جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


سفالسازی در دوره متأخر اسلامی


سفالسازی در دوره متأخر اسلامی
هنگامی كه شاه اسمعیل در سال ۱۵۰۱ پس از ۸۵۰ سال فرمانروایی بیگانگان بر تخت نشست و نخستین شاه دودمان صفویه گردید بزرگی و عظمت ایران آغاز گردید و تا دویست سال ادامه داشت . در زمان شاه عباس بزرگ این عظمت به اوج خود رسید (۱۵۸۷ – ۱۶۲۰ . م) آوازهٔ شكوه و جلال دربار شاهنشاهی او به دربارهای اروپا رسید ، و سفیرانی از بسیاری از كشورهای اروپا به پایتخت وی یعنی اصفهان آمدند.
شاه عباس خود صنعتكار و بازرگانی باهوش بود . استادان فن را از امپراتوری پهناور خود جمع كرد و در اصفهان یا پیرامون آن جای داد و كارگاههای صنعتی شاهی بیشماری بنیاد نهاد . به پیشه وران جزء و صنایع خصوصی نیز كمك می كرد . هنگامی كه از بازرگانان و نمایندگان كمپانی هند شرقی هلند كه دژی در جزیره هرمز در خلیج فارس داشتند شنید كه آنها مشغول تجارت ظروف چینی كشور چین هستند از بازرگانان چینی دعوت كرد كه چینی های زیبای خود را از راه خشكی برای صادرات به اروپا به كشور وی بفرستند و بدین ترتیب كمپانی هلندی را از میدان خارج كرد . خود شاه گردآورندهٔ تعداد زیادی ظروف زیبای چینی بود ، مجموعهٔ چینیهای وی هنوز در آرامگاه خانوادهٔ شیخ صفی در اردبیل وجود دارد .
این امر نفوذ صنعت چین را دوباره برگرداند و سفالسازان ایرانی باردگر در كار چینی سازی كوشیدند و شیوهٔ كار كاشان را كامل كردند و كائولین سفید نرمی را كه در نایین و علی آباد پیدا شده بود به كار بردند و با لعاب خمیر شیشه قلیایی كه قبلاً گفتیم در هم آمیختند . چون سفالهای ایرانی بدل چینی بود شاه عباس ۳۰۰ كوزه گر چینی را به ایران دعوت كرد تا سفالسازان ایرانی در صنعت چینی سازی آموزش دهند . رهبر این عده مردی بود كه در افسانه های ایرانی را به نام من او هر (man-oo-har) شناخته شده است . جهانگردان اروپایی كه در آن زمان به ایران مسافرت كرده اند مرغوبیت و جنس اعلای فرآورده های داخلی را تحسین كرده اند .
با تجدید نفوذ چین ظرفهایی متداول گردید كه رنگ زیر لعاب آن آبی بود زیرا ایران معادن زیادی از لاجورد داشت . قطعاتی از چینی پیدا شده كه مربوط به سالهای ۱۵۲۳ ، ۱۵۶۳ ، ۱۵۹۲ است . یكی از استادان آن زمان حاجی محمد (نقاش) بود كه در آغاز سدهٔ شانزدهم در تبریز كار می كرد . از چینیهای معروف سلادون (رنگ سبز بیدی) در آن موقع تقلید شد ، و برای ساختن آن لعاب بسیار صاف سبز ، خاكستری به كار می رفت ولی طرح آن ایرانی اصل بود.
در سدهٔ هفدهم این نوع ظرف بسیار معروف گردید . ظاهراً تحت سرپرستی استادان چینی فن جدید ظرفهای حكاكی شدهٔ یكرنگ كه با لعاب سبز مات خربزه ای پوشیده می شد در كاشان توسعه یافت . با وجود كوشش فراوانی كه در ساختن بدل چینی می كردند از سایر شیوه ها از قبیل مینای چند رنگ و ظرفهای سیاه نیز غفلت نكردند . در اینجا از ظرفهای بدل چینی حكاكی شدهٔ لعالی كه در نایین تولید می شد باید نام ببریم . این ظروف را در بندر گامبرون (بندرعباس) به بازرگانان اروپایی می فروختند ، و در سدهٔ هفدهم به نام ظرف گامبرون در هند و اروپا به ویژه انگلستان متداول گردید .
در زمان صفویه شیوهٔ كاشیهای بریده یا كاشی معرق به آخرین درجهٔ تكامل خود رسید و كاشی پیچیده و گران قیمت مینا را كاملاً‌ از میدان بدر برد . در سده های بعد كاشیهای هفت رنگ به جای كاشیهای بریده شده به كار می رفت زیرا ساخت كاشیهای هفت رنگ ارزانتر بود . در سدهٔ هجدهم در شیوهٔ ساخت كاشیهای هفت رنگ پیشرفت شایانی شد .
در سدهٔ هجدهم و نوزدهم كه شاهان و فرمانروایان ایران ضعیف بودند سقوط كلی در بیشتر صنایع و حرفه ها پدید آمد ولی سفالسازان به ساخت ظرفهای زیبای خود ادامه دادند به طوری كه در دورهٔ شروع نوسازی ایران ، زمان رضاشاه (۱۹۲۵ – ۱۹۴۱ میلادی) توانستند بیشتر كاشیهایی كه از سردرها و گنبدهای مسجدها و امامزاده های قدیمی ریخته بود با كاشیهایی به مرغوبیت كاشیهای قرون وسطی تعمیر كنند .
در سال ۱۹۶۳ نمونهٔ مواد خامی را كه سفالسازان كنونی نطنز برای ساختن ظرفهای بدل چینـی و مقره های الكتریكی به كار می برند از كوه كركس به دست آمد . تجزیهٔ این نمونه ها نشان داد كه : در ساختن بدل چینی دو مادهٔ خام به كار می رود : یكی سنگ چینی كه عبارت از در كوهی كائولین دار است كه تركیب شیمیائی آن خیلی نزدیك به كائولینیت معروف كرن وال ( Cornwall ) است كه خمیر مایهٔ صنایع چینیسازی انگلیس است .
این سنگ با سنگ چمخاخ كه سنگی است با دانه های یكدست كوارتزیت و دانه های آن چون تاروپودی بهم تنیده شده است مخلوط می گردد . ظاهراً طرز ساختمان این سنگ طوری است كه ضمن پخت به خوبی به تری دیمیت (Tridymite) تبدیل می شود .
باید دانست كه مرغوبیت و كیفیت فرآوردهٔ سفالی بستگی به درجهٔ تبدیل این سنگ به تری دیمیت دارد . خبرگان و كارشناسان چینی اروپایی اغلب این عقیده را اظهار داشته اند كه كوزه گر ایرانی با اینكه در سایر شیوه های سفالسازی استاد بود در این رشته فقط توانسته است حداكثر خمیر چینی نرمی كه در حرارت كم پخته می شد بیابد . این انتقاد را نمی توان قبول كرد زیرا مواد خام مناسب برای ساختن چینی در ایران نبود و گرنه ایرانیان در كار ساختن چینیهای اصیل هم موفق می شدند . اولمر نمونه های مواد خام فلدسپات را كه در آن زمان سفالسازان نایینی به كار می بردند در سال ۱۹۰۸ شرح می دهد.
از اینكه آیا ایرانیان توانسته اند در آن دوره چینی اصل به دست آورند یا نه چیزی نمی دانیم . یكی دیگر از دلایلی كه می گویند سفالسازان ایرانی نمی توانستند چینی بسازند اینست كه آنها كوره های بلند چون كوره های چینی نداشتند ، این دلیل بر اساس این فرض بنا شده است كه كوره های ایرانی نمی توانست حرارت زیادی برای پختن چینی فراهم كند . ولی ما شواهدی بر این ادعا نداریم ، بلكه به عكس مواد خام چینی كه قبلاً صحبت كردیم در كوره های محلی خوب گداخته می شد .
منبع : پایگاه تجاری و اطلاع‌رسانی صنایع دستی


همچنین مشاهده کنید