شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


خاور نزدیک (بابل نوین، ایران معماری، پیکرتراشی، درآمیختگی هنر‌ایرانی)


خاور نزدیک (بابل نوین، ایران معماری، پیکرتراشی، درآمیختگی هنر‌ایرانی)
● بابل نوین
امپراطوری آشور هیچگاه شاهد امنیت و آرامش کامل نبود ، و بیشتر پادشاهان آن مجبور بودند با یاغیانی که در بخشهای بزرگی از خاور نزدیک سر به شورش بر می داشتند به مقابله برخیزند . سده هفتم بیش از میلاد ، روزگار اوجگیری پیوسته مخالفت با حاکمیت آشور بود ، و در آخرین سالهای پادشاهی آشور بانیپال .
امپراطوری آشور در راه از هم پاشیدگی و زوال گام نهاد . در زمان سلطنت پسر و جانشین وی ، امپراطوری آشور در اثر یورشهای همزمان مادها از شرق و بابلیان برخواسته از جنوب سقوط کرد بابل یکبار دیگر بپاخواست و در یک دوره احیای کوتاه مدت ( ۶۱۲ – ۵۳۸ ق. م . ) فرهنگ کهن بین النهرین جنوبی علی الخصوص در دوره حکومت پادشاه افسانه ای آن سرزمین یعنی بخت نصر ( نبوکد نصر ) که شرح کارهایشان را در کتاب دانیال نبی می خوانیم رونق گرفت . بخت النصر بابل را یکبار دیگر به هفتگانه جهان باستان تبدیل کرد . از معبدی که برای بل ( انلیل ) خالق و فرمانروای زمین و (خدای توفان ) – برج بابل عبریان – ساخته شده بود – فقط بخش کوچکی از زیگورات بزرگ آن باقی مانده است .
لیکن هرودوت سیاح یونان باستان و (بدر تاریخ ) گزارش مختصری از بازدید که در سده پنجم پیش از میلاد از مجموعه این معبد به عمل آورده بود ، از خود به یادگار نهاده است : در یک [ بخش شهر] کاخ شاهان بودند ؛ در بخش دیگر ، صحن مقدس زئوس – بل یعنی محوطه محصوری به وسعت ۴۰۰ متر مربع با دروازه های بزرگی از جنس برنج یکدست دیدم که تا زمان حیات من بر جا مانده بود . در وسط صحن ، برجی از سنگ به دراز و پهنای یک پنج کیلومتر و روی آن برج دومی ، روی آن سومی و الی آخر تا برج هشتم ساخته شده بود .
راه صعود به قله این برج در بیرون از صحن واقع شده ، و آن پلکانی است که دور تا دور همه برجها می پیچد . وقتی صعود کننده تا نیمه راه برسد یک استراحتگاه می بیند و می نشیند زیرا اشخاص پیش از رسیدن به قله ، خیلی مایلند چند دقیقه ای در یک استراحتگاه بنشینند . در بالاترین برج ، یک معبد وجود دارد و در داخل معبد تختخوابی بس بزرگ ، با زیورهای گران و میزی از زر در کنارش دیده می شود ... اینان نیز مدعی اند که خدا شخصا به این معبد می آید و روی تختخواب می خوابد ، ولی من به این سخن باور ندارم .
راه ورود به مجموعه معبد از مسیری دو دیواره به نام مسیر رژه روندگان با شصت پیکره پرشکوه از شیرهایی که با آجرهای رنگارنگ لعابی ساخته شده بودند می گذشت. این جانوران پر شکوه ، که وقف الهه ایشتار شده اند، به نقش برجسته قالب گیری شده و با لعاب زرد – قهوه ای و قرمز بر زمینه فیروزه ای یا آبی سیر رنگ شده اند . آجرهای لعابی بابلی مات و سخت اند ؛ احتمالا هر آجر به طور جداگانه قالب گیری و لعاب داده می شد . این احتمال نیز وجود دارد که جانوران مزبور که قدرتمندیشان از پوزه های غزان ، دنبهای دراز و پر گوشت ، و عضلات دقیقا نمایانده شده شان پیداست ، در اثر کاربست این اسلوب ، سبک دارتر و تصنعی تر از نقشهای برجسته آشوریان در شبیه سازی از مراسم شکار است .
مسیر رژه روندگان از دروازه عظیم ایشتار با آجرهای لعابی درخشان می گذشت ؛ طرح این دروازه با برجهای کنگره دار جناحینش با نوع دروازه یافت شده در معماری کهن تر بابلی و آشور مطابقت دارد . آجر کاشی یا آجر لعابی از مدتها پیش مورد استفاده بوده است ، ولی سطح آجرها حتی سطح آجرهایی که بخشهایی از کنگره ها بر آنها ظاهر می شد ، تخت بود . بر سطوح دروازه ایشتار که با زحمات فراوان از نوع بازسازی شده ، ردیفهایی از پیکره های نیم رخ ، اژدهای مردوک و گاو اداد با وقار تمام ، یک در میان ، نشان داده شده اند . در انیجا خصوصیت و رسمیت ویژه هنر بین النهرین به بهترین وجه ممکن به نمایش در امده است . پیکرها شکوهی چون چاوشان دارند و نام خدایان معابدی را اعلام می کنند که این راه مقدس بدانها منتهی می شود روشن است که درسهای پیکر تراشی معمارانه بوغازکوی و خرساباد به خوبی فرا گرفته شده اند و انطباق کاملی که بین پیکره و دیوار در جانوران دروازه ایشتار دیده می شود . قرینه ای نداشته است ؛ بدون تردید در تاریخ معماری ؛چند تزیین رنگی وماندگار دیگر برای سطوحی این جنین شناخته شده است .
● ایران
نبوکد نصر، یا (شاه شاهان )به روایت کتاب دانیال نبی ،لاف زنان می گوید ( من دیواری محکم را بر ان داشتم که گرداگرد بابل کشیده شود ... تادشمنی که قصد حمله به ما را داشته باشد نتواند تهدیدمان کند ... [ و] شهر بابل را به یک دژ مستحکم تبدیل کردم .) لیکن پس ازحکاکی این دستخط بر روی دیوارمزبور شهر ،به تصرف کوروش پادشاه ایران ایرانیان را به نقاطی بس دورتر از بابل کشانید . مصر در سال ۵۲۵ ق.م. در برابر ایرانیان تسلیم شد . در سال ۴۸۰ق.م. امپراتوری ایران از رود سند تا رود دانوب گسترده بود وفقط مقاومت پیروزمندانه یونانیان در سده پنجم پیش از میلاد توانست مانع الحاق اروپای جنوبی به این امپراتوری شود .
● معماری
مهمترین منبع اطلاعاتی ما درباره معماری ایران ، کاخ تخت جمشید است که در فاصله سالهای ۵۲۰ و ۴۶۰ ق. م. به وسیله داریوش و خشایار شا – جانشین کورش – ساخته شد.
این کاخ با استحکامات سنگینی ، در فلات مرتفع شرق دره بین النهرین و روی صحنه ای پهناور ، رو به دشت مشرف بر غرب ، ساخته شده است . کاخ تخت جمشید با آنکه به دست اسکندر کبیر و به نشانه نابود کردن قدرت امپراطوری ایران به آتش کشیده و ویران شد ، ویرانه های با شکوه آن امروزه نیز بازسازی کامل آن را ممکن می گرداند . بناهای تخت جمشید بر خلاف کاخ آشوری که به طرز فشرده ای گرداگرد حیاطها ساخته می شد ، به طور پراکنده ساخته شده بودند و خیابانها و فضاهای خالی نامنظمی آنها را از یکدیگر جدا می کرد. ساختمان اصلی ، تالار ستونداری پهناور به ارتفاع ۱۸ متر و مساحت ۶۰۰ متر مربع است . این تالار بار عام عظیم ( آپادانا ) که روی سکویی سنگین به ارتفاع تقریبی ۳ متر ساخته شده ، یکی از زیباترین ساختمانهای جهان باستان نامیده شده است .
تالار بار عام از ۳۶ ستون کشیده و خیاره دار ۱۲ متری و سرستونهایی مرکب از سرو سینه گاو یا شیر به منظور تعبیه سر ستون یا قرارگاهی برای سر تیرهای سقف تشکیل می شد . نمونه حفظ شده ای ا زهمان سر ستونهای مرکب است که از تالار بار عام اردشیر دوم در شوش به دست آمده است . این سر ستونهای بی مانند ، ابداع تزیینی خاص ایرانیان بودند که قرینه شناخته شده ای پیش یا پس از خود نداشتند . ریشه تکوینی تالار چهارگوش و پر ستون نیز که از ویژگیهای کاخ تخت جمشید است ، ناشناخته مانده است .
عده ای از پژوهندگان گفته اند تالار مزبور احتمالا از معماری مادها تقلید شده است ؛ درباره این معماری ، هنوز پژوهشی از سوی باستان شناسان صورت نگرفته است . مادها نخست متحدان شمالی و سپس خراجگزار ایرانیان شدند و گویا نقش عوامل واسطی را داشته اند که هنر ایرانی از طریق ایشان گونه های بسیاری از عناصر سبک ایرانی خود را به دست آورد . از سنگ، که به وفوردر محل ساختمان کاخ یافت می شود ، آزادانه برای ساختن صفه ها ، دروازه ها ، پلکانها ، و ستونها استفاده می شد ؛ ولی از آجر برای ساختن دیوارها و از چوب برای ساختن ستونهای کوچکتر و سقفها استفاده می شد .
ویرانه های کاخ داریوش در تخت جمشید نشان می دهد که از سنگ برای ساختن کلافهای در و پنجره نیز استفاده می شده است .
شکلهای این کلافها از معماری مصری گرفته شده اند زیرا داریوش تحت تاثیر معماری آن سرزمین قرار گرفته بود ، ولی در اینجا ساختمان کلافها به شیوه معمول از سنگ عمودی ، سنگ حمال ، و سنگ کف درگاهی ترکیب نمی شود بلکه به شیوه ای اختیاری تراش داده و به عنوان تزیینهای معمارانه به کار برده شده اند . به بیان دقیق تر ، کل مجموعه بناها ، مخصوصا کاخ آپادانا چنان طراحی شده است که تاثیری بصری در بیننده بر جا گذارد ؛ این مجموعه در حکم نوعی صحنه آرایی برای برگزاری جشنهای با شکوه سنتی وبزرگداشت عظمت امپراتوری ایران و قدرت پادشاه آن بوده است .
● پیکر تراشی
راه دستیابی به کاخ آپادانا از دروازه ای عظیم با تندیسهایی از گاوهای آدم – سر و عمود بر تالار بزرگ و رفیع می گذرد ؛ برای صعود و رسیدن به این تالار باید از پلکانی عریض و آراسته با نقشهای برجسته ای از رژه پاسداران کاخ شاهی ، نجیب زادگان و بزرگان ایرانی و ماد ، بار یافتن نمایندگان ملتهای خراجگزار با هدایا و خراجهایی که برای پادشاه آورده اند تزیین شده اند می گویند .
این نقشهای برجسته ، نمایش مختصری از جشنهایی هستند که به هنگام آغاز سال نو در کاخ تخت جمشید برگزار می شده است .ولی ایرانیان توانایی کار موفقیت آمیز به مقیاسی بس کوچکتر را نیز داشتند . ایرانیان زرگران و نقره کارانی چیره دست بودند ، در نمونه معرفی شده یعنی دسته تنگ به شکل بزکوهی بالدار تجسمی از این هنر ظریف و ماندگار دیده می شود . بزکوهی مزبور که از نقره با مرصع طلا ساخته شده ، بر روی یک نقش برگ نخلی که از سر یک ساتیر می روید ، بالا رفته است . جهش بدن نرم این جانور اوج می گیرد و به جهش فوقانی شاخها می رسد ، و انحناهای ملایم بالهایش بر آرامش این حرکت می افزایند .
در اینجا هر آنچه می تواند نشانه وفاداری به طبیعت تلقی شود وجود دارد و کوچکترین دخالتی در بال گشایی آزادانه نیروی خیال نمی کند . پی جویی مراحل توین این بز بالدار ، مانند پی جویی بیشتر عناصر هنر ایران ، کار دشواری نیست . گرچه بدن این جانور ، احتمالا از طریق تاثیرات هنر بین النهرین ، وحدت ارگانیکش زا بازیافته است ، منبع اصلی الهام آن را باید در میان مفرغهای لرستان جستجو کنیم .
لرستان که منطقه ای کوهستانی در شرق دره بین النهرین است و در زمانهای مختلف اقوامی چون کاسیان مادها ، و دیگر قبایل نیمه چادر نشین در آن سکونت داشته اند ، زادگاه یک صنعت رونق یابنده مفرغ گری بود که در سده های هشتم و هفتم پیش از میلاد به عالی ترین مراحل خود رسید . صنعتگران این سرزمین ، انواع اشیاء قابل حمل مانند جام ، کاسه ، سلاح ، دهنه اسب و دیگر اشیاء زینتی شخصی می ساختند که بر روی هم (ابزارهای چادر نشینان ) نامیده می شوند .
با آنکه بر ما دانسته نیست این اشیاء به وسیله چه کسانی و برای چه کسانی ساخته می شدند ، مجموعه آنها گروهی همگن را تشکیل می دهند که در سنتی قدیمی و پردامنه ریشه دارد و پیروانش از آفریدن شکلهای جانوران لذت می بردند . این به اصطلاح سبک جانوری ، احتمالا از منطقه لرستان سرچشمه گرفته است ؛ به هر حال دامنه نفوذ سبک مزبور به مناطق گسترده ای از جهان باستان ، از استپهای آسیا تا اروپای مرکزی و غربی رسید . اشیاء مفرغی لرستان با درجه بالایی از انتزاع که شبیه سازیهای پیکری از جانوران را به وسایلی صرفا تزیینی تبدیل می کند مشخص می شود .
در دسته دیگ ایینی دو بز کوهی صعود کننده ، قوسهای درهم قفل شده ای تشکیل می دهند که شکل سه بعدی ظرفی را که به آن چسبیده اند به صورتی خطی باز می تابانند ، این بزها با آنکه بال ندارند ، حالت دیده ، و هدف از ساختشان جایی برای تردید باقی نمی گذارد که پیشگامان آن بزکوهی ایرانی اند و تصادفا سرچشمه الهام گیری برای افزودن بال بر این جانور ایرانی ، در نزیین چکش کوبی شده کاسه دیده می شود ؛ در اینجا هنرمند لرستانی ، با جسارتی هر چه تمامتر از گاوهای بالدار و نشانهای مقدس آشوری ( به سبک و اسلوب آشوری ) تقلید کرده است .
● در آمیختگی هنر ایرانی
هنر ایرانی به قدری از سرچشمه های گوناگون سوای آشور و لرستان متاثر بوده است که برخی از هنرشناسان آن را به عنوان هنری آشکارا التقاطی – یعنی مشتق از هنرهای دیگر و فاقد اصالت درونی – انتقاد کرده اند . البته بررسی سطحی هنر ایران . احتمالا نتیجه ای جز این به بار نمی آورد . سکوهای کاخهای ایرانی از معماری بین النهرین ، و پیکره های نگهبان از اصل آشوری گرفته شده اند ، دقت ماشین گونه ای که در حکاکی جزییات پیکره ها به کار برده شده یادآور پیکره های نقش برسته آشوری است .
تالارهای ستوندار احتمالا از نمونه های معماری مصریان یا مادها متاثر ، و خیاره دار کردن ستونها از شیوه یونانی (ایونی ) گرفته شده است . با این همه ، شیوه درهم آمیزی این عناصر گوناگون ، مجموعه واحدی پیده می آورد که کاملا تازگی دارد و با هنر ملتهایی که احتمالا الهامبخش این عناصر بوده اند متفاوت است . ستون ایرانی چیزی نیست که بتوان با ستون مصری با یونانی اشتباهش گرفت . و در معماریهای پیشین نیز کاخی به شیوه آپادانای ایرانیان دیده نشده است . هنر ایرانیان پیش از تسخیر خاور نزدیک به دست ایشان ، عمدتا اشیایی با مقیاس کوچک تولید می کرد که بر روی هم (ابزارهای چادر نشینان ) نامیده می شدند .
هنر بر سطوت ساختمانهای ایرانیان ، به عبارتی ، (ناگهانی) و زمانی پای به عرصه هستی نهاد که ایشان خودشان را صاحبان و فرمانروایان خاور نزدیک و وارثان و فرهنگ غنی آن یافتند . ایرانیان برای ستایش از دستاوردهای نظامی و سیاسی خویش و جاودانه کردن آنها نه فقط ویژگیها و سجایایی از فرهنگهای بیگانه و مغلوب را که در نظرشان به این کار کمک می کرد اقتباس کردند بلکه از سرزمینهای مغلوب به همراه خود صنعتگرانی را آوده اند که بتوانند این طرحهای بلند پروازانه را تحقق بخشتند . در یک کتیبه ساختمانی که از شوش به دست آمده است از ایوانیان ، ساردیان ، مادها ، مصریان و بابلیان در جمع کارگرانی که کاخ را ساختند و آراستند نام برده می شود . اما این گروه مخلوط با زمینه فرهنگی و هنری بسیرای متنوعش به هدایت استادان صاحب نظر ایرانی ، سبک نوین و همبسته آفرید که تماما برای بیان و نمایش بلند پروازیهای پادشاهان ایرانی مناسب بود . این سبک که یک سبک درباری بود ، مانند سبک درباری لویی چهاردهم در دو هزار سال بعد ، آفریدنندگانش را به ساختن ترکیبی واداشت که در دوره پادشاهی ۲۰۰ سال سلسله هخامنشی ، به طرز درخشانی یگانگی شکلی خود ر ا حفظ کرد .
تکه هایی از رنگ که در بناهای مشابهی در دیگر نقاط تاریخی ایران بافته شده حکایت از آن دارد که دست کم بخشهایی از این نقشهای برجسته ، رنگی بوده اند . تاثیر اصلی این نقشهای برجسته ، همچنان که ردیفهای پیکره های دارای رنگهای براق و فروزان با آنچه در جشنهای درباری دیده می شده است رقابت می کنند ، می بایست از تاثیر امروزیشان به مراتب بیشتر بوده باشد . از طرف دیگر حالت برهنه امروزی این نقشهای برجسته ، ارزیابی سبک معماری بسیار پالوده آنها را برای ما آسان می گرداند .
برش سنگ ، چه در سطوح دارای برجستگیهای ظریف چه در جزییاتی که با قلمزنی آفریده شده اند ، از لحاظ اسلوب ، عالی و بی مانند است . گرچه ممکن است ایرانیان در این کار از نقشهای برجسته آشوری الهام گرفته باشند ، سبک نقشهای برجسته ایرانی تفاوتی چمشگیر با آنها دارد شکلها گردتر و برآمدگی شان از زمینه ، بزرگتر است ، تاکید بر جزییاتی چون کشیدگی رگ و پی ها و برآمدگی عضلا کمتر است ؛ و شاید مهمتر از همه این باشد که پیکره ها با وحدت ارگانیک بیشتری نمایانده می شوند زیرا در اینجا نیم تنه ها با نمای طبیعی جانبی نشان داده شده اند و به همین علت ارتباطشان با سرها و پاها متقاعد کننده از گذشته است .
این فرض که بیشتر این پیرایشها و اصلاحات در عناصر صوری سنتی نتیجه تاثیر پیکرتراشی یونانی (ایونی ) است زمانی تقریبا قطعیت پیدا می کند که توجه کنیم چگونه جامههای این پیکره ها موافق شیوه باستانی پیکرتراشی یونانی به شیوه سنتی نمایانده شده اند. نقشهای برجسته کاخ تخت جمشید علیرغم این پیرایشها نشانه ای از پیروزی شیوه رسمی متعلق به خاور نزدیک در هنر به شمار می روند . هدف و وظیفه این نقشها یعنی ستایش پادشاه به شیوه ای تزیینی و با شکوه ، به موفقیت آمیزترین وجه ممکن تامین شده است .
عشق به شکلهای منظم ، توانی به طراحان بخشید تا زمینه ای غنی و یکسان برای جشنهای رسمی ، به مقیاسی بزرگ فراهم آوردند .
منبع : واحد مرکزی خبر


همچنین مشاهده کنید