پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

مشت مستقیم


مشت مستقیم
بروس‌لی نوشته است: ”مشت مستقیم هسته مرکزی جیت‌کان‌دو می‌باشد.“ با این تفاسیر نوشتن مقاله‌ای درباره مشت مستقیم در واقع به‌منزله نوشتن مقاله‌ای درباره اساسی‌ترین و بنیادی‌ترین اصول جیت‌کان‌دو می‌باشد. در حقیقت ساختار کلی این هنر درباره اجراء مؤثرترین و قدرتمندترین مشت مستقیم طراحی شده بود. از نظر استراتژیک، هم برای دفاع و هم برای حمله باید یک دست جلوی قوی داشته باشید. سایر اسلحه‌ها ـ ضربات هوک، مشت از عقب، آپرکات و ضربات پا، بدون داشتن یک دست جلوی خوب برای اجراء آنها کارائی اندکی پیدا می‌کنند.
مشت با دست جلو با پشتوانه سال‌ها مطالعه علمی که بر روی آن صورت گرفته است، یک پدیده شگفت‌انگیز بیومکانیکی است که انرژی پتانسیل و به تبع آن قدرت نفوذ، دقت، شتاب و نیرو را به حداکثر می‌رساند. وقتی نکات و ظرافت‌های آن‌را فرا گرفتید، قادر خواهید بود سایر مشت‌ها و لگدهای جیت‌کان‌دو را با سهولت بیشتری بیاموزید.
ضربه‌زدن مستقیم کار ساده‌ای نیست. این مطلب را لی گفته است و الهام گیرندگان از او هم به‌همین صورت کار کرده‌اند: ادوین ال. هایسلت، جیم در یسکول و جک دمپسی. هایسلت نوشته: ”توانائی ضربه زدن مستقیم از شانه، یک عمل طبیعی نیست. این‌کار شانسی فرا گرفته نمی‌شود و تجربه هم آن‌را به انسان یاد نمی‌دهد. ضربه‌زدن مستقیم با قرار دادن بدن در پشت هر ضربه هنری است که کسب مهارت کامل در آن نیاز به سال‌ها آموزش و تمرین دارد“. سال‌ها تمرین، شما مشت مستقیم را یک شبه یاد نمی‌گیرد. مبتدیان اغلب چند هفته‌ای کار می‌کنند و به خاطر کم بودن قدرت ضرباتشان انگیزه خود را از دست می‌دهند و کار را رها می‌کنند و به روش‌های قدیمی باز می‌گردند. آنها بعدها متعجب می‌شوند که چرا پیشرفتشان به سطح ثابتی می‌رسد و ادامه نمی‌یابد. اما معروف است که تعریف دیوانگی عبارت است از ”تکرار یک حرکت بارها و بارها“ و با این‌کار است که می‌توان توقع دستاوردهائی متفاوت را داشت. آموختن مشت مستقیم ممکن است مستلزم این باشد که برای مدتی راحتی و آسایش خود را کنار بگذارید.
● وضعیت پا
پیش از آنکه بتوانید مشت مستقیم بزنید باید جایگاهی برای شلیک این تکنیک داشته باشید. و در جیت‌کان‌دو همه چیز با وضعیت پای جیت‌کان‌دو شروع و تمام می‌شود. اجزاء فیزیکی عبارتند از قرارگیری در وضعیت گارد، رقص پا و حرکت و تغییر وضعیت مطابق با نیرو. این اجزاء توسط این عناصر تعیین می‌شوند: تعادل، بهره‌گیری از فرم و حرکات کارآمد.
رزمی‌کاران ممکن است فکر کنند برای حمله به یک حریف، جزئیات کوچک، موضوعاتی بی‌اهمیت هستند و خیلی ساده انجام حرکت با نیروی خالص کفایت می‌کند. اما دقت در اجراء ریشه‌های جیت‌کان‌دو در واقع همه چیز است،لی گفته است: ”فرم خوب کارآمدترین راه انجام یک هدف با کمترین میزان حرکت غیرضروری و هدر دادن انرژی می‌باشد.“
درباره اینکه کدام دست باید جلو قرار گیرد، بحث‌ها و اختلاف‌نظرهائی وجود دارد، اما با رجوع به منابع اصلی ـ نوشته‌های بروس‌لی ـ خواهید یافت که دست راست همیشه به‌عنوان دست جلو ترجیح داده شده است، زیرا در این وضعیت شما اغلب با دست و پای راست حمله می‌کنید، درست همانند یک بوکسور که در گارد چپ اساساً مشت و هوک چپ را به‌کار می‌برد.
در حالی‌که پاهایتان کمی بازتر از عرض شانه‌ها است بایستید. شست راستتان در امتدادی باشد که پای راستتان زاویه‌ای حدوداً ۳۰ درجه با روبه‌روی شما بسازد.
زانوهایتان باید کمی خم شده باشند. ساق پای چپ بر روی سینه پا فشار می‌آورد تا نیروی انفجاری لازم برای مشت مستقیم را ایجاد نماید.
از آنجا که شما می‌خواهید تمام بدنتان را روبه‌جلو برانید، نباید هیچ انرژی اضافی را برای فائق آمدن بر اینرسی غیرضروری هدر دهید. به‌همین علت است که باید احساس کنید تمام وزن‌تان و تمام انرژی پتانسیلتان در درون پا و در سطح داخلی ساق پایتان متمرکز شده است.
هم‌چنین مطلب دیگری که در ذخیره کردن انرژی پتانسیل حائز اهمیت است، چیزی است که لی از آن به‌صورت ”وضعیت زانوی خم شده“ یاد می‌کند. خم شدن زانوها انعطاف‌پذیری و تحرک بیشتری به شما می‌دهد و به شما اجازه می‌دهد تا حرکت را در یک لحظه به‌صورت انفجاری انجام دهید. واضح است که اگر کار را از یک وضعیت پای صاف شروع کنید، منبعی برای به‌دست آوردن نیروی انفجاری ندارید و در نتیجه راهی برای تولید نیرو نخواهید داشت. از دید دفاعی زانوهای خم شده، به شما اجازه می‌دهد هنگام دریافت یک ضربه مشت نیروی کمی به شما وارد آید. شاید مهم‌ترین مزیت وضعیت زانوی خم شده این باشد که این وضعیت مرکز ثقل‌تان را در وضعیت مطلوبی قرار می‌دهد. به‌عبارت دیگر این وضعیت شما را قادر می‌سازد که تعادل خود را حفظ نمائید.
● خط نیرو
هنگامی‌که راجع به وضعیت پا فکر می‌کنیم، معمولاً به یک وضعیت ثابت فکر نمی‌کنیم. اما بیان کردیم که وضعیت پای جیت‌کان‌دو برای به حداکثر رساندن تحرک و نیروی تولید شده طراحی شده است. وقتی در وضعیت گارد می‌ایستید هنگامی‌که ضربه می‌زنید، در بهترین وضعیت تعویض نیرو قرار خواهید داشت. با در نظر گرفتن این نکته در ذهن لازم است که توجه کنیم در نقطه برخورد، امتداد صحیح در چه جهتی خواهد بود. یکی از مهمترین عناصر وضعیت پا در نقطه برخورد، خط نیرو است.
خط نیرو دلیلی است که براساس آن شما در حالی‌که انگشت شست دستتان روبه‌بالا است مشت می‌زنید. درست برعکس مشت در بوکس امروزی که در آن کف دست روبه‌پائین قرار می‌گیرد. هم‌چنین به همین دلیل است که به‌جای استفاده از نوک دو مفصل بند انگشتان دست که در سایر هنرهای رزمی دیده می‌شود، از انتهای سه مفصل بند انگشت دست خود به‌عنوان سطح حمله استفاده می‌کنید.
خط نیرو خیلی ساده توسط آناتومی بدن شما تعیین می‌شود. اگر بازویتان را باز کنید و دستتان را مشت نمائید، خواهید دید که خط مستقیمی از شانه به انتهای آن سه مفصل بند انگشت ـ و نه به نوک دو مفصل بند انگشت ـ وجود دارد.
مزیت دوم ضربه زدن با انتهای سه مفصل بند انگشت، بحث بزرگ‌نمائی است. از آنجا که مشت مستقیم پرکاربردترین ضربه مشت در جیت‌کان‌دو می‌باشد، باید با زدن این ضربه کمترین آسیب و صدمه به بدنتان وارد آید.
فرم خوب چیزی است که شما را برای مدت طولانی در جیت‌کان‌دو نگاه‌می‌دارد. دست عقب برای محافظت وضعیت می‌گیرد، برای جفت شدن و بلوک کردن ضرباتی که به سر شما هدف‌گیری شده‌اند. دست چپتان را نزدیک سمت چپ چانه خود نگاه دارید. یک دست چپ خوب و قضاوت صحیح از فاصله، ضربه زدن به شما را تقریباً غیرممکن می‌کند. دفاع کردن با دست چپ هم چنین احساسی درباره فاصله شما با حریف به شما می‌دهد.
به منظور محافظت از پهلوی خود باید آرنج خود را بسته نگاه دارید. با گردش ساده تنه می‌توانید اغلب ضرباتی که به بدن شما می‌آیند را با بازوی چپ خود دفع نمائید.
برای تعیین وضعیت صحیح دست جلو، بایستید و دست خود را باز کنید و سپس کنار خود قرار دهید. شانه‌هایتان را کاملاً شل کنید. بازویتان را با زاویه‌ای حدوداً ۴۵ درجه خم کنید. بین بازو و پهلویتان نباید فاصله‌ای باشد و یا حداقل کمترین میزان فاصله وجود داشته باشد. اگر بازو از تنه فاصله داشته باشد، به شانه شما فشار خواهد آمد و مقداری از انرژی خود را به خاطر نگاه داشتن آن هدر خواهید داد. این امر حرکت شما را کند می‌کند. بعداً درباره حرکات و چرخش لگن بیشتر صحبت خواهیم کرد. اما اجازه دهید در همین قسمت نیز در ارتباط با راستای صحیح در نقطه برخورد اشاره‌ای به این مطلب داشته باشیم. در وضعیت گارد، بازوی جلوی خود را باز کنید و ضمن آن لگن خود را در خلاف جهت حرکت عقربه‌های ساعت بچرخانید. وقتی لگن گردش نماید، شانه هم به تبع آن می‌چرخد.
توجه داشته باشید که وقتی لگن و شانه خود را می‌چرخانید، در حقیقت تبدیل به هدفی باریک‌تر می‌شوید و احتمال دریافت ضدحملات را کاهش خواهید داد. گشت و گذار در تائوی جیت‌کان‌دو و بوکس هایسلت و کاربرد اصول آن است که این مزیت دیگر وضعیت پا را به شما ارائه می‌نماید. در حالی‌که زدن یک ضربه بوکس امروزی چنین فایده‌ای را به‌همراه ندارد. مشت زدن در حالی‌که کف دست رو به پائین است به‌هیچ عنوان تأثیری در باریک‌تر کردن شما به‌عنوان هدف ندارد. تنها مشت مستقیم است که به شما اجازه می‌دهد تا ضمن اجراء حمله از خط مرکزی خود محافظت بیشتری به‌عمل آورید.
● حرکات مشت مستقیم
پس از سال‌ها تحقیق و مطالعه، درک کردم که مشت مستقیم چه پدیده شگفت‌انگیز تکنیکی است. لی با تحقیق درباره اصول بیومکانیکی، فیزیکی و تاریخ دانش مبارزه، پیشتاز زمان خودش بود و از این دیدگاه که هنوز بسیاری از رزمی‌کاران از ضربات مشت خود استفاده می‌کنند، پیشتاز زمان ما نیز می‌باشد. در حقیقت مشت مستقیم مثال زیبائی از کاربرد علم ـ قوانین فیزیک در حرکات شاعرانه می‌باشد.
ضمن آنکه به بحث حرکات تکنیک وارد می‌شویم، اصول بنیادی مشت مستقیم لی را به یاد داشته باشید: ”بهره‌وری در فرم، دقت، سرعت و نیروی انفجاری“.
هم‌چنین لازم است به یاد داشته باشید که نیروی تولید شده در انتهای مشت مستقیم بیشتر از مجموع نیروهای تک‌تک اجزاء آن است. فرض اولیه این است که حرکت کمتر برابر است با کمتر هدر دادن وقت و انرژی. هیچ‌کدام از اجزاء بدنتان هرگز نباید بیشتر از حد مجاز حرکت نمایند. به‌طور مثال هنگامی‌که یک مشت می‌زنید، اگر وزنتان را پشت آن قرار ندهید نه تنها انرژی کمتری به ضربه خود خواهید داد، بلکه حرکتتان با سرعت کمتری صورت خواهد گرفت و خستگی بیشتری احساس خواهید نمود. اگر تنها یک‌سری از عضلات را برای زدن ضربه به‌کار ببرید، بسیار سریع‌تر از زمانی‌که از سایر عضلات هم برای کمک به آن استفاده می‌کنید، خسته خواهید شد.
به‌همین علت است که در مشت مستقیم پاها و لگن اهمیت فراوانی دارد. بازوی شما خودش صرفاً می‌تواند سریع حرکت نماید. اما اگر دستتان قسمتی از فاصله را پوشش دهد و پایتان هم به این‌کار کمک کند، بسیار سریع‌تر خواهید بود. گردش لگن هم شتاب بیشتری به شما می‌دهد و شتاب بیشتر به معنی نیروی بیشتر است.
این اصل که نیروی پشت یک مشت باید بزرگ‌تر از جمع اجزاء آن باشد چیزی است که دنیای بیومکانیک از آن به‌عنوان زنجیره جنبشی یاد می‌کند. برداشتی که من از دانش نحوه پرتاب وزن خود به اطراف دارد چیز جدیدی در دنیای ورزش نیست و چگونگی اجراء آن به بهترین شکل چیزی است که ما آن‌را زنجیره جنبشی می‌نامیم. زنجیره جنبشی عملکردی مرتبط از اجزاء بدن به‌صورتی است که بیشتری سرعت و نیرو و یا هر هدف دیگری را خلق نماید.
هدف از زنجیره جنبشی قرار دادن عضو انتهائی ـ دست ـ در بهترین وضعیت برای تولید سرعت مطلوب است که در گردش خود بیشترین نیرو را نیز تولید می‌نماید. عملکرد صحیح اجزاء بدن منجر به خلق نیروئی می‌شود که بزرگ‌تر از جمع اجزاء آن است. به‌همین علت است که مشت بازو را توصیه نمی‌کنیم. این روش ناکارآمدی برای پرتاب یک مشت است. این تکنیک آهسته‌تر است و کمترین میزان انرژی را تولید می‌کند. اما با بلند شدن از زمین و چرخاندن تنه، خواهید توانست تمام وزن بدنتان را پشت بازویتان قرار دهید.● مراحل چندگانه
هنگامی‌که بحث اجراء ضربات مشت و لگد پیش می‌آید باید گفت که جیت‌کان‌دو در حقیقت دانش پرتاب کردن وزن خود به اطراف به بهترین صورت می‌باشد. ضربات مشت همانطور که لی اشاره کرده است نباید: ”صرفاً با نیروی بازو باشد، با زمان‌سنجی صحیح پا، کمر، لگن، شانه و حرکت مچ حمله کنید.“
به‌عبارت زمان‌سنجی صحیح توجه داشته باشید. برای اجتناب از صرفاً مشت زدن با بازو، باید برای زدن مشت مستقیم توالی پیچیده چند مرحله‌ای را دنبال نمائید:
مرحله اول: دست پیش از پا، همیشه. اولین حرکت در این نوع مشت، در واقع مشکل‌ترین حرکت از بعد یادگیری می‌باشد. دست باید پیش از هر قسمت دیگری حرکت کند، چیزی که یک حرکت بسیار غیرطبیعی است. به‌طور مثال هنگامی‌که می‌دویم، عادت داریم که دست‌هایمان را هماهنگ با پاها حرکت دهیم. در مشت مستقیم نباید این وضعیت وجود داشته باشد. در تائوی جیت‌کان‌دو، لی نوشته است: ”در تمامی تکنیک‌های دست، ابتدا دست حرکت می‌کند و بر پا پیشی می‌گیرد. همیشه این مطلب را به یاد داشته باشید. دست پیش از پا.“
دلایل زیادی برای این امر وجود دارد. اولین دلیل بحث سرعت است. شما همیشه قادر هستید که دست و بازوی خود را سریع‌تر از پا یا تنه خود حرکت دهید و در نتیجه در یک ضربه مشت، این عضو سریع‌تر به هدف می‌رسد.
دلیل دوم عدم آگاه کردن حریف است. مشت مستقیم به‌ویژه به‌خاطر خاصیت عدم آگاه کردن حریف بسیار خطرناک است. من مزایای استفاده از دست جلو به خاطر نزدیکی آن به هدف را پیش از این ذکر کردم. هر چند این مزیت تنها در صورتی حاصل می‌شود که تکنیک به‌درستی اجراء شود. شما مشت خود را مستقیماً از هر محلی که قرار دارد شلیک می‌کنید و دست دقیقاً در امتداد همان مسیر به‌جای اول خود باز می‌گردد.
مرحله دوم: حرکت. پاها تنها در جزئی از ثانیه مشت را دنبال می‌کنند. این در واقع به حرکت افتادن است. بخش بزرگی از جیت‌کان‌دو، دانش نحوه بهترین شکل پرتاب وزن به اطراف می‌باشد. به حرکت افتادن چیزی است که تعیین می‌کند وزن به کجا حرکت نماید.
شما باید یک حرکت کنترل شده داشته باشید. لی بر قدم‌های کوتاه و کنترل شده تأکید دارد. هرگز نباید فاصله را فدای حفظ تعادل کنید. انسجام وضعیت پای خود را حفظ کنید. شما باید از نقطه ”الف“ به نقطه ”ب“ حرکت کنید، بدون اینکه وضعیت گارد خود را از دست بدهید. هم‌چنین به یاد داشته باشید که به حرکت افتادن در واقع یک نوع از زمین جدا شدن می‌باشد. شما تمام آن انرژی پتانسیلی که در پای چپتان ذخیره شده است را رها می‌کند.
دوباره به حرکت افتادن، نکات بیشتری از صرف حرکت رو به جلو وجود دارد. قانون اول نیوتن در حرکت را به یاد بیاورید. برای زدن مستقیم باید بر اینرسی فائق آئید. به‌طور کلی وزن شما باید به‌صورت ۵۰، ۵۰، بین پاهای راست و چپ توزیع می‌شود. اما هنگامی‌که بی‌حرکت می‌شوید تا یک مشت مستقیم بزنید، در حقیقت با انتقال دادن آهسته وزنتان به پای جلو، کمی از اینرسی می‌کاهید و نیروی کمتری برای جلو راندن وزن بدنتان به مشت نیاز خواهید داشت.
مرحله سوم: گردش لگن و باز شدن شانه. گردش لگن به جبران اثر جاذبه کمک می‌کند. این‌کار شما را قادر می‌سازد تا شتاب خود به سمت هدف را افزایش دهید. وقتی دست جلوی خود را شلیک می‌کنید و به راه می‌افتید، جاذبه با کشیدن شما به سمت زمین از سرعتتان می‌کاهد و این امر مطلوب شما نیست. برای تولید بیشترین میزان نیرو، لازم است که به شتاب خود ادامه دهید.
برای دستیابی به این مطلب، تنه خود را بچرخانید. وقتی لگن را گردش می‌دهید، شانه خود را به مشت خود بدهید. شانه را کاملاً باز کنید اما آگاه باشید که با صاف کردن پاها، حرکت خطی اضافی انجام ندهید. این اشتباه شایعی است. رزمی‌کاران اغلب فکر می‌کنند چون مشت مستقیم به‌صورت خطی به سمت هدف نشانه می‌رود، تمام نیرو باید از حرکات خطی بیاید. اشتباه است. چرخش تنه برای تولید نیرو امری اساسی است. بخش خطی مشت اساساً با بازکردن دست و به حرکت افتادن کنترل می‌شود.
مرحله چهارم: برخورد. هنگامی‌که مشت با انتهای سه مفصل بند انگشت به هدف فرود می‌آید، نیروی بیشتری به تکنیک داده می‌شود. باید تمام سرعت، انرژی، فرم، راستا و وزن بدنتان را به یک نقطه کوچک منتقل کنید که در نهایت به همان سه انتهای مفصل بند انگشت ختم می‌شود.
دستتان باید درست تا لحظه پیش از برخورد کاملاً شل و راحت باشد. کشش و انقباض غیرضروری انرژی را هدر می‌دهد و حرکت شما را کند می‌کند. به این فکر کنید: وقتی هدف را دیدید باید بر آن کشش فائق آئید و عضلاتتان را شل کنید و سپس آنها را به حرکت درآورید. می‌توانید با راحت بودن در نقطه اولیه این مرحله را حذف نمائید. من هم می‌دانم، گفتن این سخن ساده‌تر از انجام آن است. اما فراموش نکنید که در این زمینه باید تمرین داشته باشید. گره کردن مشت درست تا پیش از صورت گرفتن برخورد انجام نمی‌گیرد. مانند همه موارد مشابه، عضلات تنها هنگامی باید فعال شوند که مورد نیاز باشند. در غیر این‌صورت انرژی خود را هدر می‌دهید و توانائی خود در انجام حرکت سریع را محدود می‌نمائید.
مرحله پنجم: به زمین گذاشتن پای جلو. چرخش لگن به‌عنوان گام نهائی، پیش از اصابت ضربه به هدف در نظر گرفته می‌شود. اما زمانی‌که این اتفاق روی می‌دهد، شما میان زمین و هوا و در مسیر بازگشت به زمین در نیمه دوم حرکت قرار دارید.
حتماً به یاد دارید که نیمه اول حرکت، بدن شما را در دو مسیر به حرکت در می‌آورد ـ افقی (خطی) و عمودی (رو به بالا) ـ بخش افقی خطی بسیار شبیه حمله در شمشیربازی است و شما را در مسیر حرکت رو به جلو سوق می‌دهد.
مرحله ششم: برخورد و بازگرداندن دست. در بسیاری از هنرهای رزمی، مشت زمانی که به هدف اصابت می‌کند به پایان می‌رسد. اما در جیت‌کان‌دو این‌طور نیست. زیرا در اینجا جمع‌کردن دست هم به همان اندازه شلیک کردن آن به هدف از وضعیت گارد اهمیت دارد.
بازگرداندن دست به‌وضوح اهمیت دارد، زیرا این‌کار شما را به وضعیتی باز می‌گرداند که بتوانید مشت بعدی را با کفایت کافی اجراء نمائید. اما آنچه که معمولاً درک نمی‌شود، این است که نحوه بازگرداندن دست به چه صورت با تخریبی که شما به هدف وارد می‌آورید ارتباط دارد.
حتماً می‌دانید که اگر زمان برخورد با هدف بسیار کوتاه باشد، نیروی مشت بسیار بیشتر خواهد بود. نیروی حرکتی مشت شما هنگامی‌که به‌طور مثال به یک میت ضربه می‌زنید به‌صورت قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌یابد. و هر چه زمان تماس مشت با میت کمتر باشد، نیروی برخورد بیشتر خواهد بود.
این بدان معنا نیست که ضربه خود را از هدف عبور ندهید و به آن نفوذ نکنید. نفوذ کردن به هدف، بخش مهمی از محل تخریبی مشت مستقیم می‌باشد. همانطور که لی نوشته است: ”تمام مشت‌ها باید از هدف عبور کنند و چند سانتیمتر پشت آن تمام شوند. به این ترتیب شما مشت خود را از حریف عبور می‌دهید و به آن پایان می‌دهید.“
● فرود سه‌نقطه‌ای
گام نهائی در اجراء مشت مستقیم چیزی است که تدوونگ از آن به‌عنوان فرود سه‌نقطه‌ای یاد می‌کند. اگر بخشی از مشت مستقیم باشد که بتوان آن‌را بخش ساده‌ای دانست، همین بخش است. چرا که اگر سایر گام‌ها را به‌طور کامل و در مسیری صحیح انجام داده باشید، این گام نهائی خودبه‌خود انجام خواهد شد. نقطه اول فرود سه نقطه‌ای باید فرود مشت بر روی هدف باشد. هرگز نباید پای جلو یا عقبتان پیش از فرود آمدن دست بر روی هدف، بر روی زمین فرود آید. چرا؟ چون شما می‌خواهید از نیروی رو به پائین جاذبه که بر روی بدنتان اعمال می‌شود، بهره بجوئید.
هنگامی‌که پیش از آن‌که پای جلویتان به زمین برسد، به هدف ضربه می‌زنید، از نیمه دوم حرکت پرتابی و جهت‌دهی نیروی وزن بدن به سمت هدف استفاده می‌کنید. اگر پایتان پیش از ضربه زدن به هدف به زمین فرود آید، تمام آن نیرو به زمین منتقل شده و به هدر می‌رود. ابتدا پاشنه خود را فرود آورید و سپس اجازه دهید که پایتان کاملاً زمین را لمس کند. این‌کار فرودی پایدار و با ثبات را تضمین می‌کند.
فرود آوردن پای عقب، آخرین مرحله از فرود سه نقطه‌ای می‌باشد. باید به‌گونه‌ای به وضعیت گارد بازگردید که هیچ تنظیمی برای شلیک کردن یک مشت مستقیم کامل دیگر در ادامه نیاز نباشد.
نویسنده: تری تام
مترجم: مهدی تسلی‌بخش
منبع : مجله‌رزم‌آور


همچنین مشاهده کنید