چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


چشمان ِ باز ِ بسته


چشمان ِ باز ِ بسته
● خلاصه داستان
تمامی داستان چشمان کاملا ً بسته یا همان چشمان ِ باز ِ بسته در طی دو روز سپری می شود . محل وقوع داستان شهر نیویورک و زمان وقوع داستان دهه ۱۹۷۰ میلادی است . دکتر ویلیام هارفورد پزشک و روانکاوی است که بیماران او عمدتا ً از افراد سطح بالا و ثروتمند منهتن هستند . همسر وی ، آلیس بیشتر اوقات خود را در خانه مصروف نگهداری از تنها دخترشان می کند .
این دو مدت ۹ سال است که ازدواج کرده اند و چنین به نظر میرسد که رابطه زناشوئی آنها کاملا ً سالم و ایمن است . اما شرکت آنها در یک مهمانی کریسمس که توسط یکی از دوستان پروتمندشان بر پا شده ، شرایط تازه ای را برایشان فراهم می آورد .
در این مهمانی ، هم ویلیام و هم آلیس پیشنهاداتی برای برقراری رابطه از سوی افراد مختلف دریافت می کنند . ریچارد با دو مدل لباس و آلیس با یک محفل نشین ثروتمند مجاری آشنائی نزدیکی برقرار می سازند .
در ادامه ، هنگامی که آن دو در منزلشان هستند ، مخدر مصرف می کنند و آلیس بعد از مصرف مخدر گوئی زبان به اعتراف گشوده باشد رو به شوهرش ابتدا به حالتی نه چندان جدی از آن دو مدل می گوید و اینکه ریچارد را با آن دو دیده است و سپس با حالتی جدی تر از خود میگوید و اینکه زمانی بعد از ازدواجشان در سفری که با هم داشته اند از افسر دریانوردی خوشش آمده و دیگر آنکه این حس چندان در او جدیّت داشته که حتی در صورت امکان برای یکبار هم که شده حاضر بوده خود را در اختیار او بگذارد . این اعتراف موجب بهت و حیرت ویلیام میشود و نهایتاً وی را به تفکر عمیق در خصوص احساسات نفسانی اش وا میدارد . ویلیام حیرت زده ، نهایتا ً به مجموعه ای از روابط عنان گسیخته با بیماران و فواحش نزول می کند . ویلیام در موقعیتی جدید در تمام لحظاتی که ممکن باشد خیانت احتمالی و صورت نگرفته آلیس را در ذهنش مجسّم می کند . او در راه منزلش به شکلی ناخواسته به منزل یک فاحشه پا میگذارد اما خود را در موقعیتی قرار نمیدهد که مجبور به انجام کاری شود . سپس با یکی از دوستان قدیمی اش که نوازنده پیانو است روبرو می گردد .
و بعد از صحبت کردن با او کنجکاو برای حضور در جمعی میشود که دوستش از آن تعریف میکند . جمعی از اشراف که با لباس مبدّل و نقاب با اجرای مراسم بخصوص به روابط جنسی با فواحش می پردازند دد دوستش ویلیام او را از حضور در آن مهمانی بر حذر میدارد و از خطر ناشی از حضور در آن مهمانی میگوید اما ویلیام زیر بار نمیرود و کلمه رمز را برای ورود می پرسد . در ادامه شاهد حضور ویلیام در آن مراسم ، گرفتار شدن او به لحاظ غریبه بودنش و چگونگی رهائیش و عواقب حضور در آن مراسم خواهیم بود . در نهایت آلیس و ویلیام را به هنگام خرید کریسمس به همراه دخترشان میبینیم و اینکه آلیس از او میخواهد در اولین فرصت تجربه جدیدی از رابطه با هم را تجربه کنند .
منتقدان آمریکائی واکنشهای متفاوتی در خصوص این فیلم از خود بروز داده اند . منتقد فیلم نشریه نیویورک تایمز معتقد است که « این فیلم افسون کننده و شاهکار دیگری به شاهکارهای قبلی کوبریک اضافه کرده است » . منتقد فیلم روزنامه نیویورک پست می نویسد : « چشمان کاملا ً بسته ، چشمان را خیره می کند اما در عین حال مأیوس کننده نیز هست » . کن توران منتقد روزنامه لوس آنجــلس تایمز مـــعتقد اســـت : « نهایتاً این فیلم ، بیش از آنکه از حیث محتوا اهمیت داشته باشد به خاطر حس و حالی که دارد باید مورد توجه قرار بگیرد . »
نیکول کیدمن درباره این فیلم گفته بود : « آن روزها هر کس من و تام را با هم میدید بلافاصله از ما می پرسید : آه خدای من ؛ شما دو تا چگونه و چطور راضی شدید در چنین فیلمی که مضمون آن درباره جنسیت ، هوس و اروتیسم است بازی کنید ؟ و پاسخ ما به اینگونه افراد این بود که : معدود کارگردانان بزرگی در جهان امروز ما وجود دارند که ما دو تا حاضر باشیم در فیلم آنها چنین حاضر شویم و بازی کنیم و استنلی یکی از این ابر فیلمسازان بود .
تام کروز درباره بازی اش در این فیلم گفته است : « من وقتی حاضر به بازی در فیلم استنلی شدم ، به حرف هیچکس و از جمله حرفهای منفی جک نیکلسون در خصوص بد اخلاقی کوبریک توجه نکردم . استنلی آدمی مطلع بود که درباره هر چیزی که فکرش را بکنید ، از ضربه زدن زیبا به یک توپ گلف تا عمیقترین مسائل فلسفی اطلاعات عمیق و برداشتهای منحصر بفرد داشت . من تجربه بازی در فیلم چشمان کاملاً بسته را هرگز فراموش نخواهم کرد . کوبریک در ماه مارس همان سال در گذشت و آنقدر مجال یافت تا بتواند نسخه تدوین شده فیلمش را تماشا کند . او درست پس از چهار روز که از پایان تدوین فیلم سپری شده بود دار فانی را وداع گفت .
● کارگردان : استنلی کوبریک
● بازیگران : تام کروز ( دکتر ویلیام هارفورد ) ؛نیکول کیدمن ( آلیس هرفورد ) ؛


همچنین مشاهده کنید