سه شنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۲ / 19 March, 2024
مجله ویستا

تبعیدو مرگ رضا شاه


تبعیدو مرگ رضا شاه
استعفا و تبعید رضا شاه پس از آن صورت گرفت كه دولتهای روسیه و انگلستان به دلیل مناسبات رو به گسترش رضا شاه با آلمان هیتلری، سه بار به وی هشدار دادند. در آن زمان اخبار و گزارشهای دریافتی از جبهه‌های جنگ دوم جهانی حاكی از پیشرفت روز افزون آلمان و شكست‌ها و عقب‌نشینی‌های متفقین بود. رضا شاه نیز كه پیش‌بینی پیروزی آلمانی‌ها را در جنگ داشت نه برای حفظ استقلال كشور، بلكه برای حفظ موجودیت خود و رژیمش «بی‌طرفی در جنگ» اعلام كرده بود.
۲۵ شهریور ۱۳۲۰ كه رضا شاه، سه هفته پس از اشغال ایران توسط متفقین، تبعید شد، روز پایان حیات سیاسی او و آغاز حیات سیاسی فرزندش محمدرضا پهلوی است.
استعفا و تبعید رضا شاه پس از آن صورت گرفت كه دولتهای روسیه و انگلستان به دلیل مناسبات رو به گسترش رضا شاه با آلمان هیتلری، سه بار به وی هشدار دادند. در آن زمان اخبار و گزارشهای دریافتی از جبهه‌های جنگ دوم جهانی حاكی از پیشرفت روز افزون آلمان و شكست‌ها و عقب‌نشینی‌های متفقین بود. رضا شاه نیز كه پیش‌بینی پیروزی آلمانی‌ها را در جنگ داشت نه برای حفظ استقلال كشور، بلكه برای حفظ موجودیت خود و رژیمش «بی‌طرفی در جنگ» اعلام كرده بود.
«فردوست» در این باره می‌نویسد:
«... در اوج قدرت نازی‌ها در آلمان به دستور رضا خان یك كابینه جوان به نخست‌وزیری متین دفتری روی كارآمد . وظیفه این كابینه نزدیك شدن به آلمان بود. عملاً نیز روابط تجاری و صنعتی بین ایران و آلمان توسعه یافت. با پیشرفت آلمانها در جنگ و نزدیك شدن آنها به كوههای قفقاز رضاخان هم به انگلیسی‌ها ناسزا می‌ گفت اما با شروع شكست آلمان رضاخان دستپاچه شد و منصورالملك را كه از مهره‌های انگلیس به شمار می‌رفت نخست وزیر كرد...»۱
از دید رضا شاه اعلام بیطرفی، موضعی مناسب در برابر دو جبهه‌ای بود كه یكی به عقیده وی در حال سقوط بود، اما در پشت مرزهای ایران كمین كرده بود، و دیگری در حال پیروزی بود اما با مرزهای ایران فاصله داشت.
در چنین شرایطی رضا شاه بنا داشت در برابر تهدیدات روسیه و انگلیس به سیاست وقت‌كشی روی آورد. او به ویژه تهدیدات روسها را در وضعیتی كه اوكراین به اشغال نظامیان هیتلر درآمده و آلمانی‌ها به سوی مسكو در حركت بودند، جدی نگرفته بود.
پنجم تیر ۱۳۲۰ـ ۴ روز پس از شروع عملیات نظامی گسترده آلمان علیه روسیه ـ دولتهای روسیه و انگلستان طی دستور مشتركی به رضا شاه از وی خواستند تا سریعاً نسبت به اخراج مستشاران آلمانی از ایران اقدام كند. این تصمیم از سوی «سرریدر بولارد» سفیر انگلیس و «اسمیرنوف» سفیر روسیه اتخاذ شده و در ملاقاتی با رضا شاه به وی ابلاغ شد. رضا شاه نیز كه تصور پیروزی آلمان را در جنگ داشت، در پاسخ سفیران انگلیس و شوروی اعلام كرد كه ایران كشور بی طرفی است و فعالیت آلمانی‌ها در ایران هم محدود به كارهای ساختمانی و امور بازرگانی است.
۲۸ تیر، اخطار دیگری به ایران داده شد. بالاخره ۲۵ مرداد، یادداشت مشترك انگلیس و روسیه، به منزله اتمام حجت به ایران بود. سرانجام، روز سوم شهریور ۱۳۲۰ سربازان ارتش سرخ از مرزهای شمال و نیروهای انگلیسی از بنادر جنوب به ایران حمله ور شدند و سفیران انگلیس و روسیه صبح همان روز علت این اقدام را طی یادداشتهای جداگانه‌ای به نخست‌وزیر ابلاغ كردند. همان روز تلگراف مفصلی به امضای رضا شاه به عنوان روزولت رئیس جمهور امریكا مخابره شد كه سرآغاز دوران جدید روابط ایران و امریكا به شمار می‌‌آید. هر چند امریكایی‌ها در آن شرایط نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند كاری برای جلوگیری از اشغال ایران انجام دهند، اما زمینه مداخلات بعدی خود را فراهم ساختند. روزولت روز ۱۱ شهریور در حالی كه نیروهای روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران مستقر شده بودند، به تلگراف رضا شاه پاسخ داد. رضا شاه زمانی پاسخ نامه را دریافت كرد كه تمام شرایط انگلیس و روسیه را پذیرفته بود، اتباع آلمانی را از ایران اخراج كرده بود و راه‌آهن و جاده‌های شمالی و جنوبی كشور را در اختیار نیروهای اشغالگر قرار داده بود. با این همه انگلیسی‌ها و روس‌ها پیش از آن كه رضا شاه بتواند روابط نزدیك‌تری با امریكا برقرار سازد، وی را برای استعفا از مقام سلطنت تحت فشار قرار دادند.
زمانی كه ایران به اشغال متفین درآمده بود، موجی از هرج و مرج و بلاتكلیفی سراسر كشور را در برگرفته بود. اوضاع امنیتی كاملاً بی ثبات بود، بسیاری از امرای ارتش و افسران ارشد گریخته بودند، سربازان باقی مانده در سربازخانه‌ها‌ مواد خوراكی در اختیار نداشتند، نظم و انضباط در هیچ رده ارتش برقرار نبود، دزدی از منازل مردم و غارت مغازه‌ها افزایش یافته بود و نظامیان نیز در این غارتگری نقش داشتند. سربازان اسلحه‌ها را از پادگانها می‌ربودند و می‌فروختند. حتی اسبهای توپخانه به طور پنهانی داد وستد می‌شد. بسیاری از هنگهای برگزیده سابق به یك چهارم قدرت عادی خود تنزل یافته بود، شعار نویسی علیه شاه به پشت دیوارهای كاخ رضاخان نیز رسیده بود. در مجلس علناً از لزوم بركناری شاه از مقام فرماندهی كل قوا سخن به میان می‌آمد.
۲۴ شهریور، رضا شاه آخرین جلسه هیأت دولت را تشكیل داد و به وزیرانش گفت به زودی كشور را ترك خواهد كرد. آخرین جمله شاه به وزیران این بود كه «راز موفقیت من این بوده كه هرگز با هیچ كس مشورت نمی‌كردم و خود كارها را مطالعه می‌كردم! ۲»
وقتی در سپیده‌ دم ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ خبر پیشروی نیروهای روسی مستقر در قزوین به سمت تهران به اطلاع رضا شاه رسید، وی فروغی نخست وزیر را به كاخ احضار كرد و از او خواست تا پیش‌نویس استعفانامه را بنویسد. فروغی استعفا نامه را به امضای شاه رساند و سپس به دستور او رهسپار مجلس شد تا آن را برای نمایندگان قرائت كند. با این همه، وی قبل از رسیدن به مجلس بدون اطلاع شاه راهی سفارت انگلیس شد و استعفا نامه را به «سر ریدربولارد» سفیر انگلیس نشان داد.
زمانی كه متن استعفانامه در جلسه مجلس قرائت می‌شد، رضا شاه در راه اصفهان بود. او به خانواده خود كه قبلاً از تهران منتقل شده بودند، پیوست.
در ساعت ۸ بامداد ۲۵ شهریور، تانكها و زره‌پوش‌های روسی اطراف فرودگاه مهرآباد مستقر شدند و ساعتی بعد نیروهای انگلیسی كه از قم به طرف تهران به راه افتاده بودند، به راه‌آهن رسیدند. تهران هیچ شباهتی به یك شهر عادی نداشت. خیابانها كاملاً خلوت بود. هیچ مغازه‌ای باز نبود. مردم حتی اتومبیل‌های خود را نیز از ترس آن كه به دست اشغالگران بیفتد پنهان كرده بودند.
روز ۲۶ شهریور در حالی كه تهران در اشغال نظامیان روس و انگلیس قرار داشت، محمدرضا پهلوی جانشین جوان رضا شاه در مجلس سوگند یاد كرد. در اصفهان نیز رضا شاه به اتفاق خانواده به سوی نائین و یزد حركت كرد. آنها سپس به كرمان و از آنجا به بندر عباس رفتند.
روز هشتم مهر رضاخان و گروه مسافرانش كه ۲۰، نفر از جمله ۷ پیشخدمت و آشپز بودند، با كشتی انگلیسی «باندرا»، ایران را به سوی بمبئی ترك كردند. روز نهم مهر كشتی «باندرا» به بمبئی رسید. رضا شاه پس از توقف كشتی «سركلرمونت اسكراین» كنسول سابق انگلیس در مشهد را مشاهده كرد كه وارد اقامتگاه آنان شد و به آنان با زبان فارسی تأكید كرد حق خروج از كشتی را ندارند. آنها تنها این فرصت را داشتند كه از كشتی باندرا به كشتی دیگری منتقل شوند.
كشتی «برمه» پس از ۹ روز دریانوردی به «پورت لوئی»ـ پایتخت جزیره موریس ـ رسید. در موریس با تقاضای رضاخان برای سفر به كانادا مخالفت شد. وی و همراهانش را به اقامتگاهشان انتقال دادند. ارسال نامه و یا دریافت نامه برای آنان ممنوع شد و تنها شنیدن اخبار و گزارشهای رادیو لندن آزاد بود. این محدودیتها پس از امضای پیمان سه جانبه میان ایران و انگلیس و شوروی (۹ بهمن ۱۳۲۰) برداشته شد. پس از چند هفته اغلب فرزندان رضا شاه با موافقت انگلیسی‌ها به تهران منتقل شدند و تنها او با تعدادی از همراهان و خدمتكاران باقی ماندند.
روز هفتم فروردین، رضا شاه و تعداد اندك همراهانش پورت لوئی را با كشتی به سوی دوربان در آفریقای جنوبی ترك كردند. آنان پس از دو ماه در این شهر بندری كه آب و هوای نامساعدی داشت با قطار به مقصد ژوهانسبورگ حركت كردند. رضاخان كه از بیماری قلبی، كلیه و عفونت گوش رنج می‌برد، طی اقامت خود در آفریقای جنوبی دایماً با شعارهایی كه وی را «دیكتاتور سرنگون شده» می‌خواندند و خواستار اخراج وی از این كشور شده بودند مواجه بود. بیماری و نفرت عمومی مردم از رضاخان سرانجام وی را از پای درآورد.
بدین ترتیب رضاخان پهلوی، ساعت ۵ بامداد روز ۲۶ ژوئیه ۱۹۴۴ (۴ مرداد ۱۳۲۳) در شرایطی كه جنگ جهانی دوم به سرعت به نفع انگلیس و روسیه پیش می‌رفت، بر اثر یك حمله قلبی درگذشت.
پی‌نوشت:
۱ ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ ج ۱؛ ص ۸۶.
۲ـ آخرین روزهای رضاشاه؛ ریچارد استوارت؛ نشر نو؛ ۱۳۷۰؛ ص ۳۳۷.
منبع: www.ir-psri.com
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی


همچنین مشاهده کنید