سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

هر وقت خواستی برو


هر وقت خواستی برو
● درباره مردی كه احتمالاً دوست دارد همیشه شماره یك باشد
خبر زود بین روزنامه ها پیچید. «ابراهیم میرزاپور از تیم ملی قهر كرد.»و اینگونه بود كه وقتی رفقای خبرنگار زنگ می زدند تا اطلاعات بیشتری دست شان بیاید، می شنیدند كه «به من بی توجهی می شود. اگر از اول نمی خواستند پس چرا مرا دعوت كردند.
من دیگر در این تیم نمی مانم.»صحبت ها تند بود و البته واكنشی طبیعی به آنچه كه اساساً از دل خود كادر فنی تیم ملی می جوشید. اگر پیشتر و در اوج انتقادات از گلر شماره یك تیم ملی روزنامه ها و استادیوم بروها در خط مقدم بودند كه حمله هایشان با دفاع محكم برانكو پاسخ داده می شد، میرزاپور این بار باید تكلیفش را با روی نیمكت یكسره می كرد. همو كه اگر روبه روی دوربین می ایستاد ناخودآگاه می گفت و می گفت و می گفت؛ از ناملایمتی روزگار، از اینكه چطوری همه می خواهند او را از آن بالا به پایین بكشند و از اینكه شماره یك حق مسلم او است و چرا این حق را نادیده می گیرند؟
اگر خداحافظی پیش بینی نشده سهراب بختیاری زاده باعث شماتت قلعه نویی و تیم دستیارانش است، تردیدی نیست كه كسی بابت قهر میرزا پور از تیم ملی به آنها خرده نگیرد. دلایل كناره گیری سهراب و ابراهیم تقریباً نقطه ابهامی باقی نمی گذارد. سهراب كه از خوب های تیم ملی در جام جهانی بود و بالاتر از استاندارد فوتبال ایرانی بازی می كند، می گوید: «می ترسم كه در تیم ملی مصدوم شوم. من می خواهم دو سه سال دیگر از راه فوتبال دخل و خرج كنم.» اشاره مستقیم او به پرویز كماسی است كه حسابی بازیكنان را تحت فشار گذاشته و حتی در یكی از تمرین ها بدون اینكه آمار مصدومان تیم ملی را بگیرد، به همه دستور داده ده پانزده باری دور زمین بدوند. مدعای سهراب قابل قبول و كاملاً بجا است.
ایرادی كه حتی باعث می شود كسی ثانیه ای هم به این فكر نیفتد كه به واسطه رفاقت علی دایی با سهراب شاید او هم باشگاهی سابق را ترغیب به رفتن كرده باشد. پس عجیب نیست كه سهراب سفت و سخت پای حرفش بایستد و موقعیت فوق العاده اش در تیم ملی را زیر پا بگذارد. اما درباره میرزاپور، او می گوید: «نمی توانم با این جو كار كنم.» دو ساعت بعد در حالی كه یكی دو خبرگزاری از قول او این حرف ها را تیتر می كنند، نقل قول ها ۱۸۰ درجه برمی گردد. «كمی هم مصدومیت دارم. اما اول با قلعه نویی صحبت می كنم، اگر حرف هایم را قبول نكرد، آن وقت از تیم ملی می روم.» تمرین بعدازظهر شروع نشده كه قلعه نویی در گفت وگو با ایسنا خبرها را اینطوری اصلاح می كند: «میرزاپور به خاطر مصدومیت از تیم ملی رفته نه چیز دیگری.»
«مصدومیت» تنها سكانسی كه ابراهیم میرزاپور این چندساله خیلی خوب از عهده اش برآمده و هر وقت لازم بوده، به مدد آن پیچ های تند را رد كرده است. درست مثل مسابقات پرشماری كه بعد از هر نمایش ضعیف او را در هیبت یك گلر مصدوم كه تا آخرین كالری انرژی اش درون قفس توری مقاومت كرده، نشان می داد. تاكتیك مصدومیت این بار هم «آمد» داشته و او را از حذف حتمی از تیم ملی نجات داده است. اما این وسط تكلیف او با جوی كه عقیده دارد وحشتناك و مخرب است، چه می شود؟
میرزاپور هنوز در حال تك و تا است. در حال بالا و پایین كردن احتمالات و شانس ها. كه شانس البته برایش واژه غریبی نیست. كه چگونه بعد از حواشی به وجود آمده از سوی پرویز برومند با شراكت مهدی هاشمی نسب در هنگامه مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ ناگهان شماره یك را پوشید و در همه این سال ها تنها و تنها شماره یك باقی ماند.اما دست آخر حاصل كار چیز دندان گیری نبود. او نهایتاً توپ هایی را می گرفت كه كمتر كسی می توانست بخورد و درباره گل های خورده هم كه حتماً در جریان هستید.
فایده پنج سال حضور در بالاترین سطح فوتبال برای میرزاپور حتی چند سانتی متری در شروع مجدد بازی توفیر نداشت كه در مهم ترین تورنمنت زندگی اش جام جهانی باز هم پاشنه آشیل لقب نگیرد. بی انصافی نمی كنیم. او در شرایطی احتمالاً چندصباحی باید در انتظار رو كردن شانس دوباره بنشیند كه در آلمان ۲۰۰۶ جزء متوسط به بالاهای تیم ملی قرار داشت، اما او نیز بی انصاف نباشد كه به آنچه استحقاقش را از فوتبال ایران داشته و شاید هم بیشتر از آن، رسیده.
باز هم می گوییم بابت سهراب ناراحتیم كه قصه اش شاید برای چند ستاره دیگر هم، اگر فكری به روی نیمكت نشود و رفت و آمدها به كمپ همچنان تابعی از مصلحت اندیشی و تعارفات باقی بماند، تكرار شود، اما بهتر است میرزاپور بماند و مبارزه كند.
صدرا مهرابی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید