چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


بچه ها بزرگ شد ه اند


بچه ها بزرگ شد ه اند
● گفت و گوی پل فیشر با برایان سینگردرباره «سوپرمن برمی گردد»
لس آنجلس، كالیفرنیا، جمعه ۱۶ ژوئن. زمانی كه برایان سینگر قصد داشت «مردان مجهول» را روی پرده بیاورد احتمالاً فشار زیادی بر دوش خود احساس می كرد كه چگونه رضایت طرفداران پر و پا قرص «مردان مجهول» را جلب كند. اما به نظر می رسد كه دشواری كار با آن «جهش یافته ها» در مقایسه با مرد فولادی، لوییز لین و شرور كچلی به نام لكس هیچ بوده است.
● فیشر: شما كه خودتان از هواداران دوآتشه این مجموعه كتاب های مصور بوده اید، وقتی بالاخره توانستید به رویای دیرینه ساختن فیلمی بر اساس آن جامه عمل بپوشانید، چه احساسی داشتید؟
▪ سینگر: در این لحظه فقط می توانم بگویم جسمم فرسوده شده است. من الان برخلاف بازیگران و سایر همكارانی كه كارشان تمام شده، چشم انداز روشنی ندارم. همین دیشب بود كه بالاخره آخرین نمایCBB - یعنی جلوه ویژه تصویری كه «می توانست بهتر باشد» - تمام شد. فقط یك نما گرفتیم به این عنوان كه آخرین نما باشد و مجبور شدم تمام شب آنجا بمانم تا مطمئن شوم فیلمی برای دیدن خواهیم داشت.
● پس این طور بگویم، به عنوان فیلمسازی كه خودش هوادار دوآتشه كتاب های مصوری است كه چنان تاریخچه ای را پشت سر دارد، چقدر دست خود را باز گذاشته اید كه از تصورتان استفاده كنید؟
▪ چیزی كه در دو فیلم اول «مردان مجهول» یاد گرفتم این است كه چطور می توان تعادلی ظریف برقرار كرد. مسئله فقط همین است و امیدوارم كه موفق شده باشم. البته چنین تعادلی را باید پیوسته حفظ كرد.
● این داستان خیلی ریشه دارتر از مردان مجهول است. لابد كار روی آن حسابی شما را ترسانده است.
▪ بحث نوستالژی، مدام مطرح می شد؛ اینكه تماشاگر امروزی چه انتظاری از سوپرمن دارد و انتظار افرادی كه در كنار این شخصیت بزرگ شده اند، چیست. من می خواستم فیلمی كه می سازم فیلمی باشد كه نوجوانان به تماشایش بروند و بگویند «وای، چه جالب». آنها كسانی هستند كه قبلاً این وقایع را روی پرده ندیده اند. در عین حال می خواستم پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم با نوه هایشان فیلم را تماشا كنند. هركسی تجربیات منحصر به فرد خود را دارد و هرگز نمی توان رضایت همه را همزمان جلب كرد، اما وقتی پای سوپرمن در میان است، مجبوری تعداد زیادی از مردم را راضی نگه داری.
● از اینكه نسخه اصلی ۲ ساعت و ۴۵ دقیقه ای فیلم را كوتاه تر كرده اید، ناراحت نیستید؟
▪ نه، به هیچ وجه. دوست ندارم فیلمم بیش از حد طولانی باشد. هیچ وقت فیلم بسیار طولانی نساخته ام. فیلم اول مردان مجهول حدود ۸۰ دقیقه بود. این فیلم را هم كوتاه كردم تا به زمانی برسد كه تماشاگر حوصله اش می گیرد كه بنشیند و تماشا كند. من نشستم و نسخه قبلی فیلم را همراه با دوستان و خانواده و تعدادی دیگر تماشا كردم و متوجه نكات خاصی شدم. یكی از سكانس ها خیلی ناجور بود؛ یك سكانس بازگشت به كریپتون كه كاملاً در فضا می گذشت و خیلی پرخرج بود و خیلی هم كار برده بود اما با بستر فیلم همخوانی نداشت، ضروری نبود و اهمیت زیادی نداشت.
● ممكن است این سكانس را در نسخه DVD بیاورید؟
▪ بله، البته، همین طور در نسخه سه بعدی. به صورت سه بعدی و با سیستم Imax خیلی دیدنی می شود. البته الان نمی خواهم درباره اش صحبت كنم چون هنوز نمی دانم كه آیا می توانم این كار را بكنم یا نه، اما فكر می كنم كه در آینده احتمالاً چنین نسخه ای وجود خواهد داشت.
به هر حال این سكانس و چند بخش دیگر با كلیت فیلم هماهنگ نبود و موقعی متوجه آن می شوی كه میان تماشاگران بنشینی. راه دیگرش این است كه از دوستی بخواهی رك و پوست كنده نظرش را به تو بگوید و به حرفش اعتماد كنی و بعد به خود بگویی «بسیار خب، می زنم و حذفش می كنم». آن موقع به راحتی می توانی ۱۵ یا ۲۰ دقیقه از فیلم را بیرون بیاوری.
● كمی در مورد فرایند انتخاب بازیگر در فیلمی از این نوع بگویید و مشكلات خاصی كه برای برگزیدن بازیگرانی كه بتوانند چنین نقش های شمایل گونه ای را بازی كنند، در پیش رو داشتید.
▪ در مواردی مانند سوپرمن یا وولورین (شخصیتی در مردان مجهول) چون با شخصیت هایی سر و كار داریم كه در حافظه جمعی مردم جا خوش كرده اند، من ترجیح می دهم بازیگرانی را انتخاب كنم كه زیاد مشهور نیستند و اصلاً كسی آنها را نمی شناسد. به همین خاطر هم مسئله اینكه كدام بازیگر می خواهد نقش سوپرمن یا وولورین را بازی كند، مطرح نمی شود.
● قبلاً گفتید كه این كار شما را خسته كرده است. حتی شنیدم كه مدتی از كار كنار كشیده بودید.
▪ بله، مدتی كار را تعطیل كردم و بعد برگشتم.
● راهی نبود كه از فشارهای فرساینده چنین فیلمی كم كند؟
▪ بله، البته كه بود. نیمی از آن به خود كار برمی گردد كه فرساینده است و باید راهی پیدا كرد و با آن كنار آمد. اما من نباید تهیه كنندگی یك مینی سریال تلویزیونی شش ساعته را برعهده می گرفتم، نباید یك سریال در حال پخش می داشتم و یكی دیگر را تهیه می كردم و طرح یكی دیگر را آماده می كردم و یك مستند هم تهیه می كردم. باید زمان استراحتی هم در وسط كار در نظر می گرفتم. به همین خاطر بود كه وقتی روز نود و پنجم تولید رسید، گفتم باید كار را متوقف كنم چون دارم پول ها را به هدر می دهم. برخلاف آنچه احتمالاً در روزنامه ها خوانده اید، این پروژه با احساس مسئولیت كامل نسبت به سرمایه آن ساخته شده است. به نظرم می رسید شروع به فیلمبرداری صحنه هایی كرده ام كه قرار نیست در فیلم مورد استفاده قرار گیرند. احساس می كردم لازم است از فیلم فاصله بگیرم، بنابراین در روز صد و هفتم خسته و كوفته به خانه برگشتم. كمی وقت می خواستم تا نگاه دیگری به فیلم بیندازم. بعد به استرالیا بازگشتم و فیلم را تمام كردم. این كار واقعاً مؤثر بود.
● می رسیم به قسمت بعدی مجموعه، با درس هایی كه در جریان ساختن این فیلم یاد گرفته اید، ساختن قسمت بعدی باید آسان تر باشد، مگر نه؟
▪ امیدوارم این طور باشد، اما مشكل این است كه آدم باید روی دست خودش بلند شود. در «مردان مجهول» سعی كردم این كار را بكنم. می خواستم قسمت دوم فیلم بزرگتر و بهتر باشد، به همین خاطر نهایت تلاش خودم را كردم و نتیجه اش همان شد كه دیدید. پس نمی توان گفت چقدر مشكل است.
● دوباره بر سر این پروژه برمی گردید؟
▪ نمی دانم. من مثل بازیگرها نیستم كه یك جا قرارداد چند فیلم را ببندم. من یكی یكی قرارداد می بندم چون نمی دانم بعد از تمام شدن فیلم چه حالی دارم و نمی خواهم خودم را بی دلیل متعهد كنم. واقعاً نمی دانم.
● انتخاب استرالیا به عنوان لوكیشن خیلی در پایین آوردن هزینه ها مؤثر بود؟
▪ خیلی به صرفه بود.
● دوباره به آنجا برمی گردید؟
▪ بله، حتماً.
● فیلمبرداری در آنجا چه مزایایی دارد؟
▪ آب و هوا، پول و گروه فنی عالی، خیلی عالی. می خواهم بگویم افراد گروه ما حیرت برانگیز بودند. خیلی از آنها از فیلم كینگ كنگ آمده بودند، تعدادی نیوزیلندی بودند و تعدادی استرالیایی و كارشان خارق العاده بود.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید