پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

شرح دعای روز دهم


شرح دعای روز دهم
●توكل
اللهم اجعلنی فیه من المتوكلین علیك و اجعلنی فیه من الفائزین لدیك و اجعلنی فیه من المقربین الیك باحسانك یا غایه الطالبین
خدایا! در این روز, مرا از توكل كنندگان بر خودت و رستگاران نزد تو و مقربان پیشگاهت قرار بده, قسم به احسانت, ای مقصد خواستاران و جویندگان.
●توكل در قرآن
قرآن مجید در موارد متعددی توكل بر خدا را از ویژگی های افراد با ایمان می داند و می فرماید: وعلی الله فتوكلوا ان كنتم مومنین(۱); بر خدا توكل كنید اگر ایمان دارید.
وعلی الله فلیتوكل المومنون(۲); افراد با ایمان باید تنها بر خدا توكل كنند.
انما المومنون الذین اذا ذكر الله وجلت قلوبهم واذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا وعلی ربهم یتوكلون(۳); مومنان تنها كسانی هستند كه هر گاه نام خدا برده شود دل هایشان بیمناك می گردد و هنگامی كه آیات او بر آنها خوانده می شود ایمانشان فزونی می گیرد و فقط بر پروردگارشان توكل دارند.
●توكل چیست؟
پیامبر گرامی اسلام(ص) تفسیر توكل را از جبرئیل سوال كرد, جبرئیل گفت: معنای توكل این است كه انسان یقین كند به اینكه سود و زیان, و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بنده ای به این مرتبه از معرفت برسد كه جز برای خدا كاری انجام ندهد و جز او به كسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به كسی نداشته باشد, این همان توكل بر خدا است.(۴)
شخصی به نام حسن بن جهم می گوید: خدمت امام هشتم (ع) رسیدم و عرض كردم: جانم به فدایت, حد و مرز توكل چیست؟
فقال لی ان لا تخاف مع الله احدا(۵); فرمود: توكل آن است كه با اتكای به خدا از هیچ كس نترسی....
همانطور كه از كلمات معصومین(علیهم السلام) پیداست توكل, بریدن از غیر خدا و پیوستن به اوست در حقیقت هر چه انسان مسلمان به سمت و سوی انقطاع الی الله, پیش رود و ارتباط ظاهر و باطنی خویش را با پروردگارش مستحكم سازد, حقیقت توكل را بهتر در نفس خویش اجرا كرده است. در آن صورت گویا او قطره ای است كه به دریای بیكران متصل شده است.
در روایت دیگری علی بن سوید می گوید از امام هفتم (ع) تفسیر آیه ی ومن یتوكل علی الله فهو حس به(۶); و هر كس كه بر خدا توكل كند, خدا او را كافی است. را پرسیدم, فرمود: التوكل علی الله درجات منها ان تتوكل علی الله فی امورك كلها فما فعل بك كنت عنه راضیا تعلم انه لا یالوك خیرا و فضلا و تعلم ان الحكم فی ذلك له فتوكل علی الله بتفویض ذلك الیه و ثق به فیها و فی غیرها(۷); توكل دارای مراتب گوناگون است.از جمله ی درجات توكل آن است كه در تمام امورت بر خدا توكل كنی و از آنچه خدا نسبت به تو انجام داده راضی باشی و بدانی كه خدا جز خیر و فضیلت برای تو نمی خواهد و نیز بدانی كه در تمام این امور اختیار با اوست.پس با واگذار كردن امور به او بر خدا توكل داشته باش.
●پیوستن قطره به دریا
خلاصه این كه انسان همه چیز را باید از خدا دانسته و خود را وابسته به قدرت لایزال او بداند و با این پیوند, هم چون قطره ای كه به دریا می پیوندد, خود را در امواج سهمگین بیندازد و از هیچ چیز نهراسد, زیرا:
قطره چون متصل به دریا شد / تو دگر قطره اش مخوان, دریا است
مرحوم نراقی در این باره می گوید:
هم حیات از او بود هم مرگ از او / بینوایی زو نوا و برگ از او
درد از او می باشد و درمان از او / هم علاج سینه ی سوزان از او
عزت از او, ذلت و خواری از او / صحت از او, رنج و بیماری از او
غصه از او, غم از او, شادی از او / هم خرابی زو, و آبادی از او
محنت از او, رنج از او, راحت از او / فقر از او, و گنج از او, ذلت از او
می نجنبد ذره ای بی امر او / جملگی مرهون لطف و قهر او (۸)
●تعریف توكل از علامه طباطبایی(ره)
علامه ی طباطبایی (ره) می فرماید: حقیقت مطلب این است كه نفوذ اراده و رسیدن به مقصود در عالم ماده نیازمند به یك سلسله اسباب و عوامل طبیعی و یك سلسله عوامل روحی و نفسانی است.هنگامی كه انسان وارد میدان عمل می شود و كلیه ی عوامل طبیعی مورد نیاز را آماده می كند, تنها چیزی كه میان او و هدفش فاصله می اندازد, همانا تعدادی از عوامل روحی (از قبیل سستی اراده و تصمیم, ترس, غم و اندوه, شتابزدگی و عدم تعادل, سفاهت و كم تجربگی و بدگمانی نسبت به تإثیر علل و اسباب و امثال آن)است.
در چنین وضعی اگر انسان بر خداوند سبحان توكل داشته باشد, اراده اش قوی و عزمش راسخ می گردد و موانع و مزاحمات روحی در برابر آن خنثی خواهد شد; زیرا انسان در مقام توكل, با مسبب الاسباب (كه غالب بر همه ی اسباب است) پیوند می خورد و با چنین پیوندی دیگر جایی برای نگرانی و تشویش خاطر باقی نمی ماند و با قاطعیت, با موانع دست و پنجه نرم می كند تا به مقصود برسد.
علاوه بر این, نكته ی دیگری كه در مورد توكل وجود دارد, بعد غیبی و ماورایی آن است ; یعنی خداوند متعال شخص متوكل را با امدادهای غیبی من حیث لایحتسب; از آنجا كه به گمانش نمی رسد مدد می رساند كه این امدادها از حوزه ی اسباب عادی و طبیعی فراتر و در ردیف علل مادی قرار دارد و ظاهر آیه ی شریفه ومن یتوكل علی الله فهو حسبه(۹ )چنین امدادی را نوید می دهد.
آثاری نیز كه در احادیث معصومین(علیهم السلام) درباره ی توكل آمده موید كلام علامه طباطبایی(ره) است. مثلا امیرمومنان (ع) می فرماید: من توكل علی الله ذلت له الصعاب و تسهلت علیه الاسباب و تبوء الخفض و الكرامه (۱۰); هر كس بر خدا توكل كند سختی ها برای او آسان و اسباب و وسایل برایش فراهم شود و در راحت و وسعت و كرامت قرار گیرد و زندگی اش به راحتی و آسایش گذرد.
و در جای دیگر می فرماید: من توكل علی الله سبحانه إضائت له الشبهات و كفی المونات و إمن التبعات(۱۱); هر كس بر خداوند سبحان توكل كند شبهه ها برایش روشن گردد و آنچه لازم دارد كفایت شود و از رنج ها و گرفتاریها مصون بماند.
این احادیث به موضوع عوامل روحی كه در كلام علامه آمده اشاره دارد و با صراحت بر اینكه شخص متوكل بر این گونه مشكلات غالب آید دلالت می كند. از این رو طیره (فال بد) كه یكی از عوامل منفی درونی است در روحیه ی بسیاری از افراد بازتاب های منفی ایجاد می كند ولی در نفوس انسان های متوكل اثر نمی گذارد.
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: الطیره شرك و ما منا الا , و لكن الله یذهبه بالتوكل(۱۲); طیره (فال بد زدن)شرك است و هیچ یك از ما نیست جز این كه به آن مبتلا است, اما خدا به وسیله ی توكل (شومی)آن را از بین می برد.
●نكته ی اساسی
با اینكه عالم, عالم اسباب است و انسان برای ادامه ی زندگی خود چاره ای ندارد جز اینكه با استفاده از اسباب و در ارتباط با مردم كارهای خود را انجام دهد, اما نكته ی اساسی و مهمی كه وجود دارد, این است كه انسان در عین اینكه باید درزندگی خود دنبال وسیله و سبب برود, مسبب الاسباب را نباید فراموش كند بلكه باید وسایل و اسباب را پرتوی از ذات احدیت و اراده ی او بداند, نه اینكه مخلوق را قادر, و خالق را مقهور و مغلوب به حساب آورد, چرا كه:
و من یتوكل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ إمره قد جعل الله لكل شیء قدرا(۱۳); هر كس بر خداوند توكل كند كفایت امرش را می كند. به درستی كه خداوند فرمان خود را به انجام می رساند, و خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.
●تمثیل
بسیاری از ما نمایشنامه یا فیلمی را در تلویزیون یا سینما دیده ایم. و گاهی پشت صحنه آنها را نیز دیده ایم. در روی صحنه چیزی جز صحنه نمایش و بازیگران و دكور چیزی به چشم نمی خورد. اما پشت صحنه عوامل بسیاری دست اندر كار هستند بعضی از این عوامل كارگردان, فیلم بردار, صدابردار, نورپرداز و... است كه همه از چشم تماشاگر پنهان هستند. تماشاگر هنگام تماشا آنقدر در روی صحنه غرق است كه هیچ توجهی به پشت صحنه و عوامل آن ندارد. اما با اندك توجهی می تواند وجود آنها را باور و تصور كند. توكل به خدا و عوامل غیبی كه یكی از تعالیم و ارمغان های پیامبران است جز این نیست كه پیروان خود را به نیروهای غیبی و پشت صحنه آفرینش نیز, توجه دهند. و بگویند همه ی اسباب و عوامل, محسوسات در دسترس ما نیستند و انسان و عوامل ظاهری شناخته شده همه كاره ی امور نمی باشند. بلكه اسباب اصلی و قویتری در كار هستند.
از این رو, قرآن مجید در موارد متعددی مردم را به این مسئله توجه می دهد و می فرماید: به دیگران اعتماد نكنید, درگرفتاریها و سختی ها به خدا توجه كنید و به طور كلی امور خود را به خدا واگذارید و با اعتماد بر او دنبال فعالیت خویش بروید, چرا كه تمام كارها به دست قدرت اوست:
یا إیها الناس إنتم الفقرإ الی الله والله هو الغنی الحمید(۱۴); ای مردم! همه ی شما نیازمندان به خدا هستید, تنها خداوند است كه بی نیاز و شایسته ی هر گونه حمد و ستایش است.
قل إغیر الله إتخذ ولیا فاطر السموات والا رض(۱۵); بگو آیا غیر از خدا را ولی خود انتخاب كنم در حالی كه او آفریننده ی آسمان ها و زمین است؟
وان یمسسك الله بضر فلا كاشف له الا هو وان یمسسك بخیر فهو علی كل شیء قدیر(۱۶); اگر خداوند زیانی به تو برساند هیچ كس جز او نمی تواند آن را بر طرف سازد, و اگر خیری به تو برساند او بر همه چیز توانا است.
وان یمسسك الله بضر فلا كاشف له الا هو وان یردك بخیر فلا راد لفضله یصیب به من یشإ من عباده وهو الغفور الرحیم(۱۷); و اگر خداوند (برای امتحان یا كیفر گناه) زیانی به تو برساند هیچ كس جز او آن را برطرف نمی سازد و اگر اراده ی خیری برای تو كند هیچ كس مانع فضل او نخواهد شد, آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد می رساند, و او غفور و رحیم است.
●آثار توكل در قرآن
بی تردید, توكل آثار مفید و سازنده ای در پی دارد كه بر كلیه ی شئون فردی و اجتماعی انسان تإثیر می گذارد. آثار توكل به حدی عظیم است كه تا انسان در این وادی گام ننهد, نمی تواند به كنه حقیقتش برسد. برای نمونه به گوشه ای از این آثار كه از قرآن برداشت می شود اشاره می كنیم:
۱ ـ قدرت تصمیم گیری
فاذا عزمت فتوكل علی الله ان الله یحب المتوكلین(۱۸); هنگامی كه تصمیم گرفتی (قاطع باش و) بر خدا توكل كن, زیرا خداوند متوكلان را دوست می دارد.
فتوكل علی الله انك علی الحق المبین(۱۹); پس بر خدا توكل كن كه تو بر جایگاه حق آشكار قرار داری.
یعنی با توجه به این پایگاه, بر خدا توكل كن و با عزمی راسخ و تصمیمی قاطع به كار خود ادامه بده.
۲ ـ شجاعت
ولا تطع الكافرین والمنافقین ودع إذاهم وتوكل علی الله وكفی بالله وكیلا(۲۰); و از كافران و منافقان پیروی مكن و به آزارهای آنها بی اعتنا باش و بر خدا توكل كن و همین بس كه خدا حامی و مدافع (تو) باشد.
فعلی الله توكلت فإجمعوا إمركم وشركإكم ثم لا یكن إمركم علیكم غمه(۲۱); من تنها بر خدا توكل می كنم, شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مكر و تدبیری دارید همه را فراهم آورید و هیچ چیز از اسباب و وسایل بر شما مستور نماند.
یعنی شما هر چه در بساط دارید به میدان بیاورید و من هم با توكل بر خدا یك تنه به میدان شما و خدایان شما میآیم و از هیچ چیز باك ندارم.
۳ ـ عدم سلطه ی شیطان بر متوكلان
انه لیس له سلطان علی الذین آمنوا وعلی ربهم یتوكلون(۲۲); چرا كه او (شیطان) بر كسانی كه ایمان دارند و بر پروردگارشان توكل می كنند تسلطی ندارد.
پس به هر اندازه كه ایمان و توكل داشته باشی از زیر سلطه ی شیطان بیرون خواهی بود و درنتیجه از آلودگی و انحراف مصون خواهی ماند.
۴ ـ تإثیر ناپذیری از اقبال و ادبار مردم و عدم نگرانی از حوادث
فان تولوا فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توكلت وهو رب العرش العظیم(۲۳); اگر آنها روی (از حق) بگردانند (نگران مباش) بگو خداوند مرا كفایت می كند, هیچ معبودی جز او نیست, بر او توكل می كنم و او صاحب عرش بزرگ است و همه ی عالم در قبضه ی قدرت اوست و تمام قدرتها در برابر قدرت او ناچیز است.
وما توفیقی الا بالله علیه توكلت والیه إنیب(۲۴); و توفیق من جز به خدا نیست, تنها بر او توكل دارم و تنها به سوی او باز می گردم.
●آثار توكل در روایات
در روایات و احادیثی كه از ائمه معصومین(علیهم السلام) رسیده برای توكل آثار خوبی ذكر شده است كه برخی از آنها را یادآور می شویم:
۱ ـ قوت و شجاعت
كسی كه بر خدا توكل كند از تمامی ظرفیت ها و پتانسیل های موجود خود بهره می گیرد و شجاعت و قدرت در او شكوفا می شود.
پیامبر (ص) فرمود: من إحب إن یكون إقوی الناس فلیتوكل علی الله(۲۵); كسی كه دوست دارد قویترین مردم باشد بر خدا توكل كند.
امام باقر (ع) فرمود: من توكل علی الله لایغلب و من اعتصم بالله لایهرم(۲۶); كسی كه بر خدا توكل كند مغلوب نمی شود و كسی كه به خدا پناهنده شود شكست نمی خورد.
امیرالمومنین (ع) فرمود: إصل قوه القلب التوكل علی الله(۲۷); ریشه ی قوت قلب, توكل بر خدا است.۲ ـ توكل و همت عالی
حضرت جواد الائمه (ع) فرمود: الثقه بالله تعالی ثمن لكل غال و سلم الی كل عال(۲۸); اعتماد به خدای تعالی بهای هر چیز گرانبها و نردبانی به سوی همه ی بلندیها (مقامات عالیه) است.
۳ ـ توكل و لزوم كار و فعالیت
رإی رسول الله (ص) قوما لایزرعون قال: ما إنتم؟ قالوا:نحن المتوكلون قال:لا بل إنتم المتكلون(۲۹); پیامبر اكرم (ص) گروهی را دید كه (برای كسب روزی) به دنبال كشت و كار نمی روند(۳۰) فرمود:چه می كنید؟ گفتند: ما متوكلین هستیم و بر خدا توكل می كنیم. فرمود: شما متوكل نیستید بلكه متكل یعنی سربار مردم هستید.
●توكل و بذل و بخشش
یك روز امیرمومنان(ع) گروهی از مردم را دید كه با برخورداری از صحت و سلامت, كار را رها كرده و گوشه ی مسجد نشسته اند. فرمود: شما چه كسانی هستید؟ گفتند: ما متوكلین هستیم (و بر خدا توكل داریم). فرمود: نه بلكه شما متكل هستید(یعنی شما سربار اجتماع اید و از دسترنج دیگران ارتزاق می كنید). اگر بر خدا توكل دارید نشانه ی آن چیست؟ گفتند: هر گاه چیزی پیدا كنیم, می خوریم و هنگامی كه چیزی نداشتیم, صبر می كنیم. فرمود: سگ ها نیز این كار را انجام می دهند. گفتند: پس چه كنیم؟ فرمود:همانند ما رفتار كنید. گفتند: شما چگونه عمل می كنید؟فرمود: وقتی چیزی را به دست آوریم در راه خدا می بخشیم و هنگامی كه چیزی نداریم خدا را شكر می كنیم(۳۱).
●دعای حضرت سجاد(ع)
امام سجاد(ع) به درگاه خدا التماس می كند و می گوید: و بك إستغیث, و ایاك إرجو, و لك إدعو و الیك إلجإ و بك إثق و ایاك إستعین و بك اومن و علیك اتوكل و علی جودك و كرمك إتكل(۳۲); (پروردگارا!) تنها به سوی تو استغاثه می كنم و تو را مایه ی امید می شمارم و تو را می خوانم و به تو پناه می برم و به تو اطمینان دارم و تو را پشتیبان خود می دانم و به تو ایمان میآورم و به جود و كرم تو توكل می كنم.
و در جای دیگر از خدای متعال می خواهد توكلی به او عنایت فرماید از روی صدق و صفا و صمیمیت, و با تمام وجود بر او اعتماد كند:
و هب لی صدق التوكل علیك(۳۳); (خدایا!) به من توفیقی عنایت فرمای كه صمیمانه بر ذات اقدس تو توكل و اعتماد كنم.
و اگر كسی به این حد از مقام توكل برسد كه حتی در سخت ترین شرایط و بحرانی ترین حوادث زندگی ـ كه از نظر ظاهر تمام درهای نجات را به روی خود بسته می بیند ـ تنها بر خدا توكل كند و فقط او را مدبر امور بداند, بی شك به بالاترین مرحله ی توكل رسیده است.
●حضرت ابراهیم(ع), و اعتماد بر خدا
یكی از بهترین نمونه و اسوه ها برای این نوع توكل همانا حضرت ابراهیم, خلیل الرحمن (ع), است, كه در آن شرایط حساس به پروردگار خود اعتماد كرد; آنگاه كه بت پرستان تصمیم گرفتند او را در میان آتش بسوزانند و از بین ببرند.
قرآن كریم جریان را چنین بازگو می فرماید:
قالوا حرقوه وانصروا آلهتكم ان كنتم فاعلین(۳۴); گفتند: او را بسوزانید و خدایان خود را یاری كنید اگر كاری از شما ساخته است.
آنقدر برای جمع آوری هیزم كوشش می كردند و به آن اهمیت می دادند كه مرحوم طبرسی می نویسد: حتی إن الرجل منهم لیمرض فیوصی بكذا و كذا من ماله فیشتری به حطب و حتی إن المرإه لتغزل فتشتری به حطبا(۳۵); كسانی كه بیمار بودند و به زنده بودن خود امید نداشته و وصیت می كردند كه مقداری از مال آنان را صرف خریدن هیزم برای سوزانیدن ابراهیم كنند و حتی برخی از زنان كه كارشان پشم ریسی بود (و با این زحمت برای خود مال تهیه می كردند) از درآمد آن هیزم تهیه می كردند.
فخر رازی می نویسد:
حتی ان المرإه, لو مرضت قالت: ان عافانی الله لاجعلن حطبا لابراهیم و نقلوا له الحطب علی الدواب إربعین یوما(۳۶); اگر زنی مریض می شد, نذر می كرد چنانچه شفا یابد, مقداری هیزم برای سوزانیدن ابراهیم تهیه كند.
به هر حال, تا آنجا كه توان داشتند, هیزم روی هم انباشتند و آنگاه كه هیزم ها را آتش زدند و خواستند حضرت ابراهیم را در میان آتش بیفكنند, از شدت حرارت نمی توانستند نزدیك آتش بروند تا اینكه شیطان منجنیقی برای آنان ساخت و ابراهیم را بر بالای آن نهادند و او را به آتش پرتاب كردند.
امام صادق (ع) فرمود: لما اجلس ابراهیم فی المنجنیق و إرادوا ان یرموا به فی النار إتاه جبرائیل (ع) فقال: السلام علیك یا ابراهیم و رحمه الله و بركاته الك حاجه فقال إما الیك فلا(۳۷); هنگامی كه ابراهیم را بالای منجنیق گذاشتند و می خواستند او را در آتش بیفكنند, جبرئیل به ملاقاتش آمد و پس از سلام گفت:آیا نیازی داری كه به تو كمك كنم؟ابراهیم در جواب گفت: آری اما به تو نه!
فقال جبرئیل فاسئل ربك(۳۸); جبرئیل به حضرت ابراهیم پیشنهاد كرد(حال كه از من كمك نمی طلبی) پس, از خدا نیازت را بخواه.
فقال: حسبی من سوالی علمه بحالی(۳۹); ابراهیم گفت:همین قدر كه از حال من آگاه است كافی است.
چون رها از منجنیق آمد خلیل / آمد از دربار عزت جبرئیل
گفت هل لك حاجه یا مجتبی / گفت إما منك یا جبریل لا
من ندارم حاجتی از هیچ كس / با یكی كار من افتاده است و بس
گفت با او جبرئیل ای پادشاه / پس ز هر كس باشدت حاجت بخواه
گفت اینجا هست نامحرم مقال / علمه بالحال حسبی بالسوال
گر سزاوار من آمد سوختن / لب ز دفع او بباید دوختن
می تواند آتشم گلشن كند / شعله ها را شاخ نسترون كند
من نمی خواهم جز آنچه خواهد او / حال من می بیند و می داند او (۴۰)
و سر انجام, برای اینكه كار خود را به خدا واگذاشت و به او اعتماد كرد, آتش بر او گلستان شد:
قلنا یا نار كونی بردا وسلا ما علی ابراهیم(۴۱); و ما گفتیم: ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش.
و آنچنان آتش سرد شد كه:
لو لم یقل سلاما لا هلكه بردها(۴۲); اگر خدای متعال به آتش نمی فرمود: بر ابراهیم سالم باش و تنها می فرمود سرد باش, جان ابراهیم از سرما به خطر می افتاد.
آری, كسی كه تا این حد بر خدا توكل كند, خداوند متعال نیز او را از گرفتاریها و سختی ها نجات می دهد و آتش را تبدیل به گلستان می كند.
●چند سال زندان برای توسل به غیر خدا
یوسف پیامبر با آن مقام و عظمت كه خدای متعال درباره ی او می فرماید: انه من عبادنا المخلصین(۴۳); او از بندگان مخلص ما بود. هنگامی كه احساس كرد یكی از آن دو نفری كه در زندان با او به سر می برند آزاد خواهد شد گفت: وقتی از زندان رهایی یافتی نزد سلطان مصر كه رفتی به یاد من نیز باش. قرآن می فرماید:
وقال للذی ظن إنه ناج منهما اذكرنی عند ربك فإنساه الشیطان ذكر ربه فلبث فی السجن بضع سنین(۴۴); و به یكی از آن دو كه می دانست رهایی می یابد گفت: مرا نزد اربابت (سلطان مصر) یاد آور, ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد و به دنبال آن, چند سال در زندان باقی ماند.
و ادكر بعد امه(۴۵); بعد از مدتی یادش آمد كه یوسف سالها در زندان مانده بود.
به هر حال, پس از این كه حضرت یوسف به غیر خدا توسل جست امام صادق (ع) فرمود:
جإ جبرئیل فقال: یا یوسف من جعلك إحسن الناس؟ جبرئیل نزد یوسف آمد و گفت: چه كسی تو را زیباترین مردم قرار داد؟
قال: ربی; گفت: پروردگارم.
قال: فمن حببك الی إبیك دون اخوانك؟; چه كسی فقط تو را از میان برادرانت محبوب پدرت قرارداد؟
قال: ربی; گفت: پروردگارم.
قال: فمن ساق الیك السیاره؟; چه كسی كاروان را به سراغ تو فرستاد (تا تو را از چاه نجات دهد؟)
قال: ربی; گفت: پروردگارم.
قال: فمن صرف عنك الحجاره؟; چه كسی سنگ را(كه از بالای چاه افكنده بودند) از تو دور كرد؟
قال: ربی; گفت: پروردگارم.
قال: فمن إنقذك من الجب؟ چه كسی تو را از چاه نجات داد؟
قال: ربی; گفت: پروردگارم.
قال: فمن صرف عنك كیدالنسوه؟ چه كسی مكر و حیله ی زنان مصر را از تو دور ساخت؟
قال: ربی; گفت: پروردگارم.
قال: فان ربك یقول: ما دعاك الی إن تنزل حاجتك بمخلوق دونی البث فی السجن بما قلت بضع سنین(۴۶); پروردگارت می گوید چه چیز سبب شد كه حاجتت را نزد مخلوق ببری و نزد من نیاوری؟ به همین جهت باید چند سال در زندان بمانی.
●نتیجه ی عدم اعتماد به خدا
نتیجه ی توسل به غیر و اعتماد كردن به مردم و روی گرداندن از خدا را با حدیثی از امام صادق(ع) بیان می كنیم:
شخصی به نام حسین بن علوان می گوید:در مجلسی كه برای كسب دانش شركت كرده بودیم نشسته بودم و هزینه ی سفر من تمام شده بود. یكی از كسانی كه در آن جلسه بود گفت: برای این گرفتاری به چه كسی امیدواری؟ گفتم: به فلانی. گفت: به خدا سوگند, حاجتت برآورده نمی شود و به آرزوی خود نخواهی رسید و مقصودت حاصل نخواهد شد. گفتم: از كجا می دانی خدا تو را بیامرزد؟ گفت: من از امام صادق(ع) شنیدم كه فرمود: در یكی از كتاب ها خوانده ام كه خدای متعال فرموده است: به عزت و عظمت و شرف و بزرگواری و سلطه ام بر جمیع ممكنات سوگند كه آرزوی هر كس راكه به غیر من امید بندد ناامید خواهم كرد و لباس ذلت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از پیش خود می رانم و از فضل خویش دور می كنم.آیا در گرفتاریها غیر من را می طلبد در صورتی رفع كه گرفتاری‌ها به دست من است؟!
آیا به غیر من امید دارد و در خانه غیر مرا می كوبد با آنكه كلیدهای همه ی درهای بسته نزد من است و در خانه ی من به روی كسی كه مرا بخواند باز است؟!
كیست كه در گرفتاریهای خود به من امید بسته و من امید او را قطع كرده باشم؟!
من آرزوهای بندگانم را پیش خود محفوظ داشتم و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند و آسمان ها را از كسانی كه از تسبیح من خسته نمی شوند:(فرشتگان)پر كردم و به آنها فرمان دادم كه درهای بین من و بندگانم را نبندند, ولی آنان(بندگان) به قول من اعتماد نكردند.
آیا كسی كه به غیر من امیدوار است نمی داند كه اگر برای او حادثه ای پیش آید چه كسی غیر از من می تواند بدون اذن من گرفتاری او را بر طرف سازد؟ پس چرا از من رویگردان است با اینكه از فضل و كرم خود چیزی به او داده ام كه از من نخواسته بود, سپس آن را از او می گیرم و برگشت آن را از من نمی خواهد و از غیر من می طلبد؟
او درباره ی من چه اندیشه ای دارد؟من كه بدون تقاضا و سوال به او عطا می كنم, آیا هنگامی كه از من بخواهد به او پاسخ نمی دهم؟ آیا من بخیل هستم كه بنده ام مرا بخیل می پندارد؟!
آیا هر جود و كرمی از من نیست؟! آیا عفو و رحمت در دست من نیست؟! مگر من محل آرزوها نیستم؟!
بنابراین چه كسی جز من می تواند آرزوها را قطع كند؟!
اگر همه ی اهل آسمانها و زمین به من امید بندند و به هر یك از آنها به اندازه ی امیدواری همه ی آنان بدهم, به اندازه ی عضو مورچه ای از فرمانروایی و قدرت و ملك من كاسته نمی شود و چگونه كاسته شود از ملكی كه من سر پرست آن هستم؟
پس بدا به حال آنها كه از رحمتم ناامیدند و بدا به حال آنها كه مرا معصیت كرده و از من پروا ندارند.(۴۷)
بنابراین, انسان باید فقط به خدا اعتماد كند و از دیگران چشم بپوشد كه امیرمومنان (ع) فرمود: من توكل علیه كفاه(۴۸); هر كس بر او توكل كند, خدا او را كفایت می كند.
و نیز فرمود: وإتوكل علی الله توكل الا نابه الیه(۴۹); به خدا توكل می كنم, توكلی با توبه و بازگشت به سوی او.
دلا همواره تسلیم رضا باش / به هر حالی كه باشی با خدا باش
خدا را دان خدا را خوان به هر كار / مدان این یاوران را به از او یار
چو حق بخشد كلاه سربلندی / تو دل بر دیگری بهر چه بندی
خدا را باش اگر مرد خدایی / مكن بیگانگی گر آشنایی
حدیث دوزخ و جنت رها كن / پرستش, خاص از بهر خدا كن
پی نوشتها
.۱ سوره ی مائده, آیه ی ;۲۳ سوره ی توبه, آیه ی ۵۱.
.۲ سوره ی آل عمران, آیه ی۱۲۲.
.۳ سوره ی انفال, آیه ی ۲.
.۴ مجلسی, محمدباقر, بحارالانوار, ج ۶۸, ص ۱۳۸, ح ۲۳.
.۵ همان.
.۶ سوره ی طلاق, آیه ی ۳.
.۷ كلینی, اصول كافی, ج۲, ص۶۵.
.۸ نراقی, مهدی, مثنوی طاقدیس, ص۳۳۷.
.۹ سوره ی طلاق, آیه ی ۳.
.۱۰ شرح غرر, ج۵, ص۴۲۵.
.۱۱ فهرست غرر, ص۴۱۸, شماره ی ۸۹۸۵.
.۱۲ سنن ابن ماجه, ج۲, ص ۱۱۷۰.
.۱۳ سوره ی طلاق, آیه ی۳.
.۱۴ سوره ی فاطر, آیه ی۱۵.
.۱۵ سوره ی انعام, آیه ی۱۴.
.۱۶ سوره ی انعام, آیه ی۱۷.
.۱۷ سوره ی یونس, آیه ی۱۰۷.
.۱۸ سوره ی آل عمران, آیه ی۱۵۹.
.۱۹ سوره ی نمل, آیه ی۷۹.
.۲۰ سوره ی احزاب, آیه ی ۴۸.
.۲۱ سوره ی یونس, آیه ی ۷۱.
.۲۲ سوره ی نحل, آیه ی۹۹.
.۲۳ سوره ی توبه, آیه ی۱۲۹.
.۲۴ سوره ی هود, آیه ی ۸۸.
.۲۵ بحارالانوار, ج۷۱, ص;۱۵۱مستدرك الوسائل , ج۲, ص۲۸۸.
.۲۶ مستدرك الوسائل , ج۲, ص۲۸۸
.۲۷ فهرست غرر, ص۴۱۸, شماره۳۰۸۲.
.۲۸ بحارالانوار,ج۷۵,ص۳۶۴.
.۲۹ مستدرك الوسائل, ج۲۱, ص۲۸۸. ۳۰. شاید به علت این كه شغل رایج آن روز كشاورزی بوده است و آنها بیكار بودند و فرمود:چكار می كنید؟
.۳۱ مستدرك الوسائل, ج۲, ص۲۸۹.
.۳۲ صحیفه ی سجادیه, دعای ۵۲. ۳۳. همان, دعای ۵۴.
.۳۴ سوره ی انبیإ, آیه ی۶۸.
.۳۵ طبرسی, تفسیر مجمع البیان, چاپ صیدا, ج۴, ص۵۴.
۳۶ .فخر رازی, تفسیر كبیر, ج۲۲, ص۱۷۸.
.۳۷ مجمع البیان , ج۴, ص۵۵.
.۳۸ تفسیر قرطبی, جزء۱۱, ص۳۰۳.
.۳۹ بحارالانوار, ج۷۱, ص۱۵۶.
.۴۰ نراقی, مهدی, مثنوی طاقدیس, ص۳۰۹ ـ ۳۱۰.
.۴۱ سوره ی انبیإ, آیه ی۶۹.
.۴۲ تفسیر تبیان, چاپ بیروت, ج۷, ص۲۶۳.
.۴۳ سوره ی یوسف, آیه ی ۲۴.
.۴۴ سوره ی یوسف, آیه ی ۴۲. ۴۵. سوره ی یوسف, آیه ی ۴۵.
.۴۶ مجمع البیان , چاپ صیدا, ج۳, ص;۲۳۵ در تفسیر قرطبی (جزء۹, ص۱۹۶) و تفسیر برهان(ج۲, ص۲۵۵)این داستان با تفاوت نقل شده است.
۴۷ .اصول كافی, ج۲, ص;۶۶بحارالانوار, چاپ بیروت, ج۷۱, ص۱۳۰.
.۴۸ نهج البلاغه فیض الاسلام, خطبه ی ۸۹.
.۴۹ نهج البلاغه صبحی صالح , خطبه ی ۱۶۱.
منبع:كتاب راهیان نور
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید