شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


سگ های پوشالی


سگ های پوشالی
● یادداشتی بر سگ های پوشالی ساخته شده توسط سام پکین پا
سام پکین پا کارگردانی است حرفه ای که چندین فیلم ماندگار به سینمای جهان تقدیم کرده است . شما می توانید در این مطلب با یکی از ماندگارترین فیلم ها و شخصیت های تاریخ سینما آشنا شوید .
مهمترین مشخصه سینمای سام پكین پا ستایش او از خشونت ونگاه شاعرانه وتغزلی او به این موضوع در فیلمهایش است.دیگر مشخصه آثار او كه همیشه نظر منتقدان را به خود جلب كرده است نوع نگاه او به زن به عنوان جنسی دوم در آثارش است.
بسیاری از منتقدان بر این باورند كه پكین پا همواره در آثارش به زنان با نگاهی تحقیر آمیز وبدبینانه می نگرد وتمام زنان فیلم های او موجوداتی پست وحقیر اند ودر واقع او را متهم می كنند كه فیلمسازی ضد زن است. اما خود پكین پا این اتهام را رد میكند ودر جواب این گونه سخنان منتقدان می گوید:(من چهره واقعی زنان را در آثارم به تصویر میكشم واگر می بینید كه در فیلم های من زنان این گونه اند این تقصیر من نیست بلكه آنان خود این گونه رفتار می كنند). به هر حال چه با نوع دیدگاه ونگاه پكین پا در آثارش موافق باشیم وچه مخالف آنچه مسلم است آن است كه پكین پا به دور از تمام این تعاریفی كه برای او گفته شده است فیلمسازیست بزرگ مهم وتاثیر گذار كه می توان نام اورا در زمره فیلمسازان صاحب سبك تاریخ سینما جای داد.
سام پكین پا فیلم سگ های پوشالی را در سال ۱۹۷۱ ودر حالی كه به تازگی وتنها به خاطر ساخت همین فیلم از طرف كمپانی سازنده مجبور به ترك اعتیاد خود به الكل شده بود ساخت. این فیلم روایتگر مدت زمان كوتاهی از سكونت زوجی جوان در روستایی واقع در غرب انگلیس است.
مرد یك مهاجر امریكاییست وزن یك دختر انگلیسی كه مدتی همراه با پدرش در این روستا زندگی كرده است.این فیلم در واقع به روابط بین این زن وشوهر و ارتباطشان با مردم روستامی پردازد. دیوید و امی با یكدیگر روابط خوبی ندارند.دیوید( داستین هافمن) یك ریاضیدان است ومدام تمام افكارش در حیطه ریاضی وحل فرمول های آن می گذردوتمام زندگی او در اتاقی خلاصه می شود كه پر است از كتاب و یك تخته سیاه كه بر روی آن پر است از فرمول های ریاضی.اما امی(سوزان جورج) همسر او از این گونه زندگی كردن ورفتارهای دیوید به شدت ناراحت است.
واو را سرزنش می كند كه چرا مسئولیت پذیر نیست وهیچ كاری را در خانه انجام نمی دهد.اما دیوید می گوید: من به اینجا نیامده ام كه تعمیرات انجام دهم من آمده ام تا كار فكری كنم.روابط سرد وبی توجهی های دیویدبه امی حتی در روابط جنسی شان باعث می شود امی نسبت به دیوید حالتی تدافعی پیداكندوبه گونه ای احساس حسادت او را تحریك كند. اوبرای دست یافتن به مقصود خود شروع به جلب توجه افرادی می كند كه در خانه آنها كار می كنند(چارلی ورنر- اسكات ودوست آنها).
وبا پوشیدن لباس های تحریك كننده وحتی نمایش بدن خود برای آنها كاری می كند تا نظرآنها را به سوی خود جلب كند.در واقع امی دیوید را شخصی منفعل بی عرضه وساده می پندارد كه عرضه انجام هیچ كاری راندارد. امی با ادامه دادن رفتار های خود باعث می شود تا چارلی واسكات كه در خانه آنها كار می كنند به او تجاوز كنند.
امی كه از اتفاقی كه برایش افتاده احساس ناراحتی می كند دیوید را از جشن سالانه روستا به خانه می آورد. آنها در راه باهنری نایلز كه پسری دیوانه است تصادف می كند واورا به خانه می آورند. تام دائم الخمر ودارو دسته اش كه به دنبال هنری نایلز هستند- زیرا او دختر تام را كشته است -زمانی كه مطلع می شوند هنری نایلز در خانه دیوید است به آنجا هجوم می آورندتا هنری نایلز را از دیوید پس بگیرند اما با مقاومت دیوید مواجه می شوند ودرگیری سختی بین آنها درمی گیرد كه در انتها دیوید موفق می شود همه آنها را از بین ببرد.
پكین پا این بار هم موفق به خلق شاهكاری تكرار ناشدنی می شود. او شخصیت های فیلمش را در محیطی بسته به چالش می گیرد وموقعیت های مورد علاقه اش را خلق می كند. فیلم با نمایی سر پایین از بچه هایی كه به دور یك سگ می چرخند شروع می شود.
این نما قطع می شودبه نمایی سربالا از پسری كه روی یك تخته سنگ نشسته وبچه هایی به دور او می چرخند او سرش را بالا گرفته وبه كلیسا نگاه می كند.از همان اولین نمای فیلم تماشاگر درگیر داستان فیلم می شود.و پكین پا موضع و دیدگاهش را نسبت به شخصیت های فیلم اعلام می كند .گویی او با نگاهی تقدیس شده به كلیسا نگاه می كند وآن پسر را كه نماینده ساكنین آن روستاست به یك سگ تشبیه می كند.
در همان دو سكانس ابتدایی فیلم(میدان روستا وكافه)ما با تمام شخصیت های فیلم وروابطشان با یكدیگر آشنا می شویم.تام( پیر مرد دائم الخمر) ودوستانش از حضور دیود(داستین هافمن) به عنوان یك فرد آمریكایی در روستای خود ناراحت اند واو را مسخره می كنند.در خانه امی(سوزان جورج) چون از دست دیوید ناراحت است بر روی تخته سیاه او علامت مثبت را پاك می كند وبه جای آن منفی می گذارد اما دیوید كه در كار خود بسیار دقیق است با یك نگاه متوجه این تغییر می شود.در اتاق دیویدیك وسیله آزمایش فیزیك قرار دارد كه دو جسم را نشان می دهد كه هیچگاه به هم نمی رسند كه در واقع بیانگر شخصیت های دیوید وامی است كه دائما با یكدیگر در ستیز اندو هیچگاه با هم رابطه خوبی ندارند.
سكانس تجاوز یكی از بهترین سكانس های فیلم است. سكانسی تكان دهنده كه به جرعت می توان گفت كه در طول تاریخ سینما بی نظیراست.تدوین فوق العاده این سكانس كه مستقیما در خدمت شخصیت پردازیست.نشان دادن نما هایی از دیویدبه صورت تدوین موازی در حالی كه با همان قیافه ساده لوحانه در جنگل به انتظار رسیدن پرندگان است تا آنها را شكار كند. و همچنین امی كه در ذهن خود هنگامی كه چارلی لباسش را بیرون می آورد به یاد لباس در آوردن دیوید می افتد.
در واقع امی در این سكانس به تجاوزی خود خواسته تن می دهد. خود اوست كه با رفتار واعمالش با عث شده تا چارلی به او تجاوز كندو حتی از رفتاراو پیداست كه چندان هم بی میل به برقراری ارتباط با چارلی نیست. در همین سكانس چارلی سیلی های محكمی به امی می زند كه پكین پا آن هارا به صورت اسلوموشن نشان می دهد . گویی خود پكین پاست كه این سیلی ها را به صورت شخصیتش می زند.
پكین پا با نمایش این سكانس وهمچنین نمایش روابط وكارهای این زن یكی از منفورترین شخصیتهای زن تاریخ سینما را خلق می كند.این سكانس بسیار شبیه به سكانس تجاوزی است كه در فیلم (سرآلفردو گارسیارا برایم بیاورید)شاهدیم.در آنجاهم پكین پا شخصیت زن فیلمش را در مقابل كسی كه می خواهد به او تجاوز كند راقب ومایل نشان می دهد. وبه همین خاطر است كه او را ضد زن ترین فیلمساز دنیا می دانند.
از دیگر مشخصه های فیلم های پكین پا كه كه در این فیلم هم مانند باقی فیلم هایش به زیبا ترین شكل وجود دارد استفاده استادانه و شاعرانه او از حركات اسلو موشن در صحنه های درگیری فیلم هایش است. كه دیگر تبدیل به موتیف ثابت كارهای او شده است.
در واقع می توان گفت پكین پا با استفاده از این تكنیك به طور مداوم درست ودقیق در فیلم هایش این تكنیك را برای خود تبدیل به یك امضا شخصی در آثارش می كند. به طوری كه هر كجا اسلو موشنی از صحنه های قتل ویا درگیری دیدیم می توانیم حدس بزنیم كه آن فیلم از آن پكین پا باشد. استفاده از این تكنیك در وسترن مرثیه وار پكین پا ( این گروه خشن) به اوج خود می رسد.تدوین استادانه فیلم به خصوص در سكانس جشن سالانه روستا نقطه عطف دیگری درتدوین زیبای فیلم است.
سكانس نسبتا بلند هجوم تام ودارودسته اش به خانه دیوید نقطه اوج فیلم به حساب می آید و پكین پا موفق به خلق سكانسی كوبنده و به تمام معنا پكین پایی می شود.در این سكانس تمامی عناصر سینمای پكین پا حضور دارند از آن اسلو موشن ها گرفته تا كشتار و خون ریزی و به همین علت است كه این سكانس تبدیل به یك شاهكار می شود.در واقع حضور جان نایلز(پسر دیوانه) در خانه دیوید تنها یك بهانه است. بهانه ای برای آنكه دیوید شخصیت واقعی خودش را نشان دهد.هنگام حضور چارلی واسكات در خانه دیوید.
دیوید در جواب اسكات كه به او می گوید تو به چه اجازه ای نمی گذاری ما نایلز را با خود ببریم؟دیوید دیالوگی می گوید كه تمام تفكرات ورفتارواقعی خودش را نشان می دهد.اوباحالتی مصمم ومطمئن می گوید:(اینجاخانه من است). در واقع دیوید با گفتن این دیالوگ بسیار مهم آن هم با آن اطمینان شخصیت واقعی خود را نشان می دهدو به همه واز همه مهم تر به همسرش ثابت می كندكه او آن فرد بی عرضه و احمقی كه او تصور می كند نیست.او كسیست كه در هنگام شكار از كشتن یك پرنده بسیار ناراحت ومتاسف می شوداما در این سكانس می بینیم كه یكایك افراد مهاجم را به فجیع ترین شكل از پای در می آورد.
زیرابرای دیوید مفهوم خانه به عنوان یك حوزه شخصی مفهومی ثابت ومهم داردو او می كوشد با تمام توان از این حوزه دفاع كند.در صحنه مهمی از همین سكانس امی كه از حضور تام ودارودسته اش در جلوی خانه ترسیده می خواهد درب را برایشان باز كند تا آنها نایلز را با خود ببرند. اما دیوید دست اورا می گیرد وبازدن یك سیلی و گرفتن موهایش به او می گوید كه تونمی توانی چنین كاری بكنی.این دیوید است كه نوع رفتار امی را تعیین می كند. واو حق ندارد بدون اجازه دیوید كاری بكند.و در واقع با این كار برتری مسلمش را بر امی به او یاداوری می كندو به او می فهماند توبدون اجازه من حق هیچ كاری را نداری وباید حدو اندازه های خودت را بشناسی.
در پایان فیلم هنگامی كه دیوید تمامی مهاجمین را مانند سگ هایی كه به خانه او هجوم آورده بودند از پای در می آورد. امی را در خانه با جسدهاتنها می گذارد(گویی او هم جسدی بیش نیست) وهمرام با نایلز از خانه خارج می شود.در راه نایلز به او می گوید من راه خانه ام را بلد نیستم ودیوید با چهره ای خندان پر غرور و مصمم به او پاسخ می دهد. اهمیتی ندارد من هم بلد نیستم. گویی برای او دیگر مهم نیست كه به كجا می رود وهدفش چیست . چیزی كه برای او اهمیت دارد آن است كه توانسته است شخصیت واقعی خودش را به خود ودیگران ثابت كندو به آن ها بگوید من بر خلاف تصور آنها مردی قوی با هوش ومقتدر هستم.
● گزیده فیلم شناسی سام پكین پا:
▪ همرهان مرگبار (۱۹۶۱)
▪ سرگرد دندی (۱۹۶۵)
▪ این گروه خشن (۱۹۶۹)
▪ سرود گیبل هوك (۱۹۷۰)
▪ سگ های پوشالی(۱۹۷۱)
▪ جونیور بانر (۱۹۷۲)
▪ گریز (۱۹۷۲)
▪ پتگارت وبیلی دكید (۱۹۷۳)
▪ سر آلفردو گارسیا را برایم بیاورید (۱۹۷۴)
▪ قاتل نخبه (۱۹۷۵)
▪ صلیب آهنی(۱۹۷۷)
وبلاگ در ستایش سینما
منبع : وب سایت سینمائی هنر هفتم


همچنین مشاهده کنید