جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


زیستن بر دامنه آتشفشان


زیستن بر دامنه آتشفشان
● به نام پدر ملودرامی از ابراهیم حاتمی كیا
▪ نویسنده و كارگردان: ابراهیم حاتمی كیا
▪ بازیگران: پرویز پرستویی، گلشیفته فراهانی، مهتاب نصیرپور، كامبیز دیرباز، سیدمهرداد ضیایی، افشین هاشمی، میرطاهر مظلومی، كاظم هژیر آزاد، شبنم مقدمی
● خلاصه داستان: «به نام پدر» كه به ارتباط میان یك پدر و دختر می پردازد، از موضوعی اجتماعی با پس زمینه جنگ برخوردار است.
● یادداشت: ابراهیم حاتمی كیا پس از اینكه سیزدهمین فیلمش «به رنگ ارغوان» درست در آستانه برگزاری بیست و سومین جشنواره بین المللی فیلم فجر توسط وزیر اطلاعات توقیف شد و نمایش آن به روزهای آتی موكول گردید، چهاردهمین فیلمش «به نام پدر» را بی سروصدا در آبادان آغاز كرد.
پس از فیلم های «آژانس شیشه ای» ۱۳۷۶، «روبان قرمز» ۱۳۷۷، «موج مرده» ۱۳۷۹ و مجموعه تلویزیونی «خاك سرخ» ۱۳۸۱ پرویز پرستویی در «به نام پدر» پنجمین همكاری اش با حاتمی كیا را پس از وقفه ای سه ساله تجربه می كند. مهتاب نصیرپور و گلشیفته فراهانی برای اولین بار در فیلمی از ابراهیم حاتمی كیا ظاهر می شوند و آزیتا حاجیان كه تجربه همكاری به عنوان بازیگر را در فیلم «روبان قرمز» دارد پس از اولین تجربه بازیگردانی اش در فیلم «جنگ كودكانه» ابوالقاسم طالبی، ۱۳۸۳ در فیلم «به نام پدر» بازیگردانی را برای بار دوم تجربه می كند.
«رزمنده ای در سال های جنگ، منطقه ای را مین گذاری می كند. مین گذاری برای جلوگیری از نفوذ دشمن، اما سال ها بعد، یكی از این همین مین ها زیر پای دختر رزمنده منفجر می شود.»
حتما قبول دارید كه این ایده درخشانی است. ایده ای درخشان كه هسته مركزی به نام پدر را تشكیل می دهد. ایده ای كاملا نزدیك به سینمای حاتمی كیا. به نام پدر را بازگشت حاتمی كیا به سینمای جنگ خوانده اند. هر چند خودش تفسیر دیگری از ماجرا دارد: این فیلم سینمای جنگ نیست، بلكه سینمای اجتماعی است كه درون آن بحث جنگ نیز مطرح می شود... و به نام پدر حتی یك سكانس جنگی هم ندارد. تا نیمه های فیلم حتی به این موضوع اشاره هم نمی شود كه ناصر روزگاری رزمنده بوده است، اما تماشاگر از همان لحظه اولی كه ناصر شفیعی را می بیند، می فهمد كه با سیمای چه كسی روبه رو شده است. سیمای آشنایی كه یادآور حاج كاظم آژانس شیشه ای و سردار راشد موج مرده است.
این قصه حاتمی كیا است. باز هم با آدمی آرمانگرا روبه رو هستیم كه تنها است. مردی كه سال ها برای عقیده اش جنگیده و حالا از هر طرف مورد فشار است.
از سوی فرصت طلبان و از سوی خانواده اش خانواده ای كه با تمام روابط عاطفی میان اعضایش، دچار مشكل ارتباط است و مسئله اصلی این جا است: دختر پا روی مینی گذاشته كه پدر آن را سال ها پیش به نیت انفجار زیر پای دشمن كاشته است. دختر حالا خود را درگیر جنگی می داند كه به او ربطی نداشته، ولی تبعاتش دامن او را هم گرفته است. به همین خاطر در جایی از فیلم، خود را همسنگر پدرش می خواند. او حق دارد بگوید جنگ هنوز تمام نشده است. به نام پدر یك ملودرام است ملودرامی درباره یك خانواده سه نفره پدر، مادر و دختر. حاتمی كیا خیلی به گذشته این آدم ها نمی پردازد و سعی می كند وضع آنها را پس از یك اتفاق و جمع شدن دوباره شان دور هم بررسی كند و خب، نگاه تلخ فیلمساز قاعدتا سرنوشت خوشی برای مثلث این ملودرام تدارك ندیده است. كلید ورود به دنیای فیلم، دیالوگی است كه راحله خطاب به همسرش كه كیلومترها آن سوتر است می گوید: كاش می شد دور هم باشیم... و اتفاق این جمع شدن رفتن پای دختر جوان خانواده روی مین است. او قربانی جنگی شده كه سال ها قبل پدرش در آن حضور داشته و حالا در ظاهر به پایان رسیده است.
در به نام پدر مثل آژانس شیشه ای و مانند موج مرده اختلاف نسل ها تم اصلی اثر است. تعارض میان آرمان و واقعیت و تفاوت میان نسلی كه ۸ سال جنگیده و وطن را از هجوم دشمن حفظ كرده با نسلی كه در دوران جنگ، سال های كودكی اش را پشت سر می گذاشته یا حتی اصلا به دنیا نیامده. هر چند جنس تقابل میان نسل ها در به نام پدر از جنس آژانس شیشه ای و موج مرده نیست. اگر سردار راشد حرف پسرش را نمی فهمید، ناصر دخترش حبیبه را كاملا درك می كند. آنقدر كه مثل سردار راشد در زندگی خصوصی فرزندش دخالت نمی كند. او تغییر شرایط را درك كرده است. در این حد كه كاری به كار دخترش ندارد.
چیزی كه باعث ارتباط میان آنها می شود همان مینی است كه بی موقع منفجر شده مینی كه سال ها زیر خاك مانده تا زیر پای حبیبه منفجر شود. دختر جوان نمی خواهد پایش را از دست بدهد و حق دارد از پدرش سئوال كند كه چرا جنگی كه سال ها است تمام شده حالا دامن او را گرفته است فكر می كنید فیلم بدهكاری نسل جنگ برابر نسل سوم را نشان می دهد حاتمی كیا این طور فكر نمی كند: نسل جنگ، بدهكار نسل سوم نیست، اما قاعده است كه نسل های قبلی همیشه بدهكار نسل پسین خود باشند.
ایده حاتمی كیا این است: جوان های ما جنگ را ندیده اند، اما تبعاتش را متحمل می شوند. عمده تلاش حاتمی كیا در به نام پدر، بر نوعی آشتی بین نسل ها قرار گرفته است. برای همین، آدم مركزی قصه دیگر بازمانده ای طلبكار از نسل بعد نیست بلكه آشكارا در مقابل دخترش همان نسل بعد موضعی انفعالی می گیرد. در به نام پدر بر خلاف موج مرده، حاتمی كیا جانب نسل جوان را هم دارد و می خواهد همه در كنار هم زندگی را ادامه دهند. پای دختر بر مینی رفته كه روزگاری پدر برای از بین بردن متعرض به وطن و ناموسش كاشته و این بازی، حالا برای ناصر شفیعی هزینه زیادی دارد: «خدایا چرا دختر من چرا باید پای اون روی مینی بره كه من با دستای خودم اون رو كاشتم...» اینكه فیلم هر جا به تنهایی ناصر متمركز می شود فوق العاده است و هر جا سراغ حاشیه ها می رود افت می كند خیلی مهم نیست.
به نام پدر فیلم قناعت است و صبوری. لحظه های درخشان فیلم آنقدر هست كه بتوان ضعف هایش كه تعدادش هم كم نیست را تحمل كرد. آن نمایی كه پرستویی سوار بر موتور به سمت دوربین می آید و پشت سرش كامیونی در حال حركت است از توانایی های فوق العاده فیلمسازی می گوید كه خوب می داند تنهایی قهرمان را چگونه می شود بدون یك خط دیالوگ و تنها با میزانسن و تعیین درست جای دوربین نشان داد. فیلمسازی كه به اصولش وفادار است و به قول خودش جای كسی را هم تنگ نكرده، فیلم جنگی هم خواهد ساخت. فقط برای ساختنش نمی خواهد از كسی اجازه بگیرد. به نام پدر هم فیلم متوسطی است، ولی خوشبختانه فیلم حاتمی كیا است...
نمی شود به نام پدر را راحت قضاوت كرد هیچ كدام از فیلم های دیگر حاتمی كیا را هم نمی شد. این را حجم نقدهای مثبت و منفی آثارش در زمان جشنواره و پس از آن نشان می دهد. آدم های زیادی بوده اند كه در یك فضای خاص با حس و حال فیلم حاتمی كیا ارتباط برقرار نكرده اند و بعد در نمایش عمومی، شیفته فیلم شده اند و بالعكس بارها این اتفاق هم افتاده كه فیلمی از حاتمی كیا منتقدان را مرعوب كرده و بعد در دیدار مجدد، خارج از آن حس ها، مشكلات فراوان فیلم به چشم آمده است. قضیه وقتی سخت تر می شود كه حاتمی كیا ملودرام می سازد فیلم هایی كه در آنها علنا می خواهد روی احساسات مخاطبش تكیه كند و این یعنی دشوارتر شدن قضاوت. حاتمی كیا هنوز هم فیلمساز خوبی است.
جوهره به نام پدر كه بر تقابل یا شاید بهتر است بگویم تفاوت دو نسل شكل گرفته، درست و اصیل است و یادآور فیلم های خوب حاتمی كیا. مشكل فیلم در شاخ و برگ هایی است كه قرار است بر بار تعلیق بیفزایند و به همین نیت هم به قصه راه یافته اند. ماجرای معدن و آدم بدهایی كه دنبال ناصر هستند. با این همه، فیلم سرپا است. حرف روز می زند و به مسئله روز جواب می دهد. این همان حاتمی كیا است با همان نشانه های آشنا فاطمه گفتن های حاج كاظم در آژانس شیشه ای در اینجا به راحله راحله گفتن های ناصر تبدیل شده است. باز هم تنهایی قهرمان، باز هم استغاثه به درگاه خداوند و لحظه هایی كه حالا از مولفه های اصلی سینمای حاتمی كیا به شمار می آیند. به نام پدر دقیقا چنین فیلمی است اثری كه به یك دلیل دیگر هم قضاوت درباره اش دشوار است اینكه فیلم پیشین حاتمی كیا به رنگ ارغوان دیده نشده و همین، در نظر گرفتن سیر كاری فیلمساز را هم مختل می كند.
شاید اگر آن فیلم اكران شده بود، حالا می شد دقیق تر درباره این اثر حاتمی كیا حرف زد. با این همه درست وقتی حاتمی كیا از دایره آدم های مركزی اش بیرون می زند و اصلا زمانی كه به سراغ یك مك گافین یا داستان فرعی پیش برنده موقعیت ها می گردد، همه چیز از دست می رود. آدم بدهای قصه حاتمی كیا كه شاید اولین بار است در سینمای او اینقدر واضح به چشم می آیند آشكارا فقط قرار است عنصر بازدارنده باشند و از جایی هم كه حاتمی كیا دیگر نیازی به حضورشان در قصه نمی بیند، خیلی راحت با یك امضای ساده، قضیه را فیصله می دهد تا قهرمانش سر وقت در جایی كه باید، حضور داشته باشد. از این لحاظ است كه می گویم با ملودرام ترین فیلم حاتمی كیا طرفیم اثری كه همه چیزش براساس قواعد ژانر شكل گرفته و این تطبیق چیزی نیست كه حاتمی كیا در یك قدم بتواند به سلامت از آن عبور كند چرا كه تجربه نشان داده او آدم تطبیق با شرایط نیست و به قول سیدمرتضی آوینی سال ها است زیستن بردامنه آتشفشان را به داشتن یك سینمای آرام ترجیح داده است.
و در پایان تكرار حرفی كه از نخستین نمایش فیلم در جشنواره تاكنون تكرارش كرده ام. آنچه در به نام پدر محسوس است، تغییر در خود ابراهیم حاتمی كیا است. او فیلمساز یك افتتاحیه درخشان و چند فصل خوب نیست اما گویا به مانند بسیاری از بهترین سینماگران تاریخ این سینما، همین مسیر را پیش گرفته است در سینمای ایران این تقدیر محتوم فیلمسازان غریزی است.
خسرو نقیبی
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید