جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


آیا آن قدر که تصور می کنیم، آزاد هستیم؟


آیا آن قدر که تصور می کنیم، آزاد هستیم؟
امسال در جشنواره فیلم ونیز تنها یک فیلم از سینمای ترکیه حضور داشت. اما همین یک فیلم جنجالی ترین محصول سال ٢٠٠٥ سینمای ترکیه هم بود. فیلمی درباره ماجراهای پشت صحنه فیلم راه که بدون شک افتخار آفرین ترین فیلم سینمای ترکیه و جزو ده فیلم برتر تاریخ سینمای ترکیه است. هر چند بسیاری اطلاع دارند که شریف گورن آن را کارگردانی کرده، اما همگی خوش دارند که آن را فیلمی متعلق به یلماز گونی ارزیابی کنند. این برداشت چندان بیراه هم نیست، چون یلماز گونی فیلمنامه را به شکل دکوپاژ شده در اختیار شریف گورن قرار داده و پس از خروج از زندان ، در فرانسه فیلم را روی میز مونتاژ به دست گرفته و از نو ساخته است. چند صحنه را به دلیل مشکلات فنی یا اجرای ضعیف بازیگران حذف و بعضی را جابجا کرده ، گفت و گوهای تازه ای به آن افزوده و روحی پویا و شکلی تازه به فیلم بخشیده است.
اما بسیاری نیز نمی دانند که یلماز فیلمنامه را که ابتدا مرخصی شب عید نام داشت، به اردن کیرال سپرده بود. ساخت فیلم توسط اردن آغاز شد و حاصل کار پس از هفده روز فیلمبرداری ٣٣ قوطی فیلم بود. ولی فیلمبرداری به خواست یلماز متوقف شد. یکی از دلایل این کار سخت بودن پروژه بود و یلماز بعدها برای ایجاد سهولت در کار، فیلمنامه را کوتاه کرد. یازده شخصیت اصلی فیلم را به شش شخصیت تقلیل داد و سکانس های زندان و طول راه را نیز تا جایی که به کلیت اثر لطمه وارد نسازد، به حداقل رساند . اردن با این تغییرات مخالفت کرد و یلماز فیلمنامه را به شریف گورن سپرد.
دوازده سال قبل ، یکی از مورخین سینمای ترکیه به نام آگاه اوزگوچ نوشت : پشت صحنه فیلم راه به تنهایی می تواند موضع رمانی پر کشش باشد و اینک اردن کیرال، یکی از افراد درگیر این ماجرا که در آن زمان کارگردان جوانی بود، آن روزها را در فیلم خود شرح می دهد.
‌● فیلم تان درباره یلماز گونی است یا فیلم راه ؟
▪ در واقع هیچ کدام، این دو باید جدا از هم ارزیابی بشوند. بر اساس سفر کوتاهی که با یلماز کردم قصه ای نوشتم ، اما عناصر دراماتیک را هم به آن اضافه کردم. حال و هوای دهه هشتاد را به آن دادم، اما کاملاً فیلمی درباره یک دوران نیست. چیزی که فیلم در پی گفتن آن است پرسیدن این سوال که " آیا آن قدر که تصور می کنیم، آزاد هستیم؟" یعنی فیلمی درباره آزادی و اشکال مختلف اسارت. بنابر این فیلم دقیقاًً زندگی یلماز گونی نیست.
● اما یلماز گونی در فیلم حضور دارد
▪ بله. البته که چیزهایی متعلق به یلماز گونی در فیلم وجود دارد، انکار نمی شود کرد. من با او مسافرت کردم و از آن مسافرت استفاده کرده ام.
● آیا می شود گفت که این فیلم درباره فیلمنامه ای است که یک کارگردان اسیر با ذهنی آزاد نوشته، اما کارگردانی آزاد با ذهنی اسیر قرار بوده آن را بسازد؟
▪ بزرگ ترین درام شخصیت اصلی ما، یعنی استاد، بخشیدن تخیلات خود به دیگری است و داشتن این حس که تخیلات وی توسط شخص دیگر نابود می شود. می خواهد فیلم بسازد ، اما نمی تواند، یه یک دلیل واضح : زندانی است. کارگردانی هم که در بیرون است، و من او را شاگرد خطاب می کنم، برای خود یک زندان ساخته است. این زندان علاقه افراطی او به استادش و ماندن در زیر نفوذ اوست. در فیلم رهایی کارگردان جوان از زیر این فشار و رسیدن اش به آزادی تصویر می شود. هر دو نفر از دید خود محقّ هستند، شخصیت ها را این طوری نشان داده ام. استاد در شرایطی بسیار سخت سعی دارد تا سرپا باقی بماند و تلخی موجود را تبدیل به قدرت می کند. شخصیتی بسیار پیچیده و سخت.
موقع انتخاب بازیگران فقط به دنبال آگاهی بودم، چون یلماز یک شخصیت تاریخی و محبوب است، یک بت. به بازیگری احتیاج داشتم که به گفته ها و دیالوگ های خودش اعتقاد داشته باشد. حالیل ارگون را سه سال قبل انتخاب کردم و تعویض اش نکردم. فیلم در واقع قصه سه نفر است؛ استاد ، شاگرد و همسر استاد، به همین دلیل در فیلم این که چطور همسر استاد پشت سر او ایستاده و رابطه خصوصی آنها هم نشان داده می شود.
● وقتی داشتید سردار اورچین را برای نقش شاگرد انتخاب می کردید، در واقع به نوعی خودتان را انتخاب کردید؟
▪ وقتی فیلمنامه را خواند، ابتدا به من نگاه کرد تا برایش توضیح بدهم. به او گفنم به من نگاه نکن، سعی کن چیزهایی را که نوشته شده بازی کنی و از تجربه خودت هم کمک بگیر. یعنی آن کارگردان جوان هم دقیقاً تصویر من نیست، چون در آن صورت فرافکنی آن قصه و ساختن اش بسیار دشوارتر می شد. تصویر کردن زندگی آدم ها خیلی سخت است.
● آیا یشیم بوبر نیز به گونه ای فاتوش گونی است؟
▪ او را با فاتوش گونی روبرو نکردم. علتش این بود که نمی خواستم رفتار و ژست های او را تقلید کند. بهش گفتم به چیزهایی را که نوشته شده، جان بده. بنابر این هرگز با فاتوش گونی ملاقات نکرد، ولی به عنوان یک هنرپیشه حرفه ای حتماً تحقیقاتی درباره او انجام داده است.
● به نظر بعضی ها یلماز گونی یک اسطوره بسیار محبوب است و از نظر بعضی ها هیچ چیز نیست. آیا شما سعی کردید تعادلی میان این دو نظر به وجود بیاورید؟
▪ خیلی سعی کردم یلماز را نرنجانم. چون من هم از دوستدارانش هستم. او روی کارگردان های نسل ما خیلی تاثیر گذاشته، ما همه از درشکه او در فیلم امید پیاده شده ایم. به نظر من هر کس از زاویه دید خودش محق است .می توانم بگویم که به جای تعادل دادن به این ماجرا کوشیدم تا آن را به شکلی زیبا نشان بدهم.
● آیا ساختن این فیلم برای شما در حکم یک پالایش روحی بود؟
▪ نمی دانم، ولی اولین بار است که بعد از اتمام یک فیلم این قدر احساس راحتی می کنم. می خواستم یک فیلم روانشناختی بسازم و فکر می کنم که موفق شده ام. اگر بخواهید با این دید به مسئله نگاه کنم ، آن هم درباره فیلمی که ۱۲ سال تمام می خواستم آن را بسازم و حالا این رویا تبدیل به واقعیت شده ، باید بگویم که پاسخ من به سوال شما مثبت است.
● آیا در آن دوران برخوردی مثل آن چیزی که در فیلم می بینیم، بین شما دو نفر اتفاق افتاد؟
▪ یلماز می خواست که این اتفاق بیفتد، اما من نه. از من خواست تا به زندان اسپارتا بروم تا با همدیگر حرف بزنیم، ولی من نرفتم. اما در فیلم کارهایی که می خواستم و انجام ندادم را هم نشان داده ام. قصه را این طوری گسترش دادم. در فیلم کارگردان جوان به دنبال استادش به راه می افتد و انتظار شنیدن جوابی از طرف او را دارد. راستی چرا این طوری شد؟ کاش من هم با او روبرو می شدم. یادم هست که یک نامه طولانی برایش نوشتم.
● چرا با او روبرو نشدید؟
▪ کارگردان جوان ضعف هایی دارد و من همه اینها را در فیلم نشان داده ام. حالا که به گذشته نگاه می کنم فکر می کنم اگر کمی از تاثیر او رها می شدم، همه چیز به خوبی پیش می رفت.
● در چند سال اخیر نسل تازه ای از تماشاگران به سینما ها راه پیدا کرده اند. فیلم های یلماز گونی و خود او چه حرفی می تواند برای گفتن برای این افراد داشته باشد؟
▪ باید برای این نسل جوان ذهنیت ایجاد کنیم. روشنفکر ترک بیش از هر روشنفکر دیگری در جهان تحت فشار قرار گرفته و هزینه سنگینی برای اعتقادات خودش پرداخته است. من فقط می خواستم که اندکی از این ماجراها را در فیلم نشان بدهم و یادآوری کنم، مخصوصاً درباره سینماگری مثل یلماز گونی ؛ این که او مولود چه شرایطی است و در چنین شرایط سختی موفق شده تا دو سه تا شاهکار خلق کند.می خواستم اینها را نشان بدهم و برای آنها ذهنیتی بسازم . کاری کنم که تماشاگران جوان فعلی با سینمای یلماز گونی آشنا بشود و آن را دوست داشته باشند.
● اگر راه را تمام کرده بودید چه اتفاقی می افتاد؟
▪ اگر من آن را ساخته بودم، حتماً فیلم متفاوتی می شد. اگر خود یلماز هم ساخته بود، باز هم متفاوت می شد. هر کارگردانی برای خود دنیایی دارد، اما می توانم این را بگویم که که یلماز جای زیادی برای من یا گورن نگذاشته بود. فیلمنامه های راه و رمه سناریوهایی با توضیحات دقیق و جزئیات کامل بودند. یلماز حتی گل های رز داخل گلدان های کنار دیوار را هم توصیف کرده بود، چون وقت کافی برای این کار داشت. این فیلمنامه ها به خاطر واقعیت گرایی زیادی که در آن ها به کار رفته، بسیار تاثیرگذاری هم از آب درآمدند. رمه فیلم خوبی شد، راه هم همین طور. برای همین من خوشحالم. این که من آن را نساخته ام هیچ اهمیتی ندارد. مهم ساخته شدن یک فیلم خوب است. این فیلم ها هستند که می مانند. ولی بین خودمان بماند اگر فیلم بدی شده بود، قیامت به پا می کردم. باور کن من هم چند تا صحنه خوب فیلمبرداری کرده بودم!(می خندد) یلماز موقع تدوین فیلم در فرانسه هیچ کدام از صحنه هایی را که من فیلمبرداری کرده بودم، استفاده نکرد و به دوستان مشترک مان گفته بود" استفاده نمی کنم و دلیل اش را خود اردن می داند" . در سینما باید بی رحم باشید. یلماز گونی هم بی رحم بود ، ولی یک بی رحم صادق و دوست داشتنی. بدون بی رحم بودن نمی توانید فیلم بسازید.
مصاحبه با اردن کیرال کارگردان فیلم در راه
منبع : موج نو


همچنین مشاهده کنید