جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

یهودی از قربانی تا جلاد


یهودی از قربانی تا جلاد
یهودیان تا چند دهه گذشته در غرب انسانی مسالمت آمیز، از مستضعفان دنیا، به حاشیه رانده شده، منفور، غیر قابل اعتماد و مظلوم بودند و تنها در آرزوی برخورد خوب دیگران بود. در آن زمان ها نیز یهودیان متهم بودند اما نه با همان اتهاماتی كه یهودیان معاصر مانند آریل شارون به آن متهم هستند و اگر افرادی از یهودیان در كشورهای مختلف معروف شدند، استثناهایی بیش نیستند كه حتی خود یهودیان نیز از آن ها متنفر هستند.
محیط و جغرافیای مسیحی غرب دشمن سرسخت یهودیان بود، حتی در دهه سی قرن گذشته وقتی یك انگلیسی یك یهودی را در خیابان می دید كه با زبان عبری سخن می گوید، به او تذكر می داد كه فراموش نكند در انگلیس زندگی می كند.
در جریان جنگ جهانی دوم برخی كشورهای غربی با پناه دادن یهودیان فراری از جهنم نازی ها مخالفت كردند، آمریكا در راس این كشورها قرار داشت و با اسكان یهودیان مخالفت كرد.
اسرائیل قدرتمند كنونی كه از طریق لابی صهیونیستی بر مراكز قدرت آمریكا سیطره دارد، هنوز هم این "گناه" آمریكا را به یاد دارد و همه این میلیاردها دلار كمك و ده ها وتو و كمك های نظامی آمریكا را فراموش كرده است ؛ كمك هایی كه به اشغالگران صهیونیستی در ادامه اشغال سرزمین های عربی كمك كرد.
"اسرائیل" تا حمله سال ۱۹۶۷ در مورد سخن گرفتن درباره كوره های آدم سوزی بسیار متردد بود. اما تحقق اهداف حملاتش همه ملاحظات آمریكا در مورد اهمیت برانگیختن این مسأله را از میان برداشت. واشنگتن برای تكمیل توطئه ای كه بعد از ۱۹۶۷ آغاز شد، سعی كرد كه پایان خوشی برای فجایع و قتل عام ما قرار دهد، فجایعی كه خود آمریكا با تلاشش برای ایجاد خاورمیانه ای جدید به جای خاورمیانه قدیم طرفی اساسی در شكل گیری آن محسوب می شود. در واقع خاورمیانه قدیم دیگر ارزشی برای آمریكا ندارد. آمریكا می خواهد با ایجاد خاورمیانه جدید آن را در كنار اروپای جدیدی قرار دهد كه دونالد رامسفلد می خواست جای اروپای ناتوانی را بگیرد كه به دنبال مخالفت آن با حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ از این اتحادیه انتقاد كرد.
اكنون از ما خواسته می شود كه در خاورمیانه جدیدی قرار بگیریم كه خصوصیات، پیكره و روح و اهدافش نامشخص است. تنها مسأله مهم در این خصوص این است كه مانند اروپای جدید باشد و راه مخالفت با واشنگتن را در پیش نگیرد و نوكر گوش به فرمان دولتمردان آمریكا باشد.
اولین فصل خاورمیانه جدید جنایت ها و وحشیگری "اسرائیل" در لبنان و فلسطین و پایان آن هم سیطره "اسرائیل" بر این منطقه است نه دمكراسی ای كه آمریكا با اشغال عراق اعلام كرد كه درصدد گسترش آن در خاورمیانه و تبدیل كردن عراق به یك كشور دمكراتیك نمونه است.
كاندولیزا رایس كه همزمان نقش وزیر امور خارجه آمریكا و رژیم صهیونیستی و سخنگویی این رژیم در جریان جنگ را بازی می كرد، این عبارت را در اثنای این جنگ بر زبان جاری ساخت ؛ جنگی كه فصول آن هنوز به پایان نرسیده است و از خاورمیانه جدیدی خبر می دهد كه زاییده حمله اخیر صهیونیست ها به لبنان نیست بلكه زاییده طرحی است كه در واشنگتن و تل آویو قبل از جنگ تدوین شده است. طرحی به این خطرناكی نمی تواند در یك لحظه و آن هم در لحظه حمله به لبنان تدوین شده باشد، این طرح مشكوكی است كه با سلطه "اسرائیل" بر منطقه به پایان می رسد.
اسرائیل با خونریزی و تكه تكه كردن پیكرها و ترانسفر داخلی در لبنان سعی می كند كه بدون هیچ شریكی نقشه جدید منطقه را ترسیم كند.
همه نخست وزیران "اسرائیل" با بر شمردن افتخارات خود در كشتار فلسطینیان وارد عرصه تبلیغات انتخاباتی می شوند، تا جایی كه در "اسرائیل" و غرب همه به این باور رسیده اند كه نخست وزیر خونریزتر و جنایتكارتر بیش ترین قدرت را در اقناع یهودیان "اسرائیل" به صلح و سازش دارد.
اما با این وجود خونریز و خون آشامی مثل اسحاق رابین به دست یك یهودی تندرو توراتی به قتل رسید و كارنامه سیاهش هم به دادش نرسید. كسی جرأت نداشت كه او را تروریست بنامد چرا كه یهودیان یا افراطی هستند و یا تندرو و متعصب. این برعكس عرب هاست كه حتی در شكم مادرشان هم متهم به تروریسم می شوند. تاریخ از ایهود اولمرت به عنوان قصاب دوم كشتار قانا یاد خواهد كرد. آیا می توان تصور كرد كه حتی یك نخست وزیر "اسرائیل" كارنامه سفیدی داشته باشد؟ قصاب اول قانا پرز بود كه حملات موسوم به «خوشه های خشم» را در سال ۱۹۹۶ علیه فلسطینیان به اجرا درآورد. او تنها سیاستمداری است در جهان كه برای مقوله مشهور زیر استثنا قائل شد:«می توانی همه مردم را چند وقتی گول بزنی، می توانی برخی مردم را برای همیشه گول بزنی، اما نمی توانی همه مردم را همیشه گول بزنی.» پرز در این سالخوردگی اش هم چه در حزب چپ و چه در راست میانه رو می تواند با الفاظ بازی كرده و آن ها را به خدمت پروژه صهیونیسم درآورد. از جمله این كه اخیرا جنایت های رئیس جدیدش اولمرت را این گونه توجیه كرد:«این ها نبرد بر سر مرگ و زندگی اسرائیل است.» همین پرز برنده جایزه صلح نوبل شده است.
سیاست مداران "اسرائیل" تنها نمونه های انفرادی در این خصوص نیستند بلكه آن ها در اصل امتداد فرهنگی و نظامی غرب استعماری و امپریالیستی هستند. مشاوران حقوقی دولت انگلیس چند سال قبل اعلام كردند كه استعمار مجدد مستعمرات سابق در صورت بغرنج شدن وضع آن ها جایز است و نقض قوانین بین الملل و میثاق سازمان ملل را برای توجیه «مداخله انسان دوستانه» و یا «مداخله لیبرالی» یكطرفانه برای سازماندهی مجدد جهان بر اساس افكار برخی ها جایز دانستند.
"اسرائیل" بخش لاینفكی از پروژه استعماری جدید ناتو است كه می خواهد در جهان عرب ابتدا از سودان و لبنان توسعه پیدا كند. از سوی دیگر، یك موسسه نظامی به رهبری یهودیان غربی بر "اسرائیل" حاكم است كه می خواهد نقش «غربی ها» را در منطقه عربی ایفا كند یا به شراكت و یا این كه مانند حمله به لبنان این نقش كاملا و عملا به خود "اسرائیل" واگذار شود. "اسرائیل" كپی مطابق اصل غرب است كه در استفاده از سلاح و برتری جویی نژادپرستانه درست وارث واقعی اروپای مركزی و آمریكاست. تخریب یك كشور و كشتار و آواره ساختن ساكنان آن هرگز یك كار متمدنانه محسوب نمی شود، و تنها می توان گفت كه این امر در راستای اجرای سیاست «آشوب هدفمند» صورت می گیرد. "اسرائیل" بخشی از نظام غربی است كه قدرت و به كاری گیری آن را امری طبیعی و از مقتضیات بازار سلاح می داند كه باید هر چند گاهی به كار برده شود تا سلاح را پیشرفته تر و یا سلاح های جدید را جایگزین سلاح های قدیمی كند و سلاح های استفاده شده و ناكارآمد را به ما بفروشند.
جرج بوش رئیس جمهور آمریكا و تونی بلر نخست وزیر انگلیس مانند رهبران اسرائیلی هستند كه كاربرد قدرت نظامی را برای تحقق منافع ملی و منافع همپیمان خود كه از منافع راهبردی آن ها حمایت می كند، ترجیح می دهند. در جنگ كوزوگو بلر خود را فردی انسان دوست و خیرخواه جلوه داد و سازمان ملل جدیدی را مبتنی بر ارزش ها و قانون سالاری بشارت و به آوارگان كوزوگو وعده بازگشت به وطن شان را داد. البته او چنین موضعی درباره بازگشت آوارگان فلسطینی ندارد. این در حالی است كه بلر به خوبی می داند كه عملیات های نسل كشی باندهای مسلح یهودی علیه فلسطینیان خیلی گسترده تر از آن چیزی است كه اسلوبدان میلوسویچ در كوزوگو مرتكب شد. پس از صدور قطعنامه تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ و مستقیما به دنبال اعلام پایان قیمومت بریتانیا بر فلسطین از سوی مقامات بریتانیایی، فلسطینیان هدف اولین نسل كشی پس از جنگ جهانی دوم قرار گرفتند كه علت آن هم سرپیچی انگلستان از نظام قیمومت بین المللی و رها كردن فلسطینیان به حال خود بود. البته نباید فراموش كرد كه بریتانیا وقتی دید كه عناصر و فاكتورهای برپایی دولت "اسرائیل" شكل گرفته این تصمیم را گرفت و پایان قیمومت خود بر فلسطین را اعلام كرد.
یهودیان سرگردان گذشته اكنون انسان ها را آواره می كنند. یهودی قربانی ظلم و تبعیض فرهنگی و دینی غرب در قرن های گذشته هم اكنون به جلاد تبدیل شده است. یهودی ای كه شمارش معكوس آزادی اش از تبعیض و نفرت در عصر آزادی ها آغاز شد، اكنون خواهان آزادی برای دیگران نیست و سیاست سرزمین سوخته و تبعیض نژادی را اعمال می كند كه در آینده هم در صورت ناتوانی واشنگتن در تحمیل سیاست اسكان آوارگان فلسطینی در لبنان، شاهد نسل كشی آن ها در این سرزمین هم خواهیم بود.
نویسنده : علی محسن حمید
منبع :مركز اطلاع‌رسانی فلسطین
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید