سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


مکان در یک رمان


مکان در یک رمان
نثر داستانی «تل عاشقون» ساده، صمیمی، روان، موجز و در عین حال ادبی و سراسر شور و احساس است. نویسنده با حفظ گویش محلی شخصیت هایش در شهر بوشهر مخاطب را به حال و هوای این منطقه می برد. آن چه مهم است، باورپذیری و قابل فهم بودن این لهجه و گویش كلامی مكتوب است كه بی درنگ نوع گرایش و نحوه ادای واژگان را به تصویر می كشد. با این حال مخاطب فارغ از اینكه اهل كجا باشد، به راحتی می تواند با این دیالوگ های خالص بومی ارتباط برقرار كرده و آنها را حس كند.
مرزوقی كمابیش به رعایت «ایجاز» در داستان و اهمیت این ویژگی در نثر داستانی و روایت سوم شخص خود به خوبی واقف بوده و با در نظر داشتن آن، هرگز مخاطب خود را خسته و بی حوصله نمی كند. او ضمن توصیف شخصیت ها از منظر خود، دیگران و به واسطه كلام، رفتار، واكنش ها و عملكردشان در موقعیت های مختلف، می داند از هرچیز چه قدر و در چه حد سخن بگوید به جز اندك مواردی.
سودابه زن جوانی است كه عاشق مردی به نام حمید می شود. او كه وكیل است با اینكه می داند حمید متاهل است بی پروا و با جسارت در شهرستان زادگاه خود و حتی با آگاهی از تمام ممنوعیات سر راهش به حمید عشق می ورزد و حتی به جایی می رسد كه عشق را از این مرد گدایی می كند. اما حمید كه به فكر آبروی خود است، پس از مدت زمانی متوجه عشق جنون وار و افراطی سودابه می شود و پاپس می كشد و به صراحت از زن می خواهد او را به حال خود رها كند. سودابه كه گویا اساسا به حال خود نیست و این عشق او را به شدت كور كرده، نه به فكر آبروی خود است و نه به فكر آخر و عاقبت این عشق ممنوعه.
او سرانجام از سر استیصال معشوقه اش را می كشد و خود بدان اعتراف می كند و حتی منتظر نمی ماند پلیس او را دستگیر كند. جسارت او در این خصوص به حدی است كه بی معطلی و به زعم خودش برای اینكه جنازه از شكل و قیافه نیفتد، پلیس را به ساختمان محل وقوع قتل راهنمایی می كند.
این ماجرا دوست قدیمی و همشهری اش مریم را به بوشهر می كشاند، از آن رو كه مریم می خواهد وكالت دوستش را بپذیرد و حتی الامكان او را از مرگ و اعدام نجات بدهد فارغ از اینكه دوستش تا چه حد گناهكار است یا بی گناه. مریم با شوهرش منصور از شیراز راهی بوشهر می شوند و در خلال صحبت هایشان در همان آغاز داستان معلوم می شود كه دوست مشترك مریم و سودابه ژاله كه او هم وكیل است جهت كمك و یاری به دو دوستش راهی بوشهر است. منصور می ترسد با ژاله روبه رو شود و این را با اندكی توجه و دقت می توان از روی واكنش و گفتارش دریافت كرد. گویی او در نهان حس خاصی نسبت به دوست همسرش دارد و می ترسد این حس بار دیگر زنده شود و حتی دچار غلیان. طولی نمی كشد كه مخاطب می فهمد این كشش و تعلق خاطر دو سویه است.
مریم اگرچه به شدت عاشق شوهر خویش است و این را می توان از طرز نگاه و كلام و رفتارش به وضوح حس كرد، اما گویی در نهایت تسلیم می شود و خود را به این جریان می سپارد و شاید هم به حرمت عشق و قد است جدایی ناپذیر آن به این حس احترام می گذارد. او حتی می فهمد كه ژاله تا چه حد به شوهرش علاقه دارد ولی باز هم دلش نمی آید او را از این حس و شور و ادامه داشتن آن منع كند.
دادگاه سودابه تشكیل می شود و متهم بی هیچ ملاحظه و پروایی به رابطه خود با مقتول و عشق و علاقه اش به او اعتراف می كند: «زن عاشقی كه مرتكب قتل شده دیگر چیزی برای پنهان كردن ندارد. این را خودش روز قبل در جلسه دادگاه به صراحت اعتراف كرده است...» مرزوقی جزء معدود نویسندگان جوان معاصر است كه با جسارت كوشیده ادبیات بومی را حفظ كند و آن را زنده نگه دارد. بخشی از این مشخصه را در همان دیالوگ هایی كه پیشتر هم بدان اشاره شد به خوبی می توان تشخیص داد.
دغدغه نویسنده رابطه میان انسان ها است به خصوص در عشق صرف نظر از اینكه ممنوعه باشد، موجه باشد یا اینكه در قالب دیگری قرار بگیرد. این را از چند رابطه متفاوت و پیچیده درهم داستان می توان فهمید. مرزوقی در «تل عاشقون» كه خود منطقه ای است در كنار خیابان ساحل بوشهر و روزگاری وعده گاه عشاق بوده است با تعمد ما را با خود به جنوب و بوشهر می برد. وی در سراسر این رمان و به فراخور نیاز به توصیف مكانی، آن منطقه بومی را با تمام جزئیاتش به صورتی ملموس و عینی به تصویر می كشد و ضمن به میان آوردن اسم آن بخش از شهر بوشهر، حتی ما را در جریان تغییر و تحولات آن طی سال ها و به خصوص پس از جنگ قرار می دهد. در ادبیات معاصر ایران كمتر نویسنده ای با چنین حوصله و ظرافتی «مكان های» خاص محل وقوع داستان خود را شرح می دهد.
گویی شهر، منطقه و مختصات خاص و منحصر به فرد آن هیچ گونه تاثیری در خلق آن ماجرا و داستان پیش رو ندارد. به هر حال نمی توان منكر شد كه هر رویدادی در محل رخ می دهد و نه در خلٲ. با این حال بسیاری از نویسندگان ایرانی عصر حاضر با نادیده گرفتن صددرصد مكان، شهر، منطقه و حتی كوچه و خیابان محل واقعه صرفا با خلق چند شخصیت برایمان این حس را تداعی می كنند كه انگار این اتفاق در خلایی موهوم به وقوع پیوسته است.
شخصیت های داستان متناسب با زیستگاه، تغییر و تحولات مربوط به آن و عرف و سنت حاكم بر آن ویژگی های خاصی كسب می كنند و از این رو به هیچ وجه نمی توان نقش هر خطه را در روند شكل گیری شخصیت ها، رفتارشان و نوع كنشی كه نسبت به یك امر و اتفاق نشان می دهند، نادیده گرفت. مرزوقی كوشیده در روایت خویش روش بكری به كار گیرد، او در مواردی با تغییر فضا و مكان، این موضوع را به صراحت بیان می كند و مخاطبش را از هرگونه تاملی برای كشف این موضوع معاف می سازد. با این حال به نظر می رسد این تكنیك هرگونه زحمت و چالشی را از سوی مخاطب به حداقل می رساند و او به سهولت و با بیان مستقیم راوی بی هیچ تلاش و تفكری به این امر پی می برد.
این هم جلسه دادگاه ص ۱۸
این هم دریا ص ۴۱
این هم خیابان ساحلی ص ۶۱
تل عاشقون رمانی به یادماندنی، متفاوت و درخور اعتنا است كه سعی دارد مقوله عشق و خیانت را با زاویه ای بكر و متفاوت به تصویر بكشد.
درباره رمان «تل عاشقون»
شقایق قندهاری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید