شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


اراده ای برای دانستن سرکوب


اراده ای برای دانستن سرکوب
● درباره كتاب «اراده به دانستن»
میشل فوكو در كتاب اراده به دانستن به بررسی تاریخی سامانه سكسوالیته پرداخته و سیر سانسور یا سركوب آن را تا به امروز مورد تحلیل قرار داده است، نثر ویژه او و ترجمه خوب افشین جهاندیده و نیكو سرخوش در این كتاب فضایی غریب می سازد كه خاص آثار فوكو است. او در ابتدای كتاب از تسلیم بی قید و شرط انسان امروز به نظام «ویكتوریایی» سخن به میان می آورد و تن دادن انسان امروز را به همراه زاهدنمایی شاهانه چونان نمادی می پروراند كه به قول او بر تارك سكسوالیته تودار، صامت و ریاكار ما خودنمایی می كند، نظام زبانی در ابتدای قرن هفدهم صراحت بیشتری داشته است و اعمال جنسی نیز چندان مخفی نمی شدند و در اروپا انسان ها با این تابو دمخوری سهل گیرانه ای داشتند و قوانین نیز در این موارد كاملاً «گل و گشاد» بودند، رفتارها رك تر بودند و بدن ها عریان، كودكان بدون شرم میان خنده بزرگترها وول می خوردند: «بدن ها جلوه نمایی می كردند».
میشل فوكو در ادامه ادعا می كند كه بورژوازی «ویكتوریایی» (به نام نمادی از ویكتوریا ملكه دربار انگلستان) موجب حبس شدن نظام سكسوالیته شده و آن را منحصر به كانون خانواده می كند تا با رازداری خاص خود فقط تولیدمثل كننده مشروع باشد و این قانون را هم به نظام اجتماعی تعمیم دهد، چیز دیگری كه در حوزه این زناشویی محدود وجود نداشت حتی حق بروز به صورت عملی و گفتاری نداشت و مردود و مطرود بود و نزاكت رفتاری آن را به سكوت وامی داشت، به عنوان مثال كودكان در هر جایی كه سكس وجود داشت ملزم به بستن چشم ها و گوش های خود بودند، به هرحال سركوب درست مثل حكم به ناپدید كردن آن بود و به ندیدن و آگاه نبودن از آن گواهی می داد، از طرف دیگر این محدودیت ها موجب شد كه بورژوازی امتیازهایی نیز بدهد (روسپی خانه ها از مصداق این تسامح به حساب می آیند)، فقط در این مكان است كه سكس شكل واقعی و آزاد خود كه كاملاً «جزیره ای» است را پیدا می كند و در سایر مكان های اجتماعی مثلث ممنوعیت، وجود نداشتن و سكوت كردن حاكم بلاقید اجتماع سرمایه داری غمناك ما می شود كه پس از سپری شدن این دو قرن به شكل بسیار محدودی از این تقویم سركوب و سانسور جدا شده ایم مثلاً با «فروید» كه او در این زمینه احتیاط سنجیده پزشكی و دور اندیشی و احتیاط كامل به كار می بندد تا از «طغیان» احتمالی به صورت ناخودآگاه جلو گیری كرده باشد.
فوكو در ادامه بیان می كند كه اگر سكس با شدت هرچه تمام تر سركوب می شده است به این دلیل است كه با نیروی كار عمومی و متمركز نه تنها قرابت خاصی نداشته كه در مغایرت كامل قرار می گیرد، در نظام سرمایه داری موجود نمی توان اجازه داد كه این نیروی تمركزیافته در لذت ها هرز برود مگر آنكه لذت هایی باشند كه به حداقل كاهش یافته اند، میشل فوكو در ادامه با امكان كنار هم قرار دادن محتاطانه مفاهیم كاری را مطرح می كند كه ترس از تمسخر یا تلخی تاریخ مانع از آن می شود كه اكثریت ما با آن همسو شویم: «همزیستی مفاهیم انقلاب و سعادت، یا انقلاب و بدنی دیگر، بدنی تازه تر و زیباتر، یا انقلاب و لذت، سخن گفتن علیه قدرت ها، گفتن حقیقت و نوید دادن لذت، پیوند دادن روشنگری و رهایی و لذت های متكثر به یكدیگر.»
در عصر بورژوازی با سخت گیری و شدت فراوان باور شده است كه باید سكسوالیته را به صفت های «ریاكار»، «فعال» و «حساب گر» متهم و سركوب كرد، در این كتاب نیز برای بررسی گفتمان ِ آن مقاطع تاریخی مهم و برخی از مسائل نظری در این باره بیان شده است و در كل هدف نهایی این كتاب بررسی جامعی است كه از یك سده پیش به این سو ریاكاری اش را با جار و جنجال به باد انتقاد گرفته است.
«با پرگویی از سكوت اش» سخن می گوید قدرت های اعمالی كه مرتكب شده است را افشا كرده و وعده می دهد كه می خواهد از قوانینی كه موجب كاركردش بوده اند رهایی یابد. سپس درنهایت «نیت استراتژیك حامی آنها» مطرح كرده و مورد تحلیل قرار می دهد. میشل فوكو نمی پرسد كه چرا ما سركوب شده ایم، بلكه با شور و حرارت و با غضب و كینه فراوان علیه گذشته نزدیك خود می گوید كه سركوب شده ایم. او در ادامه تلاش دارد اثبات كند رابطه ای كه میان سكس و گناه برقرار شده است رابطه نادرستی بوده است یا برعكس ما در مورد سكس «بر خطا نبوده ایم».
با اینكه پذیرفته شده كه سكس سركوب می شده اما حتی افشاگری نیز دیگر قادر به رهاندن ما از دست آن نیست و به میزانی كه قدرت سركوبگرانه بوده زمان رهایی بخشی نیز طول خواهد كشید، اما در مورد «فرضیه سركوب » فوكو شك هایی را می توان مطرح كرد مثلاً نگاه تاریخی ِ آن به اینكه آیا از سده هفدهم به بعد نظام سركوب استقرار یافته است نگاه درستی است یا شك به اینكه آیا سازگاری قدرت در جامعه ای مانند جامعه ما به طور ریشه ای جنس سركوب دارد و سوم اینكه شك به اینكه اصلاً آیا گفتمانِ منتقد سركوب می خواهد سد راه قدرتی شود كه تا به امروز بدون مخالفت عمل كرده است؟، بدین گونه در كتاب «پاد فرضیه» نظریه های اول نیز حتی مطرح می شود، هدف ِ مطرح كردن چنین شك هایی این اشتباه كه اساساً این فرضیه خطا است نمی باشد بلكه موضوع اصلی این است كه چه چیزی درباره سكس گفته می شود، چه كسانی این سخن را بیان می كنند و چه منظر و دیدگاهی را برمی گزینند تا نهایتاً مشاهده شود كه در این دوره برخی نهاد ها با ترغیب به سخن گفتن درباره سكس آن را به گفتمان درمی آورند و نقش به وجود آوردن ِواقعیت گفتمانیِ فراگیرِ آن را به عهده می گیرند.
میشل فوكو
ترجمه: افشین جهاندیده و نیكو سرخوش
تیراژ : ۲۲۰۰
نشر نی ۱۳۸۳
محسن محمدی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید