پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

برزخی ها


برزخی ها
واژه هایی كه از فردای انتخابات ریاست جمهوری به ادبیات سیاسی گروه های سیاسی خارج از حاكمیت راه یافت به همان اندازه كه نشان دهنده آمال و اهداف آنان است به همان اندازه هم نشانگر اختلافات درونی چنین گروه هایی به شمار می آید. دموكراسی خواهی، جمهوری خواهی، جبهه فراگیر اصلاحات، مشروطه خواهی، رفراندوم، مقاومت مدنی عبور از قانون اساسی یا ضرورت حفظ چارچوب های قانون اساسی همگی از واژه های سیاسی به شمار می آیند كه این روزها سخت مورد توجه گروه های سیاسی خارج از حاكمیت قرار دارند. گروه های سیاسی كه خواه به واسطه شكست در انتخابات چندساله گذشته، خواه به دلیل تحریم انتخابات یا حذف به واسطه رد صلاحیت اینك خارج از حاكمیت نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته اند. این گروه ها اكنون محك نقد به میان كشیده و هر یك دیگری را عامل شكست و ناكامی اصلاحات می دانند.
اینان به اندیشه و استراتژی مدون خود به عنوان یگانه راه حل خروج از بن بست شكست تاكید می كنند. نگاهی به مواضع، بیانیه ها، سخنرانی ها و مقالات منتشر شده در رسانه های جمعی یا سایت های اینترنتی نزدیك به چنین گروه هایی نشان می دهد كه آنان به صورت نسبی شكست را پذیرفته اند و معتقدند گروه های رقیب یعنی اصولگرایانی كه اینك تمام قدرت را از آن خود كرده اند، موفق شده اند سایر رقبا را از عرصه رسمی سیاست حذف كرده و یكه تاز میدان شوند. اگر بپذیریم قبول نسبی شكست، مخرج مشترك دیدگاه های چنین گروه هایی است، اما پس از آن اختلافات آغاز می شود و هركدام راه خود را می روند. از آن رو به شكست نسبی گروه های غیراصولگرا در چند انتخابات گذشته به خصوص انتخابات ریاست جمهوری تاكید می شود كه به اعتقاد بسیاری از فعالان سیاسی اگر شرایط انتخابات به خصوص در انتخابات مجلس هفتم به صورت مساعدتری فراهم می شد، امكان اینكه اصولگرایان تا این حد بتوانند به كرسی های مجلس تكیه بزنند، كمتر متصور بود. از همین رو گردهمایی ای مانند جبهه مشاركت و سازمان مجاهدین انقلاب هرگز شكست را در انتخابات مجلس هفتم قبول نداشته اند و معتقدند رد صلاحیت كاندیداهای آنان عامل اصلی پیروزی اصولگرایان بود. این در حالی بود كه یك سال پیش از انتخابات مجلس هفتم همین گروه های اصلاح طلب شكست در انتخابات دومین دوره شوراها را پذیرفتند و به گروه پیروز تبریك گفتند. محمدرضا خاتمی نایب رئیس مجلس ششم فردای انتخابات شوراها رسما از تریبون مجلس شكست را پذیرفت و اعلام كرد كه از نتیجه این انتخابات درس های لازم را خواهد گرفت. با این وجود قبول شكست كامل در انتخابات شوراها تنها موردی بود كه اصلاح طلبان آن را پذیرفتند زیرا به اعتقاد بسیاری گذشته از رویدادهای اوایل انقلاب، انتخابات دور دوم شوراها تنها انتخاباتی بود كه برخی گروه های اپوزیسیون هم توانستند در آن شركت كنند اما ناباورانه با شكست مواجه شدند. البته این در حالی بود كه بالعكس این گروه هرگز حاضر به پذیرش شكست در انتخابات مجلس هفتم نشدند و در انتخابات ریاست جمهوری هم قبول شكست به صورت بینابین بود. به عبارت دیگر این حزب نتیجه انتخابات را به رسمیت شناخت و در عین حالی كه پذیرفت كاندیدای اختصاصی اش یعنی دكتر مصطفی معین نتوانسته رای لازم را اخذ كند اما با این وجود نسبت به شرایط و نحوه برگزاری انتخابات برخی اعتراض ها را هم وارد كرد و آن را بی تاثیر در نتیجه نهایی آن ندانست. سایر گروه های سیاسی اصلاح طلب هم كه تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در حاكمیت نظام جمهوری اسلامی حضور داشتند، كمابیش چنین موضعی داشتند. البته در این میان، مواضع گروه های سیاسی اپوزیسیون متفاوت بود. به خصوص آن دسته از گروه های سیاسی كه اصطلاحا به «تحریمی ها» معروف هستند. این گروه ها شكست حتمی را نتیجه طبیعی شرایط برگزاری انتخابات دانستند. به همین دلیل، آنان دائما به گروه های اصلاح طلب داخل حاكمیت توصیه می كردند از حضور در انتخابات خودداری كرده و زمینه برگزاری یك رفراندوم را فراهم كنند.
به هر حال، اگر از مرحله اول تحلیل ها یعنی پذیرفتن نسبی شكست بدون در نظر گرفتن دلایل آن بگذریم شاید دیگر نتوان مخرج مشتركی را میان احزاب و گروه های سیاسی یاد شده پیدا كرد زیرا هر گروه از دلایل شكست تعبیر خاص خود را دارد كه گاه متناقض با تعابیر گروهی دیگر است. از این حادتر، راهكارهایی است كه این گروه ها برای خروج از موقعیت یاد شده ارائه می دهند. تحریمی ها كه اینك تحت عنوان گروه هایی چون سلطنت طلبان، پیروان تشكیل جبهه جمهوریخواهی، دموكراسی خواهان تمام عیار و معتقدان به تاسیس یك نظام لائیك شناخته می شوند، از اساس هر نوع حضور در داخل حاكمیت نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند و معتقدند شركت در انتخاباتی كه در چارچوب نظام جمهوری اسلامی برگزار می شود، به معنای مشروعیت بخشی به آن انتخابات و مجموعه حاكمیت است. از همین رو، آنان بر این تحلیل اند كه هر گروهی ولو با اسامی مترقی در انتخابات برگزار شده از سوی نظام جمهوری اسلامی شركت كند، نمی تواند در دایره «جمهوریخواهان واقعی» قرار بگیرد. هجمه تبلیغاتی سنگین از سوی تحریمی ها علیه گروه های سیاسی اصلاح طلب شركت كننده در انتخابات اخیر نتیجه تحلیل رفتاری آنان است. تحریمی ها بسیار علاقه مندند اندیشه های موجود نزد اصلاح طلبان داخل حاكمیت از جمله اعتقاد آنان به آزادی واقعی انتخابات را زیر سئوال ببرند. آنان اصلاح طلبان را بیشتر گروه هایی قلمداد می كنند كه حاضرند اگر كاندیداهای اختصاصی شان مورد قبول واقع شد، بدون توجه به وضعیت سایر گروه های سیاسی در بازی شركت كنند. در مجموع، «تحریم» یگانه راه حلی است كه این گروه ها به عنوان استراتژی نهایی انتخاب كرده اند. گو اینكه طبق اصول قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی شرایط حضور در انتخابات بر داشتن صلاحیت هایی استوار است كه تحریمی ها رسما عدم اعتقاد خود به آن موارد را اعلام كرده اند. اما در این میان، وضعیت اصلاح طلبان داخل نظام جمهوری اسلامی به كلی متفاوت است. آنان پایبندی خود به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی را قبول دارند و معتقدند اگر نهادهای ذیربط تفسیری محدود از اصول قانون اساسی را ملاك گزینش داوطلبان قرار ندهند، امكان حضورشان در انتخابات مقدور است. حتی این دسته از گروه های سیاسی اگرچه در روش های سیاسی خود بر منشور جمهوریخواهی تاكید می كنند اما تعابیرشان از جمهوریخواهی با سایر جمهوریخواهان طرفدار تحریم به كلی متفاوت است. جمهوریخواهان اسلامی به اسلامیت و جمهوریت در كنار هم تاكید می كنند اما دیگری نظامی لائیك را می طلبد. این تفاوت ها باعث شده تا عرصه نقد این گروه ها علیه یكدیگر گاه تا مرز دشمنی تمام عیار هم كشیده شود و هر یك دیگری را با اتهامات بسیار سنگینی مواجه كند.
●مخرج مشترك رهایی
به نظر می رسد در میان چنین درگیری هایی جای طرح یك سئوال خالی است سئوالی كه شاید تا حدودی بتواند فیصله دهنده دعواهای فرسایشی و البته بی نتیجه باشد. سئوال این است آیا همانگونه كه تمامی گروه ها به صورت نسبی شكست را بدون توجه به دلایل آن قبول كرده اند راهی برای خروج از این شكست كه حداقل به صورت نسبی مورد قبول همگان باشد، وجود ندارد پاسخ به این سئوال از آن روی ضروری است كه اكنون برخی گروه ها به خصوص قشر دانشگاهی میان برزخی از ایده های دوگانه تحریم یا مشاركت گرفتار شده اند. حتی تحلیل رفتار انتخاباتی جبهه مشاركت به عنوان بزرگترین حزب اصلاح طلب هم نشان می دهد آنان نیز بین نوعی از برزخ عدم حضور یا مشاركت در حال حركت بوده اند. در حالی كه این حزب اعلام كرد در انتخابات مجلس هفتم شركت نخواهد كرد از كاندیداهای تایید صلاحیت شده خود هم درخواست انصراف كرد، اما این حزب در انتخابات ریاست جمهوری حضور گسترده یافت و با قدرت تمام در انتخابات شركت كرد. همین رفتارهای انتخاباتی باعث شده تا احزاب كوچك تر یا گروه های فعال دانشجویی اصلاح طلب در تحلیل جریانات انتخاباتی دچار نوعی بن بست شوند و از تمییز رفتارهای سره از ناسره درمانده شدند. شرایط ابهام كه از فردای انتخابات ریاست جمهوری تشدید هم شد، به موج اختلافات افزود و حتی دامان احزاب قدیمی تر كشور از جمله نهضت آزادی و جریان ملی مذهبی را گرفت. حمایت از هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری مقابل محمود احمدی نژاد عامل جدید اختلاف بین رهبران جنبش اصلاح طلب و ملی مذهبی با بدنه آنان بود بدنه ای كه بسیار جوان و دارای احساسات پرشور بود و حمایت از هاشمی را به هر دلیلی نمی توانست هضم كند. به هر حال به نظر می رسد به عاریه گرفتن واژه های سیاسی جدید بیش از آنكه نشانگر نوع جدیدی از افكار و ایده های سیاسی باشد، نشانگر نوعی ناكامی و ابزاری برای تخطئه دیگری است.
ایرج جمشیدی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید