جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


با هانیه توسلی


با هانیه توسلی
در ایام‌ نوروز امسال‌ سریالی‌ از شبكه‌ سوم‌ سیماپخش‌ شد كه‌ مخاطبین‌ را میخكوب‌ پای‌ جعبه‌جادویی‌ نشاند... سریالی‌ به‌ نام‌ وفا كه‌ در آن‌بازیگرانی‌ چون‌ هانیه‌ توسلی‌، فرهاد اصلانی‌،فرهاد قائمیان‌ و پوریا پورسرخ‌ نقش‌های‌ اصلی‌فیلم‌ را ایفا می‌كردند و در این‌ بین‌ چند بازیگرلبنانی‌ آنان‌ را یاری‌ می‌كردند... آنهایی‌ كه‌ این‌مجموعه‌ را دنبال‌ می‌كردند، از بازی‌ دو نقش‌اصلی‌ آن‌، یعنی‌ هانیه‌ توسلی‌ و پوریا پورسرخ‌ كه‌نقش‌های‌ وفا و ژوبین‌ را ایفا می‌كردند، لذت‌بسیاری‌ بردند.
در این‌ مجموعه‌ دیدیم‌ كه‌ در كوران‌ بازی‌های‌سیاسی‌ یك‌ عشق‌ پاك‌ رقم‌ خورد، عشقی‌ زمینی‌كه‌ مهر تاییدی‌ زد كه‌ ارزش‌ این‌ عشق‌ از عشق‌های‌اساطیری‌ بالاتر است‌...
● هانیه‌ توسلی‌ را برای‌ ما تعریف‌كنید، یك‌ پرسش‌ تكراری‌ كه‌ هنرپیشه‌ها معمولاچاره‌ای‌ جز پاسخ‌ دادن‌ به‌ آن‌ ندارند؟
توسلی‌: در ۱۴ خرداد سال‌ ۱۳۵۸ درهمدان‌ به‌ دنیا آمدم‌، دو تا خواهر دارم‌، یكی‌چهارسال‌ از من‌ بزرگتر و دیگری‌ ۹ سال‌ از من‌كوچكتر است‌.
● به‌ نظر شما این‌ تعریف‌ درستی‌ از(هانیه‌ توسلی‌) است‌؟
توسلی‌: (می‌خندد) این‌ كه‌ تعریف‌ كردن‌نیست‌، راستش‌ هانیه‌ توسلی‌ را خودم‌ هم‌نمی‌شناسم‌، دختری‌ ۲۷ ساله‌ هستم‌ كه‌ از ۱۶سالگی‌ تشنه‌ بازیگری‌ بودم‌، دلم‌ می‌خواست‌،آدم‌های‌ این‌ حرفه‌ را بشناسم‌، به‌ تئاتر عشق‌می‌ورزیدم‌ و همین‌ علاقه‌ باعث‌ شد كه‌ در سال‌۷۸، در دانشگاه‌ قبول‌ شوم‌ و به‌ تهران‌ بیایم‌ و این‌حرفه‌ را به‌ شكل‌ حرفه‌ای‌ ادامه‌ بدهم‌، به‌ هر حال‌(هانیه‌ توسلی‌)، انسانی‌ بود كه‌ علاقه‌ وافری‌ به‌ هنربازیگری‌ داشت‌ و سرانجام‌ با تلاش‌ به‌ آن‌ رسید،اما الان‌ نگاهم‌ طوری‌ است‌ كه‌ ۶،۷ سال‌ پیش‌این‌طور نبود.
● و چه‌ تفاوتی‌ ایجاد شد؟
توسلی‌: به‌ هر حال‌ گذشت‌ زمان‌ خیلی‌ چیزهارا ثابت‌ می‌كند، آن‌ زمان‌ از بیرون‌ به‌ بازیگری‌نگاه‌ می‌كردم‌، اما الان‌ دیگر نگاهم‌ از داخل‌ است‌،متوجه‌ شدم‌ كه‌ بازیگری‌ تنها یك‌ هنر نیست‌، بلكه‌یك‌ مهارت‌ است‌ و استعداد مربوط به‌ خود رامی‌طلبد، آن‌ زمان‌ فكر می‌كردم‌، بازیگری‌ هنراست‌ اما در حال‌ حاضر نه‌.
● و خانواده‌ از شما حمایت‌ كردند؟
توسلی‌: من‌ در رشته‌ علوم‌تجربی‌ تحصیل‌می‌كردم‌ و دوست‌ داشتم‌ ژنتیك‌ بخوانم‌، اما بادیدن‌ فیلم‌ هامون‌، ساخته‌ داریوش‌ مهرجویی‌ كه‌در مدرسه‌ نمایش‌ داده‌ شد به‌ این‌ رشته‌ پرتاب‌شدم‌ و با دیدن‌ فیلم‌ (دیگه‌ چه‌ خبر) به‌ بازیگری‌علاقه‌ پیدا كردم‌...پدرم‌ ابتدا مخالف‌ این‌ امر بود،اما بعد كه‌ دید من‌ در این‌ زمینه‌ در حال‌ تحقیق‌ ومطالعه‌ هستم‌، تسلیم‌ علاقه‌ام‌ شد، مادرم‌ هم‌ ازابتدا مخالفتی‌ با بازیگرشدن‌ من‌ نداشت‌.
آبان‌ ماه‌ ۷۸، پس‌ از قبولی‌ در دانشگاه‌ به‌تهران‌ آمدم‌، پدرم‌ در اسفندماه‌ سال‌ ۷۸ فوت‌كرد و مادرم‌ تنها حامی‌ من‌ بود، از طرفی‌ خواهربزرگترم‌ كه‌ نگاهی‌ تخصصی‌ به‌ سینما دارد، ازجنس‌ دیگری‌ است‌ او به‌ سینمای‌ جهان‌ و اروپاعلاقه‌ زیادی‌ دارد و او هم‌ مشوق‌ من‌ بود، ما دركنار یكدیگر فیلم‌ می‌دیدیم‌ و نقد می‌كردیم‌،خواهرم‌ در حال‌ حاضر در مجله‌ فیلم‌ و زنان‌ نقدمی‌نویسد و به‌ هر حال‌ مطبوعاتی‌ است‌... البته‌ درزمینه‌ ترجمه‌ هم‌ فعالیت‌ می‌كند.
● چند كار تلویزیونی‌ و سینمایی‌ دركارنامه‌ شما به‌ چشم‌ می‌خورد؟
توسلی‌: ۲ كار تلویزیونی‌، ۹ كار سینمایی‌ و دوفیلم‌ كوتاه‌...
● از حس‌تان‌ و نگاهتان‌ بیشتربگویید؟
توسلی‌: آن‌ زمان‌ من‌ آدم‌ها را به‌ دو دسته‌تقسیم‌ می‌كردم‌، آدم‌های‌ بازیگر و آدم‌های‌عادی‌؟! یعنی‌ یك‌ عشق‌ آتشین‌ نسبت‌ به‌ این‌ حرفه‌داشتم‌...حالا كه‌ به‌ آن‌ روزها دوباره‌ نگاه‌ می‌كنم‌،تعجب‌ می‌كنم‌...من‌ می‌آمدم‌ تهران‌ و به‌ تمامی‌تئاترهای‌ شهر می‌رفتم‌، از همدان‌ به‌ تهران‌می‌آمدم‌، تا فیلم‌ جدیدی‌ روی‌ پرده‌ ببینم‌ ودوباره‌ به‌ همدان‌ باز می‌گشتم‌، یك‌ عشق‌ عجیب‌ وغریب‌. الان‌ هم‌ تصویر را دوست‌ دارم‌، ذات‌ سینمارا دوست‌ دارم‌، اما آن‌ احساسی‌ كه‌ در گذشته‌نسبت‌ به‌ بازیگری‌ داشتم‌، در حال‌ حاضر ندارم‌.
● نام‌ اثرهایتان‌ را برایمان‌ بگویید؟
توسلی‌: مجموعه‌ غریبه‌ در سال‌ ۷۹، درفیلم‌های‌ سینمایی‌ شام‌ آخر (فریدون‌ جیرانی‌)،اثیری‌ (محمدعلی‌ سجادی‌)، شب‌های‌ روشن‌(فرزاد موتسن‌)، گاهی‌ به‌ آسمان‌ نگاه‌ كن‌ (كمال‌تبریزی‌)، جایی‌ برای‌ زندگی‌ (محمدبزرگ‌نیا)،یك‌ شب‌ (نیكی‌ كریمی‌)، زمان‌ می‌ایستد (علیرضاامینی‌) و كافه‌ ستاره‌ (سامان‌ مقدم‌)... تقریبا سالی‌دو فیلم‌.
● تلویزیون‌ بهتر است‌ یا سینما؟
توسلی‌: در هر دو زمینه‌، اگر كار مطلوب‌ باشد،آن‌ هم‌ در تمام‌ زمینه‌ها، از فیلم‌نامه‌ تا كارگردانی‌ وانتخاب‌ بازیگر...
● و شما كدام‌ یك‌ را انتخاب‌می‌كنید؟
توسلی‌: اگر هر دو درجه‌ یك‌ باشد، من‌ طبعاسینما را انتخاب‌ می‌كنم‌، اما اگر سریال‌ درجه‌ یك‌و فیلم‌ درجه‌ دو باشد، به‌ طور یقین‌ سریال‌ راانتخاب‌ می‌كنم‌.
● (وفا)، یكی‌ از كارهایی‌ بود كه‌طی‌ سه‌، چهارسال‌ اخیر بسیار پربیننده‌ بود و به‌دل‌ها نشست‌، كمی‌ در رابطه‌ با این‌ مجموعه‌برایمان‌ بگویید؟
توسلی‌: پیشنهاد این‌ كار، در شهریور ۸۴ به‌ من‌شد، آن‌ زمان‌ هم‌ نامش‌ (وفا) نبود، من‌ آن‌ زمان‌بر سر كار فیلم‌ (عصر جمعه‌) بودم‌، با خواندن‌فیلم‌نامه‌ ابتدا تصمیم‌ نداشتم‌ بازی‌ كنم‌، اما پس‌ ازاتمام‌ فیلم‌برداری‌ بخش‌های‌ (ایران‌) دوباره‌ بامن‌ تماس‌ گرفته‌ شد و تغییرات‌ فیلم‌نامه‌ را به‌ من‌گفتند، پیچیدگی‌های‌ آن‌ برایم‌ جذاب‌ بود، ازطرفی‌ دوست‌ داشتم‌ با آقای‌ لطیفی‌ همكاری‌كنم‌، به‌ من‌ گفته‌ شد كه‌ تنها برای‌ بخش‌های‌ لبنان‌در نظر گرفته‌ شدم‌، در نهایت‌ پاسخ‌ مثبت‌ دادم‌ وبه‌ لبنان‌ رفتم‌.
● از سختی‌های‌ كار بگویید؟
توسلی‌: اصولا كار خارج‌ از ایران‌ مشكل‌ است‌،برای‌ مثال‌ روزی‌ هم‌ كه‌ تصویربرداری‌ نداشتیم‌،باید هتل‌ می‌ماندیم‌ و سرمان‌ را گرم‌ می‌كردیم‌،چون‌ به‌خاطر آن‌ كار، در خارج‌ از كشور هستیم‌.اما در داخل‌ كشور، شما وقت‌ دارید كه‌ به‌ كارهای‌دیگرتان‌ هم‌ برسید...
● وقت‌های‌ آزادتان‌ را در لبنان‌چگونه‌ می‌گذراندید؟
توسلی‌: بیروت‌ شهر قشنگی‌ است‌، جاهای‌دیدنی‌ می‌رفتیم‌ و اغلب‌ مطالعه‌ می‌كردم‌ وعكاسی‌ هم‌ می‌كردم‌.
● شما آدم‌ گوشه‌گیری‌ هستید؟
توسلی‌: به‌ شدت‌، یعنی‌ بیشترین‌ لذت‌ و بهترین‌لحظات‌ زندگی‌ام‌ را از تنهایی‌ كسب‌ كردم‌.
● پس‌ فكر كنیم‌، بهترین‌ پیشنهاد ازشما، دعوت‌ به‌ (شهربازی‌) باشد؟
توسلی‌: نه‌... فاجعه‌ است‌، حوصله‌ جاهای‌شلوغ‌ و پرسروصدا را ندارم‌، تحمل‌ سروصدا راندارم‌.
● در تنهایی‌ چه‌ می‌كنید؟
توسلی‌: فكر می‌كنم‌، موسیقی‌ گوش‌ می‌دهم‌،كتاب‌ می‌خوانم‌ و به‌ نقاشی‌ می‌پردازم‌.
● معمولا چه‌ موسیقی‌ گوش‌می‌دهید؟
توسلی‌: موسیقی‌ كلاسیك‌.
● و پاپ‌ ؟
توسلی‌: تنها فرهاد و فریدون‌ فروغی‌.
● از چه‌ رنگی‌ خوشتان‌ می‌آید؟
توسلی‌: تمام‌ رنگ‌ها، بستگی‌ دارد كجا استفاده‌شود.
● تلویزیون‌ نگاه‌ می‌كنید؟ چه‌برنامه‌هایی‌؟
توسلی‌: بله‌، به‌ كارهای‌ مدیری‌ علاقه‌ دارم‌...
● اهل‌ ورزش‌ هستید؟
توسلی‌: زیاد نه‌...اما گاهی‌ اوقات‌ (یوگا) انجام‌می‌دهم‌.
● به‌ فوتبال‌ علاقه‌ دارید؟
توسلی‌: نه‌.
● اما در بازی‌ ایران‌ و بحرین‌ به‌همراه‌ چند بازیگر زن‌ دیگر در ورزشگاه‌ آزادی‌حضور داشتید؟
توسلی‌: خب‌، به‌ هر حال‌ آن‌ بازی‌ مهمی‌ بود،اما اطلاعاتم‌ نسبت‌ به‌ هشت‌ سال‌ پیش‌ افت‌ كرده‌است‌، درحال‌ حاضر تنها دایی‌، زندی‌، كریمی‌ ومهدوی‌كیا را می‌شناسم‌. حتی‌ نام‌ دروازه‌بان‌ رانمی‌دانم‌، اما هشت‌ سال‌ پیش‌ تمامی‌ بازیكنان‌ایران‌ را می‌شناختم‌.
● بهترین‌ دوست‌ شما كیست‌؟
توسلی‌: خواهر بزرگترم‌...خواهر كوچكترم‌،(طناز) هنوز كوچك‌ است‌، اما به‌ شدت‌ دوستش‌دارم‌.
● عشق‌ را معنا می‌كنید؟
توسلی‌: عشق‌ چیزی‌ است‌ كه‌ انسان‌ تمام‌موجودیت‌ خود را تسلیم‌ آن‌ می‌كند.
● ما در كشورمان‌ صاحب‌ فرهنگ‌ وتمدنی‌ هستیم‌ كه‌ در آن‌ خسرووشیرین‌، لیلی‌ ومجنون‌، مردن‌ برای‌ یك‌ نفر كه‌ آن‌ یك‌ نفر زمینی‌و قابل‌ دیدن‌ است‌ و احساس‌ دارد، وجود دارد،اما در حال‌ حاضر به‌خاطر ماشینی‌ شدن‌ زندگی‌ ازاین‌ عشق‌های‌ پاك‌ كمتر مشاهده‌ می‌كنیم‌، دلیل‌آن‌ چیست‌؟
توسلی‌: من‌ نمی‌توانم‌ با قاطعیت‌ بگویم‌، درحال‌ حاضر چنین‌ عشق‌هایی‌ وجود ندارد، هرانسانی‌ نیاز دارد، عاشق‌ شدن‌ را به‌ شكل‌ جدی‌تجربه‌ كند، در حال‌ حاضر زندگی‌ كردن‌ سخت‌شده‌ است‌، ماشینی‌ شدن‌، رخوت‌، ناامیدی‌ وتنهایی‌ بین‌ جوانان‌ در تمامی‌ نسل‌های‌ جامعه‌، به‌معنای‌ واقعی‌، متاسفانه‌ زیاد شده‌ است‌ واین‌ روی‌عاشق‌ شدن‌ تاثیر می‌گذارد... در جامعه‌ ما هیچ‌چیزی‌ در حال‌ خلق‌ و تولید شدن‌ نیست‌ و تنها به‌مصرف‌ كننده‌ تبدیل‌ شدیم‌، این‌ مصرف‌ تنها دركفش‌ و لباس‌ نیست‌، خیلی‌ از آدم‌ها یك‌ كتاب‌ رامی‌خوانند و سپس‌ اطلاعات‌ آن‌ را برای‌ یكدیگرردوبدل‌ می‌كنند، پس‌ این‌ هم‌ نوعی‌ مصرف‌است‌، من‌ به‌ مسائلی‌ كه‌ در نسل‌ خودم‌ و كوچكتر وبزرگتر از خودم‌ دیدم‌ به‌ این‌ نتایج‌ می‌رسم‌.
● و عشق‌ آتشین‌ ژوبین‌ به‌ وفا از چه‌جنسی‌ بود؟
توسلی‌: البته‌ از این‌ جنس‌ عشق‌ها هم‌ به‌ چشم‌می‌خورد، اما كم‌، ولی‌ عشق‌ آنها زمینی‌ بود...
● مثل‌ خسرو و شیرین‌ یا آنها افسانه‌است‌؟
توسلی‌: نمی‌توانیم‌ بگوییم‌، مطلقا در حال‌حاضر چنین‌ عشق‌هایی‌ وجود ندارد، نه‌، وجوددارد، اما بسیار به‌ ندرت‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.
● به‌ نظر شما پایان‌ قصه‌ (وفا)خوب‌ به‌ اتمام‌ رسید؟
توسلی‌: كاملا دراماتیك‌...شاید اگر من‌ ازبیرون‌ به‌ فیلم‌ نگاه‌ می‌كردم‌، فكر كنم‌ پایان‌ خوش‌داشت‌ بهتر بود، اما در قالب‌ فیلم‌، به‌ نظر من‌ ازدید دراماتیك‌ و نوشتار به‌ بهترین‌ شكل‌ به‌ پایان‌رسید.
● اگر قرار باشد، یك‌ نسخه‌ای‌بنویسید كه‌ انسان‌ها به‌ ویژه‌ جوانان‌، تنبلی‌، تنهایی‌و رخوت‌ را كنار بگذراند و به‌ آنها شادابی‌ و نشاطتزریق‌ شود، چه‌ نسخه‌ای‌ تجویز می‌كنید؟
توسلی‌: البته‌ كار بسیار سختی‌ است‌، به‌ نظر من‌ما ایرانی‌ها اصولا انسان‌های‌ تنبلی‌ هستیم‌ و این‌ به‌سال‌ ۸۴ و ۸۵ بر نمی‌گردد و یك‌ ریشه‌ تاریخی‌دارد. ما بیشتر وارد كننده‌ شدیم‌. سال‌هاست‌ كه‌ ازطریق‌ نفت‌، امرار معاش‌ می‌كنیم‌، اما بالعكس‌ژاپنی‌ها كه‌ فاقد هر گونه‌ معادنی‌ هستند، تنها با كاركردن‌ به‌ خواسته‌های‌ خود رسیدند. هیچ‌گاه‌ایرانی‌ها رویه‌ كار كردن‌ و خلق‌ كردن‌ را نداشتندو این‌ مسئله‌ نسل‌ به‌ نسل‌ در حال‌ گذر است‌، اما درپاسخ‌ به‌ پرسش‌ شما باید بگویم‌ كه‌ در واقع‌ بایدیك‌ چرخه‌ به‌ وجود بیاید تا به‌ خلق‌ كردن‌برسیم‌... یعنی‌ یك‌ انگیزه‌ به‌ وجود بیاید، اگر قرارباشد (من‌) تنبل‌ نباشم‌ و احساس‌ كنم‌ كه‌ خلق‌كردن‌ من‌ بیهوده‌ هدر نمی‌رود، خب‌ این‌انگیزه‌انسان‌ها را مضاعف‌ می‌كند، برای‌ مثال‌، دانشگاه‌آزاد هر ساله‌ ۱۲۰ دانشجوی‌ تئاتر قبول‌ می‌كند،اما فارغ‌ التحصیلان‌ به‌ كجا باید بروند، مگر هر ساله‌سالن‌ تئاتر ساخته‌ می‌شودیا همه‌ باید به‌ (تئاترشهر) خلاصه‌ شود و همین‌ مسائل‌ به‌ بیكاری‌ و درنهایت‌ ناامیدی‌، رخوت‌ و... می‌انجامد. یعنی‌دانشجو تلاشش‌ را كرد اما جامعه‌ به‌ او كمكی‌ نكرد.
● برای‌ این‌ كه‌ دنیای‌مان‌ عوض‌شود، ابتدا باید خودمان‌ عوض‌ شویم‌ یا ابتدادنیای‌ اطرافمان‌؟ و دنیا باید ما را بسازد؟
توسلی‌: من‌ با افراد ناامید، كاملا مخالفم‌. به‌شدت‌ اعتقاد دارم‌، كه‌ هرگونه‌ تغییری‌ ابتدا از خودما باید آغاز شود.
● ما یك‌ جوان‌ ۲۷ ساله‌ به‌ نام‌(هانیه‌) داریم‌، كه‌ می‌خواهیم‌ تنهایی‌ از او فاصله‌بگیرد، چه‌كار می‌كنید؟
توسلی‌: انسان‌ ابتدا باید تكلیفش‌ را با خودش‌مشخص‌ كند، ایجاد انگیزه‌ و اراده‌ هم‌ بسیار مهم‌است‌، فكر كنم‌ باید كتاب‌ (قورباغه‌ را قورت‌ بده‌)را بخوانند...اما چرخه‌ مشكل‌ دارد، كار نیست‌،ناامیدی‌ از بیكاری‌ می‌آید...شاید یك‌ انسان‌انگیزه‌، اراده‌ و تلاش‌ داشته‌ باشد، اما جامعه‌نیروی‌ بسیار قدرتمندی‌ دارد كه‌ باید اشكالات‌ آن‌گرفته‌ شود تا چرخه‌، كار خود را به‌ نحو احسن‌انجام‌ دهد و این‌ از عهده‌ فرد خارج‌ است‌ چرا كه‌به‌ كمك‌ جامعه‌ احتیاج‌ دارد.
● از این‌ بحث‌ بگذریم‌، بهترین‌ وتلخ‌ترین‌ اتفاق‌ سال‌ ۸۴ برای‌ شما چه‌ بود؟
توسلی‌: در حال‌ حاضر چیز خاصی‌ در ذهنم‌نیست‌.
● در سال‌ ۸۵ به‌ چه‌ چیزی‌می‌خواهید برسید؟
توسلی‌: ذهنم‌ كمی‌ شلوغ‌ است‌، باید كمی‌ به‌آن‌ آرامش‌ تزریق‌ و آن‌ را منظم‌ كنم‌. دوست‌دارم‌ فیلم‌ زیاد ببینم‌ و مطالعه‌ زیادی‌ داشته‌ باشم‌...دوست‌ دارم‌ روحم‌ بزرگ‌تر شود.
● آشپز خوبی‌ هستید و بهترین‌غذایی‌ كه‌ درست‌ می‌كنید چیست‌؟
توسلی‌: بله‌، كشك‌ بادنجان‌
● آخرین‌بار كه‌ به‌ همدان‌ رفتید؟
توسلی‌: پارسال‌ تابستان‌ .
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید