پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

ریا


ریا
● نکوهش و حرمت ریاء
خدای تعالی می‌فرماید:
وای بر حال نمازگزارانی که از نماز خویش غافلند آنانکه رباء می‌کنند و احسان و نیکی به فقراء را منع می‌کنند.
(و یْلٌ لِلْمُصَلَّینَ اَلَّذِینَ همْ عَنْ صَلٰاتِهِمْ سٰاهُونَ اَلَّذِینَ هُمْ یُراءُونَ و یَمْنَعُونَ الْمٰاعُونَ) (سورهٔ ماعون، آیات ۷ - ۴)
و می‌فرماید:
منافقین ... با مردم ریا می‌ورزند و خدا را جز اندکی یاد نکنند.
(یُراءُونَ النّٰاسَ و لٰایَذْکُرُونَ اللهَ اِلّٰا قَلِیلاً) (سورهٔ نساء، آیه ۱۴۲)
و می‌فرماید:
مانند کسی که مالش را برای ریا انفاق می‌کند. - صدقات خویش را با منت و آزار تباه نسازند.
(کَالَّذِی یُنْفِقُ مٰالَهُ رآءَ النّٰاسَ) (سوره بقره، آیه ۲۶۴)
و می‌فرماید:
ای رسول ما به امت بگو من ... - پس هر کس به دیدار پروردگار خویش امیدوار است عمل صالح انجام دهد و در پرستش خدای خویش کسی را با او شریک نکند.
(فَمَنْ کٰانَ یَرجُو لِقٰاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صٰالحاً و لٰایُشْرِکْ بِعِبٰادَهِٔ رَبَّهِ اَحَداً) (سورهٔ کهف، آیه ۱۱۰)
نبی گرامی اسلام (صلی‌الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید: ترسناک‌ترین چیزی که از آن بر شما می‌ترسم شرکت اصغر است.
عرض کردند: یا رسول‌الله شرک اصغر چیست؟ فرمود: ریا!
آنگاه چنین فرمود: هنگامی که در روز قیامت خدای تعالی پاداش عمل بندگان را می‌دهد می‌فرماید: بروید سراغ کسانی که در دنیا برای آنها ریا می‌کردید ببینید آیا پاداشی دارند به شما بدهند، و فرمود:
خدای تعالی می‌فرماید:
هرکس عملی انجام دهد و دیگری را در آن با من شریک کند تمام عمل را به شریکم می‌دهم من از آن عمل بیزارم و از شرک بی‌نیازتر از هر بی‌نیازم.
(مَنْ عَمِلَ عَمَلاً اَشْرکَ فِیهِ غَیْریِ فَهُو لَهُ کُلُّهُ و اَنَامِنْهُ بَرِیءٌ و اَنَا اَغْنَی الاَغْنِیٰاءِ عَنِ الشَّرکِ)
و می‌فرماید:
عملی را که ذرّه‌‌ای ریا در ان باشد خدا نمی‌پذیرد.
(لٰا یَقْبَلُ اللهُ عَمَلاً فیه مقدارُ ذَرَهٍٔ مِنْ ریاءٍ)
و می‌فرماید:
پائین‌ترین درجهٔ ریا شرک است.
(اِنَّ اَدْنَی الرَّیاء شِرْکٌ)
اما صادق (علیه‌السلام) فرمود:
خدای تعالی می‌فرماید: من بهترین شریکم هرکس در عملش دیگری را با من شریک کند آن عمل را نمی‌پذیرم، من تنها عملی را می‌پذیرم که خالص باشد.
(اَنَا خَیْرُ شَرِیکٍ مَنْ اَشْرَکَ مَعِی غَیْرِی فی عَمَلٍ عَمِلَهُ لَمْ اَقْبَلْهُ اِلّٰا مٰا کٰانَ لی خٰالِصاً)
و می‌فرماید: رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
زمانی می‌رسد که مردم به خاطر طمع در دنیا دارای درونی پلید و برونی نیکو می‌شوند، از ظاهر زیبایشان قصد پاداش گرفتن از خدا ندارند، دینشان ریائی است و هیچ ترسی ندارند خدا عقابی همه‌گیر، شامل آنها می‌کند و آنها چون غریق، دعا می‌کنند و مستجاب نمی‌شود.
و باز می‌فرماید: رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
فرشتگان در کمال سرور و خوشحالی اعمال نیک بنده را بالا می‌برند. چون عمل به بالا می‌رسد خدای تعالی می‌فرماید:
این عمل را در سجَین قرار دهید چون صاحبش آن را برای من انجام نداده است.
(اِنَّ الْمَلَکَ یَصْعَدُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ مُبْتَهِجاًبِهِ فَاِدا صَعِدَ بِحَسَنٰاتِهِ یَقُولُ اللهُ اِجْعَلُوهٰا فی سِجِّینٍ اِنَّهُ لَیْسَ اِیّٰایَ اَرٰادَ بِهِ)
قرآن کریم می‌فرماید:
چنین نیست نامه عمل بدکاران در سجین قرار دارد و تو چه می‌دانی سجین چیست؟ کتابی است نگاشته شده، سجین از ماده سجن به معنی زندان است و مراد از آن در این آیه شریفه و احادیث، جهنم است که تجسم عمل و نامه ممَئل زندگی بدکاران می‌باشد.
(کلّٰا اِنّ کِتٰابَ الفُجّٰارِ لِفی سِجّینٍ و مٰا ادرٰاکَ مٰا سِجّینٌ کتابٌ مَرقُومٌ)
و امیرا‌لمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود:
ریاءکار سه نشانه دارد اگر مردم او را ببینند با نشاط می‌شود و چون تنها شود کسالت او را فرا می‌گیرد و دوست دارد در تمام کارهایش او را ستایش کنند.
(ثَلٰاتُ عَلٰامٰاتٍ لِلْمُرائی، یَنْشُطُ اِذٰا رأی النّٰاسَ و یَکْسلُ اِذٰا کٰانَ وحْدَهُ و یُجِبُّ اَنْ یُحْمَدَ فی کُلَّ اُمُورِهِ)
و می‌فرماید:
از خدا چنان بترسید که محتاج عذرخواهی نباشید و بدون ریا و قصد شهرت عمل کنید زیرا هرکس برای غیرخدا عمل کند خدا او را به عملش واگذار می‌کند.
(اِخْشَوُا اللهَ خَشْیَهًٔ لَیْسَتْ بِتَعْذِیرٍ واعْمَلُوا فی غَیْرِ رِیٰاءٍ ولاسُمْعَهٍٔ فَاِنُّهُ مَنْ عَمِلَ لِغَیْرِاللهِ و کُلّهُ اللهُ اِلیٰ عَمَلِهِ)
امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:
اعمالتان را برای خدا انجام دهید و برای مردم کار نکنید چه اینکه هر چه برای خدا انجام شود خدا می‌پذیرد و آنچه برای مردم انجام شود به سوی خدا صعود نمی‌کند.
(اِجْعَلُو اَمْرَکُمْ هٰذٰا للهِ ولٰا تَجْعَلُوهُ لِلنّٰاسِ فَاِنَّهُ مٰا کٰانَ للهِ فَهُو للهِ و مٰا کٰانَ لِلنّٰاسِ فَلٰا یَصْعَدُ اِلیَ اللهِ)
و می‌فرماید:
هر ریایی شرک است بدرستی که هرکس برای مردم عمل کند ثوابش بر مردم است و هرکس برای خدا عمل کند پاداشش بر خداست.
(کُلُّ رِیاءٍ شِرْکُ اِنَّهُ مَنْ عَمِلَ لِلنّٰاسِ کٰان ثَوابُهُ عَلَی النّٰاسِ و مَنْ عَمِلَ للهِ کٰانَ تَوابُهُ عَلیَ اللهِ)
و باز آن بزرگوار در تفسیر آیهٔ شریفهٔ چنین می‌فرماید:
گاهی انسان عملی نیک انجام می‌دهد ولی نه برای رضای خدا بلکه میل دارد مردم بشنوند و او را بستایند، این شخص همان کسی است که در عبادت پروردگارش شرک ورزیده است.
(فَمَنْ کٰانَ یَرْجُو لِقٰاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صٰالِحاً و لٰا یُشْرِکْ بِعِبٰادَهِٔ رَبِّهِ اَحَدا) (سوره کهف، آیه ۱۱۰)
سپس چنین اضافه کرد: هرگز بنده‌ای نیست که در نهان کار خیری کند و روزگار بگذرد مگر خدا برایش خیری ظاهر کند و هرگز بنده‌ای نیست که در نهان کار شرّی کند و روزگار بگذرد مگر اینکه خدا برایش شرّی ظاهر سازد.
و باز می‌فرماید: چه می‌کند کسی که نیکی را آشکار و بدی را پنهان می‌کند آیا با خود فکر نمی‌کند که واقعاً چنین نیست در حالی که خدای تعالی می‌فرماید:
بلکه انسان بر نفس خویش آگاه است.
(بَلِ الاِنْسٰانُ عَلیٰ نَفْسِهِ بَصیرهُٔ ) (سورهٔ قیامت، آیه ۱۴)
هرگاه باطن درست باشد ظاهر قوی می‌شود. (منظور این است که اگر باطن از شرک و ریا پاک شد اعضاء و جوارح به تبعیت تصمیم قلب برای عبادت خدا نیرومد می‌شوند ولی در صورتی که در قلب ریا و سمعه باشد اعضا دچار رخوت و کسالت می‌شوند و نشاط عبادت از انسان سلب می‌شود)
●● حقیقت ریا / فرق بین ریا و سُمعه / اقسام ریا
ریا از جهت لغو از رؤیت مشتق شده است و به معنی طلب منزلت و مقام در قلوب مردم به وسیلهٔ ارائهٔ اعمال‌نیک می‌باشد.
و سمعه لغهًٔ از سماع گرفته شده و به معنی طلب منزلت در قلوب مردم به وسیلهٔ انتشار موجبات منزلت است.
● تعریف ریا
ریا عبارت است از ارادۀ مقام و منزلت بوسیلهٔ اطاعت خداوند متعال بنابراین به چنین عابدی مرائی ”ریاکار یا خودنما“ و به مردمی که عابد، عبادتش را به آنها می‌نمایاند تا جایی در دل آنها پیدا کند رائی و به عملی که شخص ریاکار اظهار می‌کند مرائیٰ به “وسیله ریا” و به قصد این شخص ریا می‌گویند.
● اقسام ریا
چیزهائی که می‌توان به وسیلهٔ آنها ریا کرده و به عبارت دیگر می‌توانند مرائیٰ به باشند بسیارند.
و در یک تقسیم کلّی می‌توان آنها را به پنج قسم تقسیم کرد.
طبق این تقسیم تمام وسائل ریا در این اقسام جمع می‌شوند:
۱. بدن
۲. هیئت و ترکیب ظاهری
۳. گفتار
۴. کردار
۵. پیروان و هر چیزی که خارج از وجود شخص باشد.
طالبان دنیا معمولاً به وسیلهٔ این چند چیز ریا می‌کنند ولی ریا و جاه‌طلبی به وسیلهٔ اعمالی که عبادت شمرده نمی‌شوند آسان‌تر و ساده‌تر از ریا به وسیلهٔ عبادات است “چون در این نوع ریا انسان کمتر مرتکب گناه می‌شود”.
▪ قسم اول
قسم اول ریا در دین بوسیله بدن است که توسط لاغری و رنگ زردی انجام می‌شود هدف از این کار این است که دیگران با دیدن این حالت خیال کنند انسان در راه دین شدیداً کوشا و در امر دین بسی محزون است و خوف آخرت بر وجودش غلبه نموده و خورد و خوابش را در ربوده است.
آهسته صحبت کردن و گودشدن حدقهٔ چشم و خشکی لب به خاطر اظهار روزه‌داری از همین باب است.
لذا حضرت عیسی بن مریم (علیه‌السلام) می‌فرماید: هنگامی که روزه می‌گیرید سرتان را روغن بزنید، موهایتان را شانه کنید و در چشم سرمه بکشید.
دستور به این موارد به خاطر این است که عابد در معرض خطر ریا است.
▪ قسم دوم
قسم دوم ریا به وسیله هیئت و قیافه است مثل درهم کردن موی سر، تراشیدن شارب، پائین انداختن سر در موقع راه رفتن، آهسته حرکت کردن، باقی گذاردن اثر سجده در پیشانی و پوشیدن لباس‌های خشن، کوتاه و وصله‌‌دار برای اینکه اظهار کند تابع سنّت است و توجهی به دنیا ندارد.
▪ قسم سوم
قسم سوم ریا به وسیلهٔ گفتار است مثل موعظه، تذکر، گفتن سخنان حکیمانه، حفظ اخبار و احادیث، جنباندن لب در حضور مردم، امر به معروف و نهی از منکر در ملأ عام و امثال آن.
▪ قسم چهارم
قسم چهارم ریا به وسیلهٔ اعمال است مثل طول دادن اجزاء نماز از قبیل قیام، رکوع، سجده و پایین انداختن سر، اظهار بی‌توجهی و امثال آن.
▪ قسم پنجم
قسم پنجم ریا به وسیله دوستان، ملاقات‌کنندگان و همنشینان است مثل این که با کسانی از قبیل علما، عبّاد، زهّاد و فقرا و مساکین رفت و آمد کند یا کاری کند که مردم، زیاد به او مراجعه کنند. تا بدینوسیله نشان دهد که رتبه دینی‌اش بالا است.
● درجات ریا
برای تحقق ریا سه چیز لازم است که ارکان ریا نامیده می‌شوند.
۱. قصد و نیّت ریا
۲. وسیلهٔ ریا یا مرائیٰ به
۳. چیزی که انسان به‌خاطر آن ریا می‌کند که در اصطلاح مرائیٰ لاجه نامیده می‌شود “هدف ریا”
هر کدام از این سه رکن دارای درجات و مراتبی هستند که با شدت و ضعف آنها ریا شدّت و ضعف می‌یابد.
● درجات رکن اول (قصد ریا)
قصد ریا چهار درجه دارد اولین و شدیدترین درجه، آن است که انسان از انجام عبادت اصلاً قصد ثواب نداشته باشد مثل کسی که بین مردم نماز واجب یا مستحبّ می‌خواند ولی اگر تنها باشد آن را ترک می‌کند.
درجه دوم، آن است که اهمّ قصدش ریا و خودنمائی باشد و بطور تبعی و در حاشیه کمی هم به ثواب و پاداش الهی توجه داشته باشد.
درجهٔ سوم این است که انتظار ثواب به همان اندازه در او ایجاد انگیزه می‌کند که قصد خودنمائی دخالت دارد به عبارت دیگر قصد ریا و نیّت ثواب به طور مساوی وجود داشته باشند به طروی که اگر یکی از آنها نباشد شخص به عبادت برانگیخته نمی‌شود.
و آخرین و ضعیف‌ترین درجات قصد ریا آن است که نیت خودنمائی نشاط بیشتری در او ایجاد می‌کند و قصد ثوابش را تقویت می‌کند به طوری که اگر نبود باز هم عبادتش را انجام می‌داد. این چهار مرتبه درجات و مراحل قصد ریا هستند که همگی حرام و موجب بطلان اعمال می‌شوند دلیل این مطلب آیات و روایاتی است که در صدر بحث ذکر شد از قبیل حدیث قدسی شریف:
و آیه شریفهٔ:
من بی‌‌نیازترین بی‌‌نیازها از شرکم.
(وَ لٰایُشْرِکْ بِعِبٰادَهِٔ ربّه احداً) (سوره کهف، آیه ۱۱۰)
و کلام گهربار امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در توصیف ریاکار:
در خلوت کسل می‌شود و در بین مردم به نشاط می‌آید.
(یَکْسَلُ فِی الْخَلْوَهِٔ وَ یَنْشُطُ عِنْدَ النّٰاسِ)
● درجات رکن دوم - وسیله ریا (مرائیٰ‌به)
وسایل ریا عبارت از طاعات و عبادات است که به دو دسته تقسیم می‌شوند
۱. ریا در اصل عبادات
۲. ریا در اوصاف عبادات
● قسم اول ریا در اصل عبادات
این قسم خود دارای سه مرتبه است:
۱. ریا در اصل ایمان که شدیدترین نوع ریا است و صاحبان این گونه ریا از منافقین محسوب می‌شوندکه وعده عذاب ابدی به آنها داده شده و چه بسا چنین شخصی از کفّار بدتر باشد زیرا کفر باطنی و نفاق ظاهری را در خود جمع کرده است.
۲. ریا در اصل عبادات با قبول واقعی اصول دین مثل ریا در نماز، زکات، حجّ و جهان این مرتبه از مرتبه اول ضعیف‌تر است.
۳. ریا به وسیلهٔ نوافل و مستحباتی که اگر آنها را ترک کند مرتکب گناهی نشده ولی اگر در خلوت باشد در انجام آنها تنبلی و کسالت می‌ورزد و در میان مردم برای انجام آنها شوق پیدا می‌کند.
● قسم دوم ریا در اوصاف عبادات
این قسم نیز دارای سه مرتبه است:
۱. ریا در کارهایی که با ترک آنها عبادت باطل می‌شود مثل کسی که اگر تنها باشد قرائت و رکوع و سجود نمازش را سریع انجام می‌دهد ولی در بین مردم آنها را به طور کامل به‌ جا می‌آورد.
۲. یا در کارهایی که با ترک آنها عبادت ناقص نمی‌شود ولی در حکم تتمه و تکمله عبادت هستند، مثل طولانی‌تر کردن رکوع و سجود از حد معمول، طولانی‌تر کردن قیام، مرتب ایستادن، طول دادن قرائت و تأنّی در قرائت و اذکار نماز.
۳. ریا به وسیلهٔ اضافاتی که از اصل عبادت خارجند مثل حاضر شدن در جماعت قبل از دیگران، ایستادن در صف اول و دست راست امام و امثال آن.● درجات رکن سوم (هدف ریا)
اهدافی که انسان برای رسیدن به آنها ریاء می‌کند در سه مرتبه قرار دارند:
۱. اولین و شدیدترین مرتبه آن است که انسان به خاطر آن عبادت کند که فرصتی بدست آورد که در آن معصیت کند مثل کسی که با انجام عبادات و مستحبّات و خودداری از خوردن شبهه‌ناک اظهار ورع و تقوی می‌کند بدین امید که به امانت و درست‌کاری معروف شود و منصبی چون قضاوت و سرپرستی اوقاف، وصایا و ایتام به او تفویض شود که بتواند در آن سوءاستفاده نماید.
۲. اینکه منظورش از ریا رسیدن به امری مباح از امور دنیوی باشد مثل دست یافتن به مالی یا ازدواج با زنی که در غیر این صورت موفق به ازدواج با او نمی‌شود.
۳. اینکه هدفش از ریا این باشد که با دیدهٔ نقص به او ننگرند و او را از خواص به شمار آورند مثل کسی که با عجله در حال حرکت است و چون کسی او را می‌بیند از ترس اینکه بگویند بی‌وقار است سرعتش را کم می‌کند. یا بدون توجه شوخی می‌کند ولی به خاطر اینکه او را کوچک نشمرند به دنبال شوخی استغفار می‌کند و اظهار حزن کرده آه می‌کشد. (طبق این تقسیمات ریا دارای ۷۲ درجه میظباشد که از ضرب چهار مرتبهٔ قصد ریا در شش درجه وسائل ریا و ضرب حاصل آن در سه مرتبه اهداف ریا بدست می‌آید.
بدترین و شدیدترین درجات، ریائی است که شخص بدون هیچ‌گونه محرک و انگیزهٔ الهی برای بدست آوردن فرصت معصیت و سوءاستفاده اظهار ایمان کند و ضعیف‌ترین درجه این است که قصد ریا باعث نشاط بیشتر او در التزام به اوصاف خارجی عبادات از قبیل حضور در جماعت شود به این خاطر که مردم او را به دیده نقص و حقارت ننگرند.
البته این ۷۲ درجه، درجات و مراتب رئیسهٔ ریا به حساب می‌آید که در بین هر مرتبه تا مرتبهٔ بعدی درجات و مراتبی غیرقابل حصر وجود دارد.)
● تقسیم ریا
“آنچه تاکنون ذکر شد تقسیم ریا به حسب شدت و ضعف بود که از شدت و ضعف ارکان آن ناشی می‌شود.”
(و اکنون ریا را به حسب ظهور و خفاء تقسیم می‌کنیم)
بنابراین تقیسم، ریا به چهار قسم منقسم می‌شود.
۱. ریای جلیّ (آشکار).
۲. ریای خفیّ (پنهان).
۳. ریای اجلی (آشکارتر).
۴. ریای اخفی (پنهان‌تر).
ریای اجلی آن است که صاحبش را به عمل وامی‌دارد به طوری که موجب و علت عمل است.
۲. ریای جلیّ که از اجلی پنهان‌تر است، آن است که صاحبش را به عمل وادار نمی‌کند ولی انجام عمل را برایش آسانتر می‌کند مثلاً کسی که اهل نماز شب است ولی بیدار شدن برای او مشکل است در صورتی که گرفتار این مرتبهٔ ریا باشد هنگامی که مهمان دارد برای بیدار شدن آمادگی بیشتری پیدا می‌کند.
۳. ریای خفیّ که مرتبهٔ بعد از ریای جلیّ است آن است که عمل خود را با اظهار شمایل به دیگران ارائه دهد مثل اظهار لاغری در رنگ زردی، آهسته صحبت کردن، خشکی دهان، آثار اشگ در صورت و غالب شدن چرت که همگی بر شب زنده‌داری دلالت می‌کنند.
۴. ریای اخفی که پنهان‌ترین نوع ریای است آن است که صاحبش عمل خود را پنهان می‌کند و نمی‌خواهد که دیگران از آن اطلاع پیدا کنند و از ظهور عملش خوشحال نمی‌شود ولی از دیگران انتظار سلام و احترام دارد و دوست دارد او را بستایند و در رفع حوائج او کوشا باشند و چون وارد مجلسی می‌شود برای او جا باز کنند و اگر کسی در این امور کوتاهی کند ناراحت می‌شود.
و تمام این انتظارات را به خاطر عباداتش دارد به طوری که اگر آن عبادات را انجام نمی‌داد این توقعات را نداشت.
در اینجا ممکن است سؤالی مطرح شود و آن اینکه: ما می‌بینیم کسی نیست که از ظاهر شدن اعمالش خوشحال نشود پس آیا تمام مردم ریا کارند؟
جواب: هر سرور و فرحی ریا نیست بلکه سرور دارای اقسامی است که فقط بعضی از آنها ریاء و مذموم و باقی پسندیده و محمودند.
۱. گاهی انسان عملش را مخفی می‌کند و آن را فقط به خاطر خدا انجام می‌دهد ولی هنگامی که مردم از آن اطلاع می‌یابند خوشحال می‌شود زیرا می‌داند با خواست خدا اعمالش ظاهر شده و خدا باعث اطلاع مردم شده است از این جهت پی می‌برد که خداوند به او نظر لطف و مرحمت دارد لذا خوشحال می‌شود، این خوشحالی به خاطر نظر لطفی است که خداوند متعال در حق او داشته است نه به خاطر ستایش مردم و پیدا کردن منزلت در قلوب آنان این سرور اشکالی ندارد.
و خدای متعال می‌فرماید:
ای پیامبر به مردم بگو که شما باید فقط به فضل و رحمت خداوند شادمان باشد.
(قُلْ بِفَضْل‌ِ اللهِ وَ برَحْمَتِهِ فَبِذٰلِکَ فَلْیَفْرَحُوا) (سورهٔ یونس، آیه ۵۸)
۲. گاهی از این معنی استدلال می‌کند که همانطور که خدا در این دنیا کارهای نیکش را آشکار و کارهای زشتش را مستور نموده است معلوم می‌شود که در قیامت با او چنین معامله‌ای می‌کند. همانطور که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید:
هر بنده‌ای که خدا در دنیا بر او پرده‌پوشی کند در آخرت نیز بر زشتی‌هایش پرده خواهد پوشاند.
(مٰا سَتَرَاللهُ عَلیٰ عَبْد فیِ الدُّنْیٰا اِلّٰا سَتَرَ عَلَیهِ فی الٰاخِرهٔ)
بنابراین خوشحالی او در صورت اول از این است که عملش مورد قبول واقع شده و در صورت دوم از رفتاری است که در آینده (آخرت) با او می‌شود.
۳. گاهی سرور و فرحش به این خاطر است که می‌بیند هرکس از این عمل آگاه شود از او پیروی خواهد کرد و بدین جهت اجرش چند برابر می‌شود و علاوه بر این که اجر عمل ننهانی نصیبش شده اجر و پاداش عمل ظاهری را نیز بدست آورده است و او به مقتضای حدیث نبوی با هرکس که پیرویش کند در اجر و ثواب شریک است و به اندازهٔ او پاداش می‌گیرد بدون این که از اجر عمل‌کننده چیزی کاسته شود.
۴. گاهی انسان از این خوشحال می‌شود که می‌بیند آنها یک بندهٔ مطیع و عابد را دوست دارند و او را “به خاطر اطاعتش” می‌ستایند پس معلوم می‌شود که خود، مطیع هستند و قلباً میل به طاعت دارند در روایت است که مردی به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) عرض کرد: یا رسول‌الله عملم را پنهان می‌کنم و دوست ندارم کسی از آن مطلع شود ولی چون کسی اطلاع می‌یابد خوشحال می‌شوم.
حضرت فرمود: برای تو دو پاداش هست پاداش عمل پنهانی و پاداش عملی آشکار.
از امام باقر (علیه‌السلام) دربارهٔ مردی که عمل خیری انجام می‌دهد و چون دیگران او را می‌بینند خوشحال می‌شود، سؤال شود.
فرمود: اشکال ندارد هرکس دوست دارد خدا او را به خوبی در میان مردم مشهور کند البته در صورتی که عملش را به این منظور انجام نداده باشد.
۵. امّا اگر سرور و فرح از آن جهت باشد که در قلوب مردم منزلت پیدا می‌کند و مردم او را می‌ستایند و بزرگ می‌دارند و در رفع حوائجش می‌کوشند و در برخوردها او را احترام می‌کنند این‌گونه سرور و خوشحالی، ریا و نکوهیده است.
پس معلوم شد که هر سُروری ریا نیست.
● تبصره
یکی از اقسام ریا این است که انسان عملِ آشکار را بر خلوت ترجیح دهد بعضی گفته‌اند برعکس این حالت یعنی ترجیح خلوت بر جلوت هم ریا است. زیرا اگر کسی فقط برای خدا عمل کند نباید خلوت و جلوت برایش فرق داشته باشد.
یکی دیگر از اقسام ریا ترک عمل از ترس گرفتار شدن به ریا است کسی که چنین عملی انجام می‌دهد کار شیطان را آسان کرده و او را از فساد بی‌نیاز نموده است.
● تقسیمی دیگر از ریا
گاهی ریا در غیر عبادات واقع می‌شود.
این گونه ریا گاهی واجب و گاهی مستحب است زیرا بر مؤمن واجب است که آبروی خود را حفظ کند و کاری را که عیب او محسوب می‌شود انجام ندهد مثلاً برای جوانمردان سزاوار نیست که در معرض مشاهدهٔ دیگران مرتکب امور پست شوند اگرچه این کارها درخلوت برای آنان جایز باشد و لذا در شریعت مقدس اسلام دستور داده شده که انسان ظاهرش را تزئین کند، نعمت خدا را اظهار نماید، فقر خود را کتمان و اظهار غنی نماید.
در روایت است که روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) برای رفتن بین اصحاب آماده می‌شود در همین حال در ظرف آبی می‌نگریست و عمامه و موهایش را صاف می‌کرد.
عرض کردند: یا رسول‌الله شما هم از این کارها می‌کنید؟
فرمود: بله خدا دوست دارد هنگامی که بنده‌‌ای نزد برادرانش می‌رود خود را برای آنها تزئین کند.
(اِنَّ اللهَ یُحِبُّ مِنَ الْعبْدِ اَنْ یَتَزَیَّنَ لاِخْوانِهِ اِذٰا خَرَجَ اِلَیْهِمْ)
و امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) فرمود:
شما باید خود را برای برادر مسلمانتان زینت دهید همانطور که برای غریبه‌ای که دوست دارید شما را در بهترین شکل ببیند زینت می‌دهید.
(لِیَتَزَیَّنَ اَحَدُکُمْ لاَخِیهِ الْمُسْلِمٍ کَمٰا یَتَزَیَّنُ لِلْغَرِیبِ الّذی یُحِبُّ اَنْ یَراهُ فیِ اَحْسَنِ الْهیْئَهِٔ)
و امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
لباس پاکیزه دشمن را خوار می‌کند.
(اَلثَّوبُ النَقِیُّ یُکبِتُ الْعَدُوَّ)
مواردی که ذکر شد همه از موارد ریای پسندیده است.
● علّت ریا و راه معالجهٔ آن
ریا در عبادات یا ناشی از این است که انسان همیشه دوست دارد از لذت ستایش برخوردار و از رنج نکوهش در امان باشد.
یا مولود طمعی است که به مال مردم دارد.
علاج ریا به این است که انسان مضرّات ریاء را بشناسد و بداند که ریا چه مصالح باطنی را از او سلب می‌کند و چه محرومیت‌ها که در دنیا از توفیقات و در آخرت از قرب و منزلت نزد خدا برای او ببار می‌آورد و چه عقاب‌ها و خواری‌ها و غضیب‌هایی نصیب او می‌کند و بداند که ریاکار به خسران دنیا و آخرت پیدا می‌شود چون در دنیا به خاطر مراعات قلوب مردم همیشه خاطرش مشوّش است و رضایت مردم هرگز حاصل نمی‌شود زیرا هرچه گروهی را پسندیده آید گروهی دیگر را ناخوشایند است و همیشه رضایت بعضی از آنها در خشم بعضی دیگر نهفته است و هرکس رضایت آنها را با خشم خدا طلب کند خدا بر او خشم می‌گیرد و آنها را بر او خشمناک می‌کند.
و بداند که تمام امور از جمله قلوب مردم در دست خداست و اوست که هرگونه بخواهد آنها را می‌گرداند.
پس هر کس بین خود و خدایش را اصلاح کند خدا بین او مردم را اصلاح می‌کند و هرکس خدایی را که تمام امور به دست اوست برای رضایت مردمی که نفع و ضرر، موت و حیات و نشر و حشر خود را مالک نیستند به غضب آورد واقعاً سفیه و احمق است.
و چگونه طمع به اموال مردم باعث می‌شود انسان عملی انجام دهد در حالی که می‌‌داند خداست که قلوب را تسخیر می‌کند و به آنها اراده منع و بخشش می‌‌دهد.
و هرگاه انسانی دارای خصلتی باشد آشکار می‌شود اگرچه خیال کند از نظر مردم مخفی است و چه‌بسا خدا خبائث درونش را برای مردم آشکار کند و آنها هم از او بیزار شوند و بر او خشم گیرند و دچار خسران دنیا و آخرت شود همانطور که در روز محشر در محضر تمام خلائق رازش فاش خواهدشد.
وَ مَهْمٰا تَکُنْ عِنْدَ امْرِیءٍ مِنْ خَلِیقَهٍٔ وَ اِنْ خٰالَهٰا تَخْفیٰ عَلیَ النّٰاسِ تُعْلَمُ
ولی اگر عملش را برای خدا خالص کند خدا اخلاصش را برای مردم آشکار می‌کند و او را محبوب همه می‌گرداند و دیگران را مسخّر او کرده زبانشان را به حمد و ثنایش می‌گشاید.
اینها همه در حالی است که در مدح آنها کمالی و در مذمتشان نقصی نیست و اگر واقعاً انسان شوق ستایش دارد و از مذمّت و نکوهش می‌هراسد به مدح ملائکه مقرّبین و بالاتر مدح پروردگار عالم دل ببندد و از مدمّت ملائکه و نکوهش پروردگار بترسد.
بعد از این‌که این‌ها را دانست خود را عادت دهد که عباداتش را پنهان کند و انها را در محل دربسته انجام دهد همان‌گونه که کارهای زشت را پنهان می‌کند و به اطلاع خدا از عباداتش قانع باشد تا نفسش برای مطلع کردن دیگران با او منازعه نکند و چون مدتی بر این حال مواظبت کند برایش آسان خواهد شد.
ولی باید از خدا کمک بخواهد و با نفس خود مجاهده کند که مجاهده برعهدهٔ بنده و هدایت از خداست.
آنانکه در راه ما جهاد کنند ایشان را به راه خویش هدایت می‌کنیم و خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند.
(وَالَّذیِنَ جٰاهَدُوا فِینٰا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنٰا وَاللهُ لٰایُضیِعُ اَجَرَ الْمُحْسِنیِنَ) (سورهٔ عنکبوت، آیه ۶۹)


همچنین مشاهده کنید