جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


سادگی در بیرون پیچیدگی در درون


سادگی در بیرون پیچیدگی در درون
● گفت وگویی منتشر نشده از سیدهادی میرمیران
عكس های نماهای مختلف ساختمان كنسولگری ایران در فرانكفورت پیش رویمان گذاشته شد. مهندس میرمیران با صدای لطیف و آرامش از ما خواست فیلم مستندی بسازیم كه روایت ساخت ساختمان باشد.
شوق كار كردن با چنین شخصیتی ما را نیز به وجد آورد. مهندس میرمیران مرد آرامی بود كه در نگاه اول ساده به نظر می رسید. بیشتر شنونده بود تا راوی. خلاقیت ساخت فیلم به عهده ما بود. یك به یك بر عكس ها تمركز كردیم. به سادگی شان و به خصوص به فرم كاملاً مینی مالیستی خط كشی شدن آنها. طراحی كه معمولاً از یك معمار ایرانی انتظار نمی رود. این نكته ای بود كه كنجكاوی ما را برانگیخت، اینكه سادگی به كار رفته در این طراحی از كدام وجه معماری ایرانی نشات گرفته است؟ با این سئوال، گفت وگو را در باب نحوه ساخت و ساز ساختمان آغاز كردیم و روند رسیدن به طرح نهایی را سئوال كردیم. از آقای مهندس میرمیران سئوالاتی پرسیدیم:
● جناب آقای میرمیران به طور كلی بفرمایید منظورتان از چنین طرحی در این ساختمان چیست؟
▪ «ساختمان سركنسولگری سبك و شفاف شكل گرفته از احجام آزاد و معلق سنگی و ستون بزرگ شیشه ای است و فضایی رویایی و خیال انگیز فراهم می كند. با طبیعت اطراف خود به خوبی یكی شده و از بالاترین سطح فناوری در آن بهره گرفته شده است. رویای ایرانی.» (زیر این جمله را خط كشیدیم.)
● مگر می شود در فضای تكنولوژی یك رویای ایرانی ساخت؟
▪ «آنچه در بیشتر بناهای متعلق به معماری ایران می بینید سادگی در شكل ظاهری آنها و پیچیدگی در فضای داخلی است. ساختمان ما نیز دو نما دارد نمای خیابان (یا آنچه ساختمان را به شهر مربوط می كند) كه متشكل از یك دیوار یكپارچه و ساده شیشه ای است و نمای دوم و آنچه در داخل ساختمان اتفاق می افتد نمای رو به پارك است كه درون ساختمان به بیرون انعكاس می یابد و فضاها از پویایی و پیچیدگی بیشتری برخوردارند.» با تلفیق این گفته مهندس میرمیران و مجموعه عكس های ساختمان، یاد بازار ایران افتادیم. در عكس های نمای پارك و در خلال تیرگی های انعكاس شیشه های دیوار، هاله قرمزرنگ زنده ای به چشم می خورد، یادآور محیط بازار جایی كه تلفیق مردم در آن شلوغی مانند دیوار بنا می ماند كه لحظه ای درونش هاله ای از چهره های متفاوت دیده می شود، شلوغی كه ما را مجذوب می كند تا به درونش برویم و هر یك از این چهره ها را به وضوح ببینیم. مهندس میرمیران ادامه داد:
«... شیشه نقش حجاب برای احجام سنگی است و قسمتی از این احجام مثل یك دست از داخل حجاب خارج می شود.»
این رویای ایرانی كم كم داشت خود را نشان می داد. درست مثل عروسك های چوبی روسی (عروسك زن چوبی) كه با هر باز كردن سر آنها دوباره یك عروسك چوبی دیگر رو می شود.
به یاد خانه های یزد افتادیم كه از دور همچون تپه های شنی می ماند كه بعد از نزدیك شدن به شكل خانه های كاه گلی كوچك دیده می شدند و هر چه پیش می رفتیم به كوچه های باریك مارپیچ می رسیدیم كه ما را به داخل خانه ها هدایت می كردند و در درون آن خانه بود كه در یك آن سادگی های بیرون تبدیل به خانه هایی شاد و پر از جزئیات می شد، جزئیاتی كه هر یك خاطره ای قدیمی است، خاطراتی كه بو و روح خانه های ایرانی را شكل می دهد.
به دلیل اینكه ساختمان مدرن بود و مسئله سنتی معماری ایران خیلی هماهنگ با این نوع معماری نبود سعی شد كه طرحی پیدا بشود كه هم با معماری مدرن هم خونی بیشتری داشته باشد و هم ایرانی باشد كه بعد سنگ قرمز آذرشهر از ایران حمل شد كه یك حالت زیبا و شاد به نمای ساختمان بخشید...
این كنسولگری یك ساختمان درون یك ساختمان دیگر
● آیا می شود به كلبه روستایی كاه گلی كه در جوار جاده آسفالت قرار گرفته است، كلبه گفت؟ كلبه كاه گلی كنار آسفالت؟
▪ «... این ساختمان هم روح و خلاقیت معماری ایران را منعكس می كند و از سطح بالایی از تكنولوژی برخوردار شده است... ما موفق شدیم با بهره گیری از تكنولوژی خیلی بالایی كه در اختیار داشتیم بسیاری از ایده های خودمان را تحقق پذیر كنیم. یكی از همین ایده ها، ساخت هال مركزی بود كه می خواستیم عین خود آسمان باشد و مانعی بین فضای هال و فضای باز ایجاد نكند. نكته دیگر آب بود كه می خواستیم آب را به عنوان یكی از عناصر مهم در معماری ایران وارد ساختمان كنیم. این سطح آب هم یك عمل فانكشنال را انجام می داد به این معنی كه قسمتی از هال مركزی را به علت شیب سقف قابل استفاده نبود پوشش می كرد و هم نقش موثری در تلطیف فضای داخلی ایفا می كرد.»
با ورود به ساختمان با یك فضای رویایی روبه رو می شویم، سقفی كه وجود ندارد و در ظاهر شیشه ای است كه بیننده را در آغوش می گیرد و آن را به بطن طبیعت می برد. جوی كوچكی هم از درون ساختمان می گذرد تا حضور بودن در طبیعت را تشدید كند، آبی كه مرا یاد خانه مادربزرگ می اندازد مثل صدای شسته شدن سبزی اش و صدای قل قل كتری اش.
«ما توانستیم بخشی از زمین پارك را به مساحت حدود ۱۵۰۰۰ متر بگیریم و یك باغ ایرانی در آن طراحی كنیم و به عنوان نمونه از باغ فین استفاده شد. فواره، حوض ها و گردش آب می تواند جذابیت مجموعه را برای بازدیدكنندگان افزایش دهد.»
اینجا است كه متوجه شدیم ما هم با هر توضیح مهندس میرمیران و با خیره شدن به عكس ها، رویاهای خودمان را پروراندیم. رویایی كه همان ویژگی ایرانی را داشت، رویای آن كلبه دهاتی و مهندس میرمیران در ظاهر ساده و در درون پیچیده.
درست مثل ساختمان كنسولگری ایران در فرانكفورت كه در آن پارك پشت شیشه، انعكاس نور و درخت در آب و آسمان كه هنوز بالای سرمان ایستاده، دست قرمزی كه با پایه ای میله ای و بدنه شیشه اش بیننده را به سمت ساختمان دعوت می كند، همه و همه در درون ساختمان نقش دارند، عناصر مدرنی كه سنت ایرانی را حفظ می كند.
«تركیب مناسبی از یك فضای خیال انگیز با سطح بالایی از تكنولوژی بیان مناسبی از سركنسولگری ایران در شهر فرانكفورت.»
گلاره كیازند
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید