جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

پدران معنوی


پدران معنوی
اندیشه ویتگنشتاین از دو آبشخور اصلی مایه گرفته است: یكی محیط فكری اروپای قاره ای و به خصوص زادگاه او وین در سال های پایانی قرن ۱۹ و آغاز قرن ۲۰ است. دیگری محیط دانشگاهی دانشگاه كمبریج در همین دوران است.
تاثیر هر دوی این محیط های فكری، قوی و عمیق بوده است. اندیشمندان اروپای قاره ای كه ویتگنشتاین از آنان تاثیر گرفت، عمدتا از شوپنهاور، فروید، بولتزمان، ماخ و شاید مهمتر از همه فریتس ماوتنر و به طور كلی محیط فرهنگی و هنری وین است. همچنین او از اندیشمندان انگلوساكسونی چون راسل مور و رایل، متاثر بوده است. در این میان می توان گفت كه رابطه با برتراند راسل و دانشگاه كمبریج، تا اندازه ای اندیشه ویتگنشتاین را از اصل قاره ای خود دور كرد و در چارچوبی انگلوساكسونی قرار داد.
اما ویتگنشتاین، از آغاز با این چارچوب وفق كامل نداشت و سرانجام نیز در دوره متاخر فلسفه خود، به اندیشه قاره ای نزدیكتر شد. البته هیچ یك از این دو رگه را هیچ وقت كاملا رها نكرد و چنان كه می دانیم در آخرین روزهای زندگی خود نیز مشغول تامل بر روی نظریات مور بود. خود پژوهش های فلسفی هم قرابت بسیار با نظریات گیلبرت رایل، در كتاب «مفهوم ذهن» دارد. در نتیجه می توان گفت دغدغه های اصلی تفكر ویتگنشتاین را این سه تن انگلیسی یعنی راسل، مور و رایل فراهم آوردند.اما اگر بخواهیم بگوییم كه كدام یك از این تاثیرگذاری ها از همه مهمتر بودند باید بگویم كه برای ویتگنشتاین متقدم، رایل و برای ویتگنشتاین متاخر، فریتس ماوتنر. ماوتنر، متفكری بود كه در سال ۱۹۰۱ كتابی نوشت به نام «گامی به سوی نقد زبان» و در این كتاب، اندیشه های بكر و نامتداولی در مورد زبان ارائه كرده بود. از جمله می گفت كه زبان را نمی توان به صورت یك نظام صوری و منطقی درك كرد. بلكه باید آن را به صورت ابزاری كه برای برآوردن نیازهای متنوع و متكثر انسانی طراحی شده است، فهمید.
در نتیجه، نمی توان ابزار كاملی برای كشف و ترسیم و تصویر واقعیت باشد. چنان كه ملاحظه می شود، این نظریات با نظریات ویتگنشتاین در «پژوهش های فلسفی»، قرابت و شباهت تام دارد. در واقع، اگرچه اندیشه های دوره دوم ویتگنشتاین كاملا متاثر از دیدگاه های ماوتنر بوده، اما آن را بسط و تكمیل هم كرده است. البته باید توجه داشت كه آشنایی ویتگنشتاین با نظرات ماوتنر در دوره نوشتن رساله منطقی فلسفی هم وجود داشت و حتی در آن كتاب از او نام برده شده است. اما در آن زمان، ویتگنشتاین گرچه مانند ماوتنر به «نقد زبان» معتقد بود اما شیوه ماوتنر در این نقد را كه تحت تاثیر راسل قرار داشت، قبول نداشت. حال آنكه بعدها به تدریج با آنها تفاهم بیشتری پیدا كرد و در پژوهش ها، دیدگاه هایی همانند آن ابراز كرد. در مورد تاثیر ماوتنر دو مثال جالب می توان ذكر كرد و آن اینكه تشبیه معروف ویتگنشتاین در مورد جمله های رساله منطقی فلسفی، به نردبامی كه پس از بالارفتن باید آن را كنار انداخت، در واقع مٲخوذ از كتاب ماوتنر است، كه همین تشبیه را به طور كلی در مورد زبان، به كار برده است.
همچنین تشبیه زبان به یك شهر قدیمی، كه در مركز آن هزارتویی از كوچه پس كوچه هایی هست كه به وسیله انبوه خیابان های جدید، احاطه شده اند. این تشبیه كه در «پژوهش های فلسفی» آمده است، در اصل از ماوتنر بوده است.در مورد فروید هم باید متذكر شوم كه ویتگنشتاین، كارهای فروید در روانكاوی را در حد توصیفی آن قبول داشت و می پسندید. اما، به نظریه پردازی های بعدی متكی بر آن، اعتقادی نداشت.
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید