پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


خیلی دور، خیلی نزدیک


خیلی دور، خیلی نزدیک
● عوامل فیلم
▪ نویسنده و كارگردان: رضا میركریمی
▪ بازیگران: مسعود رایگان، الهام حمیدی، افشین هاشمی
● خلاصه داستان: دكتر محمود عالم كه به تازگی از خارج از كشور برگشته بدون توجه به حقیقت اتفاقات دوروبرش مشغول زندگی عادی خودش است اما مواجهه او با بیماری پسرش كه لاعلاج هم به نظر می رسد موجب می شود او با مفاهیم جدیدی روبه رو شود و...
شاید وقتی كه میركریمی فیلم های كودك و سرباز و زیر نور ماه را ساخت كمتر كسی فكر می كرد كه او در كارش با سرعتی غیرقابل پیش بینی به موفقیت هایی كم نظیر برسد و بدل به یكی از كارگردان های معتبر فیلم های خاص شود. یكی از دلایل این مسئله به این برمی گردد كه معمولا كسب چنین موفقیت هایی در پروسه زمانی طولانی تری به وجود می آیند و چهره شدن فیلمسازی در یك دوره زمانی خاص می تواند مانند درخشیدن ستاره ای باشد كه رو به تاریكی می رود. اما میركریمی تا این لحظه كه بهترین فیلمش را هم ساخته هنوز در موقعیت متزلزلی كه رگه هایی از افول را در خود داشته باشد نیفتاده و هرگز هم نمی توان پیش بینی كرد كه فیلم بعدی اش در رده پایین تری از نظر كیفی به نسبت بقیه فیلم هایش قرار گیرد. دلایل این مسئله زیاد است و می توان گفت عوامل مختلفی دست به دست هم داده اند تا حضور میركریمی به عنوان كارگردانی حرفه ای و كاربلد در ذهن مخاطب جا بیفتد. یكی از این دلایل به این برمی گردد كه مفاهیمی كه میركریمی در فیلم هایش به چالش می كشد بالقوه از پتانسیل بالایی برای ایجاد موقعیت های قابل توجه و مهم برخوردار هستند.
خاصیت دیگر این مفاهیم خاصیت حساسیت برانگیزی است كه طی می كنند و مفاهیمی را به چالش می كشند كه ممكن است در صورت عریان به تصویر كشیده شدن دچار حساسیت های مراجع رسمی شوند، اما به طور خاص زیر نور ماه و اینجا چراغی روشن است عمده شهرتشان را مدیون مفاهیمی هستند كه منتقدین و مخاطبان این فیلم ها در آنها جست وجو می كردند. عنوان سینمای معناگرا كه هرگز در تعریف آن وفاقی جمعی حاصل نشده است یكی از همین مفاهیم است. به طور كلی فیلم هایی كه به آنها لقب معناگرا می دهند همواره بدون در نظر گرفتن كیفیت ساختاری شان مورد توجه ویژه ای قرار می گیرند. آیا این مسئله نمی تواند اثبات نوعی نگاه احساسات گرایانه و در نظر نگرفتن تخصص و تكنیك در برابر مفاهیم برساخته از معنویت درونی باشد نمونه این نگاه را در جاهای دیگر كه به نوعی به زیرشاخه های فرهنگی ارتباط دارند مشاهده نكرده اید آیا همیشه اینگونه نبوده كه به خاطر مفهوم به اصطلاح معناگرایانه برخی فیلم ها هرگز به ایرادات تكنیكی آنها پرداخته نشده است.
نمونه این دست فیلم ها كم نیستند و می توان همین عنوان معناگرا را در بسط این موقعیت به عنوان عامل اصلی معرفی كرد. اما با این تفاصیل میركریمی در خیلی دور، خیلی نزدیك از این ایرادات فاصله می گیرد و حتی قوت تكنیكی اثرش از مفهوم معناگرای آن جلو می زند. فیلم در نگاهی كلی مفهوم بكری را به چالش نمی كشد. موضوع تفاوت نسل ها و فاصله ای كه میان پدران و فرزندان می افتد در سینمای ما آنقدر تكرار شده كه حتی به سال های دورتری مربوط می شود. مفهوم دیگری كه در فیلم میركریمی مورد بررسی قرار گرفته جداافتادگی قهرمانش است كه به نوعی اشباع شدگی رسیده و در این راستا اعتقاداتش را از دست داده است.
كمی دقت كافی است تا این موتیف را هم در فیلم ها و سریال های دیگری جست وجو كنیم و با دستی پر هم بازگردیم. شاید اگر از این منظر به فیلم میركریمی با نگاهی كلی نگاه كنیم وجوه موفقیت آمیز اثر به نحو چشمگیری نامطمئن جلوه كند اما فیلم با ساختار محكمی كه دارد و نیز پردازش دقیقی كه از موقعیت و ذات رفتاری كاراكترها ارائه می دهد بدل به بهترین فیلم كارنامه فیلمسازی میركریمی شده است. حتما درخشش این فیلم در جشنواره فجر را به خاطر دارید كه چگونه كلیت جشنواره را تحت تاثیر قرار داد و آنقدر سطح توقعات را از میركریمی بالا برد كه هنوز هم پروژه جدیدی را برای فیلمسازی شروع نكرده است. «خیلی دور...» بیانگر اوج گرفتن كارگردانی در ابتدای راه است كه به طور قطع طی كردن ادامه مسیر فیلمسازی اش را با وسواس و دشواری مواجه خواهد كرد.
در فیلم با دو موتیف مهم و تاثیرگذار روبه روایم كه می توانند جدا از هم نیز مورد بررسی قرار گیرند. اول سرگشتگی دكتر محمود عالم است كه اگرچه زندگی رو به راهی دارد و حس نوع دوستی را هم شدیدا در كارش دخیل می كند و از مقبولیت قابل توجهی هم برخوردار است اما ظاهرا تنها مشكلش این است كه پایه های ایمانی و اعتقادی محكم و قابل اتكایی ندارد. او به معجزاتی كه ممكن است در عوامل مابعدالطبیعی و بیرون از منطق دنیا اتفاق بیفتد اعتقادی ندارد و از این رو كارگردان او را آدم حیران و سردرگمی معرفی می كند كه شدیدا نیازمند معجزاتی قابل لمس در زندگی اش است. به موازات این جریان ما به ارتباط نامستحكم خانوادگی او برخورد می كنیم كه فاصله ای عمیق میان او و پسرش ایجاد كرده است.
اما نكته جالب ماجرا در این است كه علت و چگونگی تعارض این پدر و پسر چندان بر طبق عادت های پیشین نیست. یعنی اگر در فیلم هایی كه رویكردی مشابه خیلی دور، خیلی نزدیك داشته اند همیشه معنویت نسل قدیم از جانب پوچ گرایی و آسان گیری نسل جدید مورد هجمه قرار می گیرد اما میركریمی در فیلمش این هرم را وارونه می كند و آدم پا به سن گذاشته فیلم كه با توجه به شغل و جایگاه اجتماعی اش مخاطب انتظار رفتارهای دیگری از او دارد، زندگی اش را صرف شرط بندی روی اسب، معاملات كاسبكارانه و ازدواج مكرر كرده و در نقطه مقابل پسرش كه به نسل آرمان گریز و جوان جامعه تعلق دارد، در رویكردی معنوی در دل كویر به دنبال رهیافت های هستی شناسانه و اندیویدیوآلیستی است.
این درست همان جایی است كه ذهنیت مخاطب از ارتباط نه چندان صمیمانه پدر و پسر به هم می ریزد و موقعیت و ذات رفتاری این دو نفر را متغیر می بیند. بیماری لاعلاج پسر دكتر عالم هم دقیقا همان اتفاق و گره ناگشوده ای است كه به عنوان تجربه ای قابل لمس قرار است به دگرگونی دكتر ختم شود. جایی در فیلم و در خانه فرسوده ای كه خانم دكتر جوان به مداوای آدم های كویر می پردازد ما به صورتی كاملا واضح از زبان خانم دكتر جوان می شنویم كه می گوید خطاب به دكتر عالم او بیش از پسرش به كمك احتیاج دارد اشاره به دستی كه دكتر را از گمراهی درآورد. در امتداد نگاه شرقی و درون گرایانه ای كه بر فیلم حاكم است ما در پایان هدایت دكتر را به وسیله همین دست كه از طرف پسرش به سوی او دراز می شود می بینیم و هرگز هم نمی توان از كارگردان انتظار داشت كه دكتر در ادیسه شخصی اش با تغییر تدریجی و با اتكا به شناخت تدریجی كه پیدا می كند دچار این تغییر شود در آرای سارتر و دیگر فیلسوفان اگزیستانسیالیست این اتكا به وجود و تقدم آن بر دیگر امور به خوبی پرداخته شده است می توان حدس زد كه اگر كارگردان چنین رویكردی به فیلم و آدم هایش داشت درست در همان لحظه كه ماشین دكتر در كویر از كار می افتد و او خسته و تنها در بیابان به راه می افتد می توانست نقطه پایان فیلم باشد. اما میركریمی تاكید فراوانی بر هدایت قهرمانش به كمك كسی كه معجزه وار در برابرش پدیدار شود، دارد. اما به نظر می رسد صحبت كردن صرف در مورد مفاهیم جاری در اثر شاید بیشترین اجحاف را در حق تكنیك روایی محكم آن ایجاد كند. كارگردانی میركریمی آنقدر دقیق و حساب شده هست كه می توان سوای مفاهیم جاری در فیلم، نقاط قوت و برتری دهنده فراوانی نظیر بازی خوب بازیگران، موسیقی فوق العاده فیلم و فیلمبرداری هنرمندانه آن را هم مشاهده كرد.
محسن میرزاپور
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید