چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


قصه پر غصه طلاق


قصه پر غصه طلاق
از بدو پیدایش انسان بر روی كره زمین، همواره زنان و مردان، با تشكیل كانونی به نام خانواده، عمری را در كنار هم گذرانده و فرزندانی در دامان پر مهر خود پرورش داده و از این جهان رخت بربسته اند.در یك نگاه ظاهری متوجه می شویم كه عناصر اصلی تشكیل دهنده خانواده، یك زن و یك مرد است كه مطابق آداب و رسوم اجتماعی خویش با یكدیگر پیوند زناشویی بسته اند و بعد فرزند یا فرزندانی بر جمع آنها افزوده شده است.
شاید بتوان در یك تقسیم بندی كلی زندگی انسان را به دو بخش اساسی تقسیم كرد.این دو بخش شامل دوران مجردی و دوران متأهلی است.متأهل كسی است كه ضمن تعهد به شخصی دیگر و پایبندی به پیوند بین خود و او در قبال آن شخص وظایف و حقوقی را بر عهده دارد.ازدواج مرز جداكننده مجردی از متأهلی است.
در هر حال چه ازدواج را پیوند میان دو روح تلقی كنیم و چه آن را صرفاً قراردادی اجتماعی بدانیم، دارای تأثیرات اساسی در زندگی فرد و اجتماع است.اساسی ترین و آشكارترین كاركرد ازدواج بقای نسل بوده و علاوه بر آن كاركردهای دیگری نیز بر آن مترتب است.طبیعی ترین شكل خانواده همین است كه هیچ عاملی جز مرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد و میان زن و شوهر جدایی بیفكند. اگر ازدواج را قراردادی بین دو شخص برای زندگی مشترك بدانیم، این قرارداد همواره دایم نیست و گاهی بنا به دلایلی فسخ می شود.جریان فسخ قرارداد بین یك زوج را اصطلاحاً طلاق می گویند.
هیچ دختری در آغاز زندگی و در پای سفره عقد تصور نمی كند كه ممكن است روزی مشكلات چنان بر او غلبه كنند و شرایطی بر او تحمیل شود تا دادخواست طلاق داده و به زندگی مشتركش پایان دهد.
طلاق، احساس باخت و بازنده بودن در ارتباط زناشویی است كه دو طرف آن برای رهایی از این احساس، اقدام به جدایی می كنند.گاهی طلاق، تنها راه منطقی، برای حل مشكل به نظر می رسد.آنچه دارای اهمیت است، نگرش متفاوت افراد جامعه، نسبت به این پدیده است.
طلاق دلایل گوناگونی دارد.این دلایل متناسب با موقعیت، طبقه و جایگاه اجتماعی زوجین متفاوت است.شناخت عوامل موثر در شكل گیری این پدیده، در كنترل و كاهش آن نقش بسزایی خواهد داشت.
●عوامل مؤثر در طلاق
به گفته كارشناسان ازدواج هایی كه درآ نها هماهنگی بیشتری میان زوجین وجود دارد موفق ترند و كمتر به طلاق می انجامند.تشابهاتی مانند طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، سطح هوش، هم نژاد بودن، دین مشابه داشتن، هم زبان بودن و ...، یك ازدواج موفق را رقم می زند.ازدواجی كه با تشابه نژادی -زبانی -روانی واجتماعی صورت بگیرد ازدواجی موفقیت آمیز است.
تفاوت طبقاتی یكی از عواملی است كه با امكانات اجتماعی؛ معمولاً دیدگاه های مختلفی را به وجود می آورد.البته اگر دو نفر، آن اندازه از آگاهی لازم برخوردار باشند كه این تفاوتها را به رسمیت بشناسند ازدواجشان منعی ندارد.
دكتر آقاجانی، جامعه شناس معتقد است: «طلاق به عنوان مسأله اجتماعی یكی از مهم ترین پدیده های حیات انسانی است.می توان گفت كمتر پدیده اجتماعی به پیچیدگی طلاق وجود دارد.علل و عوامل طلاق متفاوتند و این علل و عوامل یا در لایه های عمیق اجتماعی قرار دارند یا در لایه های ظاهری.اما باید توجه داشت كه درك ،فهم و تفسیر لایه های عمقی كار پیچیده ای است.»
▪دكتر آقاجانی علل و عوامل تأثیر گذار در طلاق را اینگونه بیان می كند:
۱.عدم تفاهم و توافق اخلاقی،
۲.ناسازگاری و عدم سازش،
۳.بد اخلاقی و بد رفتاری،
۴.خشونت (كتك زدن)،
۵.تفاوت و تضاد در زندگی،
۶.تفاوتهای فرهنگی،
۷.سوء ظن
۸.اعتیاد
۹.عدم شناخت و درك یكدیگر
۱۰.ازدواج دوم
۱۱.دخالت دیگران در زندگی
۱۲. اختلاف سن
۱۳.عدم علاقه
۱۴.بیماری روحی
۱۵.بیكاری
۱۶.عدم توافق در مسائل جنسی (زناشویی)
۱۷.ازدواج اجباری
البته از دیدگاه دكتر آقاجانی در میان طبقات مختلف اجتماعی (بالا، متوسط، پایین)، تفاوتهای اساسی در علت طلاق وجود دارد.به طور مثال، در طبقه پایین جامعه، مهمترین علت طلاق مشكلات مالی عنوان می شود و بیكاری و ندادن نفقه، اعتیاد، خشونت و بداخلاقی و بدرفتاری از جمله دیگر علل طلاق است.تفاوت های طلاق در میان دو طبقه بالا و متوسط نیز مختلف است.مثلاً مهمترین عامل طلاق در میان طبقه بالا، عدم تفاهم و توافق اخلاقی است.در حالی كه در میان طبقه متوسط، تفاوت های فرهنگی مهمترین عامل است.
●سؤالات ما و پاسخ های روان شناس
برای آشنایی با دیدگاه های روان شناسی و طلاق به سراغ خانم وحیده دبیریان (روان شناس) رفتیم.ایشان به سؤالاتی در این زمینه پاسخ دادند.
▪ از دیدگاه روان شناسی، طلاق در چه زمانی به عنوان یك راه حل به زوجین پیشنهاد می شود؟ به عبارت دیگر آیا می توان در مواردی طلاق را سودمند دانست؟
زمانی كه به خود واقعی ما صدمه وارد می شود و باعث پایین آمدن عزت نفس می شود، آن موقع است كه طلاق منفورترین حلال است.زمانی كه ما به خودمان ضربه وارد می كنیم و تحمل زندگی برایمان سخت می شود. زمانی كه تحملمان را پشت سر گذاشتیم، آن لحظه است كه خود واقعی فرد هیچ احساسی به طرف مقابل ندارد و تنها را ه نجاتش را طلاق می داند.
از دیدگاه روان شناسی فروپاشی یك خانواده یك رویداد ساده نیست زیرا باید همه خاطرات و تجربیات نامطلوب زندگی از ذهن پاك شود و از بین برود تا فرد بتواند خود را با شرایط آتی زندگی هماهنگ سازد.
وقتی دوام زندگی دچار مشكل شود، اعتماد به نفس و آرامش انسان به خطر می افتد و همراه با این به خطر افتادن، اگر طلاق صورت نگیرد باعث نابودی خود فرد می شود.
▪چه عواملی در طلاق تأثیر گذار هستند؟ به نظر شما مهمترین عوامل كدامند ؟
در اصل مهمترین دلایل طلاق توقعات نادرستی است كه طرفین از یك دیگر دارند.
اما یكی از مهمترین عوامل طلاق در جامعه امروز ما بحران شخصیت است.همان بحرانی كه سبب می شود ازدواجها صورت گیرد.بحران تنهایی یا یك خلأ عاطفی.خلأیی كه باعث می شود در سن پایین، فرد تصمیم بگیرد با ازدواج این گره یا عقده را از هم بگسلد.چنین افرادی كه هنوز به بلوغ روانی كامل نرسیده و آگاهی لازم را جهت ازدواج ندارند، فقط برای اینكه تنهایی خود را پر كنند به سراغ ازدواج می روند.این افراد، نه به مادیات و نه به ظواهر و ...به هیچ چیز توجه نمی كنند و تنها توجه آنها به تشكیل زندگی تازه و استقلال فردی در نتیجه جدا شدن از خانواده خود است. همین بحران شخصیت باعث می شود كه فرد به هیچ كدام از تفاوتهای فرهنگی و ... با فرد مقابل توجه نكند، تا فقط به استقلال فردی دست یابد.بنابراین بحران شخصیت به طور غیر مستقیم، طلاق را نیز برای فرد رقم می زند.
▪راههای كاهش وقوع طلاق چیست ؟
از آنجاییكه ناآگاهی در زمینه های مختلف یكی از مهمترین عوامل طلاق است، بنابراین مشاوره دادن به افرادی كه می خواهند ازدواج كنند و بالا بردن سطح آگاهی آنها، در جهت موفق بودن ازدواج كمك شایان توجهی است.در جامعه ما از مراكز مشاوره خانواده استفاده می شود.
راه مهم دیگر این است كه ساختار آموزشی كشور تغییر داده شود.در كشور ما آگاهی های مناسبی در مورد جنس مخالف داده نمی شود و این خود می تواند عاملی باشد برای شكست در ازدواج و در نتیجه طلاق.
▪آثار سوء طلاق بر فرد و جامعه چیست ؟
مهمترین اثری كه طلاق دارد احساس جدا شدن، تنهایی و منزوی شدن فرد است كه این اتفاق احتمال سوءتعبیرها و حتی خودكشی را افزایش می دهد و در اینجاست كه فرد از زندگی لذت نمی برد و احساس پوچی به او دست می دهد و با خود می گوید من برای چه زنده ام؟ حالا چه بر سر من می آید؟ از این پس چگونه باید زندگی كنم؟
بعد از این عامل بدبینی فرد نسبت به جنس مخالف و تعمیم آن نسبت به همه افراد جامعه شكل می گیرد.یك عامل كه باعث تشدید این حس می شود این است كه جامعه نسبت به این افراد احساس ترحم خواهد داشت، در نتیجه فرد احساس كمبود بیشتری كرده و تنهایی او تشدید می شود.از طرفی، دلسوزی بیش از حد اطرافیان و جامعه نیز، باعث می شود مشكلات روحی افراد مطلقه تشدید شده و جو بی اعتمادی بوجود آید.
▪چه كنیم تا كودكان طلاق آسیب كمتری ببینند؟
باید تا حد امكان حقیقت را برای كودكان بیان كرد.چون در غیر این صورت دلایل اشتباهی برای طلاق تصور خواهند كرد و از لحاظ روانی صدمه زیادی برآنها وارد می شود.
مثلاً كودكان بین ۲ تا ۵ سال، به طور طبیعی به والدی كه مخالف جنس خودشان است علاقه زیادی دارند و آرزو دارند كه دیگری در بین نباشد زیرا او را رقیب خود می دانند.در این مرحله اگر والدین مورد علاقه آنها منزل را به علتی ترك كند ویا طلاق بگیرد، كودكان تصور می كنند كه به دلیل عصبانیت یا آرزوهای رقابت طلبانه آنها است كه این اتفاق افتاده و ناگهان احساس گناه، غم و افسردگی می كنند.
▪در هنگام طلاق ۵ ترس برای كودكان بوجود می آید:
۱.حالا چه بر سر من می آید؟
۲.كجا باید زندگی كنم؟
۳.چرا پدر یا مادر مرا ترك كرد؟
۴.چه كسی از من مراقبت می كند؟
۵.همه اتفاقها تقصیر من بود.
برخورد آگاهانه والدین باعث می شود، كودك بتواند بر این ترسها غلبه كرده و پاسخی مناسب برای سؤالهایش بیابد.
●قصه های واقعی طلاق
اینجا دادگاه خانواده، پر از قصه است.قصه شكست.قصه پر غصه یك زندگی كه مانند خود زندگی رنگارنگ است.همه اول می ترسند كه بگویند آمده اند دادگاه.فرقی نمی كند خواهان باشی یا خوانده.اعتراف به اینكه زندگی اشتباه بوده و به بن بست خوردی سخت است.اما كم كم راه می افتی.اینجا همه مانند هم هستند.چند ساعت كه اینجا باشی می شوی جزو این جماعت.كم كم رنگ به صورتت بر می گردد.لرزش صدایت محو می شود و بلند و بدون خجالت حرف می زنی.
اول كه وارد می شوی كسی را نگاه نمی كنی تا كسی هم تو را نبیند.اما آرام كه شدی سر می گردانی تا همدردانت را ببینی.اینجا دیگر كسی زندگی اش را پنهان نمی كند.كسی حتی گریه هم نمی كند.اشك ها قبلاً ریخته شده...در سالها زندگی.حالا اشك تبدیل به خشم شده.دیگر خسته اند از اشك و آه.همه دنبال راهی برای نجات سال های باقیمانده زندگی اند.حالا سكوت است و نگاهی سرد و حسرت بر سال های تلف شده و احساس پایمال شده.
●●●
▪من ۲۳ ساله ام.یك سال و نیم است ازدواج كردم.زنم فامیلم است.بخاطر اختلاف فامیلی پدر زنم نمی گذارد زندگی كنیم.زنم را برده خانه اش و مجبورش كرده مهرش را اجرا بگذارد.مهریه اش پانصد سكه است.می شود پنجاه میلیون.من هم بیكارم.هم اكنون دادگاه دارم.آمدم بپرسم راهی هست زندان نروم یا نه؟
▪ چرا اینقدر مهر كردی؟
▪نمی خواستم.پدر و مادرم اصرار كردند.
●●●
▪ من سی و یك ساله ام دو تا بچه دارم.پسرم اول راهنمایی است و دخترم دبستان.شوهرم معتاد است و هر روز دنبال یك زن.
▪چرا این همه سال صبر كردی؟
▪ از طلاق می ترسیدم.گفتم خوب می شود.اما بدتر شد.
●●●
▪شش ماه است عقد كردیم.اما خواهر شوهرم خیلی دخالت می كند.آمده ام مهرم را اجرا بگذارم.بعد تقاضای طلاق كنم.
▪ مهریه ات چقدر است؟
▪ سیصد سكه.
▪ با شوهرت كجا آشنا شدی؟
▪ دوست بودیم.
●●●
▪ ۳ سال است ازدواج كردم.یك بچه ۲ ساله دارم.شوهرم دو هفته است من را خانه پدرم گذاشته و رفته.می خواهم مهرم را اجرا بگذارم تا مجبور شود برگردد.
▪ شوهرت چیزی از خودش دارد؟
▪ نه هیچی.
▪چرا كار به اینجا كشید؟
▪اولش خوب بود.فروشنده بود.
▪ پس چرا بعد از سه سال می خواهی جدا شوی؟
▪اولش عاشق بودم.بعد ...
●●●
▪ دو ساله ازدواج كردم.شوهرم نفقه نمی دهد.حاضر به طلاق هم نیست.می گوید باید تمكین كنی.مهریه ام هم كم است.چطور می توانم شكایت كنم كه یا نفقه بدهد یا حاضر به طلاق شود؟
▪باید بری توی همان عقد نامه ای كه موقع عقد شرایطش را نخوانده، امضا می كردی، دنبال چاره ای بگردی...
●●●
▪زنم مهرش را اجرا گذاشته و آدرس محل كارم را هم داده است.دیروز مأمور آمد محل كارم و آبرویم را برد.می خواهم برگردد.می توانم از دادگاه حكم بگیرم كه نفقه می دهم و او باید برگردد.
▪ زنت می تواند بگوید نفقه نمی خواهم، خانه ات هم نمی آیم.با زور كه نمی توانی مجبورش كنی...
●●●
دخترم شش سال پیش ازدواج كرد.همان دوران عقد فهمیدیم شوهرش معتاد است.هرچقدر به دخترم گفتم جدا شود قبول نكرد.می گفت آبروریزی است.من حتی عروسیش نرفتم.
حالا بعد از شش سال كه با هم قهر بودیم برگشته خانه ام با یك دختر ۳ ساله.شوهرش حتی حقوق دخترم را هم می گرفت و به جایش كتك می زد.خانه اش هم شده بود پاتوق رفقایش.حتی نماز خواندن دخترم را هم مسخره می كرد.حالا با پدرش آمده كاری را كه ۶ سال پیش باید می كرد انجام دهد.این وسط زندگی یك بچه تلف شد.می بینی؟
●●●
هر كس داستانی دارد.هر كس داستان دیگری را می پرسد تا ببیند زندگی خودش تلخ تر است یا دیگری.صبر او بیشتر است یا دیگری.
آنها كه آمده اند توافقی جدا شوند، كارشان راحت تر است و جرأتشان بیشتر.نه مرد، زن را به زور نگه می دارد تا موهایش را سفید كند، نه زن تاب می آورد تا بچه هایش بزرگ شوند و جلوی پدر بایستند.حتی اینجا هم طلاق دونفره بهتر است .
اینجا معلوم می شود كی فریب خورده، كی اشتباه كرده.اصلاً نمی دانیم برای چه ازدواج می كنیم.آن وقت یك ماه، یك سال، ۱۰ سال بعد كارمان به دادگاه می كشد.
اینجا آخر خط است.آخر خط یك زندگی كه روزی با هلهله و نقل و نبات و رؤیای سفید بختی شروع شده و حالا با عدم سازش، فحاشی، دروغ، كتك، عدم تفاهم، بیكاری، نفقه، حضانت و اعتیاد و همسر دوم تمام می شود.
كاش همه آنهایی كه با عجله از پله های محضر بالا می روند تا با عجله «بله» بگویند و اسمشان برود توی شناسنامه دیگری، قبل از همه آن امضاها سری به اینجا می زدند و آدم ها را نگاه می كردند.می دیدند چند عاشق دلباخته، چند لیلی و مجنون سابق توی دادگاه سر هم داد می زنند!
كاش قبل از عقد، از آدم امتحان بگیرند كه زندگی را معنی كند.خودش را تعریف كند.كسی كه قرار است همسرش شود را تعریف كند.اصلاً آدم را مجبور كنند كلمه به كلمه عقدنامه را بخواند و تا همه را نفهمیده، عقد نكنند.
●آمار طلاق در ایران
نرخ ازدواج و طلاق در سال ۸۲ نسبت به سال ۸۱ به ترتیب ۴‎/۶ و ۷‎/۵۹ درصد افزایش یافت.
به گزارش ایسنا، نرخ ازدواج در كشور در سال ،۸۱ ۶۵۰ هزار و ۹۶۰ مورد بوده كه این رقم در سال ،۸۲ به ۶۸۰ هزار و ۹۳۴ فقره افزایش یافته است.
همچنین طلاق ثبت شده در كشور در این مدت از ۶۷ هزار و ۲۵۶ به ۷۲ هزار و ۳۵۹ مورد رسیده است.
بر اساس آمار سازمان ثبت احوال، بیشترین و كمترین نرخ طلاق در سال گذشته به ترتیب با ۲۰ هزار و ۲۴۴ و ۱۸۳ فقره در تهران و ایلام رخ داده است.
همچنین بیشترین و كمترین نرخ ازدواج در كشور در سال ۸۲ در شهرهای تهران و ایلام به ترتیب با ۱۱۱ هزار و ۱۵۱ و ۴ هزار و ۶۷۷ فقره گزارش شده است.
به گزارش ایسنا بیشترین رشد طلاق در سال ۸۲ نسبت به سال پیش از آن با ۴۴‎/۱۸ درصد مربوط به استان اصفهان و كمترین با ۲۲‎/۱۳ درصد مربوط به استان ایلام بوده است.
آخرین آمار منتشره در خصوص طلاق و ازدواج در كشور همچنین حاكی از آن است كه استانهای كهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری به ترتیب دارای بیشترین و كمترین رشد ازدواج با ۱۶‎/۶۷ و ۷‎/۱۴ درصد بوده اند.
گفتنی است نرخ ازدواج و طلاق شهری در شهر تهران در سال گذشته به ترتیب ۱۰۴ هزار و ۹۴ و ۱۹ هزار و ۵۶۲ مورد و میزان ازدواج و طلاق روستایی به ترتیب ۷ هزار و ۵۷ و ۶۸۲ مورد بوده است.
به گزارش ایسنا بدین ترتیب نرخ رشد ازدواج و طلاق شهری و روستایی در پایتخت در سال ۸۲ نسبت به سال ۸۱ به ترتیب ۳‎/۵ و ۵‎/۱ درصد افزایش نشان می دهد.
●زندگی پس از طلاق
طلاق ضربه و بحران بزرگی است كه تأثیری عظیم بر شخص می گذارد.اگر طلاق را تجربه كرده اید یا اینكه در حال تجربه طلاق هستید.قلب ما نیز با شما همدرد است.افراد مشكلات مشتركی در مورد طلاق دارند.خیلی ها احساس شكست، خیانت و سردرگمی می كنند.البته این پایان داستان نیست.برای بسیاری از طلاقها سؤال اصلی این است(حالا چی؟) طلاق انتهای راه نیست.البته اصلاً ساده نیست و چیزی هم نیست كه ما انتخابش كرده باشیم اما هنوز هم راه حلهایی وجود دارد كه شما می توانید انتخاب كنید.
طلاق دردناك است.هیچ چیز نمی تواند درد ناشی از طلاق را به این سرعت از بین ببرد.اگر شما در حال طلاق هستید، غم و یأس طرد شدن را تجربه خواهید كرد.اضافه براینها قلبی شكسته نیز شما را آزار می دهد.كنار گذاشتن این درد و رنج باعث می شود شما از روند رشد كه بسیار واجب است باز بمانید و از شفای واقعی دور شوید.
لازم نیست تا در زیر فشار این تغییر خرد شوید و از بین بروید، می توانید یاد بگیرید تا غصه بخورید و متأسف باشید و در عین حال رشد كنید.
هیچ راهی وجود ندارد كه درد ناشی از طلاق را كاملاً از بین ببرد. این واقعیت كه شما مطلقه هستید را بپذیرید.اینجا با موضوعات مختلفی درگیر هستید؛ این واقعیت كه ازدواج شما به پایان رسیده، درد و غم از دست دادن همسرتان، خیانت و طرد شدن، زندگی و رؤیایی درهم.
●با بچه های «طلاق» چه باید كرد؟
▪دكتر فرنودی (روان شناس) در این زمینه راهكارهایی را پیشنهاد می كند:
۱ـ كاری نكنید كه فرزند خود را بر سر یك دوراهی انتخاب قرار بدهید.او به هر دوی شما نیاز دارد.
۲ـ به ترسها، خشم ها، نگرانی های فرزندان خود گوش بدهید و با آرامی آنها را اطمینان بدهید كه امنیت و آینده آنها در خطر نیست.
۳ـ طوری با جدایی و طلاق بر خورد كنید كه بچه ها به جای احساس خانمان بر باد رفتگی، مفهوم « دو خانگی» و مادر و پدر مهربان كه زیر دو سقف جداگانه از آنها مراقبت می كنند، درونی كرده و احساس امنیت كنند.
۴ـ در مورد تحصیل و جلسات خانه و مدرسه، مادر و پدر هر دو فعال باشید و مشاركت كنید.حتی اگر قبلاً این مسأله بر عهده یكی از والدین بود.
۵ـ به فرزندان خود اطمینان بدهید عصبانیت و خشم شما از یكدیگر سبب نمی شود كه در انظار عمومی با جنگ و بد دهانی با یكدیگر،او را خجالت زده خواهید كرد.در انظار عمومی محترمانه و آرام و متین با هم برخورد كنید.فراموش نكنید در گروه سنی( ۶ تا ۱۳ سالگی) تصویر اجتماعی یا حرمت اجتماعی عنصر بسیار مهمی است.
۶ـ دوستان نزدیك فرزند خود را به خانه( هر دو خانه) دعوت كنید و اگر از موضوع طلاق آگاه هستند و سؤالی دارند، بگذارید پاسخ آنها را فرزندتان بدهد.او پاسخی را كه راحت است خواهد داد.
۷ـ با معلم، مربی ورزش، مشاور مدرسه در تماس باشید تا از تغییرات روحی و تحصیلی و رفتاری فرزندتان با خبر شوید.
۸ـ تا حد مقدور دگرگونی در جنبه های مختلف زندگی را برای فرزندتان محدود كنید، مدرسه او را تغییر ندهید، محل زندگی او را ثابت نگهدارید، رابطه با خانواده و فامیل همسر را كماكان حفظ كنید.
۹ـ اگر چه مفید است كه فرزندتان در مورد روزها و یا ساعات بودن با همسر شما، برنامه منظمی داشته باشد ولی انعطاف پذیر ی شما، بسیار مؤثر است.
۱۰ـ اگر هنوز آنقدر عصبانی هستید كه نمی خواهید با همسرتان گفت و گو و تماس مستقیم داشته باشید، یا دستور دادگاه چنین است، حتماً جعبه اطلاعاتی به نام همسرتان درست كنید كه اطلاعات مربوط به فرزندتان را همراه او به همسرتان برسانید.اطلاعاتی مانند سلامتی و بهداشت و یا بیماری كه فرزندتان دارد و دستورات پزشكی، موفقیت تحصیلی یا اشكالات مربوط به مدرسه، وضعیت اخلاقی و ورزشی و یا حوادثی كه كودك با شما در میان گذاشته است.
۱۱ـ اگر زن و یا مرد دیگری را به عنوان همسر انتخاب كرده اید و اوبخش زیادی از اوقات شما را پر می كند، با یك روانشناس مشورتی داشته باشید و برنامه ای محتاطانه ولی صادقانه بریزید كه آن فرد را به فرزند خود معرفی كنید.
۱۲ـ هرگز از فرزندتان به عنوان عامل خبر رسان و جاسوس استفاده نكنید تا بدانید كه در زندگی عاطفی همسر سابق شما چه می گذرد.هر چه داوطلبانه گفت، بشنوید و در پایان بگویید پدر یا مادر او با هر كسی هم كه باشد هنوز «او» مهمترین انسان در زندگی پدر و مادر است و هیچ كس جای او را نخواهد گرفت.
۱۳ـ به همسر خود در حضور فرزندتان اهانت نكنید.
۱۴ـ اگر فرزند شما از لحظه ای خوش یا برنامه ای جذاب برای شما تعریف می كند، عصبانی نشوید و یا حرف او را قطع نكنید، زیرا او احساس گناه خواهد كرد، برای او خوشحال باشید.
۱۵ـاخبار مربوط به زندگی فرزندتان را چه خوب و چه بد از همسر سابق خود پنهان نكنید، حتی اگر این خواسته فرزند تان باشد.بگذارید بداند كه در مورد مسائل او، شما و همسرتان با هم همكاری و صداقت دارید.
علی دوستی، سمیه صیادی فر
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید