پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

عصری جدید در Wearside


عصری جدید در Wearside
● كین شاید خوب نباشد، اما بدتر از كوئین نیست
از دیرباز، طرفداران ساندرلند عادت ویژه ای داشته اند و آن این است كه علاقه و میل بسیاری برای مهم جلوه دادن تیمشان آن هم به افراطی ترین شكل ممكن دارند. مخاطبین برنامه های رادیویی ایستگاه های این منطقه، نام های سنگینی چون یوهان كرویف، اسون گوران اریكسون و با اندكی رویاپردازی، مارتین اونیل را سرمربی آرمانی خود می پندارند و حوصله دوباره دیدن امثال هاوارد ویلكینسون، پیتر رید و میك مك كارتی را ندارند.
انتخاب كین و این گزینه در طبیعت خود بزرگ و جاه طلبانه به نظر می رسد. پروسه ای كه از روزها قبل آغاز شد و امروز به نتیجه حیرت انگیزی رسیده كه نیال كوئین را در تصویری قرار داده كه به او لقب مرد حیرت انگیز كارهای بزرگ می دهند.
خیلی سخت می توان در كنار كین برای محدوده فنی ساندرلند، مربی پرشور و عطش دیگری برای پیروزی و موفقیت یافت. كوئین شتابزدگی را دور ساخت و آرامش خاص نیمكت این تیم را با مربیان بیكار لیگ برتر پر نكرد.
با اینكه هزاران نام بزرگ و كوچك برای حضور در این مسند مرتب رژه می رفتند. درست یا غلط، اما یكی از دلایل انتخاب روی كین توسط نیال كوئین این بود كه رئیس جدید ساندرلند یعنی كوئین قصد دارد بار تبلیغاتی و جاذبه های رسانه ای این تیم را رشد و افزایش دهد. با اینكه نمی دانیم تا چه زمانی این همكاری پایدار می ماند اما با حضور كین شور و هیجان دوباره پیرامون این باشگاه یافت می شود و منتقدان و تحلیلگران سوژه ناب تری برای بررسی پیش روی دارند و در دیدگاه كلی، می توان رویكرد عموم را از چنین انتقالی روشن بینانه تحلیل كرد. اما با این وجود ضعف ها و خطاهای چنین پروسه ای كم كم سیمایی ملموس می یابد.
بدتر اینكه عامل اصلی چنین مشكلاتی، نیست كسی جز شخص نیال كوئین... بهتر است توجه شما را به آخرین تعبیر نیال كوئین از شرایط روی كین و این انتخاب جلب كنم. كین یك مبارزه جو و جنگ طلب است. او مرد چالش ها و مبارزه های حیاتی است.
نكته آزاردهنده، با توجه به خوی و طبیعت آتشین مزاج روی كین این است كه او حقیقتا با چنین خصلتی چندان انتخاب خوش قواره ای برای مربیگری به چشم نمی آید. در گذشته، جدا از اینكه توانایی شگرفی در تهییج ساختن هم تیمی هایش داشت، اما سال ها با چنین چالشی در مجادله بود كه چگونه می توان بر اعصاب خود چیره شد. بله، او می تواند چنین رفتارهایی را در زمین مسابقه انجام دهد، اما نظریه ای كه ما را كمی نسبت به آینده كم امید می سازد این است كه بازیكنان بزرگ، هیچ گاه مربیان فوق العاده ای از كار درنیامدند.
اما بسیاری فوتبالیست های در سطح كاملا متوسط و معمولی بودند كه با توجه به پذیرفتن شرایط «متوسط» در دیگران آرام آرام و گام به گام مراحل را پیمودند تا این كه بدل به مربیانی بزرگ شدند. بزرگترین مشكل و دغدغه ممكن برای آن عده مربیان جدیدی كه در گذشته فوتبالیست های موفق و بزرگی بودند این است كه آنان هر گاه فوتبالیستی را می بینند كه با مهارت و میل و انگیزه آنان در دوران بازیگری شان تفاوتی آشكار دارد، نمی توانند رابطه منطقی و موثری برای آن بیابند. شاید همان قابلیتی كه كین در آخرین فصل حضورش در منچستر یونایتد آن را بروز داد. هر چند به نظر نمی رسد برای كین چنین سوء تعبیر هایی سر باز كند. هواداران ساندرلند حقیقتا از چنین حقی برخوردارند كه آن طور كه می خواهند و دوست دارند برای افزایش بار تبلیغاتی باشگاهشان تلاش كنند.
آنها میل دارند ساندرلند در نگاه دیگر باشگاه ها در دیگر شهر های انگلستان سیمایی پرعظمت تر و اغواكننده تر به خود بگیرد. شاید عده ای در كمین بروز بحران های جدیدتر در Wearside منطقه ای كه ساندرلند در آن قرار دارد باشند و انتخاب كین را به دیده ای تردید آمیز بنگرند اما بی شك، چنین انتخابی هر چه باشد، بدتر از عملكرد و كارنامه نیال كوئین در این ۴ بازی عمل نخواهد كرد. در آخرین اظهار نظر نیال كوئین در خصوص قابلیت مربیگری خویش نكته هایی نهفته بود. وقتی او صادقانه و آشكارا اظهار كرد كه هیچ چیز از مربیگری فوتبال نمی داند و «سواد درست و حسابی» در چنین حیطه ای ندارد، آن را نباید یك «جوك و فكاهی» تلقی كرد. او هفته گذشته عنوان كرد: سخت ترین برهه ای كه می توانستم تجربه كنم این بود كه پس از شكست از «ساوتند» كه با نتیجه ۳ بر یك توام شد، به رختكن ساندرلند بروم و بر سر بازیكنانم فریاد بكشم كه «شما امروز افتضاح بودید» پیش از آنكه كوئین متوجه شود هدف مهم آنها در نقل و انتقالات تابستان یعنی كوین فیلیپس به وست بروموویچ پیوسته است، گفت: «باید كیسه را شل كنیم و فوتبالیست هایی بیاوریم كه تاب و توان انجام دادن كارهای بزرگ را داشته باشند.» و پس از آن نیز با تاسف و یاس گفت: «هر چند سنگینی چنین باری بر دوش همین بازیكنان كنونی است.» با بررسی چنین بحثی، ابعاد تازه تری از مربیگری جلب نظر می كند.
حیرت انگیز است كه عده ای از مردم گمان می كنند كه مربیان عیار توانایی شان در جذب بازیكنان موثر و پرتوان سنجیده می شود. برایان رابسون بی شك در گودال چنین دیدگاه خامی در زمانی كه سرمربی میدلزبورو بود گرفتار شد.
روزی كه به بابی رابسون گوشزد كرد: «سربابی من نگرانی ای بابت توانایی های مربیگری و یا تجربه و صلاحیتم در این حیطه ندارم. وقتی از سوی رئیس باشگاه دستم برای جذب بازیكنان باز باشد، آنگاه نمی توانم دغدغه ای از این بابت داشته باشم.» هر چند بابی رابسون موكدا به او هشدار داد مربیگری چنین نیست كه او می انگارد.
در این جزیره دو مجموعه سیاهه جاه طلبانه و رویایی از بازیكنان بزرگ و موثر دارند. چلسی و تیم ملی انگلستان... حتی این دو تیم نیز در برهه هایی نیاز به یك مربی تمام عیار برای رهنمون ساختن آنها به سوی موفقیت را حس می كنند. مربیان خوب با داشته هایشان می سازند و با آنها نتایج خوبی می گیرند. و مربیان بزرگ نیز، با شرایط بهتر، نتایج بسیار قابل توجه تری كسب می كنند. هیچ كدام از این شرایط را نمی توان در ساندرلند كنونی یافت. هر چند حداقل، اوضاع روحی و معنوی ساندرلند از وضعیت كنونی بدتر و نازل تر نخواهد شد. البته این طور به نظر می رسد...
منبع:Observer
پل ویلسون
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید