پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

از کویین و فرگی معذرت می خواهم


از کویین و فرگی معذرت می خواهم
برای مردی با چنین آوازه و شهرت حیرت انگیزی، آخرین یاغی و سركش فوتبال انگلستان و البته ایرلند، یعنی روی كین، دنیای جدید مربیگری در ساندرلند، با یك عبارت نادر از زبان او آغاز شد: «مرا ببخش»
او كه رئیس جدیدش در ساندرلند، نیال كویین را پس از فاجعه این كشور در جام جهانی ۲۰۰۲ با صفاتی چون «بزدل» و «بی مصرف» توصیف كرده بود، از چنین برهه ای، اختلاف آنان رنگ و بویی دیگر به خود یافت، و به تعریف و تمجید از او پرداخت. و حال داستان سرالكس فرگوسن... در نوامبر گذشته، كه داستان اختلاف او و پایان دادن به دوران ۱۲ساله اش در «تئاتر رویاها» بدل به سوژه ای جذاب برای رسانه ها شد، و از آن زمان او هیچ گفت وگویی با مطبوعات در مورد آن ماجرا نداشت، اعتراف كرد كه مقصر اصلی آن اختلاف، تنها «خود» او بود و فرگوسن حتی كمترین تقصیری در این ماجرا نداشت.
اما آخرین نفر، یعنی میك مك كارتی، آخرین كسی كه روی كین او را در لیست سیاهش می بیند، باید در انتظار روزی باشد تا روی كین از او نیز عذرخواهی كند. اما، گذشته از اینها، روی كین، دمدمی مزاج ترین فوتبالیستی كه دهه های اخیر بریتانیا به خود دیده، در این مصاحبه، چهره جدیدی از خود ارائه داد. از اهداف و چشم اندازهای جدیدش سخن گفت و از چگونگی حضور در ورزشگاه لایتوقتی رابطه اش با نیال كویین را به عنوان اولین موضوع بحث عنوان كردم، واكنش و پاسخش آشكار و واضح بود.
به صندلی اش یلی داد و گفت: «توجه كن من در زندگی ام از انسان های زیادی معذرت خواهی كرده ام. و تا پایان آن نیز این كار را انجام می دهم. وقتی كه برای نخستین بار از آن برهه یكدیگر را ملاقات كردیم در خصوص این موضوع مباحثه ای داشتیم. ممكن است برایت جالب باشد كه از من سئوال كنی:«آیا از او معذرت خواستی» من نیز در جوابت خواهم گفت: «بله. قطعا. چرا كه نه» ولی نكته ای باید روشن شود. آن این است كه من برای گرفتن چنین موقعیتی دست به دامان معذرت خواهی و مقصر دانستن خود نسبت به رویداد های گذشته نشدم»به بحث اختلاف او با سرالكس فرگوسن رسیدیم. از او پرسیدم كه آیا از او نیز معذرت خواستی و در جواب گفت: «بله از فرگی نیز بابت اتفاقات یك سال اخیر عذرخواهی كردم. تازه... می خواهم تا چند روز آینده دوباره ملاقاتی با او داشته باشم و در خصوص ربودن چند بازیكن آنها به عنوان یار قرضی با او مذاكره كنم.»
اما سئوال حیاتی و كلیدی اینجا است: «چگونه مردی كه در زمان بازیگری، یكی از برترین های دنیا بود، می خواهد كشتی شكسته ای چون ساندرلند، خفته در رتبه بیست وسوم جدول را از چنین آشوب و مصیبتی خلاص كند» اما جواب كین، قاطع و امیدبخش است: «باور كن كه اگر حتی كمترین حسی داشتم بابت اینكه نمی توانم برای گذر دادن این تیم از بحران كاری بكنم، هرگز این وظیفه را نمی پذیرفتم. تنها چیزی كه از بازیكنانم می خواهم این است كه در هر مسابقه ۱۰۰ درصد قابلیت های خود را بروز دهند.
من از آن دست كسانی نیستم كه به خاطر یك نمایش بد و نومیدكننده بازیكنی را ملامت كنم. اما نمی توانید از من توقع داشته باشید كه در خصوص كم كاری و جدی نبودن بازیكنان نسبت به وظیفه ای كه محول آنها است بی تفاوت بنشینم. اینجا چندین بار به بازیكنان این نكته را هشدار داده ام كه اگر تمام توانایی هایتان را بروز دهید مشكلی پیش نخواهد آمد. اما اگر سر به هوا بازی كنید و در طول مسابقه حواس و تمركزتان به بازی نباشد، در انتظار سخت ترین برخوردها از من باشید. نظرم را صادقانه ابراز كردم. فكر می كنم دركش برای همه آسان باشد.»می دانم، خیلی دشوار است. اداره كردن «روی كین» در یك مسابقه بسیار سخت است.
بازیكنان گوناگون با تلقی ها و ایده های متفاوت كه هر كدام شیوه و روش خاصی برای نزدیك شدن به آنها می طلبد. یك مربی باید در قضاوت كردن خواسته های بازیكنانش متبحر باشد. بداند كه نیاز فوتبالیست هایش چیست. شخصیت و كردار آنها با دیگری متفاوت است. من عقیده دارم، گاهی باید به آنها لگدی بزنی تا به خود بیایند و در عوض در بسیاری از برهه ها نیز واجب است دستشان را بفشاری و كنار آنان قرار بگیری و با آنان صمیمی درد دل كنی. حتی بهتر است نمایش اخیر آنها را نیز تحسین كنی. من در برهه ای كه فوتبالیست بودم، بارها با چنین صحنه هایی روبه رو شدم. شخصا این كار ها را انجام می دادم.
هرچند چندان كسی از این داستان خبر ندارد. اگر كسی در یك مسابقه، نمایش درخور تحسینی از خویش ارائه دهد، ایمان داشته باشید كه این من خواهم بود كه به عنوان اولین نفر به استقبال آنان خواهم شتافت و از نمایش آنها تشكر و قدردانی خواهم كرد. چنین وظیفه ای را هنگامی كه كاپیتان من یونایتد بودم نیز انجام می دادم.»
«كینو» در خصوص موقعیت جدیدش می گوید: «باید با چالش های جدید مبارزه كنید. با آنها كنار بیایید. به خود می گفتم كه اگر چنین شرایط جدیدی را نپذیرم، ممكن است كه دیگر هیچ گاه چنین موقعیتی به سراغم نیاید. شغل های مختلفی در حیطه فوتبال چون حضور در شبكه های تلویزیون برای كارشناسی مسابقه های فوتبال به من پیشنهاد شد. اما چنین كارهایی مرا ارضا نمی كند. چندان میل و رغبتی نشان ندادم.
اما مربیگری چرا... وقتی كه آنها به سراغ من آمدند تا در خصوص پیشنهادشان با من مذاكره كنند من در پرتغال در اطراف استخر رویایی كه در ویلای زیبایم قرار دارد لم داده بودم. واكنش من در برابر چنین پیشنهادی این بود. ۱۰ ثانیه اندیشیدم و با خود نجوا كردم: «هی... احمق منتظر چه چیزی هستی چیز دیگری از این بهتر می خواهی باشگاه به این بزرگی، تماشاگرانی پرشور و قوام یافته، ورزشگاهی تاریخی و رویایی...دیگر چه مرگت شده چه چیز دیگری می خواهی...»برای مردی كه در نگاه اول به غایت ترسناك و مهیب به چشم می آید، معذرت خواستن از انسان های مختلف یك واكنش غیرقابل پیش بینی بود. پس از هجرت نومیدكننده اش از اولدترافورد تنها یك بار و آن هم زمانی كه به سلتیك ملحق شده بود در برابر خبرنگاران در كنفرانس خبری ظاهر شد.
اما با این حال بسیاری از رویدادها و حوادثی كه علیه او در منچستر به وقوع پیوست ناگفته باقی ماند. وقتی او زندگینامه اش را منتشر ساخت سیمای حیرت انگیزی از خود پیش روی خوانندگان خود گذاشت. «وقتی به فوتبال فكر می كنم و یا به مسابقه ای می شتابم، گویی كه می خواهم به جبهه جنگ بشتابم. به همان استواری و جدیت... من بازیكن یكی از برترین تیم های تاریخ دنیا بوده ام. برایم موفقیت و پیروزی آن هم به هر قیمت و شیوه ممكن حیاتی ترین نیاز بود. رویكرد من به فوتبال چنین است. فوتبال برای من به مثابه یك جنگ است.
چنین تلقی ای را می پذیرم كه دیگر بسان روزهای پرشور بازیگری ام نمی توانم و نمی خواهم رفتارهای خام و احساسی ام را تكرار كنم. اما اگر مشاهده كنم كه در جایی، اتفاقی ناگوار و نامنصفانه در حال وقوع است، كوتاهی نمی كنم و از آن چشم پوشی نخواهم كرد. اما باید بگویم كه دیگر برخوردهایم آن تندی و شدت گذشته را به خود نخواهد گرفت. با آرامش بیشتری به این امور خواهم پرداخت. من به تصویری كه از خود در زمان حضور در یونایتد و تیم ملی ایرلند ارائه كردم، كمكی نكردم. شاید من یك دیوانه و یا مجنون فوتبال باشم.
«بیمار روحی» شاید خیلی حق مطلب را ادا نكند. باز هم می گویم كه فوتبال برای من تمام زندگی است. خیلی معنا دارد. وقتی كه به تمریناتمان در یونایتد می رفتم، در حال رانندگی، گویی ماشین مرا از قالب رفتاری به گونه ای معجزه آسا به قالبی دیگر بدل می ساخت. فوتبال را به مثابه یك شغل و كار جدی كه برایم از نظر معنا حیاتی است می نگریستم و می نگرم. وقتی به باشگاه می رفتم و یا هنگامی كه خود را برای مقابله با حریفان آماده می كردم انگار كه می خواستم به جنگ بروم. «از او سئوال می كنم، منظورت این نیست كه می خواهی بار دیگر به چمن فوتبال بازگردی» پاسخ می دهد: «دیگر به سراغ كفش هایم نخواهم رفت.»
منبع: ایندیپندنت
سام والس
ترجمه: سهیل نوری پناه
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید