شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

حقیقت حج


حقیقت حج
از عرفات و عرفان چه می‌دانی؟ با تو هستم، تو كه به دنبال دریای معرفت می‌گردی تو كه كوی به كوی آمده‌ای تا مفهوم عرفه را دریابی. به من خرده نگیر، نگو در كربلا، پی عرفات می‌گردی! حاجی این ره كه تو می‌روی به تركستان است...
اما شاید باور نكنی، اولین بار است كه احساس می‌كنم به جایی كه می‌خواستم، رسیده‌ام. سراغ مروه و صفا از من می‌گیری، از مشعر سؤال می‌پرسی؟ فقط كافی است نیم‌نگاهی به اطرافت بیاندازی تا دریابی كه منزل درست است.
مگر نه اینكه فاصلهٔ صفا و مروه سیصد متر است. دو طرف بین‌الحرمین را كه بنگری دو كوه می‌بینی كه هر كدام سمبل تمامی صفات انسانی‌اند. اصلاً این دو به كوه معنا بخشیده‌اند، و كوه را مظهر ایستادگی و صلابت نموده‌اند، كوه، همهٔ این عناوین را از نام و نگاه آنان به عاریت گرفته است.
می‌گویی قبل از رسیدن به عرفات باید توقفی در مشعر نموده باشی. دیده بگشا تا مشعری به تو بنمایم به وسعت محشر. آن طرف، همان سو، سمت باب القبلهٔ حرم آقا اباعبدالله‌الحسین(ع) گشته و خود در حال عروج است. درست فهمیدی، «تل زینبیه»‌ را می‌گویم. به راستی در كجا می‌خواهی به شعور برسی جز اینجا... آن كسی كه از بلندای تل به نظاره ایستاده، مقسم شعور است.
در مشعر باید به این نكته برسی كه عاشق شوی و همراه و مطیع و تمامی وجودت فقط مملو از عشق و اطاعت از امام زمانت باشد. دریابی كه،‌ تویی كه حجاب ظهور مولایی، تویی كه با اعمال نسنجیده‌ات، او را به یكروز غیبت بیشتر مجبور می‌نمایی. نامهٔ حضرت را به شیخ مفید به یاد داری؟ جز این بود كه مولایمان فرموده بودند: ما همیشه مراعات حال شیعیان خود را می‌كنیم، حال آنكه آنان با گناهان خویش ما را می‌آزارند... .
بیا با هم سعی صفا و مروه كنیم،‌ بیا فاصلهٔ بین‌الحرمین را هروله نماییم، بیا بارها این فاصله را با نگاه جان طی كنیم، بیا در عرفات به این معرفت برسیم كه ما مولایی داریم كریم و بزرگوار، كه اكنون در اثر غفلت‌های ما، پرده‌نشین شده، بیا ما هم صدایش كنیم و نام زیبایش را فریاد زنیم،‌ بیا با هم بخوانیم حدیث عشق مهدی(ع) را.
به گفتهٔ بزرگی: «جز این نیست كه حقیقت حج، پیروی از امام حی و زنده است و دل دادن به او» تا تو را به ساحل یاد و ذكر خدا رهنمون سازد، آمده تا ما را با خود به دیار معشوق برد،‌ آمده تا همراهمان باشد و بَلَدِ راهمان، آمده یاور و یارمان باشد،آمده تا گرد شمع وجودش به آن حقیقت واحد برسیم و غرق در وجود بی‌بدیلش گردیم، آمده تا راه بندگی را به ما بنمایاند، آمده تا هادی ما شود این مهدی زهرا(س)،‌ آمده ناجی ما شود تا با یوسف رخسارش به مصر وجود رویم، آنجا كه چشمان بی‌سوی ما با یاد صبای یادش دوباره بینایی یابند.
یا أیّها العزیز مسّنا و أهلنا الضّرّ و جئنا ببضاعهٍٔ مزجاهٍٔ فأوف لنا الكیل و تصدّق علینا إنّ الله یجزی المتصدّقین.۱
حال ما آمده‌ایم ای یوسف كریم، آمده‌ایم و دست گدایی به پیشگاه با كرامتت دراز نموده‌ایم، سهمی نیز از دریای عرفان خویش در ظرف وجود ما ریز و مس وجودمان را به لطف و كرامت خویش زر كن.
اصل حج تویی، ما در هر كجا كه باشیم به دنبال تو می‌گردیم، حالِ كسی را كه گمشده‌ای دارد، فقط گم كرده می‌داند.
از چه كسی بپرسیم یاری داریم بلند بالا كه سرو در برابر او سر خجلت فرود آورده، رخسار مه‌گونش شرمساری را نصیب ماه نموده و تناسب اندامش، باعث گردید، كه میان انس و جن، نمونه باشد. چشمان زیبا و نرگس گونه‌اش بی‌نظیر، با كمان ابروان خویش به شكار دل‌های شیدا می رود، ریزه‌ای مُشك بر گونهٔ راست خویش نشانده كه همگان را مست و واله نموده... آری، چنین كسی را كه در جهان یكی است را ندیده‌ای؟ بارها دیده‌ایم و نشناختیمش.
نومید نشو، اینجا دیار امید است، امروز، روزی است كه خداوند سبحان به بنده‌اش، نه نمی‌گوید. حال چه می‌خواهی؟ آن كس را طلب كن كه وجودش سرشار از نعمات و دافع جمیع بلیّات است. برای فرج یوسفی كه با دستان خویش به چاه غیبتش انداختیم، دعا كنیم،‌دعا كنیم به درآید و عزیزمان شود، بر ما حكمرانی كند تا دریابیم معنای زندگی را...
مولای من،‌ تو را در عرفات می‌جویند و ما تو را در كربلا یافتیم،‌ تو را در حرم عموی بزرگوارتان عباس(روحی فداه)، در بین‌الحرمین، كنار ضریح شش گوشه، تل زینبیه و خیمه‌گاه، در كف‌العباس و مقام حضرت علی‌اكبر و علی‌اصغر، تو را در كنار علقمه و در همه جا و همهٔ لحظه‌ها یافتم، زیرا، تو جدا از ما نیستی. تو هوایی هستی كه در آسمان تو، نفس می‌كشیم، تو زلال جاری هستی كه به حیاتمان آب جاوید ارزانی می‌داری، مگر می‌توان بی تو زیست؟...
با حاجیان سخنی دارم، با شما كه طعنه بر زائران حریم حسین(ع) می‌زنید، شهد زیارت و طاعت حق تعالی گوارای وجودتان، اما بدانید كه:
خداوند پیش از عنایت به زائران و سائلان عرفات به دیاری نظر می‌افكند كه زیباترین و عاشقانه‌ترین صحنهٔ هستی را حسین(ع) خلق نمود و حسین و عاشورا را از سال ۶۱ تا ابد جاودانه ساخت. عشق خداوندبه حسین و زائر او در وصف نمی‌گنجد. به سعی ات نناز كه اگر در صفا و مروهٔ كربلا نباشی، هرگز شور و حال این فضا را در نمی‌یابی.
به دنبال صاحب عصر و زمان در خیمه‌های عرفات می‌گردی، غافل از آنكه، آن دلستان دلربا را باید نزد عموی بزرگوارشان یابی و شرط دیدار یار، عبور ازحریمی است به نام عباس.
حاجی تا به عرفات نیاید و در زمین عرفات استغفار، توبه و انابه ننماید، شاید بخشودگی برایش حاصل نشود، ولی تو آنگاه كه زائر حسین می‌شوی، خداوند به احترام اباعبدالله، تو را به یكباره می‌بخشد و تو بسان كسی می‌شوی كه از مادر متولد شده است. هزاران فرشته بال گسترده‌اند تا پذیرای زائر و عاشق حسین باشند و همراهش در سفر و حضر و سلامت...
ای نفس دون اینقدر شاد مباش، تو خود ارزشی نداری و در این میانه، تمام عزت و آبروی زائر كربلا، به واسطهٔ امیری است كه وجودش به این زمین، اعتبار بخشید، حال دانستی كه شرف المكان بالمكین یعنی چه؟
عرفه، روز تفكر است و اندیشیدن دربارهٔ خودت، نمی‌خواهد دربارهٔ دیگران بیاندیشی، جهان را كنار بگذار، بیا امروز با خود صادق باش و به این فكر كن كه تو در این جهان چه كاره‌ای؟...
امروز روزی است كه حاجات خویش را اجابت شده می‌یابی، دقت كن كه حاجات بزرگ و برای آمدن آن مردی دعا كن كه بودنش مفهوم عدل و داد و تمامی خوبی‌هاست.
مرضیه بیات
پی نوشت:
۱. سورهٔ یوسف (۱۲)، آیهٔ ۸۸.
منبع : ماهنامه موعود


همچنین مشاهده کنید