چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


دیالوگ های خسته کننده


دیالوگ های خسته کننده
● نگاهی به سریال نرگس
چند شب پیش در یكی از بخش های خبری، كامران نجف زاده گزارشگر معروف و پرسروصدای واحد مركزی خبر كه همیشه وقایع را از نگاهی دیگر به گیرنده های خانه ها می كشاند حین پخش مجموعه نرگس، سری زده بود به خانه كوچك پوپك گلدره كه حالا دیگر فقط تابلوی عكسش را می شد روی طاقچه دید و صحبت و اشك های پدر و مادرش را كه وقتی در سكانسی از نرگس می گوید: مادرجان، مادر ناخواسته جوابش را می دهد: جان مادر!
شب های تابستان امسال وداعی است غم انگیز با یكی از چهره های دوست داشتنی بازیگری كشورمان. گرچه پوپك چند ماه پیش درگذشت و پیش از آن نیز ماه ها اسیر تخت بیمارستان بود اما این شب ها باورمان نمی شود كه او رفته.
نرگس این روزها آنقدر درگیر بیماری مادر و بی مبالاتی های نسرین خواهر كوچك تر از خود است كه هرگز نمی توان باور كرد كه از چند روز دیگر یا بهتر بگویم چند قسمت دیگر جای خود را به ستاره اسكندری خواهد سپرد و خود در سكانس آخر زندگی پنجه در پنجه مرگ خواهد انداخت.
آری تماشای نرگس با این دانسته ها قدری آزارمان می دهد. با این مقدمه به سراغ مجموعه نرگس می روم. آخرین ساخته سیروس مقدم تا به امروز.
مقدم آثار جاودانی در كارنامه اش دارد و مجموعه هایی گاهاً پرطرفدار و موفق. نرگس هم گرچه هنوز در ابتدای راه قرار دارد اما به نظر كار موفقی می آید البته در قیاس با كارهایی كه در این سال ها از تلویزیون دیده ایم. داستان مجموعه از این قرار است كه خانواده محتشم یك سال پیش پدر را از دست داده اند و هزینه درمان پدر، آنها را بسیار بی چیز كرده. مادر سعی می كند پیش برادر شوهر كه ثروتمند است دست دراز نكند و زندگی خود و دخترانش را از راه خیاطی تامین كند اما حمله قلبی و جراحی قلب او و همچنین روابط دختر كوچكش نسرین مسیر همه رخدادهای زندگی را عوض می كند.
قصه مجموعه تلویزیونی نرگس از شاخه هایی تشكیل شده كه در بسیاری از مواقع در تعلیق داستان موثر واقع می شوند.
رابطه نسرین و بهروز از طرفی و از سوی دیگر داستان احسان برادر سمانه دوست نرگس و نامه هایی كه از طریق خواهرش به دست نرگس می رساند، یك بخش شكست خورده در آن سوی آب ها را روایت می كند و در تلاش است كه پیشنهاد ازدواج را با نرگس به شكلی مطرح نماید كه به نتیجه برسد.
نرگس از نقطه نظر فیلمنامه موفق است، حداقل موفق ترین كار مقدم در این سال های اخیر. اینكه داستان و پیچ و خم هایش برای مخاطب قابل لمس است یك امتیاز بزرگ برای مسعود بهبهانی نیا نویسنده آن به حساب می آید، مسئله ای كه حداقل در چند سال اخیر مجموعه هایی كه از شبكه های مختلف پخش شده اند، كمتر به خود دیده اند. مسئله نسرین و بهروز یكی از آن مسائلی است كه بسیاری از خانواده های ایرانی به آن دچارند و شاید به نوعی بتوان گفت یكی از معضلات اجتماعی ماست كه علت افزایش میزان طلاق در جامعه ما به آن برمی گردد.
بهبهانی نیا كه ایستگاه خانه پدری و خاك سرخ را در سابقه كاری خود دارد، همواره به ملموس بودن شخصیت هایش و گره هایی كه پیش پای آنها می گذارد، اهمیت داده. آدم های او هیچ گاه از قشر و جنس خاصی نیستند و این در نرگس و در واكنش های خانواده حین تماشای مجموعه نرگس آشكار است.
فیلمنامه نرگس در شخصیت كاراكترهایش نفوذ می كند، تا آنجا كه آنها خصوصیاتشان و دردهایشان بیشتر و بیشتر خود را به ما بنمایاند. به عنوان مثال برخورد بهروز با خانواده و یا خواهرانش نسبت به او و پدر.
نرگس به قولی رنجنامه دختری است كه تلاش می كند، همه گره ها را به تنهایی بگشاید و در این میان اعتنایی به شكسته شدن خود ندارد.
سریال نرگس اما در كارگردانی همچون چند كار پایانی سیروس مقدم ضعیف است. بعد از اینكه هیچگونه كار، حركت یا نمای نویی از مقدم در نرگس نیز شاهد نیستیم باید اشاره كرد كه او در انتخاب بازیگران و حتی درآوردن راضی كننده فیلمنامه مطلوب عمل نكرده است. مقایسه كنید عذاب آور بودن روابط نسرین با خانواده اش و تمسخرانگیز بودن روابط در خانواده شوكت را كه هیچ گونه تناسبی با هم ندارند. بازی ها با اینكه عنوان بازیگردان نیز در تیتراژهای این مجموعه وجود دارد، به چشم نمی آید. پورشیرازی با آن سابقه و مهین ترابی و مهیمن و یا گلدره هیچ كدام كار خاصی یا نمای خاصی یا حس خاصی را در نقش خود به مخاطب نمی دهند و این یكی دیگر از ضعف های كارگردانی است كه از پركارهای تلویزیون به حساب می آید.
محمدرضا خالقی زاده
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید