پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


معرفی میرزا ابراهیم عکاس‌باشی؛ نخستین فیلمبردار ایرانی


معرفی میرزا ابراهیم عکاس‌باشی؛ نخستین فیلمبردار ایرانی
آنچه كه خواهید خواند درباره فردی است كه دوربین فیلمبرداری را به ایران آورد. میرزا ابراهیم عكاس‌باشی، پسر میرزا احمد صنیع‌السلطنه در سال ۱۲۵۳ هجری شمسی به دنیا آمد. او به همراه پدر، ده سالی را در اروپا ماند و به تحصیل عكاسی پرداخت. او در سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا، به همراه گروه بود و پس از اینكه مظفرالدین‌شاه در هفدهم تیرماه سال ۱۲۷۹ در فرانسه با پدیده سینما توگراف، آشنا شد، دستور تهیه دستگاه آن را داد. نخستین فیلم‌های ایرانی را نیز در همین سفر در اوستاند بلژیك به تاریخ ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ برداشت. عكاس‌باشی در بازگشت به ایران تا سال‌های آخر سلطنت مظفرالدین شاه در دربار بود، با آغاز سلطنت محمدعلی شاه دربار را ترك و مدتی به كار چاپ نشریه پرداخت. او نخستین فیلمبردار تاریخ سینمای ایران به شمار می‌‌آید.
میرزا ابراهیم‌خان عكاس باشی نخستین فیلمبردار ایرانی، در مرداد ماه سال ۱۲۵۳ در تهران به دنیا آمد. عمر او در این دنیا كم بود و در سال ۱۲۹۴ در سن ۴۱ سالگی در چابكسر قزوین دیده از جهان فرو بست.
پدرش میرزا احمد صنیع‌السلطنه، عكاس‌باشی دربار ناصرالدین شاه بود، درباره او می‌‌گویند: وی بدون اجازه ناصرالدین شاه با معیر الممالك به اروپا سفر كرد و شاه به هر دو غضب كرد. معیر برگشت، اما صنیع‌السلطنه حدود ده سال در اروپا ماند و پسرش میرزا ابراهیم‌خان از چهارده سالگی در پاریس به تحصیل عكاسی پرداخت و زمانی كه ناصر‌الدین‌شاه اجازه داد پدرش بازگردد، او نیز همراه پدر به تهران آمد و به دستور شاه در خدمت مظفرالدین میرزا كه ولیعهد بود و در تبریز به سر می‌‌برد، درآمد. پس از كشته شدن ناصرالدین شاه، میرزا ابراهیم‌خان عكاس‌باشی، همچنان در دربار بود و همین امر باعث شد تا در آبان سال ۱۲۷۷ شمسی، یعنی زمانی كه ۲۴ سال سن داشت لقب عكاس‌باشی را بگیرد و همچنین با خواهر همسر مظفرالدین شاه، یعنی زیورالسلطان طلعت‌‌السلطنه ازدواج كرد.
میرزا ابراهیم در سفر نخست مظفرالدین‌شاه در سال ۱۲۷۹، همراه او بود و در شهر (كنتركس‌ویل) فرانسه دستور تهیه دوربین را دریافت كرد و به وسیله پدرش كه در پاریس به سر می‌‌برد، ترتیب آن را داد.
او نخستین فیلم را در (اوستاند بلژیك) در مراسم جشن گلها فیلمبرداری كرد و سپس همراه شاه به ایران بازگشت.
شروع نمایش فیلم از همان روزهای نخست بازگشت مظفرالدین شاه، در دربار، سپس رفته رفته نزد اشراف،به هنگام مهمانی‌ها و عروسی‌ها آغاز شد.
نمایش فیلم هر دفعه، غالبا دوبار جداگانه، یكبار برای مردها و یكبار برای زن‌ها، صورت می‌‌گرفت.
در سفری كه مظفر‌الدین‌شاه در سال ۱۹۰۰ میلادی به پاریس داشت از نمایشگاه جهانی دیدن كرد و پس از تماشای یك فیلم سینمایی، علاقه‌مند شد تا یك دستگاه كامل فیلمبرداری و نمایش فیلم خریداری كند و با خود به ایران بیاورد.
مظفرالدین شاه این گونه تعریف می‌‌كند: بعدازظهر به اكسپوزیسیون و تالار جشن رفتیم كه در آنجا (سینما توگراف) كه عكس مجسم و متحرك است، نشان می‌‌دهند.
بعد هم به عمارت (ایلوزین) رفتیم كه تفصیل آن از این قرار بود؛ ابتدا وارد در مخصوص این عمارت شدیم، وقت مغرب چراغ‌های اكسپوزیسیون روشن بود، اول تالار جشن است كه خیلی در نظر ما جلوه كرد و واقعا بنای عالی‌ا‌ست؛ جایی است به بزرگی دو تكیه دولت و همان طور حدود و با بلور منقش، مسقف است و اطراف آن دو مرتبه صندلی‌های مخمل قرمز است كه برای جلوس است؛ خاص ساخته و پرداخته شده، در این تالار سینماتوگراف نشان می‌دهند، پرده بسیار بزرگی در وسط تالار بلند كردند و تمام چراغ‌های الكتریك را خاموش و تاریك كرده، عكس سینما‌توگراف را به آن پرده بزرگ انداختند، خیلی تماشا دادند، من جمله مسافرین آفریقا و عربستان را كه در صحرای آفریقا با شتر راه می‌‌پیمایند، نشان دادند كه خیلی دیدنی بود، دیگر اكسپوزیسیون و كوچه متحرك و رودخانه و رفتن كشتی در رودخانه و شناوری و آب بازی مردم و انواع چیزهای دیگر دیده شد كه خیلی تماشا داشت.
به عكاس‌باشی دستور‌العمل داده‌ایم آنها را خریده و با خود به تهران بیاورد و ما آنان را نشان بدهیم.
سرانجام این دستگاه‌ها خریداری شده و در اختیار میرزا‌ابراهیم‌خان قرار گرفت و او با آنها در شهر (استاند) بلژیك كه مظفر‌الدین شاه مدتی در آن توقف داشت، از (جشن گل) كه با ورود شاه مصادف شده بود، فیلمبرداری كرد...
(امروز عید گل است و ما را دعوت به تماشا كردند، بسیار عید با تماشایی بود، تمام كالسكه‌ها را با گل مزین كرده و توی كالسكه‌ها و چرخ‌ها را پر از گل كرده بودند كه كالسكه‌ها پیدا نبود و خانم‌ها سوار كالسكه‌ها شده و با دسته‌های گل در جلو ما عبور كردند و عكاس‌باشی هم مشغول سینما توگراف اندازی بود...)
در دومین سفر مظفر‌الدین شاه به اروپا، میرزا ابراهیم‌خان باز به عنوان عكاس همراه كاروان او بود. شاه در سفرنامه دوم خود در ضمن شرح وقایع روزهای توقف در آلمان نوشته است: (عكاس‌باشی را هم به جهت عكس جدید الاختراع كه در آلمان بود، گفتیم بماند و یاد بگیرد) و در جای دیگر می‌‌نویسد: عكاس‌باشی هم سینما توگراف آورده بود، یك ساعتی هم او را تماشا كردیم.
پس از بازگشت از سفر دوم، سفرنامه شاه باز در (مطبعه خاصه مباركه) با دست میرزا احمد خان و میرزا ابراهیم خان چاپ و منتشر شد، در صفحه اول آن سفرنامه آمده بود:
میرزا ابراهیم پس از بازگشت از سفر، همچنان با پدر خود در عكاسخانه دارالفنون و چاپخانه دربار مشاركت داشت و پس از درگذشت پدر (میرزا احمدخان)، لقب (صنیع‌السلطنه)، به او تعلق گرفت.
نمونه‌هایی از عكس‌های میرزا ابراهیم‌خان و پدرش میرزا احمدخان، ۱۷۸ قطعه در چهار مجله در آلبوم خانه گلستان موجود است كه از مظفرالدین شاه و شكارگاه‌هایش در فاصله سال‌های ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ هجری قمری گرفته و مرتب شده است. پس از مرگ مظفرالدین شاه، ابراهیم میرزا خدمت در دربار را ترك كرد و در زمینی كه با برادر كوچكترش (تقی‌خان صنیع السلطان) در نزدیكی كرج تهیه كرده بود به كشاورزی پرداخت و در خانه‌اش گاهی برای دوستان و مهمان‌هایش فیلم ‌نشان می‌‌داد، وی در سال‌های آخر زندگانی برای كشاورزی، به گیلان رفت و در سال ۱۲۹۴ شمسی در چابكسر از دنیا رفت.
البته یك حكایت دیگر آن است كه می‌‌گویند: با آغاز سلطنت محمدعلی شاه و پس از فوت مظفرالدین‌شاه، میرزا ابراهیم جایش را به عبدا... میرزا قاجار (شاگرد پدرش) داد و خود به زراعت در ولدآباد كرج و نیز به امور چاپی مشغول بود، او در اواخر عمرش املاك (ساعدالدوله) را در قزوین اجاره كرد و در قهوه‌خانه‌ای در چابكسر دچار سكته شد و درگذشت.
از او یك پسر و چهار دختر باقی ماند، پسر او جهانگیر مصور رحمانی از عكاسان ماهر تهران بود.
● آنتوان روس
آنتوان سوریوگین از عكاسان معروف و هنرمند تبریز و تهران، از اهالی گرجستان بود كه در ایران به روس بودن شهرت یافت. او هم از اولین عكاسان معروف آن زمان بود و همزمان با ابراهیم میرزاخان، نقش مهمی در هنر عكاسی داشت. وی در دهه آخر سیزدهم هجری از قفقاز به تبریز آمده و عكاسخانه خود را در آن شهر دایر كرد. سپس بر اثر شهرتی كه به دست آورده بود، به دربار مظفرالدین شاه راه یافت. وی در سال ۱۴۹۵ هجری قمری، كتابی در فن عكاسی از (لیبر) از عكاسان مشهور پاریس به فارسی ترجمه و به ولیعهد تقدیم كرد كه نسخه‌ای از آن ترجمه به خط نستعلیق خوش در كتابخانه ملی تهران موجود است.
آنتوان گویا همراه مظفرالدین شاه یا كمی پیش از او رهسپار تهران شد. در این شهر در خیابان علاءالدوله (فردوسی) جنب در شرقی میدان، عكاسخانه خود را دایر كرد و در اندك زمان شهرت زیادی در میان مردم تهران به دست آورد.
او سپس تابعیت ایران را پذیرفت و با یك زن ارمنی، البته ایرانی ازدواج كرد و صاحب چند فرزند شد اما از آنان بیش از یك دختر و یك پسر زنده نماند.
او مردی آرام، گوشه‌گیر، خوش‌برخورد و گشاده‌رو و در عكاسی استاد بود. پرتره‌ها و عكس‌های هنرمندانه او در دست خانواده‌های ایرانی، فراوان دیده می‌‌شود. وی دارای نشان‌های زیادی از سوی ایران شد. همچنین مدال افتخار طلا از نمایشگاه ۱۸۹۷ بروكسل و نمایشگاه ۱۹۰۰ پاریس و چندین مدال دیگر كسب كرد كه تصویر آنها را در برخی از آرم‌‌های عكاسخانه خود در پشت عكس‌ها به چاپ رسانده است.
گفته می‌‌شود بسیاری از عكس‌های زمان مظفرالدین شاه در تهران و پیشامدهای دیگر آن زمان، اثر دست آنتوان‌خان است و خود، مجموعه‌ای از نسخه‌های اصل عكس‌های آنتوان‌خان در اختیار دارد كه مهارت و استادی او را در هنر عكاسی به خوبی نمایان می‌كند، گویا برخی از آنها از روی شیشه‌‌هایی چاپ شده كه عكاسان پیش از او از مناظر مختلف ایران گرفته بودند.
او در تهران به خاك سپرده شد، فرزند او هنرمند و مینیاتوریست بود كه در آغاز جوانی در آتلیه پدرش مشغول كار عكاسی بود، اما ذوق سرشار و استعدادش او را به كار نقاشی و خلق آثار هنری كشاند. او پس از جنگ‌ دوم جهانی، نمایشگاهی از آثار خود را به نمایش گذاشت و سپس به هندوستان رفت و از آنجا رهسپار آلمان شد و سپس به دعوت وزارت فرهنگ و هنروقت، نمایشگاهی از آثارش در تالار فرهنگ تهران به معرض نمایش گذاشت و برخی از آثار او برای حوزه‌های تهران خریداری شد و اكنون روزهای كهولت را در اشتوتگارت می‌‌گذراند.
منبع : مجله خانواده سبز


همچنین مشاهده کنید