


پردازش باغ و نازک اندیشی شاعرانه


پردازش باغ و نازک اندیشی شاعرانه
● مروری بر كتاب راز آن درخت
جامعه شناسی و هنر زوج موفقی نیستند، این خبر جدیدی نیست. هنرمندان، شكست این همزیستی مشترك را به رویكرد تقلیل گرا، نسبی گرا و دنیوی جامعه شناسی نسبت می دهند و جامعه شناسان این شكست را به ادعاهای هنر مبنی بر خاص بودن و جهانی بودن خود.
باغ جادویی هنر، مهد باورهایی چون استعداد خدادادی، ذوق و سلیقه ذاتی، خلاقیت هنری و... است و كار جامعه شناس مشخصاً خروج هنرمند از باغ جادوی خود، تجزیه و متعین كردن این باورها از نظر اجتماعی و در نتیجه افسون زدایی است.
جامعه شناس انگار اجازه ندارد كه در خصوص هنرمند، همچون هر كاتگوری شغلی دیگر سخن بگوید. هنرمند متوقع است كه به وجوه خاص اثرش پرداخته شود و از این رو است كه وقتی از كارش سخن می گوید، كمتر به جایگاه اجتماعی، مناسبات، منافع، درآمد، تحصیل و شغلش می پردازد و اغلب تمایل دارد از اثر، سبك خاص، سلایق و علایق خود سخن گوید، «از آنچه دلش می خورد و آن حسی كه دارد.» هنرمند اثرش را بی زمان و بی مكان می خواهد. اثری كه در چنان جایگاهی می نشیند حتی به نوعی خود را از مخاطب بی نیاز می بیند. در نتیجه نمی توان فی المثل در كادر جامعه شناسی تقسیم كار دوركهیمی و یا نقش سرمایه های اجتماعی، سمبلیك، فرهنگی و اقتصادی هنرمند در تحلیل بوردیو، به بررسی كارش پرداخت و با واكنش تند او مواجه نشد.
این است كه تحلیل جامعه شناسانه آثار یك هنرمند، نوعی خطر كردن است. رفتن به استقبال تجربه ای مكرر. دوبار گزیده شدن. تجربه ای كه انگار نمی توان اندوخت و ناگزیر تكرارش می كنیم. پس تكرارش كنیم!
«فیل در تاریكی» و «راز آن درخت»، عنوان دو حكایت از مولانا با تصویرپردازی فیروزه گل محمدی است. این اولین داده ما از این آثار است. طبیعتاً خواننده انتظار دارد متونی را دریافت كند كه مصور شده اند، اما اشتباه می كند. «فیل در تاریكی» و «راز آن درخت»، در واقع دو آلبوم تصویرند از متون مولانا. تصاویری فاخر، به زیبایی یك مینیاتور، با شادی رنگ هایی امپرسیونیستی و روشنایی گرم شرق. این دو كتاب، به آلبوم های نفیسی می مانند كه چون طاووسی پر گشوده اند و با نخوت در برابرت چتر می گشایند و نگاه جامعه شناسی را كه می خواهد برای تحلیل خود، تجزیه شان كند، به مقابله می خوانند.
در برابر این آثار با چاپ نقره ای بر روی كاغذ گلاسه كه حروف در تار و پودشان حك شده و همچون كالایی لوكس در پلاستیكی ظریف پوشانده شده اند، واكنش دنیوی و افسون زدای جامعه شناس، ناخودآگاه این است: «چقدر می ارزد؟» و بی اختیار به یاد جمله ای از گابریل تارد می افتد كه می گفت: «آیا به ذهن ما هم خطور می كند كه به سئوال ارزش یك كتاب، جواب دهیم كه ارزش یك كتاب حاصل جمع قیمت كاغذ و هزینه كارگران است؟» درست است! نمی توان و نباید ارزش یك اثر را به هزینه چاپ آن تقلیل داد، خصوصاً وقتی می شنود كه «این آثار، آثاری كتابخانه ای هستند، متعلق به «گنجینه» های فرهنگ و هنر ما. چاپ اهمیت دارد. هر چقدر گران باشد، مهم نیست.
مهم ماندگاری آن است. این است كه برای چاپی درخور، سال ها صبر كردم...» اینها را فیروزه گل محمدی می گوید. مصور كردن داستان هایی از مثنوی، كتابی كه به گفته هانری كربن «قرآن ایرانی» است، طبیعتاً با یك كتاب معمولی متفاوت است. هر چقدر هم كه نفیس باشد اما، باز هم در شأن و شئونات شیخ ما نیست. این است كه همه سنگ تمام گذاشته اند، هنرمند در خلق آثاری كار شده و فاخر، و ناشر در چاپ اثری نفیس.
تصاویر فیروزه گل محمدی ما را به باغ جادویی هنر می برد، به دنیای زیبای گذشته هایی كه گذشته و داستان هایی بی تاریخ. به دنیای مینیاتورهای شرق افسانه ای، به زمان هایی دور كه انسان به جست وجوی بهشت گمشده و درخت حكمت، سرزمین ها را درمی نوردید. دنیای فیل عظیم حقیقت كه هر كسی به گوشه ای از راز وجودش «دسترسی» داشت. تصاویری روایتگر، همچون شهزاد قصه گو كه هركدام داستانی را روایت می كنند. تا اینجا فیروزه گل محمدی به سنت قدیم وفادار است.
سنت قدیم پیوند ادبیات و شعر و خوشنویسی و نقاشی. اما جامعه شناسان یادآوری می كنند كه انسان مدت ها است كه از باغ جادوی خود خارج شده است (ماكس وبر). یادآوری می كنند كه انسان درخت خود را گم كرده است (دورانت، مورن). خاطرنشان می سازند كه دیگر حقیقت چون فیل عظیم و واحدی در برابرمان نیست (لئوتارد) و حقیقت انسان در جامعه مدرن تجزیه و خرد شده است. روایت واحدی در كار نیست.
گنجینه عرفان ما، مدفون در اعماق سنت است و دسترسی بدان جز با غواصی هنرمندانه در ادبیات و تاریخ ممكن نیست و گنجینه انسان مدرن، جعبه باز و در دسترس پاندور است كه همه رنج ها و دردها از درونش سر برآورده و در جهان پخش شده اند و امید در ته این جعبه باقی و زندانی مانده است. اینها را جامعه شناسان به هنرمند یادآوری می كنند و هنرمندان مدرن، به نوبه خود از پایان زیباشناسی ( la fin d esthetique ) سخن می گویند. هنری كه دیگر راوی متن نیست، صورت بیان زیبایی نیست، وسیله انتقال پیامی نیست.
فیروزه گل محمدی به تحولات دنیای مدرن بی توجه نمانده است، این است كه در این سنت تجدید شده، نوآوری هایی هم می بینیم: مینیاتورها اغلب در قاب خاتم خود، زندانی شده اند، مینیاتورهای گل محمدی آزادند، از خاتم درآمده و انگار در صفحه سپید كاغذ رها شده اند. مینیاتورها اغلب خاموشند، این مینیاتورها، سخنگویند. مینیاتورها، ماسك و مجسمه اند، این مینیاتورها حالت و حركت دارند. مینیاتورها اغلب نمای شهزادگانند، در این مینیاتورها زنان و مردان روستایی هم حضور دارند... اینها نوآوری های اثر است، نوآوری هایی كه با ورود كلاغ سیاه و موش فضول كه عناصری نزدیكتر به دنیای امروز ما است، اوج و معنای بیشتری می یابند- معنایی طنزآلود و همچنین تلخ...- و از این روست كه در پاسخ به سئوال خبرنگاری كه از سبك هنرمند می پرسد، فیروزه گل محمدی خود را یك «مینیاتوریست مدرن» معرفی می كند. اما به رغم این نوآوری ها و تاثیری كه از مدرنیته عصر حاضر پذیرفته است، آثار گل محمدی در همان سنت قدیم مینیاتور، تصویرگری متن، روایت و حكایت، تفسیر می شوند و در نتیجه محدودیت های آن را نیز دربردارند. مینیاتور اغلب در خدمت متن و حكایت بود، این مینیاتورها نیز از قید متن رهایی نیافته اند و كلام مولانا به همان زبان و ادبیات خاص خود دست نخورده بر تصویر چیره است. مینیاتور هنر درباری و اشرافی بود. این آثار به نوبه خود آثاری نفیس و فاخر و نخبه پسندند و اگر جذابیتی مسحوركننده برای عامه مردم نیز داراست، از آن رو است كه آنچه را كه در واقعیت زندگی خود نمی بینند- البته به استثنای كلاغ و موش!- در این حكایت ها به تصویر درآمده است.
حال سئوال این است: در این جهان افسون زدا، مثنوی را چگونه باید خواند؟ با كدام زبان باید خواند؟ به چه صورت می توان خواند؟ تحول در تصویر آیا می تواند بدون تحول در كلام صورت پذیرد؟ توسل به سنت قدیم و اگزوتیسمی كه در این آثار نهفته است در عین حال كه جاذبه های خود را خصوصاً در عرصه جهانی دارا است، آیا ما را از ابداع سنتی نو هم در مینیاتور ایرانی و هم در روایتگری قدیم بی نیاز می سازد؟ سنتی كه در قیاس با مینیاتور فاخر، به نوعی زیباشناسی پالایش شده، ساده و مینی مالیستی در زبان و همچنین تصویر نزدیك تر باشد تا بتواند علاوه بر ایجاد حظ بصری در مخاطب، با دنیای خالی از رنگ و جادوی او نیز رابطه برقرار كند؟ اسطوره شرق افسانه ای تا كجا امكان بقا در برابر تاریخ تلخ امروزش را دارا است و هنرمند تا كجا می تواند برای حفظ خود و مخاطبینش از شر تاریخ، به اساطیر دور پناهنده شود؟پرویز كلانتری: چهل و پنج سال پیش برای نقاشی كتاب های درسی فقط یكی دو نفری تصویرگر كتاب وجود داشتند و جامعه فرهنگی آن روز از فقدان هنرمندانی كه بتوانند كتاب ها را با معیارهای امروزی نقاشی كنند به شدت در عذاب بود. و متاسفانه دانش آموختگان دانشكده هنرهای زیبا هم عملاً قادر به انجام كارهای گرافیك نبودند.
توضیح اینكه دانشكده هنرهای زیبای تهران در سال ۱۳۱۹ زیرنظر آندره گدار فرانسوی تاسیس شد و از روی الگوی بوزار پاریس بر مبنای اصول آكادمیك به آموزش نظری پرداخت و از آنجا كه هنرجویان فقط با ابزار رنگ و روغن روی بوم كار می كردند قادر به انجام سفارشات گرافیك با قلم و مركب روی كاغذ نبودند. لذا به جز تنی چند از آنان جذب بازار كار نمی شدند. در آن سال ها برای انجام كار سنگین كتاب های درسی، تصویرگران چندسالی را به كارآموزی می پرداختند. ولی در جامعه امروز ایران بالغ بر هزاران گرافیست و تصویرگر كتاب مشغول به كارند كه بنابر آمار سال ۱۳۸۱ در پنجمین نمایشگاه تصویرگران كتاب ۵۶ درصد زنان در برابر ۴۴ درصد مردان تصویرگر بوده اند. از مهم ترین ویژگی های آثار زنان تصویرگر در دوران معاصر، نخست تنوع شیوه ها و سپس زنانه بودن این آثار است. فیروزه گل محمدی با كارنامه ای درخشان طی سال ها كار پیگیر در تاریخ تصویرگری معاصر ایران جایگاه ویژه ای دارد.
آثار فیروزه گل محمدی سرشار از نازك اندیشی های شاعرانه در پردازش باغ و درخت و گل و مرغ های بهشتی است.
یك شب كه خواب بودیم درخت های شهر را بریدند و به جایش تیرآهن كاشتند و از این رو دیگر پرندگان بر اسكلت های فلزی شهر آواز سر ندادند و مهاجرت كردند.
شهر در اصطكاك فلزی و دود و دمه سیلندر و پیستون ماشین ها غرق شد. در چنین هنگامه ای ناگهان درختان رویایی فیروزه بر دیوارهای شهر روییدند و مرغان بهشتی او بر این درختان و گل هاشان آواز سر دادند.
اگرچه بسیاری از صاحب نظران اینگونه آثار ظریف را برای دیوارهای شهر پرشتاب در رفت و آمد ماشین ها مناسب نمی دانستند ولی در عمل فیروزه گل محمدی شیوه قصه پردازی مادرانه اش را از باغ های بهشتی در مقابله با خشونت ناشی از خشكانیدن درخت ها منتشر كرده بود. خانم فیروزه گل محمدی در هر صورت تصویرگر كتاب است حتی اگر آثارش روی دیوارهای پهناور كشیده شوند. آثار او مثل همه تصویرگران سنتی ایرانی روایت گر داستانی از متن كتاب هستند كه با آن همه نازك بینی و نازك كاری، در عبور پرشتاب ماشین ها قابل رویت و قابل تامل نیستند اگرچه جنبه تزئینی فراوان دارند. اما همین جنبه تزئینی زیبایی آثارش وام گرفته از سنت هنر گل و مرغ ایرانی است. او هم مانند بسیاری از هنرمندان نوگرای معاصر با بهره مندی از میراث فرهنگی و هنری ایرانی به نوآوری پرداخته است.
اینك او پس از چهار سال اقامت در هندوستان دوباره به عالم كتاب برمی گردد و رهاورد این سفر نقاشی حكایت «فیل در خانه تاریك» است. این اثر یكی از حكیمانه ترین آثار مولانا جلال الدین رومی است كه با زبان ساده اش قابل فهم برای نوجوانان است و هم مفید فایده برای بزرگسالان. در این حكایت موضوع اصلی فیل است و چون فیل متعلق به جغرافیای هند است فیروزه گل محمدی هم هوشمندانه نیم نگاهی دارد به مینیاتورهای هندی و نتیجه كار یك جور هنر تصویرگری «ایرانی هندی» است. به این ترتیب این اثر هنری در قلمرو گفت وگوی تمدن ها صادقانه انجام وظیفه كرده است.
كتاب از نظر كیفیت چاپ در ردیف كتاب های «نفیس» قرار دارد. كتاب شامل مختصری شرح حال مولانا جلال الدین و كتاب شریف مثنوی اوست. اشاراتی هم دارد به روایت های گوناگون این حكایت از زبان شاعران نامداری چون غزالی و سنایی و ابوحیان توحیدی به اضافه شرح حال ایشان كه بسیار مفید فایده برای بزرگسالان هم هست. ولی متاسفانه نوشته های ریز بر متن تصاویر، كارخواندن را بسیار دشوار كرده. در هر صورت انتشار این كتاب، اتفاقی مبارك است، بر اهل كتاب مبارك باد. جهانی شدن یك تقدیر تاریخی است. چه آن را دوست داشته باشیم و یا نداشته باشیم ولی ما هم حق داریم با كوله بار میراث فرهنگی خود وارد این عرصه شویم. غربی ها آثار ادبیات كلاسیك خودشان را به شیوه های گوناگون برای كودكان و نوجوانان ساده كرده اند و امروزه انسان غربی با این آثار چنان آشنا است كه مثلاً «بودن یا نبودن» هملت شكسپیر به ادبیات سیاسی هم سرایت كرده است مثلاً یك مسئول سیاسی در سخنرانی اش درباره انجام یك پروژه سیاسی می گوید: بودن یا نبودن در مسیر این سیاست؟ مسئله این است!
باری سخن از ساده شدن آثار كلاسیك ایران برای كودكان و نوجوانان است كه متاسفانه تا به حال هیچ اقدام مفید و چشم گیری در این زمینه نشده است. لذا همت به انتشار آثار مولانا از طرف خانم گل محمدی یك الگوی بسیار مناسب برای انجام این مهم است.
در گفت وگویی كه با ایشان داشتم متوجه شدم خانم گل محمدی تصویرگری آثار دیگری را هم از جمله منطق الطیر در دست انجام دارند.
از ویژگی های تصویرگری كتاب فیل اندرخانه تاریك می توان به این موارد اشاره كرد:
۱- بهره گیری از عناصر تصویری لباس و سر و وضع هندی هایی كه فیل را به جهانیان عرضه می كنند، تصاویر كتاب با رنگ و موسیقی و پایكوبی هندیان می آغازد.
۲- ریتم: شاید مهمترین عنصر در اشعار مولانا ریتم است كه در اینجا تصویرگر با به كارگیری هندسه دست بافته های عشایری با نظمی خاص ریتم را القا كرده است. ریتمی كه ترجمه تصویری موسیقی سماع می تواند باشد. به همین دلیل از خانم گل محمدی پرسیدم آیا به هنگام تصویرگری این كتاب به موسیقی خاصی گوش می داده اند؟ ایشان جواب مثبت دادند.
۳- حیرت: با این كه نشاط و شادمانی از نقاشی های كتاب تراوش می كند و با این كه چهره ها شاد و خندان تصویر شده اند از آنجا كه معلوم می شود برداشت ها و شناخت آنان از فیل این همه گوناگون بوده است حیرت در چهره هاشان به خوبی وصف شده است. این جماعت كه از گروه های سنی و طبقات مختلف اجتماعی و از سرزمین های گوناگون برای تماشای فیل آمده اند از برخورد با این ناشناخته یعنی فیل در حیرت اند.
۶- طنز: تصاویر این كتاب سرشار از طنز و طنازی به مفهوم واقعی كلمه است.
خود تصویرگر به صورت «موش كور» در صحنه ها حضور دارد و با حركات خود طنز تصویری را رقم می زند. همان طنز و طنازی ای كه در سرتاسر آثار حكیمانه مولانا جاری است.
۷- نماد: استفاده از نمادی تصویری همچون چشم در كف دست.
لمس با دستی كه برای شناختن جانشین دیدن شده است.
و اما در كتاب راز آن درخت. به نظر می رسد دغدغه تصویرگر استفاده از عناصر گرافیك ایرانی به ویژه دوره قاجار بوده است. كه در فضاسازی این كتاب از این عناصر گرافیكی به صورت سیاه و سفید استفاده شده است. پادشاه این داستان برای خانم گل محمدی شبیه تمثال شاهانه فتحعلی شاه قاجار است. با آن تاج مرصع و شمشیر جواهرنشان و ریش بلند و دیهیم پادشاهی چنان مغرور تصویر شده است.
قاصد به فرمان شاه روانه هندوستان شده است اما قاصد شه بسته در جستن كمر می شنید از هركسی نوعی خبر.
خبرها و نشانی های درخت در سرزمین پهناور هند بسیار ضد و نقیض بودند. تصویرگر برای بیان این مطلب، بسیار هوشمندانه از عناصر تصویری هند، از خدایانی كه با دست های متعدد به جاهایی گوناگون اشاره می كنند بهره گرفته است. به طور كلی این دو كتاب از دو فرهنگ هند و ایران بهره مند است. دو فرهنگی كه در گذشته های دور تاریخ مشتركات فراوان داشته اند. از دختر نوجوان خانم گل محمدی می پرسم كدام یك از این دو كتاب را بیشتر می پسندد. او كتاب راز آن درخت را انتخاب می كند. من هم از نقطه نظر یك كار گرافیك با معیارهای حرفه ای هم سلیقه او هستم.
تصویرگر: فیروزه گل محمدی
تعداد: ۲۵۰۰جلد
چاپ اول-۱۳۸۴
انتشارات افق
سارا شریعتی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید