پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

علمای شیعه، جنبش صهیونیسم و اسرائیل


علمای شیعه، جنبش صهیونیسم و اسرائیل
از جمله صفحات درخشان تاریخ مبارزات شیعه، قیام و اعتراض مراجع و علمای ایران در برابر حركت خزنده صهیونیسم و رشد سرطانی این پدیده در قلب جهان اسلام است. مقاله حاضر روند این مبارزه را از نخستین سالهای تكوین هسته صهیونیسم در خاورمیانه تشریح كرده است. در این مقاله، همراهی آشكار و نهان دولتها با اسرائیل، روند مهاجرت یهودیان ایرانی به اسرائیل و نقش بازدارنده روحانیون و عالمان شیعه، مورد بررسی قرار گرفته است.
پس از تشكیل نخستین كنگره جهانی صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ م / ۱۳۱۵ ق، ایجاد دولتی یهودی در سرزمین فلسطین در صدر فعالیت‌های جنبش صهیونیسم و اتحادیه‌های جهانی یهود قرار گرفت. در دومین كنگره كه چند سال بعد تشكیل شد، اكثریت نمایندگان یهودی سراسر جهان بر ایجاد كشوری یهودی تأكید كردند. از آغاز قرن بیستم میلادی دفاتر اتحادیه جهانی یهود و جنبش صهیونیستی در كشورهای مختلف جهان، اقدام به تشویق و سازماندهی یهودیان به فلسطین نمودند كه با بروز جنگ جهانی اول متوقف شد.
اعلامیه بالفور كه در سال ۱۹۱۷ م صادر شد نسبت به ایجاد میهن ملی یهود در فلسطین تأكید نمود. اندكی پس از صدور این بیانیه، عده‌ای از یهودیان ایران به فكر تأسیس یك «انجمن صهیونیت ایران» و توسعهٔ زبان عبری افتادند. این انجمن در اوایل سال ۱۹۱۸ م در تهران تشكیل و پس از آن در ۱۸ شهر دیگر ایران افتتاح شد. ۱پس از پایان جنگ جهانی اول و شكست و تجزیه امپراتوری عظیم عثمانی، سرزمین فلسطین تحت قیمومیت انگلستان درآمد و به دنبال آن مهاجرت یهودیان سراسر جهان به فلسطین زیرنظر دفاتر صهیونیستی آغاز شد. بر طبق اسناد منتشره، نخستین مهاجرت دسته جمعی یهودیان ایرانی به فلسطین در سال ۱۲۹۹ ش . ۱۹۲۰ م صورت گرفت. ۲
در مهر ماه ۱۳۰۱ ش میرزا حبیب‌الله خان آل رضا (هویدا) ـ كنسول افتخاری ایران در فلسطین و مسئول رسیدگی به امور بهائیان ‌آنجا ۳ـ در نامه‌ای به وزارت امور خارجه ایران خاطر نشان ساخت: «در فلسطین یهود ایرانی به عقیده بنده زیاد هستند و پس از جنگ [جهانی اول] هم چنانكه سابقاً عرض كرده بودم فوج فوج از ایران هجرت كرده، به فلسطین آمده‌اند. دیگر خدا می‌داند كه تا به حال تعداد نفوسشان به چه مقدار رسیده است.» ۴
دولت وقت برای جلوگیری از اعتراض‌های مردمی و جمعیت‌های اسلامی فلسطین نسبت به مهاجرت یهودیان ایرانی به فلسطین، طی اعلامیه‌ای كه در سال ۱۳۰۱ ش صادر كرد اعلام داشت یهودیانی می‌توانند به خارج مسافرت كنند كه «قصد زیارت یا تجارت داشته و ترك علاقه هم نكرده باشند.» ۵ اما با وجود این دستورالعمل، به دلیل فشار محافل و مراكز صهیونیستی داخلی و خارجی مهاجرت یهودیان ایرانی و نیز یهودیان عراق، افغانستان و آسیای مركزی از راه ایران به فلسطین، توسط دفاتر متعدد صهیونیستی در كشور۶ و با همكاری كنسولگری‌های انگلستان در ایران همچنان ادامه داشت. ۷ یكی از شگردهای این دفاتر، ایجاد درگیری‌های ساختگی میان مسلمانان و یهودیان بود تا یهودیان را وادار به ترك میهن و عزیمت به فلسطین نمایند. ۸
در دسامبر ۱۹۳۱ م / دی ماه ۱۳۱۰ شمسی به منظور بررسی مسأله فلسطین، كنفرانسی از علما و اندیشمندان جهان اسلام در بیت‌المقدس تشكیل شد. در این كنفرانس چهره‌های مشهوری چون رشید رضا از مصر، علامه اقبال لاهوری و آیت‌الله شیخ محمد حسین كاشف‌ الغطاء از عراق شركت داشتند. از ایران نیز دو نمایندهٔ رسمی (حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی و سید ضیاءالدین طباطبایی) در این كنفرانس حضور یافتند. به خواهش حاج امین‌الحسینی (مفتی فلسطین)، كاشف‌الغطاء، در بین دو نماز مغرب و عشا سخنرانی كرد. او بیم خود را از سرنوشت مردم و سرزمین فلسطین اعلام داشت و ضمن شرح وضعیت سیاسی مسلمانان، آنان را به اتحاد و وحدت كلمه، صبر و بردباری و پرهیز از نفاق، و اقدام به عمل دعوت كرد. ۹
سخنرانی پرشور وی با استقبال بی‌نظیر شركت‌كنندگان مواجه شد و لذا از او خواستند تا امامت نماز جماعت و جمعه را بپذیرد. بسیاری از مطبوعات عربی و اسلامی سخنان وی را به تفصیل درج كردند و علمای فِرَق اهل سنت با شخصیت برجسته او آشنا شدند. وی پانزده روز در فلسطین ماند و به شهرهای مختلف این سرزمین سفر كرد و با دانشمندان شیعه و سنی به گفتگو نشست و در تمام شهرها برای مردم سخنرانی نمود و آنان را به وحدت با یكدیگر در مقابل دشمنان اسلام و خطر صهیونیست‌ها دعوت كرد. سپس به لبنان و از آنجا به سوریه رفت و در همه جا به تشریح وضعیت مسلمانان پرداخت و وظایف حساس آنان را در آن برهه تاریخ برشمرد. ۱۰
در اكتبر ۱۲۳۳م / مهر و آبان ۱۳۱۲ ش. تظاهرات وسیعی توسط اعراب فلسطین در شهرهای بیت‌ المقدس و یافاعلیه انگلستان برپا گردید كه به خاك و خون كشیده شد و بر اثر آن دهها نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند. همزمان با این وقایع، گروه كثیری از یهودیان ایرانی به فلسطین مهاجرت كرده و توسط آژانس‌های صهیونیستی در آنجا اسكان داده شدند. این مهاجرت كمتر از سه ماه پس از نخست‌وزیری محمد‌علی فروغی صورت گرفت.
مهاجرت یهودیان ایرانی با اعتراضات سخت علما و جمعیت‌های اسلامی فلسطین روبرو گردید و اعتراضیه‌ای از سوی «جمعیت شبّان المسلمین» و شیخ عبدالله افندی مجتهد، رئیس «جمعیت هدایت اسلامی» تسلیم كنسول ایران در موصل گردید. در این اعتراض نامه از دولت ایران درخواست شده بود تا نسبت به ظلم و تعدیاتی كه از سوی یهودیان به مردم عرب مسلمان فلسطین صورت می‌گیرد، اقدامات مقتضی انجام شود. ۱۱
این گزارش ده روز بعد در هیأت دولت مطرح و قرار شد كه از سوی وزیر خارجه «اقدامات مقتضی» صرت گیرد. ۱۲
خبر مهاجرت یهودیان ایرانی ظاهراً از منابع غیر رسمی به اطلاع ریاست حوزه علمیه قم، آیت‌الله حاج شیخ عبدالكریم حائری رسید.
آیت‌الله شیخ محمد‌حسین كاشف‌الغطاء مجتهد سیاستمدار، روشنفكر و استعمار ستیز شیعهٔ عراق كه در آن زمان در سفر سه ماهه‌ای به ایران آمد و مدتی در قم میهمان آیت‌الله حائری بود،۱۳وی و دیگر علمای قم را در جریان رویدادهای تأسف بار فلسطین قرار داد. كاشف‌الغطاء هنگام اقامت در ایران پیامی به رزمندگان فلسطینی فرستاد و آنان را به ادامهٔ مبارزات ضد صهیونیستی تشویق نمود. ۱۴
آیت‌الله حائری نیز گرچه عموماً از دخالت در سیاست پرهیز داشت اما چون مسأله فلسطین در آن زمان در رأس مسائل مبتلا به جهان اسلام قرار داشت لذا در دی ماه ۱۳۱۲ ش تلگرامی به رضاخان مخابره كرد و از او در مقابل هجوم یهودیان صهیونیست به فلسطین كمك خواست. ۱۵
چند نفر از علمای سرشناس قم نیز تلگرام‌های جداگانه‌ای به رضاخان مخابره كرده و رونوشتی از آنها را برای میر سید محمد بهبهانی كه از چهره‌های سرشناس روحانی و طرف احترام رژیم بود، ارسال كردند. بهبهانی نیز رونوشت تلگرام آیت‌الله حائری و دیگر علمای قم را به «دفتر مخصوص شاهنشاهی» فرستاد و از ریاست دفتر خواست تا در صورت موافقت و دستور شاه، تلگرام‌های علما در جراید كشور چاپ و منتشر شود. ۱۶ دفتر مخصوص شاهنشانی در نامه‌ای كه به نخست‌وزیر وقت نوشت اعلام داشت: «حسب‌الامر جهان مطاع مبارك شاهانه ارواحنافداه ابلاغ می‌نماید انتشار تگرافات [علما] راجع به مسلمین فلسطین در جراید مقتضی نیست.» ۱۷
رژیم ایران برای اعادهٔ حیثیت سیاسی خود نزد مسلمانان جهان و جلوگیری از واكنش‌های احتمالی ضد یهود در كشور، دست به اقدامی سیاسی زد. بدین ترتیب كه وزیر خارجه وقت ایران (باقر كاظمی) چند ماه پس از اعتراض جمعیت‌های سیاسی اسلامی فلسطین و تلگراف‌های علمای قم، طی نطقی در جامعهٔ ملل، از حقوق اعراب مسلمان فلسطین حمایت كرد و خواستار حفظ حقوق آنان در برابر هجوم صهیونیست‌ها گردید و خواستار رفتار عادلانه‌‌ای با آنان شد. مفتی و رئیس مجلس اعلای اسلامی فلسطین در نامه‌ای كه به كنسولگری ایران در بیت‌المقدس نوشت از اقدام دولت ایران در دفاع از حقوق مسلمانان فلسطین تشكر نمود؛ در ضمن از استمرار مهاجرت یهودیان ایرانی به فلسطین گلایه نمود و از دولت ایران خواست تا اقدامی جدی و عملی در جلوگیری از مهاجرت یهودیان ایرانی به عمل آورد. ۱۸
در مردادماه ۱۳۱۶ ش چند نفر از علمای شیعه ایرانی و عراقی (سید هبه‌الدین شهرستانی، سید محمد‌مهدی صدر، محمد‌مهدی اصفهانی، محمد‌مهدی خراسانی، شیخ راضی آل یاسین) به همراه سه نفر از علمای برجسته اهل سنت عراق (یوسف عطا، حبیب‌العبیدی، ابراهیم الراوی) تلگراف اعتراض‌آمیزی به جامعه ملل و وزارت خارجه انگلستان مخابره نمودند و در آن مراتب اعتراض و عدم رضایت خود را نسبت به تقسیم فلسطین توسط كمیسیون انگلیسی پیل اعلام داشتند و آن را ضربت به قلب اسلام و عرب دانستند. ۱۹ آیت‌الله سید‌ابوالحسن اصفهانی نیز طی یادداشتی برای سفارت ایران در بغداد اظهار امیدواری كرد كه دولت ایران در جامعه ملل از همه گونه تلاش برای دستیابی ملت فلسطین به حقوق حقه خویش فروگذار ننماید. ۲۰ آیت‌الله كاشف‌الغطاء هم در اقدامی همسو با آیت‌الله اصفهانی،‌ طی تلگرامی به ملك غازی (پادشاه عراق) و كمیسر عالی فلسطین، از طرح تقسیم فلسطین و مظالم انگلستان در آنجا و نیز فروش اراضی فلسطینی‌ها به صهیونیست‌ها به شدت انتقاد كرد و خاطرنشان ساخت كه مردم از او فتوای جهاد خواسته‌اند. ۲۱
روزنامه عربی النهار (چاپ بغداد) گزارش داد كه علمای شیعه به ریاست كاشف‌ الغطاء در روز ۲۵ خرداد ۱۳۱۷ در تحت قبه حضرت امیر (ع) در نجف اجتماع خواهند نمود و در باب صدور حكم جهاد علیه صهیونیست‌ها وحامیان آنها مذاكراتی خواهند كرد و حكم مزبور به امضای همهٔ علما صادر خواهد شد. همین روزنامه اضافه كرد كه روحانیون شیعه برای بررسی این موضوع از علمای سوریه،‌ لبنان، اردن، مصر، یمن امیر نشین‌های خلیج فارس، تركیه، افغانستان و ایران دعوت كرده‌اند كه در این اجلاس حضور یابند. كاشف‌الغطاء سپس خود حكم جهاد را صادر كرد. در بخشی از آن حكم آمده بود:
«... ای اسلام و ای عرب، بلكه برادر و ای بشر! وضعیتی كه فلسطین سربریده به آن رسیده است به نظر همه آشكار شده و چنانكه گفته‌‌ایم باز هم می‌گوییم كه قضیه فلسطین خاص خود فلسطین نبوده ... ای عرب، ای مسلمانان، ای بشر، ای مردم! جهاد در فلسطین بر هر انسان واجب شده، نه تنها بر عرب و مسلمان ... این است دعوت و ندای عمومی این جانب كه به عرب و اسلام می‌فرستم. خداگواه است كه شصت سال از عمرم می‌گذرد و اگر بیماری و رنجوری بر استخوان‌های پوسیده‌ام حمله نمی‌آوردند نخستین شخصی بودم كه به این دعوت لبیك می‌گفتم.»۲۲
او سپس در فتوایی دیگر به تقسیم‌بندی كشورهای اسلامی می‌پردازد كه باید در این جهاد مقدس ایفای نقش نمایند. به گمان او نخستین كشوری كه باید پرچم جهاد را به اهتزار درآورد اردن هاشمی است كه رؤسای آن ادعای سیادت می‌نمایند. و پس از آن حجاز است كه به دلیل پرتوافكنی خورشید اسلام باید قدم در این ر اه بگذارد. آنگاه مصر و سوریه را به دلیل همجواری با فلسطین مسئول شمرده و می‌افزاید:
«می‌گویند چهارصد میلیون مسلمان در كره زمین موجود است. چطور می‌شد اگر یك دهم این عده از راه غیرت اقدام نموده، برای ادای وظیفه خویش نسبت به فلسطین، به یاری مجاهدین آن می‌شتافتند؟ البته گره فلسطین گشوده می‌شد و مشكل آن پایان می‌یافت... به خدا قسم كه از مرحله خیلی پرت افتاده‌ایم و هنوز آنچه را كه باید، بیان نكرده‌ایم ... كنگره‌ها درباره فلسطین منعقد و مقررات آن تقدیم می‌شوند و هیئت‌ها به لندن مسافرت می‌كنند. با همه اینها قشون انگلیس شكم زنهای آبستن مسلمان را در فلسطین سفره می‌كند، بی‌گناهان را بی‌جان و خون‌های پاك را روان می‌سازد و با شدت تمام به تبهكاری‌های بزرگ خود ادامه می‌دهد و حجاز و اردن هم با چشم و گوش همه چیز را می‌بینند و می‌شنوند با وجود این با كمال تفریح رفت و آمد دارند. حتی دو بز آنها از جای خود نجنبید. ای كاش به این هم اكتفا نموده و شر خود را از سر فلسطین كوتاه می‌كردند و با ستمكاران همراهی نمی‌نمودند. ولی عموم مسلمانان در گوشه و كنار عالم، چیزی كه دارند اعتراض هست: هیاهو، سخنرانی،‌مقاله‌نویسی، شعرگویی و بعضی كمك‌های مادی بسیار كم كه حال قطره آبی بر سنگ را دارد و حال آنكه خیلی از مسلمانان دارای هزاران بلكه میلیونها لیره هستند. آیا هیچ شنیده شد یكی از‌ آنها هزار لیره استرلینگ كمك كرده باشد؟ چنانكه یهودیان كه عده‌شان كمتر و طبعشان پست‌تر است، می‌كنند.»وی در پایان و با صراحت تمام بزرگترین مشكل و خطر كشورهای مسلمان را كه از خطر صهیونیست‌ها و انگلیس عظیم‌تر می‌باشد وجود دولت‌های دست‌نشاندهٔ مسلمان قلمداد كرد. ۲۳
در بهمن ماه ۱۳۱۸ ش آیت‌الله كاشف‌ الغطاء فتوای تاریخی و انقلابی دیگری صادر كرد. وی در پاسخ استفتای یكی از مسلمانان كه نظر او را درباره فروش اراضی فلسطینی به یهودیان و حكم شرعی فروشندگان پرسیده بود اعلام داشت:
«... آیا بعد از این همه، یقین ندارند كه این فروش [اراضی]، جنگ با اسلام است؟ آیا كسی شك دارد كه این فروش یا همراهی در فروش یا كوشش و دلالی با رضایت این كارها، جنگ با خدا و پیغمبر (ص) او و پایمال نمودن دین اسلام است؟ ... آنها را از دین و حوزهٔ‌اسلام خارج و جزو كفار بشمارید و در تمام كارها از آنها دوری كرده و با آنها ازدواج ننموده و با ‌آنها معاشرت نكرده و همچنین خرید و فروش و سلام و علیك و رفت و آمد و گفت و شنید با آنها ننموده و به علاوه مرده‌های آنها را مشایعت نكرده و در قبرستان‌ های مسلمانان هم دفن ننمایید. اسامی آنها را بایستی در تمام جامع «نوادی» و روزنامه‌ها و مجله‌ها به اسم خارج‌شدگان از دین معرفی كرده و اسم ببرند.» ۲۴
مخالفت سرسخت علمای شیعه ایران و عراق با صهیونیست‌ها سبب گردید تا رئیس جمعیت ملی یهود فلسطین در مقاله‌ای كه در تاریخ ۲۹/۸/۱۳۱۴ ش در روزنامهٔ صهیونیستی «داور» (چاپ تل آویو) نوشت، آشكارا اعتراف كرد كه با وجود سیاست ضد اسلامی و طرفداری از جنبش صهیونیسم رژیم ایران، وعاظ و ملاها عامل اصلی نفرت مردم ایران نسبت به یهودیان صهیونیست هستند. ۲۵
بروز جنگ جهانی دوم آهنگ مهاجرت یهودیان جهان را به فلسطین كند نمود. ۲۶ اما پس از پایان جنگ، اتحادیه جهانی یهود با طرح كوره‌های آدم‌سوزی هیتلر، تبلیغات وسیعی به نفع یهودیان جهان به راه انداخت و بر لزوم ایجاد میهن یهودی در سرزمین فلسطین تأكید نمود و امریكا نیز كه برنده اصلی و قدرتمند جنگ محسوب می‌شد حمایت همه‌جانبه‌اش را از این اتحادیه اعلام داشت. از این رو پس از جنگ، مهاجرت یهودیان به فلسطین شتاب فزاینده‌ای گرفت و به دنبال آن نزاع و درگیری‌های خونین میان صهیونیست‌‌ها و اعراب فلسطینی شدت یافت. اخبار رویدادهای فلسطین در مطبوعات رسمی كشور كم و بیش انعكاس داشت و مطبوعات مذهبی كه از سال ۱۳۲۴ به بعد در كشور چاپ و منتشر شدند حساسیت و توجه ویژه‌ای به مسائل فلسطین، كشمیر و پاكستان نشان می‌دادند. جوّ سیاسی كشور عمدتاً حول مسائل داخلی بود. احزاب و جمعیت‌های سیاسی متعددی كه از سال ۱۳۲۰ به بعد در كشور پدید آمدند نه تنها حساسیتی به مسائل سیاسی جهان اسلام نداشتند بلكه منافع مبرم ملی نیز تحت‌الشعاع رقابت‌ های سخت حزبی بود كه تا كودتای امریكایی شاه در سال ۱۳۳۲كماكان ادامه داشت. در طول این سال‌ها هر از گاه بهائیان در شهرها و روستاها با مسلمانان درگیر می‌شدند و عده‌ای از طرفین به قتل می‌رسیدند و تا مدت‌ها فكر و توجه علما و روحانیون، گروه‌های اسلامی و توده‌های مذهبی را به خود معطوف می‌داشت تا بدانجا كه بسیاری از آنان بزرگترین خطر كشور را وجود بهائیان می‌دانستند. ۲۷
در این اوضاع نابسامان سیاسی، آژانس یهود كه در ۱۹۴۲ م / ۱۳۲۱ ش در ایران تأسیس شده بود پس از پایان جنگ جهانی دوم به همراه سایر دفاتر صهیونیستی به سازماندهی و اعزام یهودیان ایران و كشورهای همجوار به سرزمین فلسطین اقدام كرد و از ۱۳۲۶ ش كلاس‌های آموزش زبان عبری كه در تهران و اغلب شهرهای كشور برای یهودیان ایران و منطقه دایر شده بود به دلیل مهاجرت گروه كثیری از آنان به فلسطین، غالباً تعطیل شد. ۲۸ بسیار احتمال دارد كه پیدایش و رقابت شدید احزاب سیاسی و جنجال‌آفرینی مطبوعات و نیز آتش افروزی‌ها و غائله‌آفرینی‌های بهائیان در طول این سال‌ها به منظور منحرف كردن اذهان مردم ایران از تشكیل دولت صهیونیستی در فلسطین و نیز مهاجرت گستردهٔ یهودیان ایرانی به اسرائیل و جلوگیری از حمایت‌ های ملت ایران از كشورهای عربی درگیر جنگ با اسرائیل باشد. بعید نیست یكی از دلایل اصلی بازداشت و تبعیدهای مكرر چند سالهٔ آیت‌الله كاشانی و شیخ محمد خالصی‌زاده در طول این سال‌ها، جلوگیری از مبارزات ضد صهیونیستی احتمالی آن دو بوده است. با این وجود مردم هوشیار و انقلابی ایران مراتب همدردی خود را با مسلمانان مظلوم فلسطینی اعلام می‌داشتند.
در آذر ماه ۱۳۲۴ تظاهرات بزرگی در مسجد شاه تهران به نفع مسلمانان فلسطینی و علیه صهیونیست‌ها تشكیل شد كه در مطبوعات منطقه انعكاس یافت. ۲۹
در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ م / ۷ آذر ۱۳۲۶ ش مجمع عمومی سازمان ملل رأی به تقسیم فلسطین داد كه با مخالفت نمایندگان دول عرب و پاكستان مواجه شد. آیت‌ الله كاشانی كه به تازگی از تبعیدگاه به كشور بازگشته بود سكوت مرگبار حاكم بر كشور را شكست و طی اعلامیه‌ای تاریخی رأی سازمان ملل را محكوم كرد و نسبت به خطر صهیونیست‌ها هشدار داد. در این اعلامیه آمده بود:
«... معلوم نیست وطن بودن فلسطین برای مهاجرین یهودی آلمانی و روسی و امریكایی و غیره مطابق كدام منطق و قانون است كه رأی به تقسیم آنها می‌دهند؟... تشكیل دولت [صهیونیستی] در آتیه، كانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه و بلكه تمام دنیا خواهد بود و زیان آن تنها متوجه اعراب فلسطین نمی‌گردد... بر تمام مسلمین عالم است از هر طریقی كه می‌شود از این ظلم فاحش جلوگیری نموده و رفع این مزاحمت را از مسلمین فلسطین بنمایند.» ۳۰
آیت‌الله كاشانی به صدور این اعلامیه اكتفا نكرد و علیرغم وجود خفقان، مردم مسلمان را دعوت به تظاهرات بزرگی به نفع مردم فلسطین نمود. در روز یكشنبه ۲۰ دی ماه ۱۳۲۶ بیش از ۰۰۰/۳۰ نفر از مردم تهران به دعوت آیت‌الله كاشانی در مسجد امام خمینی (مسجد شاه سابق) اجتماع كردند و سپس خطیب شهیر آقای فلسفی به منبر رفت و صهیونیسم را خطر بزرگی برای مسلمانان به ویژه مسلمانان خاورمیانه دانست. وی سپس اعلام داشت كه یهودیان ایران تحت حمایت ما هستند و كمترین گزندی نباید به آنان برسد و در پایان از مردم خواست كه كمك‌های نقدی خود را به مسلمانان فلسطین و كشمیر به حسابی كه در بانك ملی افتتاح شده است واریز نمایند.۳۱ همزمان با این تظاهرات، گروهی از علمای تهران، طی اعلامیه‌ای همدردی و همراهی خود را به مردم مسلمان فلسطین و اعراب منطقه اعلام كردند. ۳۲
در روز ۳۱ اردیبهشت ۱۳۲۷ و در اثنای جنگِ ارتش‌های عرب و صهیونیست‌‌ها، به دعوت آیت‌الله كاشانی اجتماع پرشكوه دیگری در مسجد امام (مسجد شاه سابق) در تهران تشكیل شد و خود نیز سخنرانی كرد. وی ضمن دعوت مسلمانان به رفع اختلافات و دعوت به وحدت كلمه گفت:
«... برادران مسلمان ایران باید بكوشند در این هنگام كه سخت‌ترین مصائب بر برادران مسلمان شما رخ داده از آن‌ها حمایت نمایند و به كمك آنها قیام كنند. تمام مردم ممالك اسلامی هر یك به نوبه خود از كمك مالی و جانی به مردم بی‌پناه فلسطین از همدردی دریغ ننموده و فداكاری كرده‌اند. تمام ممالك اسلامی دنیا وطن ماست و ما نیز با تمام قوا، جاناً و مالاً نسبت به سهم خود باید از آنها حمایت كنیم.» ۳۳
در پایان این مراسم قطعنامه‌ای مبنی بر اظهار همدردی با مسلمانان فلسطینی صادر شد و اعلامیه‌ای نیز از طرف شهید نواب صفوی، رهبر فدائیان اسلام به این شرح صادر گردید:
«خون‌های پاك فدائیان رشید اسلام در حمایت از برادران مسلمان فلسطین می‌جوشد. پنج هزار نفر از فدائیان رشید اسلام عازم كمك به برادران فلسطینی هستند و با كمال شتاب از دولت ایران اجازه حركت سریع به سوی فلسطین را می‌خواهند و منتظر پاسخ سریع دولت می‌باشند.» ۳۴
به دنبال آن نواب صفوی با نخست‌وزیر وقت برای اعزام نیروهای داوطلب گفتگو كرد ولی این گفتگوها بی‌ثمر بود و دولت با اعزام آنها مخالفت نمود. چند روز بعد نیز آیت‌الله بروجردی طی اعلامیه‌ای ( به زبان عربی) از برادران مسلمان ایران و سایر ممالك اسلامی دعوت كرد تا مجتمع شوند و در حق یهودیان صهیونیست نفرین و برای پیروزی برادران مسلمان درگیر در جنگ دعا نمایند. ۳۵
همزمان با آن میر سید محمد بهبهانی طی تلگرافی به پاپ خاطرنشان ساخت:
«اینك این جانب از طرف عموم ملت اسلام مخصوصاً پیروان و روحانیون مذهب مقدس شیعه ایران، تنفر خود را از جمعیت متعدی یهود و كسانی كه با آنها همراهی می‌نمایند، به تمام ممالك عالم و مخصوصاً به مقامات بزرگ روحانیت ملت مسیح اعلان می‌كنم و از خداوند متعال نصرت مسلمین و خذلان متجاسرین را خواهانم. در خاتمه از مقام پاپ تقاضا دارم كه به ملل مسیحی تذكر دهند كه از این جمعیت یهود كه دست تعدی به جان و مال مسلمین مظلوم دراز كرده‌ اند پشتیبانی ننموده و عواطف چند صد میلیون مسلمین را برای خاطر یك مشت یهود فتنه‌جو جریحه‌دار ننمایند و البته این معنی در خور مقام روحانیت پاپ كه همیشه رهبر و هادی ملت هستند می‌باشد.» ۳۶
به دنبال آن در پیامی كه وی در اواخر اردیبهشت ۱۳۲۷ خطاب به مجلس شورای ملی صادر كرد و در مجلس قرائت شد اظهار داشت كه «... چون مقام مقدس مجلس شورای ملی، مركز رسمی ملت ایران است. لازم می‌آید این اظهار تنفر [نسبت به اقدامات صهیونیست‌ها علیه مسلمانان در سرزمین فلسطین] و همدردی ملت ایران را به نام عموم ملت ایران، خاصه مقام روحانیت، اعلام و اعلان فرمایند.» ۳۷سپس به دعوت جمعیت «اتحادیه مسلمین» اجتماع بزرگی در تهران تشكیل شد و متجاوز از ۶۰۰۰ نفر در آن شركت كردند. وزرای مختار و كاردارهای سفارتخانه‌های دولت‌های اسلامی نیز در این مراسم حضور یافتند. در این اجتماع دو نفر سخنرانی كرده حمایت خود را از برادران رزمندهٔ مسلمان اعلام داشتند. در پایان این مراسم ۲۰۰۰ نفر از داوطلبان برای شركت در جبهه‌‌های نبرد فلسطین ثبت نام كردند. ۳۸
آیت‌الله كاشانی در اعلامیه‌ها و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های متعددی كه از سال ۱۳۲۶ ش به بعد نمود حمایت همه جانبهٔ خود را از ملت فلسطین و كشورهای عرب خط مقدم اعلام داشت. چند ماه بعد وی به اتهام واهی همدستی در ترور شاه (۱۵ بهمن ۱۳۲۷) شبانه دستگیر و به لبنان تبعید گردید و بدین ترتیب بزرگ‌ترین مانع از سر راه صهیونیست‌ ها در كشور برداشته شد و مبارزات ضد اسرائیلی مردم نیز به تدریج فروكش كرد.
اندكی پس از تبعید آیت‌الله كاشانی، آژانس یهود در تهران و دفاتر صهیونیسم در كشور شروع به گردآوری، سازماندهی و مهاجرت یهودیان ایرانی به اسرائیل نمودند. دهها هزار نفر از یهودیان شهرهای مختلف با فروش منزل و لوازم زندگی به تهران آمدند و توسط صهیونیست‌های فعال كشور۳۹ با گرفتن گذرنامه عازم اسرائیل شدند. این مهاجرت با تأیید و همكاری كامل ارگان‌های رسمی كشور، از جمله وزارت خارجه، وزارت كشور، اداره شهربانی و گمرك صورت می‌گرفت. وزیر خارجهٔ كشور نیز در گزارشی صریحاً اعلام كرد كه به موجب اطلاعات دقیق،‌صهیونیسم بین‌الملل،‌ تهران و بغداد را از سال گذشته (۱۳۲۷ ش) مركز سیاست و اقدامات خود قرار داده‌‌اند، ۴۰ در میان این مهاجران، ثروتمندان زیادی نیز وجود داشتند. روزنامهٔ اسرائیل جروزالم پست در سال ۱۳۳۰، طی مقاله‌ای پیرامون وضعیت اقتصادی یهودیان ایران نوشت:
«طبق اظهار دكتر [موسی] برال [نماینده ایران در مجلس شورای ملی] در حدود ۰۰۰/۷۰ نفر یهودی در ایران هستند كه به هیچوجه مورد تعدی واقع نشده‌اند. در میان این عده ۱۰ نفر میلیونر و ۱۰۰۰ نفر ثروتمند درجهٔ اول و ۵۰۰۰ نفر یهودی ثروتمند وجود دارد كه همه بازرگان هستند،‌برخی از این یهودی‌ها به طور جدی در مقام مهاجرت برآمده‌اند مشروط بر اینكه بتوانند دارایی خود را همراه آورده و نرخ عادله برای مبادله پول‌های خود به پول اسرائیل دریافت نمایند.»۴۱رئیس شهربانی كل كشور در گزارشی به تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۲۸ ش پیش بینی كرد كه تعداد جوانان یهودی مشمولی كه خواهان گذرنامه برای مهاجرت به اسرائیل هستند به ۰۰۰/۴۰ نفر بالغ می‌شود. ۴۲ در گزارش دیگری كه چهار ماه بعد ارائه داد تعداد متقاضیان گذرنامه به اسرائیل را به ۰۰۰/۶۰ نفر تخمین زد.۴۳ علاوه بر این تعداد، هزاران نفر از یهودیان عراقی وارد كشور شده و با سفارش مؤكد یهودیان متنفذ امریكا به دولت ایران۴۴ و نظر مساعد سفیر ایران در امریكا، حسین علا ۴۵ و نیز موافقت وزیر خارجه كشور۴۶ و نخست‌وزیر وقت، محمد ساعد، ۴۷روانه اسرائیل شدند.
به دنبال این همكاری‌های پنهانی،‌ دولت ایران در ازای دریافت ۰۰۰/۴۰۰ دلار رشوه از اسرائیل، آن كشور را در روز ۱۴ اسفند ماه ۱۳۲۸ ش به صورت دو فاكتو به رسمیت شناخت و در بیت‌المقدس سركنسولگری دایر كرد، اما اطلاعیه رسمی دولت پس از گذشت ده روز انتشار یافت.۴۸
این اقدامات از آن رو كه بسیار محرمانه صورت می‌گرفت و نیز به دلیل فشار و اختناق سیاسی و توجه فعالان سیاسی به مسائل داخلی، به ویژه موضوع نفت،‌بازتابی در محافل سیاسی و مطبوعات كشور نداشت. نكته شایان توجه آن كه از سال ۱۳۲۷ ش كه دولت اسرائیل تشكیل شد و موجب خشم و نفرت مسلمانان جهان و از جمله مردم ایران گردید، گروهی از روشنفكران ایرانی، آشكارا به جانبداری از اسرائیل برخاستند. توضیح ‌آن كه در سال ۱۳۲۶ ش هنگامی كه گروهی از اعضای فعال حزب توده، تلویحاً از رهبری اتحاد شوروی براردوگاه سوسیالیسم (استالینیسم) انتقاد كرده و از حزب توده منشعب شدند( و بعدها خود را «نیروی سوم» نامیدند)، به دنبال جایگزینی رهبری جدید سوسیالیسم جهانی و نمادهای سوسیالیستی غیر روسی بودند. از همین رو آنان، كیبوتص ( از واحدهای كشاورزی صهیونیست‌‌ها در فلسطین و سپس اسرائیل) را كه از نظرشان سابقه و محاسن بیشتری نسبت به كالخوز (از واحدهای كشاورزی سوسیالیستی روسی) داشت به عنوان نماد كامل و آرمانی سوسیالیسم پنداشتند. نویسندگان برجستهٔ این گروه از سال ۱۳۲۷ به بعد در مجلات خود (علم و زندگی و نبرد زندگی) و دیگر مجلات، مقالات متعددی درباره كیبوتص نوشتند و در مجموع لحن ستایش‌آمیزی نسبت به نظام كشاورزی و در نهایت رژیم نوپای اسرائیل در پیش گرفتند. از جمله نویسندگان سرشناس نیروی سوم: خلیل ملكی، حسین ملك و جلال آل‌احمد بودند. به نوشتهٔ شمس آل احمد «لحن و برخورد مقاله‌های ملكی [نسبت به اسرائیل] چنان مشتاقانه بود كه ماجوانها می‌پنداشتیم گروهی از مردم در آن ناحیه سرگرم پیاده كردن بهشت‌اند.» ۴۹
این جانبداری آشكار سبب گردید تا گروهی از روحانیون آگاه حوزهٔ علمیه قم به گرایش‌های صهیونیستی مجلهٔ علم و زندگی و ملكی و گردانندگان آن اعتراض كنند. ۵۰
آیت‌الله كاشانی پس از بازگشت از تبعید تا هنگام كودتای آمریكایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در اغلب پیام‌ها و سخنرانی‌های خود حمایت كامل خویش را از مردم مسلمان فلسطین و مبارزات ضد استعماری مسلمانان جهان اسلام علیه استعمارگران فرانسوی و انگلیسی بیان می‌كرد و صهیونیسم را خطر بزرگی برای همه مسلمانان و به ویژه مسلمانان خاورمیانه می‌دانست. ۵۱
در سال ۱۳۳۰ و پس از ملی شدن صنعت نفت و نخست‌وزیری دكتر مصدق كه ایران به پیروزی سیاسی بزرگ دست یافت آیت‌الله كاشانی طی پیام مهمی به ملل مسلمان جهان، ملت‌ها و دولت‌‌های اسلامی را به اتحاد با یكدیگر علیه استعمار‌گران بین‌المللی دعوت نمود و پیشنهاد كرد تا «اتحادیه اسلامی» مركب از كشورهای اسلامی هر چه زودتر تشكیل شود. وی در ضرورت تشكیل این اتحادیه خطاب به مسلمانان جهان نوشت: «برادران! ایجاد دولت پوشالی اسرائیل یكی از هزاران تبهكاری‌هایی بود كه اجنبی‌به منظور نابود ساختن مسلمانان مرتكب شد.» ۵۲
پیشنهاد تشكیل كنفرانس اسلامی در تهران و ایجاد اتحادیه اسلامی یا جبهه متحد اسلامی با استقبال بی‌نظیر كشور‌های اسلامی روبرو شد. روزنامه اطلاعات در آن زمان نوشت:
«به قرار اطلاع تاكنون اغلب ممالك اسلامی به دعوت آ‌یت‌الله كاشانی مبنی بر اعزام نماینده به كنفرانس تهران پاسخ مثبت داده‌اند. در این میان، اسامی كشورهای مصر و پاكستان و فلسطین و عراق دیده می‌شود و به ترتیب نحاس پاشا، نخست‌وزیر سابق مصر، خلیق‌الزمان، رئیس جمعیت مسلم لیگ پاكستان، مفتی اعظم فلسطین و رشید عالی به نمایندگی از طرف مسلمانان كشورهای مزبور به تهران خواهند آمد.»
اهمیت برگزاری این كنفرانس درباره مسأله فلسطین، به خصوص در آن ایام بسیار قابل توجه و چشمگیر بود. به همین دلیل مفتی اعظم فلسطین برای تشكیل این كنگره كمك زیادی نمود؛ از جمله فهرست كاملی از شخصیت‌هایی كه باید از كشورهای مختلف دعوت شوند، برای آیت‌ الله كاشانی فرستاد. مجله نیوزویك چاپ آمریكا با اشاره به استقبال سران و شخصیت‌های اسلامی از پیشنهاد آیت‌الله كاشانی با درج مقالهٔ مفصلی درباره هدف نهایی از تشكیل این كنگره و كنفرانس نوشت:
«آیت‌الله كاشانی كه اكنون بزرگترین قدرت سیاسی و مذهبی در ایران است با تشكیل این كنگره می‌خواهدنفوذ و قدرت خود را در كلیهٔ ممالك اسلامی بسط دهد و به جای اتحادیه عرب، یك اتحادیه بزرگ بین‌المللی اسلامی به وجود آورد...» ۵۳
متأسفانه به دلیل دسیسه چینی استعمار و عوامل داخلی آن، آیت‌الله كاشانی موفق نشد كه این كنفرانس را ـ‌كه بسیاری از دول و ملل اسلامی بدان امید بسته بودند ـ در تهران برگزار كند و لذا كنفرانس، سال بعد در كراچی پاكستان برگزار شد. آیت‌الله كاشانی در پیامی كه برای آن كنفرانس فرستاد با اشاره به عدم توفیق خود در تشكیل كنفرانس اسلامی در تهران به واسطه «گرفتاری‌های داخلی» از اینكه برادران پاكستانی درصدد تعقیب آرزو و مقصود قدیمی او هستند اظهار خوشوقتی نمود و دو نفر نماینده به كنفرانس اعزام كرد. ۵۴
در اسفند ماه ۱۳۳۲، نایب رئیس «جمعیت دوستداران خاورمیانه» در نامه‌ای كه به آیت‌الله شیخ محمد حسین كاشف‌الغطاء فرستاد از او دعوت كرد تا در كنگره‌ای كه در اردیبهشت ماه ۱۳۳۳ در شهر بحمدون لبنان برگزار می‌شود شركت نماید. موضوع این كنگره «ارزش اخلاقی اسلام و مسیحیت و ناتوان ساختن مكاتب مادی» بود. كاشف الغطاء در این كنگره شركت نكرد ولی پیامی برای آن ارسال كرد كه پاسخ دندان شكنی به گردانندگان اصلی كنگره (دولت ‌آمریكا) بود. او به خوبی می‌دانست كه هدف از تشكیل این كنگره، آن بود تا چنین وانمود شودكه دول مسیحی و مسلمان علیه كمونیسم و الحاد همصدا و همرأی هستند. در بخشی از این پیام آمده بود:
«خطر كمونیسم زمانی برطرف می‌شود كه ملت‌ها از آزادی‌ها و عدالت اجتماعی برخوردار شوند و ریشه‌های ستم، دشمنی، حرص و آز و تجاوز به حقوق دیگران خشكانده شود. ای دولت آمریكا، ای دولت انگلیس‌آیا شما چنینی هستید؟ آیا شما برای معنویات ارزش قائلید؟ آیا جنایت‌هایی كه شما در فلسطین كردید، شما را رو سیاه نكرده؟ آیا شما با این ستم‌های خود، خوار و زبون نشدید؟ دنیای شرق تاكنون گرفتار دو كابوس استعمار [انگلستان و فرانسه] بود و اینك صهیونیسم نیز به میدان آمده تا به روستاهای فلسطین حمله كند و مردان، زنان و كودكان را بكشد. مگر به آنها پول و اسلحه نمی‌دهید؟ مگر آنها را به خاطر جنایت‌هایشان تشویق نكردید؟شما ۰۰۰/۹۰ عرب فلسطینی را بی‌خانمان و آواره بیابان‌ها نمودید، آنها در وطن خود عزیز بودند اما شما كاری كردید كه دل سنگ به حال آنها می سوزد و چشم نابینا برای آنها می‌گرید. آیا نرون (امپراتور خون‌آشام روم ) به اندازه شما جنایت كرد؟ شگفتا كه شما از مسلمانان و اعراب انتظار همكاری دارید و از آنها می‌خواهید كه با شما همكاری و همفكری كنند. شما عرب را لگدمال می‌كنید و با یك دست بر سرش می‌كوبید و با دست دیگر نوازش می‌كنید؟ شما فلسطین را ذبح كردید اما نه به دست دولت‌های عربی، بلكه به دست دولت‌های اسلامی تا ذبح شرعی باشد. به دست مسلمانان و رو به قبله، تا برای شما و صهیونیست‌ها خوردن آن حلال باشد! چرا كه شما اهل دین و در پی ارزش‌های معنوی هستید! آمریكا به اسرائیل كمك‌های نقدی می‌دهد و اسلحهٔ فراوان در اختیار او می‌‌گذارد اما در مورد كشورهای عربی به جز وعدهٔ توخالی هیچ چیز به آنها نمی‌دهد. اگر اسلحه‌ای به كشورهای عربی بدهد به این شرط است كه با اسرائیل نجنگند! آمریكا تنها برای این به كشورهای عربی اسلحه می‌فروشد كه با هم بجنگند. اكنون وضعیت در ایران، مصر، سوریه و دیگر كشورهای مسلمان چنین است كه آنها اسلحه می‌خرند برای نابودی یكدیگر و نه نابودی دشمن. صهیونیست‌ها برای سركوب مردم فلسطین و كشورهای عربی از همهٔ سلاح‌های مدرن استفاده می‌كنندو به كوچك و بزرگ رحم نمی‌كنند. تمام جنایت‌های اسرائیل به دستور آمریكاست... همه بدبختی جهان اسلام زیر آمریكا، انگلیس و فرانسه است. از میهمانان كنگره می‌پرسم: آیا می‌دانید كه چند سال پیش صهیونیسم به «دیر یاسین» حمله كرد و مردان و زنان و كودكان را كشت و شكم زنان باردار را درید؟ آیا می‌دانید كه صهیونیست‌‌ها مردم «نعالین» را بدون هیچ جرمی می‌كشتند؟ آیا می‌دانید كه همهٔ اسلحه صهیونیست‌ها آمریكایی بود؟ همهٔ این جنایات زیرنظر كشورهای آزادیخواه صورت گرفت! همه این جنایات به حساب شما فرزندان عمو سام و زرد چشم‌هاست. ما این ذلت‌ها را چگونه فراموش كنیم و چگونه با شما كنار یك میز بنشینیم و دربارهٔ ارزش‌های معنوی و نمونه‌های والا به گفت و گو بپردازیم؟ شما شیطان‌ها بهتر است دست از جنایات خود بردارید و فلسطین را به صاحبان اصلیش بسپارید و آنگاه دربارهٔ ارزش‌های معنوی، كنفرانس تشكیل دهید. اگر در عرف سیاست رواست كه با یك دست تسبیح و با دست دیگر كارد بگیرید و سینهٔ مظلومان را بشكافید، اما از نظر عقل درست نیست. سكوت مرگبار عرب‌ها و سستی آنها شگفت آور است. خوشگذرانی برخی از مسلمانان در حالی كه یورش بیرحمانهٔ دشمن در كشورهای مسلمان را می‌بینید شگفت‌آورتر. من دولت‌های عرب را نصیحت می‌كنم كه تسلیم دولت‌های استعماری نشوند زیرا مشكلی را برایشان حل نخواهند كرد. به جوانان می‌گویم كه راه رهایی ما بازگشت به قرآن و اسلام است. فرهنگ پربار اسلامی می‌تواند پشتوانه مبارزهٔ شما با استعمار باشد نه مرام كمونیستی كه فرهنگ وارداتی است.» ۵۵
پیام كاشف‌الغطاء در كنگره خوانده شد وباعث بهت و حیرت و شرمندگی اعضای شركت كننده شد. همچنین بسیاری از جراید عربی و اسلامی پیام او را منتشر كردند و احزاب و جمعیت‌های سیاسی موضع‌گیری انقلابی او را ستودند. ۵۶تبلیغات شدید عوامل داخلی استعمار علیه آیت‌الله كاشانی سبب گردید تا وجهه سیاسی او در جامعه مخدوش شود و قدرت و نفوذ خود را از دست بدهد. پس از كودتای آمریكایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و آغاز مجدد استبداد و خفقان در كشور بتدریج هر گونه تحرك سیاسی متوقف گردید و مخالفان سیاسی قلع و قمع شدند. شاه پس ازتثبیت پایه‌های قدرتش روابط همه جانبه ایران، با امریكا، انگلستان و اسرائیل را گسترش داد. پس از تشكیل ساواك (سازمان اطلاعات و امنیت كشور)، موساد ( سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل) به تدریج وظیفهٔ سازماندهی و آموزش‌نیروهای ساواك را بر عهده گرفت كه این روند تا پایان حكومت شاه ادامه داشت؛ علاوه بر آن روابط اقتصادی، نظامی و فرهنگی دو كشور نیز روز به روز گسترش یافت. ۵۷
دولت اسرائیل كه از نفرت و انزجار مردم مسلمان ایران نسبت به خود اطلاع داشت درصدد برآمد تا ضمن تحكیم و گسترش روابط همه جانبه با رژیم شاه، در میان گروه‌های مختلف اجتماعی به ویژه روشنفكران، دانشگاهیان، دانشجویان و دست‌اندركاران مطبوعات نیز هوادارانی به دست آورد. از این رو سفارت اسرائیل همكاری نزدیكی با رهبر و اعضای فعال نیروی سوم كه تمایلات ایدئولوژیك به اسرائیل داشتند آغاز كرد و از سال ۴۰ به بعد گروهی از اعضای نیروی سوم و نیز دهها نفر از دانشجویان دانشگاه تهران برای دیدار از پیشرفت‌های اقتصادی اسرائیل با بورس آن كشور، روانه اسرائیل شدند كه تا چند سال بعد این روند ادامه داشت. ۵۸ علاوه بر آن بسیاری از مقامات ارشد لشكری و كشوری به هزینهٔ آن كشور به اسرائیل رفتند.
امام خمینی (ره) پس از غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی در سخنرانی‌‌ها و پیام‌ها‌ی خود همه جا خطر اسرائیل را برای جهان اسلام بر شمرد و روابط گسترده آن كشور را با رژیم شاه به شدت محكوم نمود و بهائیان را «عمال اسرائیل» نامید. در بیاناتی كه به مناسبت چهلم فاجعهٔ مدرسهٔ فیضیه (اردیبهشت ۱۳۴۲) ایراد كرد، رژیم شاه را «دست‌نشاندهٔ اسرائیل» دانست و از سكوت علما به شدت انتقاد نمود و فرمود:
«وای بر این مملكت، وای بر هیأت حاكمه، وای بر این دنیا، وای بر ما، وای بر این علمای ساكت، وای بر این نجف ساكت، این قم ساكت، این تهران ساكت. این مشهد ساكت، این سكوت مرگبار، اسباب این می‌شود كه این مملكت و این نوامیس، زیر چكمهٔ اسرائیل و به دست همین بهایی‌ها پایمال شود. وای بر ما، وای بر اسلام، ‌وای بر مسلمین....» ۵۹
پیش از فرا رسیدن ماه محرم ۱۳۴۲، رژیم كه از حملات سخت امام و وعاظ در منابر به شدت نگران بود بسیاری از وعاظ را به ساواك احضار كرد و آنان را ملزم نمود كه علیه شاه و اسرائیل در منابر و محافل سخنی نگفته و نیز نگویند كه اسلام در خطر است! امام پس از اطلاع این اقدام رژیم، در اعلامیه‌ای كه «خطاب به وعاظ و گویندگان و هیآت مذهبی» صادر كرد، التزامات ساواك را غیر قانونی و بی‌اثر و التزام گیرندگان را مجرم و قابل تعقیب دانست و بار دیگر خطر اسرائیل و بهائیان را گوشزد كرد:
«دستگاه جبار با تمام قوا با اسرائیل و عمال آنها همراهی می‌كند. تبلیغات را به آنها سپرده و در دربار، دست آنها باز است. در ارتش و فرهنگ و سایر وزراتخانه‌ها برای آنها جا باز نموده و شغل‌های حساس به آنها داده‌اند.»
امام در پایان از وعاظ خواست تا علیرغم میل رژیم «خطر اسرائیل و عمال آن را» به مردم تذكر دهند و اظهار حقایق نمایند، زیرا «سكوت در این ایام، تأیید دستگاه جبار و كمك به دشمنان اسلام است.» ۶۰
امام در سخنرانی معروف و تاریخی روز عاشورای سال ۱۳۴۲، فاجعهٔ مدرسه فیضیه را به تحریك اسرائیل دانست و رژیم شاه را دست نشانده ‌آن كشور معرفی كرد و فرمود:
«اسرائیل نمی‌خواهد در این مملكت علمای اسلامی باشند، اسرائیل نمی‌خواهد در این مملكت احكام اسلام باشد... اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسهٔ فیضیه را كوبید، ما را می‌كوبد، شما ملت را می‌كوبد. ... برای اینكه اسرائیل به منافع خودش برسد، دولت ایران به تبعیت از اغراض و نقشه‌های اسرائیل به ما اهانت كرده و می‌كند..»
سپس با اشاره به التزام گرفتن ساواك از وعاظ كه از شاه و اسرائیل بدگوئی نكرده و نگویند كه اسلام در خطر است اظهار داشت:
«تمام گرفتاری‌ها و اختلافات، در همین سه موضوع نهفته است:... اگر ما نگوییم اسلام در خطر است آیا در معرض خطر نیست؟ اگر ما نگوییم شاه چنین و چنان است آیا آن طور نیست، اگر ما نگوییم اسرائیل برای اسلام و مسلمین خطرناك است آیا خطرناك نیست؟ و اصولاً چه ارتباطی و تناسبی بین شاه و اسرائیل است كه سازمان امنیت می‌گوید از شاه صحبت نكنید و از اسرائیل نیز صحبت نكنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت،‌شاه اسرائیلی است».۶۱
به دنبال این بیانات انقلابی، امام خمینی در شب ۱۵ خرداد دستگیر و به مدت ده ماه زندانی گردید. پس از آزادی از زندان امام در سخنرانی‌ها و اعلامیه‌های خود بار دیگر خطر اسرائیل را برای ایران و اسلام برشمرد. در نخستین سخنرانی خود پس از آزادی در جمع گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران فرمود: «هدف [تحقق] اسلام است، استقلال مملكت است، طرد عمال اسرائیل است، اتحاد با كشورهای اسلامی است...» ۶۲ در سخنرانی دیگری كه در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۴۳ ایراد نمود از اعزام دانشجویان و كارشناسان ایرانی به اسرائیل به شدت انتقاد كرد و مخالفت خود، روحانیت و مردم ایران را نسبت به هم پیمانی شاه با اسرائیل اعلام داشت. ۶۳
پس از تبعید امام به عراق (آبان ۱۳۴۳)، ایشان در اغلب اعلامیه‌ها و نامه‌ها و سخنرانی‌های خود خطر اسرائیل را برای همهٔ مسلمانان جهان یادآور می‌شد. در خرداد ماه ۱۳۴۶ به مناسبت حملهٔ غافلگیرانه اسرائیل به كشورهای مصر، سوریه و اردن، طی اعلامیه‌‌ای هجوم اسرائیل را محكوم كرد و هرگونه رابطهٔ سیاسی، نظامی و اقتصادی با آن كشور را حرام دانست و مسلمانان را از خرید و فروش اجناس اسرائیلی برحذر داشت۶۴. مراجع شیعه عراق و ایران و آیات عظام: حكیم، شیرازی، میلانی، مرعشی نجفی، گلپایگانی، شریعتمداری، بهبهانی و نیز فضلا و طلاب حوزه‌های علمیه قم نیز با صدور اعلامیه‌هایی، تجاوز اسرائیل را محكوم و همدردی خود را با ملت‌ها و دولت‌های عرب درگیر در جنگ اعلام داشتند و از مردم مسلمان ایران خواستار كمك به برادران مسلمان عرب شدند و شماره حساب‌هایی نیز به منظور جمع‌آوری كمك‌های نقدی مردم اعلام كردند. ۶۵
به دنبال محكومیت آشكار تجاوز اسرائیل به كشورهای عربی همسایه توسط مراجع و علمای ایران و نیز احساسات شدید ضد اسرائیلی مردم كشور در حمایت از دولت‌‌ها و ملت‌های مسلمان عرب درگیر در جنگ، رژیم شاه ناگزیر طی اطلاعیه‌ای خواستار تخلیه سرزمین‌های اشغالی اعراب توسط اسرائیل و اجرای قطعنامه‌های سازمان ملل در مورد آوارگان فلسطینی گردید. در ضمن بر اصل استقلال و حاكمیت سیاسی اسرائیل نیز تأكید نمود. ۶۶
دو سال بعد كه رژیم اسرائیل مسجد‌الاقصی را به ‌آتش كشید با مخالفت شدید امام و برخی از مراجع و علما و مجامع مذهبی ایران و عراق مواجه شد. در مصاحبه‌ای كه امام در اول آبان ۱۳۴۸ برابر با ۲۳ اكتبر ۱۹۶۹ با روزنامه الجمهوریه عراق انجام داد. ضمن بی‌حاصل خواندن كنفرانس سران كشورهای اسلامی كه در شهر رباط مراكش برگزار شد، آن را در راستای كمك و حمایت از اقدامات اسرائیل ارزیابی نمود و با اشاره به ‌آتش‌سوزی مسجدالاقصی اظهار داشت:
«... تا زمانی كه فلسطین اشغال شده، آزاد نشده است،‌مسلمانان مسجدالاقصی را نباید تجدید بنا كنند. بگذارند جنایت صهیونیسم در برابر چشمان مسلمانان مجسم باشد و مایه حركتی برای آزادی فلسطین گردد.» ۶۷
در سال ۱۳۵۰ و همزمان با برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ سالهٔ شاهنشاهی امام خمینی طی سخنانی كه در نجف اشرف ایراد كرد بار دیگر بر روابط فزایندهٔ رژیم شاه و اسرائیل حمله نمود:
«كارشناس‌های اسرائیل برای این تشریفات دعوت شدند. به طوری كه خبر شدم و نوشتند به من، كارشناس‌های اسرائیل مشغول به برپا پاداشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست می‌كنند. این اسرائیل كه دشمن اسلام است و الآن در حال جنگ با اسلام است. این اسرائیل است كه مسجدالاقصی را خراب كرد و دیگران می‌خواستند ترمیم كنند و روپوشی كنند جرم اسرائیل را ... از قراری كه در رادیوهای دنیا گفته شده است، كشتی نفت ایران برای اسرائیل كه در حال جنگ با مسلمین است، رفته است.» ۶۸
دو روز پس از شروع جنگ چهارم اعراب و اسرائیل كه در مهر ماه ۱۳۵۲ روی داد و كشورهای عربی در ابتدای پیروزی‌های نظامی چشمگیری به دست ‌آوردند امام دو پیام مهم از نجف خطاب به ملت‌ایران و دول و ملل اسلامی فرستاد. در این پیام امام از عموم دولت‌های مسلمان، به ویژه دولت‌های عربی خواست تا به یاری دولت‌های عرب درگیر در جنگ برخیزند و برای آزادی فلسطین در این «جهاد مقدس» شركت كنند، از قدرت پوشالی حامیان صهیونیسم و اسرائیل نهراسند و به توصیه‌های سازمان‌های جهانی وابسته به قدرت‌های استعماری برای آتش بس اعتنا نكنند و باتوكل به خداوند، بردباری و استقامت ورزند. همچنین از عموم ملت‌های مسلمان درخواست نمود تا با كمك‌های مادی و معنوی، به یاری برادران مسلمان خود بشتابند و دولت ایران را وادار سازند تا در كنار كشورهای اسلامی علیه اسرائیل پیكار كند. ۶۹ مراجع و علمای ایران و عراق حضرات ‌آیات : خویی، گلپایگانی، شریعتمداری و روحانی با صدور اعلامیه‌هایی این تجاوز را محكوم كرده و با ملل و دول عرب درگیر در جنگ ابراز همدردی نموده و خواستار كمك‌های مردم مسلمان ایران به آنان شدند. ۷۰
مخالفت شدید امام با اسرائیل و محكومیت همكاری و هم پیمانی رژیم شاه با آن كشور، انقلابی‌ ترین و مستمرترین موضع‌گیری علمای شیعه در مقابل پدیدهٔ صهیونیسم و اسرائیل بود. از آن پس مخالفت با حضور اسرائیل در كشور و منطقه، از موضوعات عمدهٔ وعاظ و روحانیون انقلابی گردید. ۷۱
در همان سال ۱۳۴۲ حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی برای اطلاع مردم كشور از سرنوشت مردم مظلوم فلسطین و خطر صهیونیسم، كتاب تكان دهندهٔ القضیه الفلسطینیه را از زبان عربی، تحت عنوان سرگذشت فلسطین یا كارنامهٔ سیاه استعمار ترجمه و منتشر كرد ۷۲ كه با استقبال فراوان مردم مواجه شد و بارها به چاپ رسید. وی همچنین در اغلب سخنرانی‌های خود به بیان جنایات اسرائیل در فلسطین و ابعاد خطرناك سلطه‌طلبی آن رژیم در منطقه می‌پرداخت. ۷۳حجت‌الاسلام فلسفی، برجسته‌ترین واعظ و سخنران مذهبی به تبعیت از امام خمینی در برخی از سخنرانی‌های مهم خود، ضمن افشای جنایات اسرائیل در فلسطین، خطرات آن رژیم را برای مسلمانان جهان یادآور می‌شد. در تلگرامی كه امام در ۲۷ تیر ۱۳۴۳ برای ایشان به سیرجان مخابره كرد خاطر نشان ساخت كه:
«هرگز در مقابل اظهار حق و ترویج احكام اسلام از ارعاب و ارهاب‌های بی‌مغز نهراسید... و مظالم دولت‌ها را هر چه بیشتر و با هر وسیله انتشار دهید و برای عظمت اسلام و ممالك اسلامی و قطع ید اجانب، خصوصاً اسرائیل كه در حال جنگ با مسلمین و اسلام است در مجامع عمومی دعا كنید...» ۷۴
در شهریور ۱۳۴۸، وی طی سخنانی در مسجد ارك تهران، با اشاره به آتش زدن مسجدالاقصی توسط اسرائیلی‌ها اظهار داشت: «... اگر اشغال كشورهای عربی ارتباطی به ما نداشته باشد،‌ ما نمی‌توانیم در تجاوزی كه به یكی از اماكن مقدس مذهب ما صورت گرفته است ساكت بمانیم.» ۷۵ در سال ۱۳۴۹نیز به دلیل سخنرانی مهیجی كه وی علیه اسرائیل در شیراز ایراد كرد، به دستور ساواك شبانه او را تحت‌الحفظ به تهران آوردند۷۶ و بالاخره در بهمن سال ۱۳۵۰ برای همیشه ممنوع‌المنبر گردید. ۷۷
آیت‌ الله طالقانی هم از علمای مجاهدی بود كه در سال ۱۳۲۸ به نمایندگی از سوی آیت‌ الله كاشانی در كنفرانس اسلامی كه در كراچی برگزار شد، شركت كرد. در سال ۱۳۴۹، به نشانه تجلیل از شخصیت ضد استعماری و ضد صهیونیستی جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر)، مراسم شب هفتم درگذشت او را در مسجد هدایت تهران برگزار نمود. ۷۸ در ماه رمضان آن سال در شب‌های احیاء،‌سخنرانی‌های مهیج و افشاگرانه‌ای علیه جنایات اسرائیل در فلسطین ایراد كرد. ایشان در بخشی از خطبه‌ها اظهار داشت:
«مصیبت دیگر آن است كه آواره‌های فلسطین دارند. مگر كم مصیبت است؟ مردمی كه متجاوز از بیست سال در بیابان‌ها زندگی می‌كنند و بانگ می‌زنند به وجدان بشریت، به مردم دنیا كه به داد ما برسید، آنها به جای اینكه به دادشان برسند با بمب‌های ناپالم به سرشان می‌ریزند. این مصیبت نیست؟» ۷۹
همچنین به منظور اظهار همدردی با رنج‌های مردم فلسطین، خطبهٔ نماز عید فطر آن سال را به موضوع فلسطین اختصاص داد و از نمازگزاران خواست تا فطریه خودرا به مردم فلسطین دهند كه با استقبال پرشور مردم مواجه شد. ۸۰
آیت‌ الله شهید مرتضی مطهری نیز مبارزه سخت و پیگیری را با صهیونیسم بین‌الملل در اسرائیل و در دفاع از حقوق پایمال شدهٔ فلسطینی‌ها دنبال می‌كرد. وی در سخنرانی تاریخی خود كه در عاشورای سال ۱۳۹۰ قمری برابر با اسفند ۱۳۴۸شمسی در حسینیه ارشاد ایراد كرد، گفت:
«اگر پیغمبر اسلام زنده می‌بود، امروز چه می‌كرد؟ دربارهٔ چه مسأله‌ای می‌اندیشید؟ والله و بالله قسم می‌خورم كه پیغمبر اكرم در قبر مقدسش امروز از یهود می‌لرزد. این یك مسأله دو دو تا چهارتاست. اگر كسی نگوید،‌گناه كرده است. من اگر نگویم والله مرتكب گناه شده‌ام و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتكب گناه شده است. گذشته از جنبهٔ اسلامی، فلسطین چه تاریخچه‌ای دارد؟ قضیه فلسطین مربوط به دولتی از دولت‌های اسلامی هم نیست، مربوط به یك ملت است،‌ ملتی كه او را به زور از خانه‌اش بیرون كرده‌اند. تاریخچه فلسطین چیست؟
مدعی هستند كه در سه هزار سال پیش دو نفر از ما،‌داود و سلیمان برای مدت موقتی در آنجا سلطنت كرده‌اند. تاریخ را بخوانید. در تمام این مدت دو سه هزار ساله، كِیْ بوده است كه سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ كِیْ بوده است كه بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد؟ آیا بیشتر سرزمین فلسطین از آن ملت یهود است؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود. روزی كه مسلمین فلسطین را فتح كردند، فلسطین در اختیار مسیحی‌ها بود نه در اختیار یهودی‌ها و اتفاقاً مسیحی‌ها كه با مسلمین صلح كردند یكی از مورادی كه در صلحنامه گنجاندند. این بود كه شما یهود را در اینجا راه ندهید. گفتند ما با شما زندگی می‌كنیم ولی با یهود زندگی نمی‌كنیم چطور شد كه یك دفعه [فلسطین]، نام «وطن یهودی» به خود گرفت؟
یكی از قضایایی كه كارنامه قرن ما را تاریك می‌كند (این قرنی كه به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی، نام انسانیت بر آن گذاشته‌اند) همین قضیه است...
اگر حسین‌بن علی بود می‌گفت اگر می‌خواهی برای من عزاداری كنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان است. شمر هزار و سیصد سال پیش مرد. شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تكان می‌‌خورد.»۸۱
همچنین ضمن یكی از سخنرانی‌های خود را در همان سال در حسینیه ارشاد، ‌اعلام داشت كه حساب بانكی به نام علامه طباطبایی، آیت‌الله سید ابوالفضل زنجانی و خود وی جهت جمع‌آوری كمك‌های نقدی برای مردم فلسطین افتتاح شده است و از مردم مسلمان كشور خواست تا در حد توان خویش به یاری مردم مظلوم فلسطین بشتابند. پس از این سخنرانی بود كه آیت‌الله مطهری دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت. ۸۲
امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان نیز سخت در اندیشهٔ سرنوشت فلسطینی‌ها بود. وی سرآغاز بهبودی اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان جهان رادر حل مسأله فلسطین می‌دانست و در هر محفل و مجلس به موضوع فلسطین اشاره می‌كرد. یك بار گفت: ما باید مسأله فلسطین را بدون شرمساری و یا ترس بر عهده گیریم و در این راه از دادن قربانی نهراسیم. ۸۳ وی موضوع فلسطین را تنها یك مسأله اسلامی نمی‌دانست و سعی می‌كرد كه آن را بیشتر از منظر فطری و انسانی مطرح كند تا در محافل غیر اسلامی و و جدان‌های غیر مسلمانان نیز مؤثر واقع شود:
«تلاش برای آزادی فلسطین، تلاش برای آزادی مقدسات اسلامی و مسیحی و تلاش برای آزادی انسان است. این تلاشی است برای جلوگیری از آلوده شدن نام خداوند در روی زمین، زیرا صهیونیسم با رفتارهای خود نام خداوند را آلوده می‌سازد.» ۸۴
امام موسی صدر در سال ۱۳۴۸ حمایت خود را از مبارزات رزمندگان فلسطینی اعلام كرد. ۸۵ سازمان «امل» (شاخه نظامی حركت المحرومین كه توسط وی پایه‌گذاری شد) یكی از وظایف سه‌گانه‌اش دفاع از مقاومت فلسطین بر ضد صهیونیسم بود. ۸۶ وی به منظور آگاهی بخشی به محافل سیاسی جهان در معرفی مظلومیت ملت فلسطین و جنایات صهیونیست‌ها در آن سرزمین،‌ به آلمان و فرانسه سفر كرد و با شخصیت‌های مذهبی و سیاسی و رسانه‌های گروهی آنجا دیدار و گفتگو نمود. همچنین ضمن سفر به مصر، كویت و لیبی، با رهبران سیاسی این كشورها دیدار كرد و نسبت به حمایت همه جانبه از مقاومت فلسطینی‌ها بر ضد اسرائیل تلاش فراوانی به عمل آورد.
وی در نامه‌ای كه در اكتبر۱۹۶۹ به مفتی بزرگ لبنان، شیخ حسن خالد نوشت، ضمن دعوت وی به ایجاد یگانگی میان پیروان مذاهب اهل سنت و شیعه، اظهار داشت:
«اكنون كه آزادی سرزمین اشغال شدهٔ فلسطین هدف همه مسلمانان است چه بهتر كه همگی هماهنگ شویم و صفوف خود را متشكل و متحدسازیم. این را نیز باید بگویم كه مهم‌تر از هر چیز این است كه فعلاً كه سرزمین لبنان از طرف اسرائیل مورد حمله قرار گرفته است، لازم است همگی به صفوف مقاومت فلسطین ملحق شویم و مبارزه علیه اسرائیل را تقویت كنیم. ضروری است كه در سطح وسیع‌تر با همه كشورهای عربی در پیكار بر ضد اسرائیل متحد شویم و با آنان همكاری و همفكری كنیم.» ۸۷
با اوجگیری انقلاب عظیم اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، مسأله فلسطین جزو یكی از مبرم‌ترین مسائل راهبردی جمهوری اسلامی شده است و در این هدف مقدس با وجود همه فشارها و توطئه‌ها و تهدیدها همچنان استوار و پابر جا به یاری حق تعالی ایستاده است. بدون جهت نبود كه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، موشه دایان وزیر خارجه وقت اسرائیل اظهار داشت كه این انقلاب زلزله‌ای سهمگین برای اسرائیل است.
محمد‌حسن رجبی
پانوشت‌ها:
۱. مرتضی قانون. دیپلماسی پنهان،‌جستاری در روابط ایران و اسرائیل در عصر پهلوی. تهران: طبرستان، ۱۳۸۱، ص ۹۸ و ۹۹؛ سازمان‌های یهودی و صهیونیستی در ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۸۱، ص ۷۲.
۲. اسناد مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین (۱۳۳۰ ـ ۱۳۰۰ ش) ، به كوشش مرضیه یزدانی، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۷۴، ص ۴. در برخی منابع نخستین مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین را در سال‌های ۲۱ و ۱۹۲۰ نوشته‌‌اند. ر. ك. به: سازمان‌های یهودی و ...، ص ۴۳۷. به نوشته یك منبع صهیونیستی اسرائیل، تا پایان جنگ جهانی اول لااقل بیش از یك هزار نفر یهودی ایرانی كه اغلب از اهالی شیراز و نواحی جنوب ایران بودند در اورشلیم و صفاد می‌زیستند. همان، ص ۷۲.
۳. میرزا حبیب‌الله خان هویدا ( پدر امیر عباس هویدا، نخست‌وزیر معدوم زمان شاه) از خانواده‌ای بهایی و از نزدیكان عباس افندی، رهبر بهائیان، و نیز طرف اعتماد مقامات انگلیسی فلسطین بود. وی در سال ۱۳۰۵ ش از سوی دولت انگلستان به سمت ژنرال كنسول ایران در فلسطین شناخته شد! ر. ك. به: علی‌اكبر ولایتی، ایران و مسئله فلسطین بر اساس اسناد وزارت امور خارجه (۱۹۳۷ ـ ۱۸۹۷ م / ۱۳۱۷ ش ـ ۱۳۱۵ ق)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۹۱ـ ۱۰۵.
۴. همان، ص ۹۷.
۵. اسناد مهاجرت...، ص ۴ و ۵.
۶. به نوشته بن زوی (رئیس هیأت جمعیت ملی یهود فلسطین) در روزنامه «داور» فلسطین، به شماره ۳۲۰۲، مورخ ۲۱/۱۱/۱۹۳۵ (۲۹/۸/۱۳۱۴ش) در سال ۱۳۰۲ ش بیست و چهار مؤسسه صهیونیستی در ایران به منظور مهاجرت یهودیان به فلسطین فعالیت می‌كرده است. همان،‌ص ۴۴.
۷. همان، ص ۱۲، ۲۷، ۵۰.
۸. به عنوان مثال در ۲۰ فروردین ۱۳۰۱ ش، در محله یهودیان تهران درگیری میان یهودیان و مسلمانان روی داد كه تا اواسط آن سال ادامه داشت. به دنبال آن نخست ۵۶ نفر و چند هفته بعد ۱۳۰۰ نفر از یهودیان، كشور را ترك كرده و به فلسطین مهاجرت كردند. ر.ك. ب: حبیب لوی، تاریخ یهود، تهران، كتاب‌فروشی یهودا بروخیم، ۱۳۳۹، جلد ۳، ص ۹۴۴ ـ ۹۴۵: ذكر این نكته ضرور است كه زندگی مسالمت‌آمیز میان ایرانیان و یهودیان در طول ۲۵۰۰ سال همچنان استمرار داشته است. «در زمان كوروش، یهودیان در ایران پراكنده شدند و از جمله در اصفهان سكوت گزیدند. به دلیل ازدیاد مهاجران یهود، این شهر به «یهودیه» معروف گردید. در دوران اسلامی نیز یهودیان مانند پیروان ادیان دیگر كه در اسلام به «اهل كتاب» شناخته شده‌اند، در میان مسلمانان و از جمله ایرانیان به آسودگی زندگی می‌كردند و گاه از جزیه معاف بودند. آنها می‌توانستند ملك و مال بیندوزند و از اموال خود به گونه‌ای كه در میان مسلمانان روا باشد بهره ببرند. اما اروپاییان برای اینكه یهودیان در سرزمین‌هایشان ریشه ندوانند و آنجا را میهن خود ندانند به آنها اجازه نمی‌دادند برای خود ملك بخرند و یهودیان ناگزیر آنچه را كه با كار خود به دست می‌آوردند نقدی نگاه می‌داشتند و این كار، خواه‌ناخواه آنها را به سوی رباخواری می‌كشاند.
در جامعه اسلامی، صدها فیلسوف و پزشك یهودی زندگی می‌كردند و فلاسفه یهود بدون هیچ بیمی با مسلمانان به مناظره می‌پرداختند. در زمان قاجار، یهودیان برای نشان دادن همدلی خود با شیعیان، در آیین‌های سوگواری محرم شركت می‌كردند و حتی در شهرهایی مانند شیراز دسته‌های سینه‌زنی به راه می‌انداختند. شمار شاعران یهودی كه به فارسی شعر می‌گفتند به اندازه‌ای است كه تذكره‌ای از زندگینامه آنان نوشته شده است.» دایره‌المعارف فارسی، جلد ۳ (م ـ ی)، ۱۳۷۵، ص ۳۳۸۳. این زندگی مسالمت‌آمیز همچنان ادامه داشت و ایرانیان مسلمان از زمان تشكیل دولت اسرائیل تاكنون همیشه میان هموطنان یهودی خود و صهیونیست‌های اشغالگر تمایز قائل بوده‌‌اند. موضع‌گیری‌های ضد صهیونیستی انجمن كلیمیان ایران در برابر اقدامات صهیونیستی اسرائیل پس از انقلاب اسلامی، مؤید این گفته و نیز نشانه هوشیاری و روابط حسنه فی‌مابین هموطنان مسلمان و یهودی است.
۹. دیپلماسی پنهان...، ص ۱۰۴ و ۱۰۵؛ محمد‌رضا سماك امانی،‌ كاشف‌الغطاء، سوره خشم،‌تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۷۴ـ ۷۹.
۱۰. كاشف‌الغطاء، سورهٔ خشم، ص ۷۹ـ ۸۱.
۱۱. اسناد مهاجرت ...، ص ۲۹؛ دیپلماسی پنهان،‌ص ۱۱۱.
۱۲. همان، ص ۲۸.
۱۳. كاشف‌الغطاء، سورهٔ خشم‌، ۱۰۱ و ۱۰۲؛ محمد شریف رازی، گنجینهٔ دانشمندان، ج.ا.كتابفروشی اسلامیه، ۱۳۵۲، ص ۲۵۱ ـ ۲۵۳.
۱۴. كاشف‌الغطاء، سورهٔ خشم، ص ۱۰۱ و ۱۲.
۱۵. اسناد مهاجرت ...، ص ۳۰.
۱۶و ۱۷ . همان،‌ص ۳۰ و ۳۱؛ رادولف پیترز، اسلام و استعمار، ترجمه محمد خرقانی، مشهد، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۶۵، ص ۱۱۵.
۱۸. اسناد مهاجرت...، ص ۳۸.
۱۹. ایران و مسئله فلسطین ...، ص ۱۶۶ و ۱۶۷.
۲۰. همان،‌ص ۱۶۷.
۲۱. همان؛ دیپلماسی پنهان....،‌ص ۱۵۲
۲۲ و ۲۳. ایران و مسئله فلسطین، ص ۱۶۸.
۲۴. همان، ص ۱۶۶.
۲۵. اسناد مهاجرت...، ص ۴۱. عنایت‌الله سمیعی وزیر خارجه دولت محمود جم طی گزارشی مورخ ۲۳/۱۲/۱۳۱۵ ش به دفتر مخصوص شاهنشاهی، سعی كرد ضمن بر شمردن تهدیدات بالقوه اعراب نسبت به مرزهای غربی و جنوبی ایران، سیاست حمایت از دولت یهود در سرزمین فلسطین را به عنوان موضع رسمی دولت ایران توصیه نماید. ر. ك. به: دیپلماسی پنهان ....، ص ۱۰۶ و ۱۰۷.
۲۶. برای اطلاع بیشتر ر. ك. به: جدول كوچ یهود به فلسطین (۱۹۱۹ ـ ۱۹۴۵ م / ۱۲۹۸ ـ‌۱۳۲۴ ش) در: سازمان‌های یهودی در ایران، ص ۴۴۰ و ۴۴۱.
۲۷. آیت‌الله بروجردی طی نامه‌های متعددی كه در این سال‌ها به خطیب شهیر آقای فلسفی می‌نوشت مراتب نگرانی خود را از غائله‌ آفرینی‌های بهائیان در گوشه و كنار كشور ابراز می‌كرد. ر. ك. به: خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۱۸۵ـ ۲۰۰.
۲۸. دیپلماسی پنهان، ص ۱۳۰ و ۱۳۶.
۲۹. اسناد مهاجرت...، ۸۰ـ ۸۱.
۳۰. سید جلال‌الدین مدنی، ایران اسلامی در برابر صهیونیسم، تهران، سروش، ۱۳۶۲، ص ۱۹.
۳۱. همان،‌ص ۱۹ و ۲۰؛ خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفیف ص ۴۱۱ـ ۴۱۴.
۳۲. روزنامه نجات، شماره ۶، مورخه ۲۶ دی ۱۳۲۶.
۳۳. ایران اسلامی در برابر صهیونیسم، ص ۲۳.
۳۴. سید مجتبی نواب صفوی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملكرد، اندیشه. به كوشش سید‌هادی خسروشاهی، تهران: انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۵، ص ۷۰.
۳۵. اسناد مهاجرت ...، ص ۱۰۱ و ۱۰۲.
۳۶. همان، ص ۱۰۴ و ۱۰۵.
۳۷. دیپلماسی پنهان، ص ۱۷۵.
۳۸. اسناد مهاجرت ...، ص ۱۰۲.
۳۹. بر طبق اسناد موجود یكی از این صهیونیست‌ها دون آدولف لهستانی بود. همان،‌ص ۱۲۸.
۴۰. همان، ص ۱۱۴و ۱۱۵.
۴۱. سازمان‌های یهودی و صهیونیستی در ایران، ص ۱۳ و ۱۴.
۴۲. همان، ص ۱۵۱ و ۱۵۲.
۴۳. همان،‌ص ۱۷۰ و ۱۷۱.
۴۴. همان، ص ۱۳۸.
۴۵. همان، ص ۱۳۲.
۴۶. همان، ص ۱۳۸.
۴۷. همان، ص ۱۶۳.
۴۸. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر البرز، ۱۳۷۴، ص ۱۵۴؛ ویلیام شوكراس. آخرین سفر شاه. ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی. تهران: نشر البرز، ۱۳۶۹، ص ۹۳. لازم به یادآوری است كه پانزده ماه بعد و در اوایل حكومت دكتر مصدق، دولت ایران كنسولگری خود رادر بیت‌المقدس تعطیل نمود كه با واكنش مثبت كشورهای عرب روبرو گردید.
۴۹. جلال آل احمد،‌ سفر به ولایت عزرائیل، تهران، انتشارات، مجید، مقدمه، ص ۱۶.
۵۰. همان، ص ۱۷.
۵۱. برای اطلاع از پیامها و سخنرانی‌های ضد صهیونیستی و ضد استعماری آیت‌الله كاشانی ر. ك. به: ایران اسلامی در برابر صهیونیسم؛ محمد دهنوی (گردآورنده)، مجموعهٔ مكتوبات، سخنرانی‌ها و پیام‌های آیت‌الله كاشانی از ۱۲۹۹ ه‍. ش تا شهریور ۱۳۴۰ ه‍. ش. تهران: چاپخش، جلد ۱ـ ۳.
۵۲. همان، جلد ۲، ص ۲۳۵.
۵۳. به نقل از: سید احمد موثقی. اندیشه و استراتژی وحدت در شبه قارهٔ هند و ایران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۲۶۷.
۵۴. همان، ص ۲۵۳ و ۲۶۵ ـ‌۲۶۷؛محمد دهنوی پیشین، جلد ۲، ص ۱۸۲ و ۱۸۳. این دو نماینده آیت‌الله حاج‌میرزا خلیل كمره‌ای و آیت‌الله سید محمود طالقانی بودند.
۵۵. كاشف‌الغطاء، سورهٔ خشم. ص ۱۱۹ـ ۱۵۰. نامه تاریخی كاشف‌الغطاء نخست در سال ۱۳۳۳ توسط دكتر علی شریعتی ترجمه شد و سپس دیگران نیز ترجمه‌های متعددی از آن نمودند.
۵۶. همان.
۵۷. برای اطلاع از روابط گستردهٔ سیاسی، امنیتی، اقتصادی و نظامی رژیم پهلوی و اسرائیل ر. ك. به: دیپلماسی پنهان، ص ۲۳۵ ـ ۴۲۸؛ نقش اسرائیل در ایران، شامل قراردادهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی. [بی‌جا]: انتشارات انقلاب [بی‌تا]، علیرضا ازغندی. روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده) ۱۳۵۷ـ ۱۳۲۰. تهران: قومس، ۱۳۷۶، ۴۰۹ ـ ۴۲۰؛ حسین فردوست: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۱، ص ۳۶۴ ـ ۳۷۲ و ۴۴۲ ـ ۴۴۶؛ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، نشر البرز، ۱۳۷۴، فصل سوم، پنجم و ششم. برای اطلاع از عملكرد برخی از عوامل سیاسی، اقتصادی رژیم اسرائیل در ایران ر. ك. به: دفتر پژوهش‌های مؤسسه كیهان. معماران تباهی یا سیمای كارگزاران كلوپ‌های روتاری در ایران، جلد سوم. سازمان انتشارات كیهان. چاپ سوم،‌۱۳۷۹.
۵۸. از افراد معروفی كه به اسرائیل رفتند، جلال آل احمد و داریوش آشوری بودند. جلال آل احمد خاطرات خود را از آن كشور چندی بعد با عنوان سفر به ولایت عزرائیل و آشوری نیز در مقاله‌ مبسوطی به عنوان «سفرنامه اسرائیل» در كتاب ماه كیهان انتشار داد كه هر دو لحن كاملاً جانبدارانه‌ای از آن رژیم داشتند. انتشار سفرنامهٔ آل احمد موجب تعجب و انتقاد برخی از روحانیون و روشنفكران مذهبی قرار گرفت كه از جملهٔ آنان آیت‌الله خامنه‌ای بود. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: سفر به ولایت عزرائیل، مقدمه، ص ۳۶. برجسته‌ترین و شناخته شده‌ترین مهرهٔ فرهنگی اسرائیل در ایران داریوش همایون بود كه سرپرستی روزنامه صهیونیستی آیندگان را از سال ۱۳۴۶ تا زمان انقلاب بر عهده داشت. برای اطلاع از سوابق عملكرد وی ر. ك. به: دفتر پژوهش‌های مؤسسه كیهان. نیمهٔ پنهان؛ سیمای كارگزاران فرهنگ و سیاست، جلد اول. سازمان انتشارات كیهان، چاپ سوم، ۱۳۷۹، ص ۱۱ـ ۳۸.
۵۹. صحیفه نور، چاپ جدید، جلد اول، ص ۹۶.
۶۰. همان، ص ۸۹ و ۹۰.
۶۱. همان، ص ۹۱ـ ۹۴.
۶۲. كوثر، جلد اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر اثار امام خمینی، ۱۳۷۱، ص ۱۰۱.
۶۳. همان، ص ۱۲۶ و ۱۲۷.
۶۴. صحیفه نور، جلد اول، ص ۲۳۵.
۶۵. برای اطلاع از متن اعلامیه‌ها رجوع شود به : اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۴، ج ۱، ص ۳۰۵ـ ۳۲۰؛ ج ۲، ص ۱۵۶ـ ۱۵۸، ۱۶۶ـ ۱۶۸؛ ج ۳، ص ۲۰۷ـ ۲۱۲؛ ج ۴، ص ۱۶۴ـ ۱۶۸؛ ج ۵،‌ص ۱۲۶ ـ ۱۲۸؛ دیپلماسی پنهان، ص ۳۸۶.
۶۶. روابط خارجی ایران در سال ۱۳۴۶. گزارش سالانه وزارت امور خارجه، ص ۵۶، ۵۷.
۶۷. حمید روحانی. نهضت امام خمینی،‌ ج ۲، ص ۴۵۹. برای اطلاع از نظرات مراجع، علما، فضلا و حوزه‌های علمی ایران و عراق نسبت به ‌آتش‌سوزی مسجدالاقصی ر. ك. به: اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، ص ۳۳۴ـ ۳۳۸؛ ج ۲، ص ۱۶۶ـ ۱۶۸.
۶۸. صحیفه نور، ج ۱، ص ۱۶۸.
۶۹. صحیفه نور، ج اول، ص ۲۰۶ ـ ۲۱۰.
۷۰. اسناد انقلاب اسلامی، ‌ج ۱، ص ۳۶۱ـ ۳۶۸؛ ج ۵، ص ۱۵۵ـ ۱۵۷.
۷۱. از جمله این وعاظ، حجت‌ الاسلام فلسفی، آیت‌الله شهید مطهری و حجت‌السلام هاشمی رفسنجانی بودند.
۷۲. مشخصات این كتاب چنین است: اكرم زعیرت. سرگذشت فلسطین یا كارنامه سیاه استعمار، ترجمه علی‌اكبر هاشمی رفسنجانی، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، [۱۳۶۲]. وی در مقدمه‌ای كه در اردیبهشت ۱۳۶۲ بر این كتاب نوشت انگیزهٔ خود را از ترجمه آن چنین بیان كرده است: «بر این اعتقاد بودم كه یكی از كارهای بسیار لازم،‌آشنا كردن مردم ایران با حوادث فلسطین و علل و عوامل و خطرات روی كار آمدن اسرائیل غاصب است كه به خاطر سیاست ضد اسلامی و ضد عربی رژیم پهلوی، خیلی از مردم ایران از این موضوع حیاتی بی‌خبرمانده بودند.» یكی از دلایل بازداشت ایشان در سال ۱۳۴۳، انتشار همین كتاب بود. همان.
برای اطلاع از نظرات مراجع، علما،‌ فضلا و حوزه‌های علمیه ایران و عراق علیرغم این موضعگیری رژیم شاه، روابط همه جانبه رژیم شاه واسرائیل به طور روزافزونی در حال گسترش و تعمیق بود. در طول این جنگ رژیم شاه نفت اسرائیل را تأمین می‌كرد. در مصاحبه‌ای كه شاه در سال ۱۳۴۸ انجام داد تلویحاً به روابط تاریخی ایران و یهودیان اشاره كرد و روابط بازرگانی و از جمله فروش نسبت به اسرائیل را اقدامی كاملاًَ تجاری و غیر سیاسی دانست. ر. ك. به: روابط خارجی ایران در سال ۱۳۴۸، گزارش سالیانه وزارت امور خارجه، ص ۸۴.
۷۳. برای اطلاع از مواضع ضد صهیونیسیت و ضد اسرائیلی هاشمی رفسنجانی، به عنوان نمونه ر. ك. به: هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه. زیر نظر محسن هاشمی. تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۱۰۴۶ ـ ۱۰۴۸، ۱۰۵۴ـ ۱۰۵۵، ۱۰۷۵ـ ۱۰۸۲.
۷۴. خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص ۲۷۹. سند ساواك،‌ شماره ۱۴۴.
۷۵. همان، ص ۳۲۰، سند ساواك،‌ شمارهٔ ۲۳۴.
۷۶. همان، ص ۳۰۸ ـ ۳۱۵، سند ساواك، ‌شماره ۲۲۶.
۷۷. همان، ص ۳۴۰، سند ساواك، شمارهٔ ۲۸۲.
۷۸. بهرام افراسیابی و سعید دهقان. طالقانی و تاریخ. تهران: انتشارات فرزانه [بی‌تا]، ص ۲۷۹.
۷۹. علی محمدی . آیت‌‌الله طالقانی ابوذر امام. سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۵۷.
۸۰. همان؛ طالقانی و تاریخ، ص ۲۹۶، ۲۹۸.
۸۱. سیری در زندگانی استاد مطهری، تهران: انتشارات صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۷۶، ص ۸۲ـ ۸۴.
۸۲. همان‌،ص ۸۴.
۸۳. عبدالرحیم اباذری، امام موسی صدر امید محرومان. تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، ص ۱۶۸ـ ۱۶۹.
۸۴. همان، ص ۱۶۹.
۸۵. علی علمی اردبیلی. زندگی و مبارزات امام موسی صدر و سید محمد باقر صدر. [مشهد]. انتشارات امامت،‌۱۳۵۸، ص ۴۷.
۸۶. همان، ص ۵۷.
۸۷. همان.
منبع: «مجموعه مقالات همایش اسناد و تاریخ معاصر مركز بررسی اسناد تاریخی، آذر ۱۳۸۱


همچنین مشاهده کنید