سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند


مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند
امروزه، فناوری نقش اساسی در رقابت پذیری بنگاهها ایفا می كند. استفاده از فناوریهای نو و پیشرفته به بنگاه اجازه می دهد تا محصولات / خدمات فعلی خود را با قیمتی كمتر و با ویژگی بهتر _(از لحاظ كیفیت، انعطاف پذیری، اطمینان و نظایر آن) تولید كند. همچنین فناوری ممكن است به خلق و انتشار محصولات / خدمات جدید در بازار فعلی یا بازارهای جدید منجر شود. از این رو فناوری می تواند مزیت رقابتی بنگاه اقتصادی را بهبود دهد و عدم توجه به آن ممكن است به از دست رفتن سهم بازار بنگاه منجرگردد.
تكامل فناوریها روز به روز سریع تــــر می شود. فناوریهای جدید و پیشرفته بیشتر پیچیده و چندوجهی هستند. بنابراین مدیریت اثربخش این فناوریها به توسعه مفاهیم و روشهای جدید نیاز دارد.
این مقاله به رویكرد جدیدی در مدیریت فناوری بـــا عنوان «رویكرد مبتنی بر فرایند» می پردازد. در بخش دوم توسعه تاریخی مدیریت فناوری براساس چهار مكتب مدیریت فناوری درجر (DREJER) مــرور می گردد. بخش سوم به مفهوم فرایند و دیدگاه فرایندی به یك سازمان مرتبط می شود و در بخش چهارم كه به موضوع اصلی این مقاله مربوط است پیرامون رویكرد مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند بحث می شود. علاوه بر این، در این مقاله جنبه های مختلف رویكرد پیشنهادی بررسی می گردد.
● مدیریت فناوری: توسعه تاریخی
درجر، تغییرات تكنولوژیكی و محیط كسب و كار را بررسی و چهار دوره را شناسایی كرد كه هر دوره به ایجاد یك مكتب جدید در مدیریت فناوری منجرگردیده است ایـــن دوره ها عبارتند از:
۱ - مدیریت تحقیق و توسعه: در این مكتب، مدیریت فناوری مرتبط با ارزیابی و انتخاب مناسب پروژه های تحقیق و توسعه، تدارك منابع مالی كافی برای این پروژه ها و مدیریت فعالیتهای تحقیق و توسعه به منظور دستیابی به نتایج مفیدتر و عملكردی بالاتر از نتایج تحقیق توسعه است.
۲ - مدیریت نوآوری: این مكتب دربرگیرنده فرایند نوآوری به عنوان كلیه فعالیتهایی است كه از تحقیق وتوسعه تا تولید و بازاریابی محصول صورت می گیرد. در این مكتب برخی از وظایف مانند پیش بینی فناوری به مكتب قبلی اضافه شده است.
۳ - برنامه ریزی تكنولوژی: در این دوره، فناوری عاملی مهم برای رقابت پذیری بنگاه می گردد. نرخ تحــولات فناوری نیــز افزایش می یابد و درنتیجه، مكتب برنامه ریزی فناوری جهت اثربخشی مدیریت فناوریهای بنگاه اقتصادی پدیدار می شود. در این دوره مدیریت فناوری شامل طیف وسیعی از برنامه ریزی فناوریهای شــركت از دیــدگاه استراتژیك می شود و برپایه مجموعه ای از ابزارهای تحلیلی نظیر ماتریس تجزیه و تحلیل پورتفولیو قرار دارد. برای اولین بار (در این دوره)، مفهوم استراتژی فناوری وارد ادبیات مدیریت فناوری می شود.
۴ - مدیریت استراتژیك فناوری: همانند مكتب قبلی، این مكتب نیز دیدگاهی استراتژیك به مدیریت فناوری دارد. اما بر ارتباط بین استراتژی فناوری و استراتژی كلان بنگاه / كسب و كار تاكید می شود. بنابراین، مدیریت فناوری در این مكتب، به برنامه ریزی استراتژیك فناوری درجهت تطابق بــا استراتژی های كلان بنگاه برمی گردد. سپس، ابزارهای تحلیلی مشابهی با اصلاحات كمتری به كار گرفته می شود. علاوه بر این، مشخص شده است كه مدیریت فناوری اثربخش نیازمند توجه به كلیه جنبه های مدیریتـــــی نظیر برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و... است.
همانگونه كه «درجر» اشاره كرده است. چهار مكتب مدیریت فناوری از یكدیگر مستقل نیست اما هریك از مكاتب بعدی مرتبط با ایده ها و مفاهیمی هستند كه توسط مكتب قبلی توسعه یافته اند. امروه، بنگاهها با رشد فزاینده دانش، تغییرات سریع تكنولوژیكی و اقتصاد مشتری محور مواجه هستند و این موضــوع كاملاً مشخص شده است كه استراتژی های رقابتی در سطح جهانی در محیطهای پویا و متلاطم، به شدت فناوری محور می باشند. برای واكنش به موقع به محیط جدید، سازمانها نیازمند مفاهیم و ابزارهای جدیدی برای تطبیق با تغییرات مستمر و جدید در این محیط تكنولوژیكی هستند.
● با نگاهی به برخی از مفاهیم و تعاریف مدیــریت فناوری در دهـه گذشته مشخص می شود كه نیازهای ذیل در زمینه مدیریت فناوری پدیدار گشته و درحال افزایش است:
▪ نیاز به قواعد كاری به منظور مدیریت روز به روز فناوری.
▪ نیاز به دیدگاهی جامع جهت مدیریت فناوری با نگاهی جدید به سازمانها.
▪ نیازبه چارچوبی نظام مند كه وظایف مدیریت فناوری را با نگاهی متمركز
بر وابستگی متقابل به صورت یك <«كل>» یكپارچه سازد. به عبارت دیگر، نیاز مشخصی برای رفع موانع وایجاد پل ارتباطی بین اصول وكاركردها و برقراری ارتباط بین ابعاد مختلف یك كسب و كار و نیازهای مشتری وجود دارد. پاسخ اصلی كه می تواند نیازهای یادشده را پاسخگو باشد مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند است.
● دیدگاه فرایندی به سازمان
فرایند به عنوان مجموعه ای از فعالیتهایی تعریف شده است كه یك یا چند ورودی را به خروجی هایی برای ایجاد نتیجه ای ارزشمند برای مشتریان تبدیل می كند. ورودیها شامل مواداولیه، نیروی كار و خروجیها شامل، محصولات، خدمات یا اطلاعات هستند. بسیاری از شركتها از ساختارهای وظیفه ای به شكل جدیدی از ساختار روآورده اند كه به طور مجازی سلسله مراتب عمودی (از بالا به پایین) و مرزبندیهای بخشی قدیمی را حذف می كند. این ساختار، سازمان فرایندی یا افقی نامیـده می شود و شامل مشخصه های زیر است:
▪ ساختار بیشتر حول فرایندهای كسب و كار ایجاد می شود تا وظایف بخشی یا واحدی؛
▪ سلسله مراتب عمودی، تخت می شود؛
▪ وظایف مدیریتی به پایین ترین سطوح تفویض می گردد.
گاهی تبدیل یك ساختار عملیاتی / عمودی به یك ساختار فرایندی / افقی بسیار مشكل است. اما اتخاذ یك دیدگاه فرایندی به سازمان ممكن است به خروجی های ذیل و درنتیجه بهبود عملكرد و قابلیت رقابتی منتج شود:
▪ تمركز بر نتایج و نه وظایف (یك سیستم كنترل موثر)؛
▪ مشتری مداری (تمركز بر نیازها و درخواستهای مشتریان)؛
▪ انعطاف پذیری و چابكی سازمان.
یك سازمان شامل سه گروه از فرایندهای عملیاتی یا ضروری، فرایندهای پشتیبانی و فرایندهای مدیریت یا مدیریتی است. این سه گروه تمامی فعالیتها را دربرمی گیرند كه توسط یك سازمان انجام می شود. خروجی های بعضی از فرایندها ممكن است به عنوان ورودیها درفرایندهای دیگر مورداستفاده قرار گیرند. از این رو، مشابه مدل مفهومی پورتر - زنجیره ارزش فعالیتها - ما می توانیم هر سازمان را به وسیله زنجیره فرایندهایش معرفی كنیم، كه زنجیره ارزش فرایندها نامیده می شود.
مدیریت فناوری یكی از فرایندهای مدیریتی اصلی در هر سازمانی است. هنگامی كه فناوری به عنوان یك فعالیت در هر سازمانی تجسم یافت، به سه پرسش مهم باتوجه به دیدگاه فرایندی بایستی پاسخ داده شود: چه چیزهایی مدیریت فرایند را به عنوان یك فرایند یا گروهی از فرایندها تشكیل می دهند؟
روش مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند (PROCESS - BASED APPROCH) چه مفهومی دارد؟
مقصود اصلی این مقاله پاسخ به سوالهای فوق است.
● رویكرد مبتنی بر فرایند در مدیریت فناوری
▪ سه بخش عمده روش مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند كه در ادبیات مطرح شده است، عبارت است از:
الف - مدیریت فناوری به عنوان یك فرایند واحد؛
ب - مدیریت فناوری به عنوان گروهی از فرایندهای مرتبط به هم؛
ج - مدیریت فناوری ازطریق فرایندها.
مدیریت فناوری به عنوان یك فرایند واحد: همانگونه كه قبلاً اشاره شد یك فرایند، مجموعه ای از فعالیتهای مرتبط به هم است كه برای مشتریان خارجی وداخلی سازمان ارزش ایجاد می كند. در این سطح از مطالعات، مدیریت فناوری به عنوان یك فرایند واحد موردتوجه قرار گرفته است.
دو چارچوب اصلی كه مدیریت فناوری را به عنوان یك فرایند كلی معرفی می كند عبارتند از:
۱ - چارچوب چرخه فناوری سومانث (SUMANTH). در این چارچوب مدیریت فناوری فقط یك عمل لحظه ای نیست، بلكه ترجیحاً یك فرایند متداوم شامل پنج فاز مشخص و متفاوت: آگاهی^ (AWARENESS)، اكتساب (ACQUISITION)، انطباق (ADAPTATION)، پیشرفت (ADVANCEMENT)و واگـــــذاری (ABANDONMENT) است.
۲ - چارچوب دیگر توسط گریگوری (GREGORY) پیشنهاد شده است كه شامل زیر فرایندها یا فعالیتهای: شناسایی(IDENTIFICATION) &، انتخاب(SELECTION) ، اكتساب، بكارگیری (EXPLOTATION) و حمایت (PROTECTION) است. توجه به مدیریت فناوری به عنوان یك فرایند كلی، یك روش سیستماتیك و جامع است. كه امكان ارزیابی عملكرد فعالیتهای مدیریت فناوری را در سازمان فراهم می آورد.
مدیریت فناوری به عنوان گروهی از فرایندهای مرتبط به هم: از این نقطه نظر، مدیریت فناوری شامل مجموعه ای از فرایندهای متفاوت اما وابسته به هم است. بعضی از فرایندها به برنامه ریزی بخصوص برنامه ریزی استراتژیك فناوری _(از لحاظ پیچیدگی استراتژی فناوری) مربوطند و بقیه وابسته به بكارگیری برنامه ها به عنوان مثال انتقال فناوری، هستند. چارچوب پیشنهادی گریگوری می تواند در این دسته قرار گیرد. براساس این چارچوب هر جزئی از مدیریت فناوری به خودی خود یك زیر فرایند است كه فرایند ژنریك خوانده می شود. اجزای دیگری نیز وجود دارند. كه یك یا چند فعالیت در مدیریت فناوری را از دیدگاه فرایندی بررسی می كنند. چند مثال در این زمینه عبارتند از:
▪ فرایند شرح و بسط استراتژی فناوری، هكس ۱۹۹۶(HAX).
▪ فرایند نوآوری تكنولوژیكی، خلیل(KHALIL) &&، ۲۰۰۰.
▪ فرایند انتقال فناوری، فلانری (FLANNERY) : ۱۹۹۴.
▪ فرایند مدیریت دانشمرالی(MERALI) &، ۲۰۰۰، باكلی و كارترBUCKLY & CARTER ، ۲۰۰۲.
▪ فرایند پیش بینی فناوری، سوریادی (SURYDI)،: ۱۹۹۹.
▪ فرایند اكتساب فناوری، دورانی (DURRANI)،: ۱۹۹۸.
نیاز به طراحی و مدیریت این فرایندها با توجه به روابط بین آنها می تواند موضوعهای جالب بسیاری را برای مطالعات بعدی در حوزه مدیریت فناوری فراهم می آورد. در نگاهی دقیق تر، دو مكتبی كه در بالا اشاره شد (مدیریت فناوری به عنوان یك فرایند واحد و مدیریت فناوری به عنوان گروهی از فرایندهای مرتبط به هم) می تواند به عنوان دو جنبه از یك روش موردتوجه قرار گیرد.
مدیریت فناوری ازطریق فرایندها: علی رغم دو مكتب قبلی كه به فرایند مدیریت فناوری باز می گشتند، مكتب سوم بر مدیریت فناوری ازطریق فرایندهای كسب وكار تاكید می كند.
همان گونه كه قبلاً اشاره شد، هر سازمانی ممكن است ازطریق گروهی از فرایندها مطرح شود. منابع سازمانی فقط و فقط زمانی ارزشمند هستنــــــد كه توسط فرایندها به كار گرفته می شوند.
فناوریها خود یا فرایندهای سازمانی هستند یا ممكن است باشند كه در تبدیل تعدادی ورودیها به خروجی ها و ایجاد ارزش برای مشتریان مشاركت دارند. مدیریت فناوری در سازمانها با شناسایی، انتخاب و اكتساب فناوریهای مناسب و بكارگیری موثر آنها در فرایندها، سازمان را اداره می كند. واضح است كه باتوجه به این نقطه نظر، فناوریهای مهم (استراتژیك) آنهایی هستند كه برای استفاده در فرایندهای كلیدی استفاده می شوند.
ورنت و آراستی (VERENT & ARASTI ) چارچوبی براساس اصول BPR پیشنهاد داده اند كه شناسایی و انتخاب فناوریهای استراتژیك یك شركت برحسب پیچیدگیهــــای استراتژی های فناوری شركت انجام می گیرد. برپایه این چارچوب، شناسایی فناوریهای استراتژیك نیازمند مراحل زیر است:
۱ - تعریف اهداف BPR با توجه به استراتژی شركت؛
۲ - تعریف (فرایندهای كلیدی) - فرایندهایی كه بایستی طبق اهداف BPRمهندسی مجدد شوند؛
۳ - شناسایی فعالیتهای كلیدی برای هر فرایند استراتژیك؛
۴ - شناسایی فناوریها و زیرفناوریها برای هر فعالیت كلیدی.
زمانی این فناوریها، فناوریهای استراتژیك شركت هستند كه بر فعالیتهای بحرانی و درنتیجه عملكــــــرد فرایندهای كلیدی اثر می گذارند. این فناوریها به دلیل تاثیر بر استراتژی شركت در فرایندهای كلیدی، مهم هستنــــد. اجزای دیگری نیز وجود دارد كه می توانند در این طبقه بندی لحاظ شوند، به عنوان مثال چارچوب پیشنهادی، چاپلت (CHAPELET).
● نتیجه گیری
در این مقاله، سیر تاریخی توسعه مدیریت فناوری(MOT) برپایه چهار مكتب مدیریت فناوری كه توسط <«درجر» پیشنهاد شده است، شامل مدیریت تحقیق و توسعه، مدیریت نوآوری، برنامه ریزی تكنولوژیك و مدیریت استراتژیك فناوری مرورگردید. روش مدیریت فناوری بر فرایند به عنوان پنجمین مكتب نظام مدیریت فناوری معرفی شد این مكتب از اوایل دهه ۱۹۹۰ به وجود آمد و مكتبهای مدیریت فناوری قبلی كه توسط «درجر» پیشنهاد شده بود را تكمیل كرد. این مكتب بر پایه مفاهیم و ابزارهای جدیدی است (كه از دیدگاه فرایندی به یك سازمان الهام گرفته شده است). به طور خلاصه، دیدگاه مدیریت فناوری مبتنی بر فرایند دارای دو جنبه است: مدیریت فناوری ازطریق فرایندها و مدیریت فناوری به وسیله فرایندها كه می تواند به دو دسته مدیریت فناوری به عنوان یك فرایند و مدیریت فناوری به عنوان مجموعه ای (یا سیستمی) از فرایندهای به هم پیوسته تقسیم شود.
محمدرضا آراستی و حمیدرضا مظلومی
ترجمه: گروه مدیریت فناوری سازمان مدیریت صنعتی
منبع : ماهنامه تدبیر


همچنین مشاهده کنید