پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی بر (با اشاره چشمانت)


نگاهی بر (با اشاره چشمانت)
« بااشاره چشمانت » نخستین مجموعه شعر ، شاعر اهل دشتستان در كشور ایران " فرزاد شجاع " است، كه سال ۱۳۸۴ خورشیدی به وسیله نشرهمراه روانه بازار كتاب شد . آنچه می خوانید نقدی از "حامد معراجی " بر این مجموعه است.
این مجموعه ازسی وهفت قطعه شعربلند وکوتاه تشکیل شده است. درون مایه کتاب را حس عاطفی درونی شاعر می سازد واشعارحال وهوایی عاشقانه دارد.
زبان شعرساده وصمیمی ودلنشین می باشد.شاعربیشترجاها تجربیات عینی ذهنی خویش رادراشعارش وارد کرده وفرم ساختار و فضا را در اختیار اندیشه اش قرارداده است. بیشتراشعار از دیدگاه اول شخصی "من"گفته شده و معنی عام دارند که برای زخم های کهنه شاعربهترین محور گفتاری است.
اولین شعراین مجموعه تکرار نام دارد. نهایت این تکرار شدن با نگاهی در آینه می تواند شروع شود و نیز خاتمه یابد، که وجه غالب همیشه سکوت است؛ ولی این سکوت در شعر شجاع همیشه فریادی ست رسا.
آنگاه که ترکم می کنی ، یعنی لحظه ای که می خواهم درکنارم باشی . ترکم می کنی تا بازهم تنها شوم واین تنهائی منجربه تکرارشدن می شود. با خستگی و سکوتی که می ماند و کوچه های سرد . به کوچه های سرد توجه کنید،سکوت خستگی تنهائی همه درکوچه های سرد است. که با آمدن سرد پس ازکوچه ها این بند شعرمعنی قابل توجه ای پیدا می کند و درنهایت با پیوستن به پائیز این معنا کامل می شود.
پائیزی که خستگی کسالت سردی و...... را با خود همراه دارد. تا اینکه آخرهمین بند شعر تابستان ازراه می رسد، فصلی متضاد با حال وهوای قبلی شعریعنی بعد ازآن سردی کسالت غمگینی تابستان فرا می رسد که گرمی تحرک و بارآوری را درخود دارد. با آمدن این تابستان دوباره تکرارمی شوی درخیالم که به نظر من اگرشاعردرخیالم را حذف می کرد شعرپایان قشنگ تری داشت.
دراین شعرودیگراشعارشجاع "من" شعر ، تنها فردیت محض شاعرنیست بلکه انسان همین اجتماع آشفته ونابسامانی های زندگی اش می باشد. انسانی که درگیرحوادث بیشمارزندگی ست . همین انسان درگیربا دل مشغولی هایش.
« درچشمانت می مانم » شعربعدی این مجموعه است. دراین شعرچشم ها نقطه دید شعر می با شد. نقطه دید درنقاشی نقطه ای است که نقاش برای جلب توجه بیشتربیننده با رنگهای سایه روشن آن را به نوعی درمعرض دید قرارمی دهد که بیشترازدیگرنقاط تابلوجلب نظرکند. یا به عبارتی دیگرنقاط را تحت تا ثیرقرارمی دهد. دراین شعر شاعرپای بند قواعد دنیای بیرون نمی باشد مطلقا" درپی تلقین وتحمیل مفهوم مورد نظرش به مخاطب برنیامده ساخت شعررنج انسان عصیانگراست که درخلجان روحی فکری اش باید به لایه های پنهان شعررسید.
ازتوشروع می کنم
وچشمانت
معصوم ترازنگاه
درکلام.
دلبستگی شجاع به اندام های بدن انسان در بیشتراشعارش به چشم می خورد. بسامد بالای این واژه ها چشم، دست ، دهان و.... این را ثابت می کند.
آینه را بردار
درچشمانت می مانم
درآینه تنها خودم را می بینم اما درچشمانت آفتاب رنگ ها را می بینم به راستی روشنگرترازآفتاب چه چیزی می تواند باشد؟
تا آفتاب رنگها
زود ترازپائیزِمن
درمنحنی چشمانت شروع شود.
اینجاست که می بینیم انتخاب بجا و مناسب از واژه هاست که تصویر قشنگ شعری را بوجود می آورد؛ واین امرنمی تواند تصادفی باشد. این کار میسر نمی شود مگر که شاعر تسلط و تجربه و آگاهی داشته باشد. اما درپایان تکرار
معصوم ترازنگاه
درکلام من.
( درچشمانت می مانم ،ص۱۲)
به نظرمن هیچ کمکی به شعرنمی کند و شعر اگر با (درمنحنی چشمانت شروع شود ) پایان می پذیرفت قشنگ تربود.
شعر« وقتی گریه می کردم» ازمعدود اشعارشجاع می باشد که شاعرنظربه گذشته دارد.وزمان شعرگذشته است. شعربا تصویرقشنگ دست های مادرم سبزبود ادامه می یابد. ساختارشعر براساس تصاویرذهنی است که به شعرتشخص ساختاری داده است. دراینجا مرزحسی میان انسان واشیاء برداشته شده است وبه عبارتی شاعردست به آشنا زدائی نیززده است. بیان حس مردانه واستفاده ازپتانسیل زبان زنده امروزازعناصری ست که دراین شعربه چشم می خورد. اما با این بند شعر برادرانم پرنده شدند درعین حال که تصویرقشنگی است ، شاعردست به ایجازنیززده است. پرنده کارش پروازکردن است اما پرنده شدن برادرانم آیا چیزی به غیرازمرگ می تواند باشد؟ آیا پریدن برادرانم معنائی جزاین دارد؟!
و یک سال بعد که می توانست سال بعد باشد. شجاع هنوزهم ازعبارات واستدلالات توضیحی که شکل ارگانیک شعرش را تهدید می کند فاصله نگرفته است .این شعرکه لحن روائی وحال وهوائی عاشقانه دارد رنج درونی شاعر را نیزدرپی دارد. و در پایان گریه هایم مرا گم کرده اند که برخلاف زمان شروع شعرکه زمان گذشته است با زمان حال تمام می شود وهمین بند پایانی زیبائی شعررا دوچندان می کند.
در«شعرتا دخمه ای متروک» این جاده نمی تواند یک جاده معمولی شوسه یا آ سفالته باشد وبه شهر و دیاری هم ختم نمی شود. شاید مسیر زندگی ست که به ما ختم می شود. ودخمه ای متروک شاید گوری باشد یا خود دخمه ای متروک اما من می گویم پیکرخود شاعراست .دراین شعرصدای سوم شاعراست که به گوش می رسد. صدایی که برای آفرینش کارآکتری دراماتیک شاعراز آن یاری جسته . این صدا بیشتر که نماینده خود شاعر باشد برزبان کارآکتری خیالی جاری می شود که با کارآکترخیالی دیگرسخن می گوید.
این صدای شاعر درخدمت درام شاعرانه و دراینجا درخدمت شعر دراماتیک قرارگرفته است. ارتباط محکم بندهای شعربا قرارگرفتن واژه هایی مناسب درجای خود نشانگراین است که بی آنکه شاعرتلاشی کرده باشد یا توضیحی اضافی درشعرآورده باشد به کمک مخاطب شعرش برآمده است. جاده – دخمه- پنجشنبه ها- پائیدن مرگ و.... با همین تسلط وتجربه شاعربا اینکه درحوزه ی زبانی تلاش چشمگیرنداشته بیشتر به خلق صورت های خیالی پرداخته است . این شعرازنظرتصویری ( ایماژ ) قوی می باشد، اما ازجهت زبان شعری نه آنچنان و درپایان
این پنجره شکسته و
این آینه
میهمان سکوت من وتوست
( تادخمه ای متروك،ص۱۴)
که می توانست با حذف" این" این آینه نیزباشد.
شاعربا استفاده ازلغات و تعابیرعامیانه گاهی تعابیرزیبا ومفاهیم نمادین را درقالب عباراتی بکارمی برد که بارها درگفت وگوی روزانه بکارمی بریم . درشعر« آغازدستانم » که با شعر قبلی تا دخمه ای متروک حال وهوایی مشابه دارد .شعرازطنزتلخی برخورداراست دراین شعرشاعر برای مخاطب شعرش تعیین تکلیف نمی کند. درون مایه تنهایی دراین شعر منعکس کننده روزهای ازدست رفته می باشد و نشانگر رنج درونی شاعر؛طنزتلخی که اعتراض به وضعیت کنون انسانی می باشد.
اینجا
آغازگورستان و
مرگ های زرد ونارنجی ست
شیوه بکارگیری وقراردادن شگرد ها و فضاهای بعضا" آشنا درکار شاعر به گونه ای ست که مخاطب درمسیر قرائت شعر حس می کند با شاعری خلاق وامروزی روبروست.
سحر
خاطره ای برایت تعریف می کند.
( آغاز دستانم ، ص۱۵)
دراین بند پایانی با یک ضربه حسی شاعر به شعرش خاتمه می دهد. اما تصورمی کنم سحر/خاطره ای برایت تعریف می کنم، مقبول تراست. هرچند که فعل می کند هم می تواند باشد.
« درکوچه های ممنوع » شاعربا دغدغه های ذهنی اش ایستاده است تخیل قوی که جوهراصلی شعراست درمتن تاثیرگذاراست وبیرون شعررابطه انسان با دنیایش شکل می گیرد.
برای پائیزشدن ...
احتمال دارد بنویسم
لبخند
وآن را برلبها بدوزم
ساختارشعرحسی - حرکتی است. شعر از دنیای واقعی شاعر و تجربه های زندگی او شکل گرفته است. برخورد با عناصرخیال پردازانه نیست.
برای تابستانی که خندیدن
درتمام کوچه ها ممنوع ست
(درکوچه های ممنوع،ص۱۶)
این شاید فراتر از یک طنزباشد. شاعربا تکراربعضی واژه ها احساس درونی اش را به نمایش گذاشته است. شاید هم می گوید عشق محوری ست که مرگ درآن می میرد.
« ای... »
امسال هم اگرسئوال کنی
پاسخ می دهم : ای.... می گذرد
سال دیگرهم ....
شاعردنیای امروز و فردا را یکسان می بیند. گذشته وحال برایش یکی است.
برای سئوالی که بپرسی و
پاسخی که نمی دهم
حالا
سالهای بدون جواب را باید اشک بریزی
( ای ، ص ۱۷)
شاعربه بیانی ساده وآهنگین روی آورده ومخاطب شعرش را درچنبره پیچیدگی های لفظی گرفتارنکرده است ونمی کند. شعربا شکایت آغاز شده تا ازشروع شعربه رنج درونی واندوه شاعرپی ببریم. محیط اطراف زمینه مساعدی است برای تعارضات درونی شاعر و تاملش دروضع بشر و شاعرمحیط را در گذشته حال و آینده یکسان می بیند واندوه درونی خویش را درشعربروزمی دهد.
« قبل ازتولدم » شعربا یک تصویر پارادوکسی شروع می شود. دغدغه شاعرانه درشعربه صورت نشانه راه خود را به شعربازکرده است با پی گیری این نشانه و کاربرد و نوع استفاده اش توسط شاعر می توان به واقعیت درونی شاعررسید دغدغه شاعر به صورت تولد خواب پرنده راه خود را درشعربازکرده است. تولد وخواب دیدن شاعردراین شعرحضوری چشمگیردارد حتی درنام شعر. شاعرآنچه عملا" با آن درگیر است صرفا روبنای زبان است. طنز تلخی که دراین شعربه چشم می خورد حکایت از نارضایتی واندوه شاعر از وضعیت موجود دارد. شجاع دراین شعر و بیشتر اشعارش با زیرساخت های زبانی درگیرنشده است. با دگرگونی ساختارهای زبان است که مفاهیم وافق های جدیدی را می توان پیش روی مخاطب قرارداد.ومی شود به عمق ولایه های زبان نفوذ کرد.دیشب خواب دیدم
هیچ شباهتی به مادرم ندارم
شعربا اینکه زبانی نرم وراحت دارد ازیکنواختی لحن رنج می برد وگاه به نثرگونه گی درمی غلتد.
پرنده ای ازخوابم پَرزد
تا قبل ازتولدم
آنجا
کودکی با عروسک هایش حرف می زد
گوئی شاعرخواسته به تلفیقی ازفضای عینی وسوررئال دست بزند.
بعد ازمادرم
جشن تولد دختری برگزارشد
که هیچ وقت به خوابم نیامد
(قبل از تولد ، ص۱۹)
شجاع به نوعی خواسته شعررا ازپرت شدن درفضاهای ذهنی وتجریدی نجات دهد واین کار را با طنزی که درشعرآورده همین تلفیق فضای عینی وسوررئال انجام داده. کم توجهی به بافت موسیقیایی ولحن زبان نقطه ضعف شعری اوست .
شعر« ادامه »
درامتداد تو
درسفرم
دستهایت
ادامه زندگیست .
دستهایت/ ادامه زندگیست . خود همین تصویرمعنا ومفهوم روشنی دارد .
چشمان تو
ادامه آفتاب
واین تصویرقشنگ که شگرد شاعراست .
حضورت اما
ادامه من و
آینه
اما این موتیف های شاعرانه رایج که گویی ازدل گونه ای رمانتیسیسم شاعرانه بیرون آمده وبه سنت ادبی طبیعت گرا وابسته است به نوآوری شعر آسیب می رساند ومایه شورشگری را که درذات هرکارخلاق رادیکال است رقیق می کند.
پایان این سفر
به هیچ کس ختم نمی شود
نه من
نه تو.
( ادامه ، ص۲۱)
ودرآخر پایان بندیِ قشنگ این شعر تجربه وتسلط شاعر را می رساند.
«آسمان»
آسمان
آغازخداست
وتو
شراب کهنه ای
برای مستی ستا ره ها .
( آسمان ، ص۲۲)
حضورعناصرزیست محیطی دربیشتراشعارشجاع حس می شود. شاعر به عنصرارجاعات بیرونی (ابژه ها) توجه عمیق دارد وآنها را درونی خود (سوژه ها) می کند. توجه به عنصرروایت که با عبورازصافی ذهن وزبان ماهیتی شعری می یابد ونیزتوجه شاعربه فرم شعرواینکه شاعربه غرابت زبانی وبیانی گرایش دارد. این را می شود لابلای اشعارشجاع حس کرد . واژه شراب کهنه با آنکه قدیمی ومستعمل می باشد اما با (برای مستی ستاره ها ) که می آید کارکردی موثرپیدا می کند. آسمان ستاره دراینجا تصویرخود را ازدست هم که نداده باشد معنائی تازه پیدا می کند .
« با اشاره چشمانت » که بازهم ناچارم به بسامد بالای واژه گان دست چشم و....درشعرشجاع اشاره ای کنم.
چقدرطولانی ام
وقتی به من اضافه می شوی
شجاع با توانائی که درفضاسازی دارد به نوعی غرابت حسی مخاطب شعرش را برمی انگیزد .
دستانت حلقه ایست برای دارزدن بوسه هایم .
دراینجا شاعربرای رسیدن به ذهنیتی تازه حرکت را آغازکرده است ،اما تکیه بیش ازحد بر وجه تغزلی تصاویر مبتنی براضافه سازی زبان بینا متنی (گاه فخیم گاه ملموس وساده ) شعرشجاع را محتاط وکم تحرک جلوه می دهد.
با اشاره چشمانت
صبح
ازپنجره
به من چشمک می زند.
بن مایه های تغزل کلاسیک علیرغم ظاهرنودرشعرهنوزهم به چشم می خورد.
چقدرطولانی ام
دربوسه هایت.
(با اشاره چشمانت،ص۲۳)
شاعرگاه بی آنکه متوسل به بازی های زبانی صرفا" تئوریک شود حس ولذت و.... را به مخاطب شعرش انتقال می دهد.
« آینه»
ازچشمانم آینه می ریزد
وتو
آرام
می گریزی ازنگاهم
گاه نیزنگاه شاعر حاوی یک ذهنیت متا فیزیکی است . وازمعایب شعری شجاع شگرد زدگی تولید لحن ها وفرم های یکسان وشبیه به هم است.
برمی گردم
ازامتدادجاده
که پرتم می کند به دره ها
می گریزم
درآینه چشمانت
که ازپشت عصرمی وزد
( آینه ، ص۲۴)
شاعرقصد دارد به ایجاد ارتباط تنگاتنگ شاعر-مخاطب- واجتماع بپردازد .گرایش شاعربه غرابت زبانی وبیانی را ازرابطه های نا محسوس عناصرساختاری شعرش (اشیاء وپدیده ها) که ایجاد می کند می توان پی برد.
«حجم کلمات»و«می آیم » ازقشنگ ترین شعرهای این مجموعه هستند.
ازپشت عشق می وزی
به اندازه حجم کلمات
سکوت می کنی
تکیه بر وجه تغزلی تصاویرمبتنی براضافه سازی زبان بینا بینی (گاه فخیم گاه ساده وملموس ) مضامین وموتیف های اشباع شده ای نظیرعشق ومرگ و.....گاه شعررا کم تحرک ومحتاط جلوه می دهد. شاعری که از توانائی وخلاقیت لازم برای ایجاد تحول درشعرخود برخورداراست انتظارمی رود که دقت بیشتری درپرداخت کارش داشته باشد. شعرشجاع هرگاه روبه خود می کند ازژرفا وغنای بیشتری برخورداراست.
هجوم خاطره ای
مرا به یادت می اندازد و
حرف اضافه (و) را شاعراگردقت بیشتری داشت می توانست حذف کند.
بزرگ می شوی
به آغازی که تورا
ومرا
به طلوع صبح یک شعر
می رساند
( حجم كلمات ،ص ۲۵)
به آغازی که مرا تو را با حذف یک (و) دیگر می توانست به این شکل بیاید .شجاع شعرهای قشنگ زیادی دارد.
مهارت دربکارگیری موسیقی زبانی مناسب وبطورکلی شیوائی زبان اوامتیازی ست که درکاردیگرشاعران این دیار به این قوت به چشم نمی آید. حذف فعل وحروف اضافه وگاها" کلمات اگرازروی آگاهی صورت پذیرد کمک بزرگی به شعرمی کند. شجاع اگربرای پرداخت کارش دقت بیشتری نمایدهنوزموفق تراست.
درشعر«پیدا»
یا گم می شوم
یا
گم می شوی
وقتی
آسمان درجیبم مچاله می شودو
آدمها
با مچاله شدن آسمان درجیب نشان می دهد که آشنازدائی دغدغه اصلی شاعربوده است. احساس ازاین شعربا وجود واژه هائی که فضای تازه یافته اند به خوبی دریافت می شود واین همان کارکرد زبانی شاعراست . شجاع شعررا ازتاریخ جدا می سازد وبه سوی جریان عاشقانه ی حسی- اجتماعی نزدیک می سازد.
آدمها
زیرجلبکها به آواز قورباغه ها گوش می کنند
بهترازاین نمی شود
اما عوض شدن لحن کلام درمتن بدون توجه به فرم ایجاد شده توسط شاعرنمی تواند مطلوب ذهن مخاطب باشد.
ازرنگ بلوزخاکستریت پیداست پیرشده ای
وقطاری درسایه دستهایت سوت می کشد
که مثل دندانهایم ردیف نیست.
یا گم می شوم
یا
گم می شوی
( پیدا، ص ۲۶)
با آمدن آسمان درجیبم مچاله می شود، شاعرموفق شده که بایک ضربه حسی به مخاطب وارد شده شوک ایجاد کند ولی بعدا" با تغییرلحن شاعرذهن مخاطب آشفته می شود وبه سردرگمی می افتد.
درپایان وبطورخلاصه اگربشود اسمش را جمع بندی گذاشت ذکرچند نکته را لازم می دانم : شاعردربیشتراشعارش تصویرهای قشنگی را پیش چشمان مخاطب می گذارد.تصویرهائی که ازدنیای واقعی تجربه های زندگی اوبرآ مده وشکل گرفته است .اشعارحاصل زندگی وتجربه فردی اوست .پیوسته شاعردنیای بهترورابطه ای بهتررا برای تمامی انسانها می خواهد. ازمحسنات شاعراین است که به گفته این وآن ذهن وزبانش را تغییرنداده است وهرچه هست برآمده ازطرزفکر جهان بینی واندیشه اوست. بعضی اشعارازنظرمحتوا ومفهوم جلوتراززمان وتاویل پذیراست. اشعارآغازی خوب وپایان بندی محکم ومستقل دارند.گاه اعتراض شاعربه وضعیت انسانی موجود طنزسیاهی را هد یه می دهد .دراین شعر:
وقتی مادرم مرا بوسید
دنیا بوجود نیامده بود
( وقتی نیستی، ص۲۹)
وچند شعردیگرفعل های بکاررفته درزمان حال است وشاعرازحادثه ای سخن می گوید که درزمان بسیاردور اتفاق افتاده واین شیوه باعث حجم محتوا شده است. اوآخرهرچیزی را آغازی دوباره می بیند. سکوت درشعرشجاع ازجمله مفاهیم انتزاعی است که بسیاردیده می شود. شاعربا بهره گیری ازعناصرزیبا شناسانه وآرایه ها مانند حس آمیزی ،استعاره ها، موسیقی حروف ترکیبات نوبا قدرت شگرف شاعرانه و ذوق سرشاربا هم پیوند داده وشعوربه زبان واقفی می رسد که اثررا ازهرگونه نثرگونگی به دورمی سازد. گاه نیزشاعربا تکراربعضی واژه ها احساس درونی اش را به نمایش گذاشته است. ازدیگر خصیصه های شعری اوبرجسته کردن عناصرروزمره وپرداختن به دنیای فردی می باشد.
صدای سبزدرخت
پاییز
پاییز
خشک می شود
( صدای پاییز،ص۳۳)
یا این شعر:
بوی سیب
وتو
که از دستانم پایین می روی
( بوی سیب،ص۳۵)
پیام زندگی است و زیبائی چنانکه ادبیات پیام آورزندگی است وزیبائی درزیبائی و حیات جاودانه شادی است غم همیشه یاس می آورد ویاس پریشانی وسترون است .غم نتیجه عملکرد مااست ونه چیزدیگری .
براین باورم
عصرها
دوستت دارم را
بنوشم
( عصرها ، ص۳۹)
پیام دعوت به عشق وپاک شدن برای عاشق شدن می باشد. نقد وبررسی شعرهای پایانی این مجموعه زمان بیشتری را طلب می کندبا همه اینها دریغم آمد که این شعرزیبا را با هم نخوانیم :
سیب
می چینم ازهوایت
عطربهشت
ازسرانگشتانم می ریزد
می آیی
زیرپاهایت
بهشت
بوی تودارد.
( سیب می شوی،۴۳)
که حس شاعرانه – عاطفی شاعرمخاطب را به وجد می آ ورد. درپایان به امید توفیق روزافزون شجاع وکارهای بیشتروبهتراین شاعر.
حامد معراجی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آتی‌بان


همچنین مشاهده کنید