جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


تبیین رابطه آموزش و محرومیت اجتماعی‌


تبیین رابطه آموزش و محرومیت اجتماعی‌
‌● گسترش آموزش‌ كاهش محرومیت اجتماعی‌
فقر و محرومیت از دیرباز در تمامی جوامع وجود داشته است و سنت دیرپای مذهبی در كمك به فرودستان و تهی‌دستان در تمامی ادیان و مذاهب حكایت از قدمت این پدیده دارد. در بسیاری از جوامع همواره بخش اعظم جمعیت از امكانات مادی و معنوی، ثروت و منابع قدرت و فرصت‌های گوناگون دسترسی به پایگاه‌های ثروت و قدرت، محروم بوده و در برابر آن بخش دیگری از افراد جامعه تقریباً عمده امكانات و منابع را در اختیار خویش داشتند كه در نتیجه این وضعیت جامعه حالت دوقطبی به‌خود می‌گرفت و فقر و نابرابری تداوم پیدا می‌كرد. امروز نیز شاهد محرومیت كثیری از مردمان دنیا هستیم و بدتر از آن نابرابری‌ها و شكاف طبقاتی است كه از معضلات اساسی بسیاری از جوامع و كشورهای جهان است.
اگر در گذشته فقر و محرومیت ابعاد چندان وسیعی نداشت، امروزه ابعاد گسترده‌ای پیدا كرده است. همانند محرومیت اجتماعی، محرومیت اقتصادی، محرومیت فرهنگی و...، برای انسان‌های گذشته تنها سیر كردن شكم و داشتن یك سر پناه مهم بوده است، اما انسان‌های جدید در پرتو تحولات و تغییرات چشمگیری كه در دنیا به وقوع پیوسته، بینش و نگاه‌شان نیز تغییر یافت و فرصت‌ها و موقعیت‌های خوبی به آنان رو نمود، لذا نیازها و خواسته‌های‌شان نیز گسترده‌تر و پیچیده‌تر شد. به دنبال پیچیده‌تر شدن جوامع در اثر تقسیم كار و گسترش ارگانیكی، اگر انسان‌ها نتوانند به آموزش، بهداشت، مسكن، وسایل ارتباط جمعی، فرصت‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و منابع قدرت دست‌ پیدا كنند، در جرگه محرومین قرار دارند.
كشور ایران نیز به عنوان كشوری در حال توسعه با معضلی به نام فقر و محرومیت دست و پنجه نرم می‌كند. وجود فقر و محرومیت مانع جدی برای رسیدن ایران به توسعه پایدار و همه جانبه است. ایران نیز با ورود صنایع جدید و شكل‌گیری طبقات كارگری و حاشیه‌نشین، در شهرها، گروه‌های محروم جدید سر برآوردند. این گروه‌های محروم گرچه قبل از مهاجرت به شهر و قرار گرفتن در جرگه كارگران و شهروندان در همان محیط روستا نیز محروم و فقیر بوده‌اند، اما آنان اكنون دچار محرومیت‌هایی شده‌اند كه محرومیت اجتماعی یكی از آن‌هاست. به نظر می‌رسد یكی از دلایل اساسی وجود محرومیت اجتماعی و رشد روزافزون آن در جامعه ما، عدم برخورداری افراد جامعه از آموزش و سواد و آگاهی است، اكنون مسأله اساسی این است كه از سویی شاهد رشد فقر و محرومیت (محرومیت اجتماعی) و از سوی دیگر شاهد رشد آموزش و گسترش دانشگاه‌ها، مدارس و مؤسسات و مراكز آموزش عالی در نقاط مختلف كشور هستیم. بنابراین لازم است بررسی شود آموزش چگونه و تا چه میزان می‌تواند در رفع یا كاهش محرومیت اجتماعی مؤثر باشد؟ از آن زمان كه در ایران سازمانی بنام سازمان برنامه و بودجه تشكیل شد تا نقش راهبردی در برنامه‌ریزی برای توسعه و پیشرفت كشور داشته باشد، برنامه‌های متعددی طراحی و اجرا شده است. همه این برنامه‌ها، به نوعی در جهت فقرزدایی و كاهش محرومیت گام‌هایی برداشته‌اند، اما گویی راه برون رفت از آن هنوز پیدا نشده است.
مهم‌ترین راهكار عملی و عینی كه تاكنون برای كاهش فقر و محرومیت انجام شده است اهدای كمك‌ها و مساعدت‌هایی به خانواده‌های فقیر و محروم بوده است. اما براستی آیا راه رفع یا كاهش محرومیت تنها كمك‌های مساعدتی و ضربه‌ای است؟ تا كی و چرا باید عده‌ای تهی‌دست و محروم را به شیوه‌های سنتی كه نوعی گداپروری و مریدپروری نیز محسوب می‌شود، مساعدت بخشید و كمك كرد؟ نكته مهم‌تر این‌كه اگر این مساعدت‌ها و كمك‌ها راهی برای رفع فقر و محرومیت باشند، تنها از نظر كمی و مادی فقر و محرومیت را كاهش خواهند داد.
اما محرومیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی همچنان باقی خواهند ماند. اگر خواهان گام نهادن در راه پیشرفت و ترقی كشور و رسیدن به توسعه پایدار و در پی استقرار جامعه مدنی و دموكراتیك هستیم، چنین شیوه‌هایی چندان كارایی و اثربخشی نخواهند داشت. بنابراین باید ضمن تقویت زیرساخت‌های اقتصادی، فنی و تكنولوژیكی و فرهنگی جامعه، با روش‌های علمی و متناسب با جامعه ایران و دنیای امروز راه‌حل اساسی این مسأله و معضل را جستجو كرد. یكی از راه‌حل‌های اساس و بنیادی در این زمینه گسترش مطلوب و هدفمند آموزش در تمامی پایه‌ها و سطوح جامعه است. زیرا تا مردم یك جامعه به سطح مطلوبی از آموزش و آگاهی نرسند، هرگونه برنامه‌ریزی برای از بین بردن یا كاهش فقر و محرومیت ابتر خواهند ماند.
این آموزش هم انواع آموزش از نوع رسمی، غیررسمی، آزاد و غیرسازمانی را در بر می‌گیرد. به طور كلی نظریه‌پردازانی كه درباره فقر و محرومیت تئوری ارائه می‌دهند، شامل سه دسته می‌شوند. عاملیت‌گرایان، ساختارگرایان و تركیب گرایان؛ عاملیت گرایان كسانی هستند كه واحد تحلیل آنها در سطح خرد است و كاركرد و روابط فردی را مد نظر دارند.
این نظریه‌پردازان فقر و محرومیت را در سطح خرد مورد بررسی قرار می‌دهند و آن را از افراد جامعه و روابط بین آن‌ها جستجو می‌كنند. ساختارگرایان نیز كسانی هستند كه ساختار جامعه را به عنوان واحد تحلیل در نظر می‌گیرند و مسأله فقر و محرومیت را در سطح كلان جامعه مورد بررسی قرار می‌دهند. فوكر، ماركوزه و والرشتاین از جمله این نظریه‌پردازان هستند.
تركیب‌گرایان كسانی هستند كه واحد تحلیل آن‌ها تلفیقی از سطح خرد و كلان جامعه است. كسانی چون گیدنز، الگزاندر و هابر مارس از جمله نظریه‌پردازان تركیب‌گرا هستند.
نظریه‌پردازان تركیب‌گرا كه رویكردشان در این رساله به‌عنوان رویكرد نظری مورد استفاده قرار گرفته است، هم به كنش انسان‌ها در جامعه اهمیت می‌دهند و هم ساختارها را در نظر می‌گیرند. در واقع به‌نظر آنان هم‌كنش انسان‌ها بر روی ساختار جامعه اثر می‌گذارد و هم‌ساختار جامعه بر روی كنش انسان‌ها مؤثر است.
كشور ایران با وجود آن‌كه در حال عبور از مرحله سنتی به مرحله صنعتی است و به‌تدریج مدرنیسم را تجربه می‌كند، اما فضای مدرنیته در آن شكل نگرفته است و از ابزار و لوازم دنیای مدرنیسم استفاده نمی‌شود و ما همچنان با ابزار و لوازم دنیای سنتی درصدد حل مشكلات مربوط به دنیای صنعتی و مدرن هستیم. امروزه در كشور ما اگرچه محرومیت‌هایی كه مشاهده می‌شود، عمدتاً محرومیت‌های مادی و اقتصادی است، اما ریشه آن‌ها را نه فقط در اقتصاد، كه در جاهای دیگر باید جستجو كرد. در واقع هم ساختار بیمار و هم افراد ناتوان در جامعه ما موجبات تداوم محرومیت اجتماعی را فراهم آورده‌اند. در وضعیت فعلی ایران می‌بینیم كه ساختارهای بیمار و ضعیف نتوانسته‌اند، افراد جامعه را برای زیستن در فضای مدرنیته و صنعتی پرورش دهند و آن‌ها را آماده كنند تا بتوانند به عنوان شهروندان دنیای جدیدی ابراز وجود كنند. از سوی دیگر افراد ناتوان یارای آن را ندارند كه ساختارشكنی كنند و بر مشكلات و مسائل غلبه نمایند.
بنابراین ضروری است راهكارها و راه‌حل‌هایی كه برای برون رفت از مشكلات فعلی و بخصوص محرومیت اجتماعی كه از معضلات بزرگ جامعه ما است، حل شود و هم این‌كه بتوانند در توانمند‌سازی افراد جامعه همت بگمارند و ساختارهای موجود را به گونه‌ای تعدیل كنند كه توانمندسازی افراد به نتیجه واقعی خود منتهی شود. به نظر می‌رسد گسترش آموزش در حقیقت آگاهی و بینش افراد جامعه را بهبود می‌بخشد و آن‌ها را برای فعال شدن در عرصه‌های گوناگون اجتماع آماده می‌كند با توجه به درك زمان كنونی و مسائلی از قبیل جامعه مدنی و مدرنیته، دموكراسی و رفاه اجتماعی می‌توان شهروندانی را پرورش داد كه در فضای جدید درباره سرنوشت خود و جامعه‌شان تصمیم‌گیری كنند همچنین آموزش روحیه مشاركت را در افراد تقویت می‌كند و به آنان می‌آموزد كه اگر خواهان آن هستند كه زندگی موفقی داشته باشند، باید بتوانند در عرصه‌های گوناگون جامعه مشاركت كنند. در دیدگاه تركیب‌گرایی اصلاح حكومت و دولت یك اصل اساسی بشمار می‌آید. این اصلاح در واقع فرایند تعمیق و گسترش دموكراسی است. با تعمیق و گسترش دموكراسی شاهد مشاركت هر چه فعال‌تر سازمان‌های جامعه مدنی خواهیم بود و حكومت كردن با شرایط عصر جدید جهان سازگار خواهد شد از همین جا است كه حوزه عمومی - مهمترین حوزه اجتماعی - گسترش خواهد یافت و طی آن مشاركت افراد جامعه به طور جدی روی خواهد داد و به دنبال آن جامعه مدنی شكل خواهد گرفت. در نهایت همه این موارد موجبات كاهش فقر و محرومیت در جامعه را فراهم می‌آورد و اكثریت افراد قادر خواهند بود به اشتغال مناسب و آزادی بیان و عقیده، امنیت، حقوق شهروندی و رفاه اجتماعی مناسب و مطلوب دسترسی پیدا كنند در كشور ما فقدان این حوزه عمومی است كه فقر و محرومیت اجتماعی را گسترش می‌دهد و محرومیت اجتماعی به نوعی ارتباط اساسی و جدی با حوزه عمومی پیدا می‌كند. آموزش نیز باید در جهت ایجاد این حوزه باشد تا از این طریق گام‌های اساسی در جهت كاهش محرومیت اجتماعی برداشته شود. نگارنده معتقد است كه با ایجاد، گسترش و تقویت حوزه عمومی، محرومیت اجتماعی رو به كاهش خواهد گذاشت. آنجا كه از شهروندی، مشاركت و رضایت از زندگی صحبت نمی‌شود، حكایت از فقدان حوزه عمومی دارد كه نتیجه تداوم محرومیت اجتماعی است.
بررسی رابطه بین انواع آموزش و محرومیت اجتماعی با چهار شاخص شهروندی، محرومیت مادی، بیگانگی و كیفیت زندگی در میان یك نمونه آماری ۲۲۷ نفری از مردم منطقه ۲۰ تهران (شهرری) به روش اسنادی و پیمایشی نشان داد كه بین آموزش و محرومیت رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش آموزش افراد، میزان محرومیت اجتماعی آنان نیز كاهش می‌یابد. بنابراین آموزش تأثیر مثبتی در كاهش محرومیت اجتماعی دارد.
براساس نتایج این تحقیق، جامعه مورد مطالعه بیشتر از آموزش رسمی تحصیلات برخوردار است و از لحاظ كیفیت زندگی و شهروندی این نمونه در حد متوسط قرار دارد. در مقابل آنان در سطح بالایی از بیگانگی و محرومیت مادی قرار داشته‌اند.
براساس یافته‌های این تحقیق می‌توان گفت آموزش به هر نحو و به‌صورت‌های گوناگون نقش اساسی و بینادی در كاهش فقر و محرومیت دارد. بنابراین گسترش و اشاعه آن در میان تمامی گروه‌های سنی و در هر نقطه از كشور و به هر شكل ممكن ضروری و لازم به نظر می‌رسد.
همچنین یكی از پایه‌های توسعه و نوسازی هر كشوری آموزش است و بدون آن تقریباً رسیدن به اهداف توسعه پایدار انسانی غیرممكن به‌نظر می‌رسد. در این فرایند یكی از ابزارهای مهم، آموزش می‌باشد. ایران به عنوان یك كشور در حال توسعه و در حال گذار از سنت به‌مدرنیته نیاز مبرم و ضروری به مقوله آموزش دارد تا از طریق آموزش بتواند اهداف توسعه و مسائل مربوط به آن را به نسل جدید منتقل كند تا جنبه‌های گوناگون آن بین مردم نهادینه شود.
از سوی دیگر به‌نظر می‌رسد محتوای دروس آموزشی در سطح مدارس و دانشگاه‌ها چندان پاسخگوی نیازها و ضرورت‌های امروز جامعه ما نیست و لزوم بازنگری و بازبینی اساسی در این زمینه كاملاً احساس می‌شود.
محتوای دروس و كتاب‌ها در سطح مدارس و دانشگاه‌ها باید بتواند پاسخگوی تعارضات و تضادهای موجود باشد و جوانان را برای ورود به دنیای مدرن و ایفای نقش از چنین جهاتی آماده و مهیا كند. داشتن جامعه مدنی با شهروندانی مشاركت‌جو و فعال و برخوردار از رفاه اجتماعی و كیفیت زندگی مناسب و منطقی مستلزم این است كه نظام آموزش كشور به طور قوی و همه جانبه نیروی جوان جامعه را آماده چنین كاری‌‌‌كند.
همچنین از آنجا كه یكی از جنبه‌های محرومیت اجتماعی، محرومیت مادی است، بنابراین توجه به مقوله اقتصاد و تقویت بنیه‌های اقتصادی جامعه و در آمار مردم از اهمیت بسزای برخوردار است. فقر اقتصادی و نداشتن درآمد لازم جهت امرارمعاش و گذراندن امور زندگی می‌تواند خنثی كننده تمامی تلاش‌ها در جهت بسامان نمودن امور آموزش كشور باشد. اگرچه با نداشتن بنیه اقتصادی قوی و كارآمد، داشتن نظام آموزشی كارآمد نیز دور از انتظار خواهد‌بود.
مطالعه موردی منطقه ۲۰ تهران - شهرری‌
استاد راهنما: دكتر غلامرضا غفاری‌
استاد مشاور: دكتر حمید انصاری‌
دانشجو: محمدباقر تاج‌الدین‌
مقطع: كارشناسی ارشد
تاریخ ارائه: دی‌ماه ۱۳۸۲
دانشگاه: تهران، دانشكده علوم اجتماعی‌
تعداد صفحات: ۱۴۰ صفحه‌
شماره ثبت: ۳۴۲۷ ر س‌
منبع : فرهنگ و پژوهش


همچنین مشاهده کنید