جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ناگهان نرگس


ناگهان نرگس
ستاره اسكندری در سریال نرگس با موقعیت پیش بینی نشده ای روبه رو شد. قرار نبود او در نرگس بازی كند. مرگ پوپك گلدره اتفاقی بود كه به دیده شدن او منجر شد. اما این مسئله همه ماجرا نیست. ستاره اسكندری بازیگری با پرونده نسبتا قابل قبولی است كه با پذیرفتن بازی در نقش نرگس، موقعیت سختی را برای خود رقم زد. اسكندری متولد ۱۳۵۳ در تربت حیدریه و دانشجوی انصرافی رشته مترجمی زبان است كه در سال ۱۳۷۲ برای بازیگر شدن قید رشته اش را زد. او كار تئاتر را به صورت تجربی با كسانی چون اصغر فرهادی و پریسا بخت آور در دانشگاه تهران شروع كرد.
بازی در آخرین كار تئاتر اصغر فرهادی بعد ها او را به بازی در داستان یك شهر یكی از موفق ترین تجربه های تلویزیونی در این سال ها كشاند. البته اسكندری قبل از داستان یك شهر از سال ۷۸ با بازی در تئاتر دندون طلا جذب تئاتر حرفه ای شد. خود او می گوید كه در تلویزیون این شانس را یافته كه با بازی در كنار حسن پورشیرازی به تئاتر دندون طلا برود و جالب این كه حضور او در نرگس نیز بی ارتباط با حضور پورشیرازی در نرگس نبوده است. اسكندری در تئاتر این شانس را یافته كه در كنار برخی از بهترین كارگردان ها و گروه های تئاتری بازی كند. برخی از فعالیت های او در تئاتر عبارتند از: رومئو و ژولیت علی رفیعی، شازده احتجاب علی رفیعی، در مصر برف نمی بارد علی رفیعی، قهوه تلخ شبنم طلوعی، سعادت لرزان مردمان تیره روز محسن علیخانی، شب هزار و یكم بهرام بیضایی و...
اسكندری آن طور كه خود می گوید بعد از رد شدن دو كار تئاترش به نام بازگشت به خانه پدری محسن علیخانی و بهمن بغداد شبنم طلوعی مجبور به ترك این عرصه می شود. این اتفاقی است كه همزمان برای برخی از بهترین چهره های تئاتری می افتد. اسكندری در تئاتر متعلق به نسلی است كه در چند سال پیش از آن به عنوان مهم ترین دستاورد تئاتر ایران یاد شد اما به ناگهان بر اثر برخوردهای نابجایی كه با آنها شد ترك صحنه كردند. در این میان برخی مانند اسكندری به بازی های تلویزیونی روی آوردند كه نمونه های بسیاری دارند و آن طور كه خود اسكندری نیز می گوید مجبور شدند از پله های نخست شروع كنند. بازی در فیلم های مواجهه ابراهیمی فر، شبانه كیوان علی محمدی و امید بنكدار، تارزان و تارزن از جمله فعالیت های سینمایی اسكندری است. ستاره سریال نرگس، بازی در سریال های مثل ماه مهربان، رستوران خانوادگی، داستان یك شهر، خانه شماره ۱۳، ایستگاه، حامی، عشق گمشده، بیگانه ای میان ما، با من بمان، ماجراهای تقی جان، گربه های هاجر و می می و مومو كارنامه بازیگری او در تلویزیون را شكل می دهد.
شما در موقعیتی حساس در كارنامه كاری تان تئاتر را ترك كردید و در تلویزیون به صورت پررنگ حضور پیدا كردید. این حضور ناشی از همان ماجرای مالی تئاتر و تلویزیون است و به دیده شدن در تلویزیون برمی گردد یا چیزهای دیگری نیز دخیل اند
به عنوان كسی كه كارم را از تئاتر شروع كردم و كارنامه ام نشان می دهد كه واقعا عاشقانه و با حساسیت در تئاتر حضور داشتم می خواهم بگویم آن چیزی كه باعث شد از اواخر سال ۸۳ دیگر كار تئاتر نكنم اعتراضی بود كه به مدیریت تئاتر داشتم. متعلق به نسلی بودم كه احساس می كردم جایگاهش مشخص نیست. مهدی سلطانی، كوروش نریمانی، شبنم طلوعی، محسن عیلخانی و... طیف گسترده ای بودند كه جایگاهشان مشخص نبود. با ما نه با مدل حرفه ای ها برخورد می كردند كه با آنها قرارداد ببندند و نه خیلی آماتور بودیم. رد شدن بدون هیچ توضیح دو كاری كه وقت زیادی برای آنها گذاشته بودم در مرحله بازبینی به این احساس بیشتر دامن زد.
متن مشكلی داشت
این در شرایطی بود كه متن ها پذیرفته شده بودند و قرار بود اجرا شوند و ما به امید اجرا اثری گذاشته بودیم.
● اشاره ای نشد كه مشكل چیست
▪ تمام اعتراض من این بود كه آیا حق نداریم بدانیم كاری كه سه ماه برایش وقت گذاشته ایم به چه دلیلی رد می شود این جا بود كه احساس كردم مسائل یك مقداری با هم تداخل پیدا كرده است. این مسئله همزمان با تغییر مدیریت های پی در پی تئاتر نیز بود كه مدام سیاستگزاری ها نیز عوض می شد و ما بدون تكلیف. من هنرمند نیز قرار نبود این چیزها را بدانم و بفهمم.
شما متعلق به نسلی بودید كه مدیران نیز بر وجود شما بسیار فخر می فروختند و آن را به حساب امتیازهای خود می گذاشتند. ولی بخش عمده ای از استعدادهای این نسل ناخواسته و به اجبار زندگی جذب تلویزیون و سینما شد.
دقیقا. این اتفاق خوشایندی نبود. ما تئاتر را در شرایطی شروع كردیم كه راهروهای تئاتر شهر چراغ نداشت. خیلی زحمت كشیدیم كه حضور داشته باشیم. آن زمان مثل الان نبود كه در تمام سالن ها اجرا باشد. زمان ركود تئاتر بود. در این موقعیت نسل من شروع به كار كرد و خیلی تلاش كرد تا باشد. ما روند خودمان را داشتیم ولی یك دفعه دیدیم اتفاق های دیگر افتاد كه انگار تعمد داشت نباشیم. نتیجه اش هم این بود كه یك عده ای از ایران رفتند و عده ای نیز جذب تلویزیون و سینما شدند. ولی اعلام كرده اند كه در حال حاضر بودجه تئاتر چند برابر شده است.
هنوز می شنوم بچه هایی كه دارند تئاتر كار می كنند دستمزدهایشان را نگرفته اند و از چند سال پیش طلب دارند.
می خواهید بگویید بخش عمده ای از دلایل ترك صحنه تئاتر مربوط به ماجرا های مالی آن بود
همه ماها با این باور بزرگ شده ایم كه قرار نیست تئاتر كار كنیم و پول در بیاوریم. چیزی كه بیشتر آزارمان داد، برخوردی بود كه با ما شد. جایگاهمان مشخص نبود. تكلیف مشخص نبود كه ستاره اسكندری با وجود كاركردن با چند كارگردان مطرح و گرفتن جایزه باز هم برای كاركردن باید ساعت ها برود پشت اتاق مدیریت در مركز كه می خواهد كار كند و برای كاركردن بیشتر از مدت تمرین باید دوندگی كند. به هرحال دیگر آماتور نبودیم كه بعد سه ماه تمرین كردن و با پذیرفتن متن، كار در مرحله بازبینی رد شود.
● خوشبین هستید كه با وجود زیاد شدن بودجه تئاتر و قول مدیران برای سالن سازی، نسل شما دوباره تئاتر را جدی بگیرد
▪ امیدوارم این اتفاق بیفتد. نه فقط برای نسل من كه بسیاری از چهره های پیشكسوت و سرشناس ما در حال حاضر از صحنه دور هستند. این فقط دغدغه نسل من نیست. تئاتر به لحاظ فرهنگی، مقوله مهمی است.
● با توجه به موقعیتی كه در تلویزیون پیدا كرده اید آیا اگر شرایط مهیا شود باز هم حاضرید سختی های تئاتر را قبول كنید
▪ من فقط می توانم بگویم نسلی كه اینقدر عاشقانه كار تئاتر كرد، هنوز آنقدر عاشق تئاتر هست كه اگر شرایط فراهم شود برگردد. چون تئاتر از آن چیزهایی است كه روی روح و روان آدم تاثیر می گذارد و خیلی دیر به شغل تبدیل می شود. كسانی كه تئاتر را برای تئاتر بودنش قبول دارند، قطعا مترصد فرصت بازگشت هستند.
● كارنامه كاری تان در تئاتر می گوید كه گزیده كار بوده اید و با حساسیت كار كرده اید، آیا فكر می كنید در تلویزیون هم این طور بوده اید
▪ قطعا نه. دلیل هم دارد. دلیلش این است كه تئاتر را پله پله شروع كردم. نسل من در تئاتر این امكان را داشت كه انتخاب كند با چه كسی هم گروه و همكار شود. درست است كه من بازیگرم. اما انتخاب كننده بودم. این اتفاق در تلویزیون و سینما نمی افتد. من همیشه انتخاب شده ام. گروهی را نمی شناسم كه با آن كار كنم. در خانه نشسته ام و اسمم بازیگر است. كارگردان یا تهیه كننده باید مرا انتخاب كند. در نتیجه میزان حساسیتم خیلی به كمكم نمی آید. با این حال سعی كرده ام نقشی كه كار می كنم یك چیزی برایم داشته باشد. سعی كرده ام نقش های مختلف بازی كنم. اگر در سریال های الف بخت بازی را نداشته ام در سریال های ب سعی كرده ام آنچه در توان دارم ارائه بدهم كه حداقل نگویند بازیگر بدی است.
● سریال نرگس این امكان را برایتان به وجود آورد كه دیده شوید، با توجه به موقعیت پیش آمده آیا با حساسیت بیشتری نقش هایتان را انتخاب خواهید كرد
▪ امیدوارم این اتفاق بیفتد. راهی كه ستاره اسكندری طی كرده تا دیده شود یك راه اجتناب ناپذیر است. من نه پشتوانه دارم ناارتباط ویژه ای دارم. برای این كه دیده شوم خیلی تلاش كرده ام. این راه را باید طی می كردم تا اسمم در كاندیداهای سیروس مقدم به عنوان ادامه دهنده نقشی كه پوپك گلدره بازی كرده، باشد. من باید به این صورت شناخته می شدم. اگر كسی من را نمی شناخت این اقبال را برای بازی در نرگس نداشتم.
شده تا حالا سابقه تئاتری تان و بازهای خوب تان در تئاتر باعث انتخاب در نقشی در تلویزیون شود
نه. برحسب اتفاق بوده. سال ها پیش در دانشكده هنرهای زیبا در یك كاری به نام سیمای دانشگاه با بچه هایی كه تئاتر می خواندند بازی كوتاهی داشتم. در آن كار رضا جودی تصویربردار بود. بعد ایشان وقتی می خواستند اولین كار به عنوان تهیه كننده را بسازند به یاد دختركی افتادند كه در دانشگاه دیده بودند. آن كار خانه شماره ۱۳ بود و خیلی هم با استقبال روبه رو شد. حتی جذب شدن من به تئاتر حرفه ای نیز از تلویزیون اتفاق افتاد. در سریال ایستگاه با مرحوم مهدی فتحی هم بازی بودم وقتی داوود میرباقری به دنبال دختری می گشتند برای دندون طلا، آقای فتحی به یاد من افتادند كه در ایستگاه جنوبی حرف می زدم و من را معرفی كردند.● یعنی این كه از تلویزیون به تئاتر آمدید
▪ نه. قبل از آن در تئاتر دانشجویی كارهایی كرده بودم. كار دانشجویی هم كه می گویم بازی در نمایش آخرین قهرمانان زمین بود كه آخرین كار اصغر فرهادی در تئاتر بود. این كار به عنوان پایان نامه فرهادی بود و در جشنواره نیز آن را شركت داد. از تلویزیون به تئاتر نیامدم اما زمینه جذب شدنم به تئاتر حرفه ای، تلویزیون بود.
● برایم جالب است بدانم كه مثلا شما در نمایش شب هزار و یكم بازی خوبی داشته اید و از نقش های اصلی بودید یا در نمایش های علی رفیعی. با این حال نشد كه كارگردانی در تلویزیون شما را برای آن بازی ها انتخاب كرده باشد
▪ اصلا. یادم هست زمانی كه دندون طلا اجرا شد خیلی از كارگردان های سینما و تلویزیون كار را دیدند و به من خسته نباشید گفتند و گفتند كه در صحنه خیلی خوبی، اما هیچ كدام از آنها مرا به كار دعوت نكردند.
● فكر می كنید نرگس بهترین كار تلویزیونی شماست
▪ نه. نمی توانم بگویم بهترین كارم است. بهترین فرصتی بود كه دیده شوم و این را مدیون پوپك هستم. قرار هم نبود كه من با این كار دیده شوم. قرار بود پوپك با این نقش دوباره احیا شود. با سانحه ای كه برای پوپك افتاد من آمدم و كار را ادامه دادم. نرگس خیلی موقعیت خوبی است برای دیده شدن، ولی لزوما بهترین كار من نیست.
● بهترین كارتان
▪ خیلی كارهایی را دارم كه دوستشان دارم...
● آنهایی كه بیشتر دوست داری
▪ نمی دانم. داستان یك شهر كه سال ها پیش بازی كردم. نقش یك دختر معتاد را بازی می كردم. در آن زمان هنوز در تلویزیون تصویر یك زن معتاد نشان داده نشده بود و خیلی ها فكر می كردند این تصویر مستند است. در كارهای كودكم، بازی هایی دارم كه دوستشان دارم.
● بعد از همكاری با اصغر فرهادی با كارگردان دیگری هم روبه رو شدید كه حساسیت های او را داشته باشد
▪ بله. به نتایج كار كاری ندارم. با كارگردان های نسبتا خوبی كاركرده ام. مثلا به لحاظ امنیت بازیگری و كارگردانی حمید لبخنده خیلی خوب بودند. حالا كاری به این ندارم كه نقش چه بود و چه شد. ولی بازی من را می شناخت و من به راحتی می توانستم با او دیالوگ برقرار كنم. یا حتی در كار عشق گمشده كار سهیلی زاده...
● در تئاتر با كارگردان هایی كار كردی كه به تجربه بازیگری تان افزوده اند، آیا می توانی بگویی در تلویزیون نیز این اتفاق برایت افتاده است
▪ كاملا. من این موضوع را در نرگس متوجه شدم. چون خیلی شتاب زده وارد كار شدم. بعد فكر كردم تمام تجربه هایی را كه در كنار كارگردان هایی چون لبخنده، سهیلی زاده، زرین پور، فرهادی، عسگری نسب و خیلی های دیگر كسب كرده ام، می توانم یك دفعه به كار بگیرم. با این پشتوانه بود كه وارد سریالی شدم كه ۳۷ قسمت آن ساخته شده بود. البته نمی دانم قضاوت ها در مورد آن چیست و آیا درست سر جای نرگس ایستاده ام یا نه
● وقتی شما وارد كار شدید سریال متوقف شده بود
▪ كار اصلا متوقف نشده بود. بعد از این كه آن سانحه برای پوپك پیش آمد، گروه سكانس هایی را می گرفتند كه نرگس در آنها حضور ندارد. امیدوار بودند پوپك بازگردد.
● و در این مدت دنبال بازیگر جایگزین می گشتند
▪ چیزی حدود یك ماه طول كشید تا من پذیرفتم بازی كنم.
● چطور شد به شما رسیدند
▪ یك لیست كامل از بازیگرانی كه در این سن و سال بودند داشتند. اسم من نیز با توجه به سابقه ام در لیست بود. ضمن این كه با حسن پورشیرازی در دندون طلا و در چند كار دیگر همبازی بودم. با مهرانه مهین ترابی نیز همبازی بودم. ایرج محمدی نیز تهیه كننده سریال ایستگاه بودند و من را می شناختند.
● با این احوالات تست نشدید بلكه انتخاب شدید
▪ بله. از زمانی كه به دفتر رفتم تا شروع به بازی كمتر از شش روز طول كشید. و من ناگهان با نرگس مواجه شدم.
● بازی پوپك گلدره را ندیدید منظور راش های گرفته شده كه پوپك بازی كرده بود.
▪ نه. تنها در مدت كوتاهی ماجرا را فقط برایم شرح دادند. آن زمان من سر كار بوی گل های وحشی با لیالستانی قرارداد داشتم كه گفتم نمی آیم. یك مقدار هم برای ترس بود.
● ترس از بازی پوپك گلدره یا از این كه نقشی را قرار است ادامه بدهید
▪ بیشتر برای ادامه بازی دیگری بود.
● چگونه با نقشی كه قرار بود ادامه بدهید و قبلش كسی دیگر آن را بازی كرده بود برخورد كردید
▪ از زمانی كه به دفتر آمدم و فهمیدم نرگس چیست، هفت الی هشت روز بیشتر طول نكشید. ۳۷ قسمت قبل را هم نخوانده بودم و فرض را بر این گذاشتم كه یك نقش جدا به من پیشنهاد داده اند كه باید از این مرحله آن را بازی كنم.
● یعنی بازی پوپك را در نظر نگرفتید
▪ چاره ای نداشتم. چون از لحاظ عاطفی نمی توانستم راش های او را ببینم و اعتقادی به تقلید هم ندارم. پوپك مختصات خودش در نرگس را دارد و من مختصات خودم را. قرار نگذاشتم كه بازی پوپك را تقلید كنم.
● اتفاقی كه برای پوپك افتاده بود روند كاری شما را شتاب نداده بود
▪ نه. چون سكانس های دیگر را گرفته بودند.
● روزانه چقدر ضبط داشتید
▪ ۱۸۱۲ دقیقه. ولی این ربطی به ماجرا نداشت. وقتی هم نرگس نبود همین اندازه می گرفتند. فقط زمانی كه من آمدم تكیه بر سكانس هایی شد كه مربوط به نرگس است.
● شایعه است كه سیروس مقدم بدون دكوپاژ كار می كند. می خواهم بدانم با توجه به ورود ناگهانی تان به سریال چه روندی را برای بازی داشتید
▪ نسبت به سابقه ام با كارگردان های دیگر، سیروس مقدم كارگردانی سرعتی است. ولی از پیش همه می دانند كه او چه می خواهد از تصویربردار بگیر تا بازیگر. برای روحیه من كه در تئاتر هر سه ساعت تمرین یك بار چایی می خوردیم، معطلی در كار تصویر كلافه كننده است. می توانم بگویم تایم بالای سیروس مقدم و سرعتش با روحیه ام سازگار بود.
● یعنی اگر شما وقت بیشتری برای ارائه نقشتان داشتید همین بازی را شاهد بودیم
▪ فكر می كنم.
برایم این حرف جالب است و خیلی ها وقتی از كارشان انتقاد می كنی، نقاط ضعف كار را به حساب تایم بالا و عجله در تولید و نبود فرصت می دانند. ولی شما چیز دیگری می گویید و از آن دفاع هم می كنید.
برخی چیزها به نفس سریال سازی ما برمی گردد و نمی توانیم توقع زیادتری از آن داشته باشیم.
● خیلی از كارگردان هایی كه چهار الی پنج دقیقه در روز می گیرند معتقدند تولید بیشتر به كار ضربه می زند.
▪ من این اعتقاد را ندارم. حداقل با توجه به تجربه هایی كه با كارگردان های مختلف داشته ام. شما می بینید در كار نرگس شما حركت دوربین هم دارید. كمتر اشتباه اتفاق می افتد و به لحاظ كادربندی خیلی چیزها درست تر است. و شاهد هستیم سریال هایی نیز كه در روز دو الی سه دقیقه می گیرند به لحاظ كیفیت اگر نگوییم كمتر ولی بالاتر از نرگس هم نیستند.
● نرگس را هر شب دنبال می كنید
▪ بله.
● شده به كسی برخورده باشید كه نرگس را ندیده باشد
▪ راستش نه.
● چه انتقادی به كار دارید
▪ یك مقدار سخت است.
● به بازی خودتان چه انتقادی دارید
▪ زمانی كه نرگس را بازی می كردم احساس مسئولیت مضاعف می كردم و این احساس را داشتم كه باید پاسخگوی بازی كردن به جای پوپك هم باشم. راستش نمی توانم بازی خودم را نقد كنم.
● از این كه نرگس را همیشه در وضعیت غم و غصه می بینی كلافه نمی شوی
▪ این دیگر مربوط به مبحث بازیگری من نمی شود. این نقش را من پذیرفتم كه بازی كنم و بقیه اش مربوط به فیلمنامه می شود. من تلاش كرده ام نقش را با نهایت توانم بازی كنم و خوب بازی كنم. این چیزی است كه از من خواسته اند و باید انجام دهم.
یعنی به عنوان كسی كه باید این نقش را بازی و خلق كند انتقادی نسبت به آن نداشتی نرگس را در هیچ لحظه ای شاد نمی بینیم حتی در عروسی خودش. همه اش نگران است. آدم های خیلی غصه دار هم در زندگی یك جاهایی شاد هستند و غصه هاشان را فراموش می كنند.
خب. به لحاظ قصه بلایی سرش آمده كه مدام باید غصه بخورد و نگران باشد. حتی در عروسی اش نیز با رفتن خواهرش مواجه می شود.
● شما خودتان در بازخوردهای مخاطبان با این مسئله روبه رو نشده اید
▪ بیشتر از خود نرگس با انتقاد نسبت به كل مجموعه روبه رو بوده ام كه می گویند چرا این قدر غم، چرا این قدر غصه و چرا این قدر درگیری به نظرم این چیزها را باید نویسنده سریال پاسخ بدهد. من برای این نقش انتخاب شدم و متخصص فیلمنامه نویسی نیستم. تمام تلاش من این بود كه یك بار منطقی به آن بدهم. نگرانی ها از زمانی شروع می شود كه قصه نسرین می آید و نرگس باید هم برایش پدر باشد و هم مادر و با اتفاقاتی كه برای نرگس و نسرین می افتد تبدیل به یك شخصیت روان پریش می شود. اگر سلیقه من را به عنوان یك بازیگر بخواهید به شدت دوست داشتم ده سال كوچك تر بودم و می توانستم نقش نسرین را بازی كنم. نسرین نقشی است كه بسیار جای كار دارد اما نرگس زیاد جای كار نداشت. به دلیل آن كه باید الگوسازی می كرد و شخصیتی مثبت بود.
گفت وگو با ستاره اسكندری بازیگر نقش نرگس
مهربانو ابدی دوست
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید