جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

فرجام بحران خاورمیانه


فرجام بحران خاورمیانه
قطعنامه ۱۷۰۱ شاید پایانی بر نبرد خونین یك ماهه اخیر در جنوب لبنان و شمال اسرائیل باشد. در این مقطع زمانی ایران به تنهایی یك سوی میدان نبرد دیپلماتیك قرار داشت. كشورهای غربی ایران را به حمایت از حزب الله متهم می كردند و از سوی دیگر ایران نیز حمایت غرب از اسرائیل را مسبب ادامه جنگ در لبنان می دانست. در یك ماهه اخیر تلاش های زیادی صورت گرفت تا راه حلی برای پایان درگیری ها پیدا شود. سوریه و ایران به شدت خواهان حفظ موقعیت حزب الله در منطقه بودند و از حزب الله به عنوان نماد مقاومت در برابر اسرائیل ستایش می كردند و از سوی دیگر آمریكا و اتحادیه اروپا خواهان خلع سلاح حزب الله و قطع حمایت ایران و سوریه از حزب الله شدند. در این میان ایران تلاش گسترده دیپلماتیك خود را صرف یك هدف استراتژیك كرد و آن جلوگیری از شكست حزب الله در درجه اول و جلوگیری از خلع سلاح آن در درجه دوم بود. لذا فعالیت دیپلماتیك ایران را در سه ماهه اخیر می توان به سه دسته تقسیم كرد.
۱ ـ رایزنی با كشورهای عربی
ایران در ابتدای بحران لبنان تلاش كرد تا توجه كشورهای عربی را به موضوع بحران جلب كند. از این رو تماس های گسترده ای با مقام های كشورهای عربی برای محكوم كردن حملات اسرائیل به لبنان صورت گرفت كه چندان سودمند نبود. كشورهای عربی از آنجا كه طرف دعوی در لبنان را شیعیان این كشور تصور می كردند حساسیت چندانی به حملات اسرائیل به جنوب لبنان از خویش نشان ندادند. از سوی دیگر كشورهای عربی تصور گسترش بحران و طولانی شدن آن را نیز نداشتند و احساس می كردند اسرائیل قادر است در ظرف مدت زمان كوتاهی حزب الله را به زانو درآورد اما این تصور خیلی زود باطل شد و مقاومت متحیرانه حزب الله تاثیر بسزایی در تقویت دیپلماسی ایران داشت. ایران ابتدا عدم حمایت كشورهای عربی از مقاومت در لبنان را نكوهش كرد و سران این كشورها را به باد انتقاد گرفت. سكوت كشورهای عربی این ذهنیت را ایجاد كرده بود كه این كشورها از حملات جهت دار اسرائیل به مواضع حزب الله و مناطق شیعه نشین لبنان رضایت دارند و چندان بی میل نیستند تا حزب الله از معادلات این منطقه حذف شود اما به تدریج و با پایداری حزب الله فضا در دو هفته بعد از جنگ تغییر كرد. ایران كه از رایزنی با كشورهای عربی نتیجه مشخصی نگرفته بود گام جدیدی را برای تقویت دیپلماسی خود در بحران اخیر برداشت و آن جمع كردن كشورهای اسلامی به دور یكدیگر بود.
۲ ـ رایزنی با كشورهای اسلامی
ایران در دو هفته دوم جنگ تلاش كرد تا در نشست فوق العاده سران سازمان كنفرانس اسلامی در پوتراجایا پایتخت مالزی توجه كشورهای اسلامی را به موضوع لبنان جلب كند. برای ایران انجام آتش بس به نحوی كه به حفظ قدرت حزب الله در منطقه بینجامد در اولویت نخست قرار داشت. ایران در این اجلاس ضمن طرح دیدگاه های خود درباره موجودیت اسرائیل موفق شد نظر برخی كشورهای اسلامی غیر متعهد را نیز به مواضع خود جلب كند. تا جایی كه وزیر خارجه مالزی میزبان اجلاس، از كشورهای عضو سازمان كنفرانس اسلامی خواست تا روابط دیپلماتیك خود را با اسرائیل قطع كنند. نخست وزیر مالزی نیز در این اجلاس از سازمان ملل خواست تا برخوردی جدی با اسرائیل داشته باشد. اتخاذ این مواضع از سوی كشورهای غیرمتعهد اسلامی توانست كشورهای عربی را نیز همراه ایران سازد. محصول این اجلاس فوق العاده درخواست آتش بس میان طرفین درگیر بود. در بیانیه اجلاس تاكید شد كه كشورهای اسلامی خواهان برقراری آتش بس در جنوب لبنان و عقب نشینی نیروهای اسرائیلی به مرزهای بین المللی هستند. با این حال در بیانیه پوتراجایا ایران توانست گام دیگری به اهداف خود كه همان جلب توجه كشورهای عربی و اسلامی به موضوع لبنان بود، بردارد. كشورهای عربی و اسلامی پس از نشست پوتراجایا توجه خاص تری را به موضوع لبنان و طولانی شدن جنگ معطوف كردند و نتیجه آن فشار به اروپا و آمریكا برای تعدیل قطعنامه ای بود كه خواستار خلع سلاح رسمی حزب الله و برچیده شدن كلیه پایگاه های نظامی این تشكیلات از جنوب لبنان بود.
۳ ـ رایزنی با دولت لبنان
دولت لبنان در بحران اخیر بیش از دیگر طرف های درگیر تحت فشارهای مضاعف قرار داشت. غرب و آمریكا از یك سو تلاش می كردند تا دولت لبنان را وادار به خلع سلاح حزب الله كنند پیش از آنكه اسرائیل و غرب بخواهند هزینه بیشتری بابت حذف حزب الله از معادلات منطقه پرداخت كنند. از سوی دیگر ایران تلاش می كرد دولت لبنان را مجاب سازد تا از حزب الله به عنوان تنها نیرویی كه می تواند از تمامیت ارضی لبنان دفاع كند در مذاكرات بر سر قطعنامه شورای امنیت حمایت كند. در این راستا متكی وزیر امور خارجه ایران چندین سفر به لبنان و سوریه و نهایتا تركیه و مصر انجام داده تا در قطعنامه پیشنهادی، حزب الله دستاویز بحران قرار نگیرد اما به رغم تلاش های صورت گرفته قطعنامه شورای امنیت صادر شد و لحنی كاملا جانبدارانه داشت. در یك بررسی اجمالی نسبت به واكنش ایران به قطعنامه صادره از سوی شورای امنیت می توان گفت كه این قطعنامه كاركردی كاملا دوگانه برای ایران خواهد داشت. در ایران بسیاری از تحلیلگران و مقامات رسمی معتقدند كه این قطعنامه كاملا به سود غرب و اسرائیل تنظیم شده و قطعنامه ای نامتوازن است اما از سوی دیگر صدور قطعنامه شورای امنیت را شكست اسرائیل توصیف كرده اند.اما با در نظر گرفتن دوگانگی تفسیر این قطعنامه صدور چنین قطعنامه ای را می توان یك موفقیت برای دیپلماسی ایران و قدرت نظامی حزب الله توصیف كرد.
دستاورد بعدی این دیپلماسی نیز فعال شدن نقش دولت لبنان در بحران بود. نقشی كه پیشتر قرار بود از سوی نیروهای ناتو و چند ملیتی صورت گیرد اكنون به دست نیروهای ارتش لبنان و كشورهای مسلمان منطقه صورت می گیرد و حزب الله نیز در این میان در چارچوب دولت لبنان قرار خواهد گرفت . توفیق ایران و حزب الله در این بحران ۳۰ روزه آنجا رقم خورده است كه به رغم كلیه پیش بینی ها كه حتی به سران عرب نیز سرایت كرده بود حزب الله نه تنها در صحنه نظامی شكست نخورد بلكه توانست ضرب شست خوبی به اسرائیل نشان دهد. در واقع چندان اغراق نیست اگر گفته شود اسرائیل در جنگ ۳۰ روزه در دستیابی به اهداف نظامی خویش كه متلاشی كردن حزب الله بود شكست خورد. در واقع گرچه شاید حضور حزب الله به لحاظ نظامی در صورت اجرای این قطعنامه كمرنگ شود اما حزب الله همچنان به حیات سیاسی و اجتماعی خویش در لبنان ادامه خواهد داد حزب اللهی كه توانست در این بحران ۳۰ روزه پرستیژ خوبی برای خویش كسب كند. نكته دیگری نیز كه به عنوان تبعات بعدی این قطعنامه مطرح است حضور دوباره ایران در منطقه خاورمیانه و لبنان به عنوان یك كشور تاثیرگذار است.
زیرا كشورهای غربی به خوبی به نقش ایران در معادلات منطقه ای پی برده اند و دریافته اند كه ایران توان بالایی در تعیین برخی معادلات منطقه ای دارد. در واقع از این پس این جنگ دیپلماتیك است كه معادلات منطقه ای را رقم خواهد زد. برقراری یك اتحاد منطقه ای با مشاركت لبنان و سوریه و دولت حماس در مقابل اسرائیل و استفاده از ظرفیت های عراق پس از خروج نیروهای آمریكایی فرصت های جدیدی است كه ایران به آنها خواهد اندیشید تا خود را از حصار خاورمیانه جدید آمریكایی برهاند. ایران حتی این قدرت را دارد تا با استفاده از نفوذ معنوی حزب الله در میان شیعیان این كشور و استفاده از فرصت هایی چون اصلاح ساختار سیاسی شرایط بهتری را در لبنان به سود خود رقم زند. اما بهتر است گفته شود دیگر برای حزب الله مجال برای فعالیت نظامی تنگ شده است و به نظر نمی رسد كه ادامه منازعه نظامی با اسرائیل به سود حزب الله باشد. با تعبیری ساده تر در تحلیل مسائل خاورمیانه اسرائیل به قصد مات كردن حزب الله آن را كیش كرد اما حاصل كیش اسرائیل به پات شدن نزاع انجامید.
محمد رضا سرداری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید