شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مجبورم سکوت کنم


مجبورم سکوت کنم
● ماتراتزی از فینال جام جهانی و جریمه فیفا می گوید
ماتراتزی محروم می شود، یعنی اینكه اشتباهی از او سرزده است و باید تاوانش را بپردازد، اما به خاطر چه كلماتی و چه رفتاری؟ این سئوالی است كه همه از ماتراتزی می پرسند و او هم جوابی برای آن ندارد، حداقل اینكه نباید جوابی داشته باشد. ایتالیایی ها عكس العمل های متفاوتی داشته اند، همان قدر كه آلمانی ها و فرانسوی ها او را مستحق جریمه سنگین تری می دانند، هموطنان و دوستان ماتراتزی عقیده ای برخلاف آن دارند. جوزپه ماتراتزی پدر ماركو می گوید: «فیفا فقط خواسته است تا از بازیكن بزرگی به نام زیدان محافظت كند، بدون اینكه متوجه باشند آنها با این تصمیم تمام فوتبال را تنبیه كرده اند.
دیگر نمی خواهیم در این مورد فكر كنیم. ایتالیا قهرمان شد و پسرم با كلاهی كه بر سر داشت جام را در دست گرفت، در حالی كه زیدان با سری پائین میدان را ترك كرد. این دو تفاوت بسیاری با هم دارند. این طور نیست؟» ماتراتزی مسن این جملات را می گوید تا تسكینی باشد برای ماركوی جوان كه از این محرومیت ناراحت و غمگین است. او وقتی حكم كمیته انضباطی فیفا را دریافت می كند، متوجه می شود كه باید هرچه زودتر این پرونده را ببندد و در مصاحبه با روزنامه گاز تا دلو اسپورت طور دیگری صحبت می كند.
● ماتراتزی ببخشید حتماً حكم فیفا را شنیده ای؟
▪ بله، شنیدم و از من خواستند كه نه جوابی برای آن داشته باشم و نه در مورد آن صحبت كنم، حتی به قیمت یك رنج و درد بزرگ همیشه سكوت كنم. من هم این كار را انجام می دهم چون می دانم در صورت عمل نكردن به این توافق خطر هایی برایم به وجود خواهد آمد.
● كدام خطرات و محرومیت ها؟
▪ شاید جنگ جهانی راه بیفتد. همین جا بحث را تمام كنیم.
● خب می توانیم از جام جهانی و دیگر چیزها حرف بزنیم؟
▪ بله، این طوری بهتر است. چون باید با احساس عجیب و جدیدی زندگی ام را از این به بعد شروع كنم.
● یعنی چه؟
▪ همان طور كه در آلمان بود، همیشه در هتل بودیم، در محل تمرین و هفت ورزشگاه محل بازی های ایتالیا مراقبت می شدیم و همه دوستانم، خانواده ام و طرفداران فوتبال كمتر شاهد بازی های جذاب و زیبا بودند، از این به بعد هم این طور خواهد بود.
● قبل از اینكه به تعطیلات بروی، آیا توانستی اوضاع را كمی روبه راه كنی؟
▪ بله. یك گفت وگوی مفصل با تلویزیون اسكای داشتم و با گزارشگران و منتقدین آن حرف زدم. می توانم عكس العمل و احساس خودم را بگویم؟
● بله. مسلماً.
▪ واقعاً هیجان زده بودم كه چطور من در برلین یا در دورتموند بودم. به خاطر اینكه بعد از دو هفته دوباره همان صحنه های زیبای فوتبال ایتالیا را دیدم و از آن لذت بردم، حتی صورت های خندان و هیجان مربیان تیم را كه تا آن روز فقط در دل حال فرار بودند.
● و كارسا (گزارشگر تلویزیون اسكای) حالا برای تو یك فرد مهم است.
▪ بعد از بازگشت از تعطیلات می خواهم جشنی ترتیب بدهم و به او یك مدال هدیه بدهم و از او به خاطر لطفی كه به ما داشت تشكر كنم.
● می دانی كه در مقابل زیدان و فیفا هم او تبدیل به یك پدیده ایتالیایی شد؟
▪ بله، خیلی ها با حمایت و حرف های خود از من دفاع كردند و برایم جالب توجه بود. حتی فیلم هایی كه در اینترنت گذاشته بودند این حمایت را معنا می داد. چون فكر نمی كردم این قدر زود عكس العمل نشان بدهند.
● این یعنی زندگی دوم ورزشی ماتراتزی...
▪ ببینید، من همیشه همین طور بوده ام. این فقط من هستم كه تاوان می دهم آن هم به گران ترین قیمت. هر چند در گذشته اشتباهاتی داشته ام و به آن اعتراف می كنم. اما من هم یك آدم هستم، یك پدر هستم و البته یك فوتبالیست. تمام زندگی ام، خانواده ام است و همیشه ماتراتزی حرف گوش كنی بوده ام و تبدیل به آدم دیگری نشدم، بعد از این هم تغییری نخواهم كرد.
● كدام تصویر در این ماه هنوز در ذهنت باقی مانده است؟
▪ خنده فرزندانم. شب حضور در رم و میدان بزرگ شهر، همه ما ایتالیایی ها، خانواده مان را به هتلی بردیم كه پنجره های آن رو به میدان و انبوه جمعیت باز می شد. پسرم، داویده نمی دانست كه ما چرا در میان جمعیت هستیم و گریه می كرد. او فكر می كرد كه ما را دزدیده اند. پسر كوچكم هم وقتی بزرگتر شد در مورد این شب باشكوه به او توضیح خواهیم داد كه در ژوئن سال ۲۰۰۶ برای پدرش چه اتفاقی افتاد.
● یك تصویر ثابت دیگر هم این است كه وسط زمین داور را بغل كردی...
▪ در حقیقت من تصویر بوفون یادم مانده كه ۷۰ متر دوید تا بعد از گل مقابل چك مرا بغل كند. من كمی ترسیده بودم و درونم پر از اضطراب بود. از جام جهانی ۲۰۰۲ فقط یك كابوس به یاد داشتم، وقتی كه مقابل كرواسی به میدان رفتم و با مصدومیت بیرون آمدم.
۴ سال مقاومت كردم تا به خواسته ام برسم. لیپی به من اطمینان كرد و همین باعث شده بود تا قدرت مضاعفی در خودم احساس كنم.
● بعد از گل به فرانسه به مادرت سلام كردی درحالی كه به آسمان نگاه می كردی.
▪ آن موقع به دنبال یك فرصت مناسب بودم. یك چهارم نهایی را از دست دادم اما نمی خواستم فینال را هم ببازم. فكر كردم كه زندگی واقعاً زیبا است و فوتبال هم می تواند كارهای اعجاب انگیزی بكند. بله این گل را به مادرم و به میلیون ها طرفداری تقدیم كردم كه منتظر آن بودند. تنها فرصتی بود كه می توانستم هدیه ای بدهم.
● اما ماتراتزی امروز سمبل فوتبال ایتالیا است كسی كه مرزهای اینتر را هم پشت سر گذاشت.
▪ بله بعد از فتح جام همه چیز زیبا است. الان كه در مالدیو هستم صبح ها وقتی از خواب بلند می شوم SMSهای دوستانم، تونی، جیلا و یاكوئینتا را می خوانم كه هر روز برایم می نویسند؛ صبح بخیر قهرمان. ما در آلمان توانستیم رابطه و دوستی بزرگی را به وجود بیاوریم كه هیچ وقت تمام نمی شود. برای من این مهمترین مسئله است.
● در مالدیو به تو چه می گویند؟
▪ جمعیت بسیار زیادی اینجا است و همه لبخند می زنند و دوست دارند كه یك عكس یادگاری داشته باشند. خارجی ها هم وقتی كه این موضوع را فهمیدند به نوعی تبریك می گویند.
● آینده ماتراتزی در اینتر چگونه خواهد بود؟
▪ «اگر می خواهید در این مورد بدانید به وكیلم زنگ بزنید. حالا هم همه چیز را فراموش كرده ام، به زیدان فكر نمی كنم و می خواهم با خانواده ام راحت باشم.»
او بازی انتقامی با فرانسه در پاریس را از دست می دهد اما دوست ندارد كه با حرف هایش یك جنگ جهانی راه بیندازد. پس ترجیح می دهد سكوت كند و بعد از تعطیلات فقط به اینتر فكر كند ولی اتفاق ماتراتزی - زیدان را هیچ كس فراموش نمی كند، حتی اگر او در مالدیو باشد.
ترجمه: محسن ابراهیمی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید